10,000 ساعت تمرین برای یادگیری چرا؟ وقتی 20 ساعت کافیه!

برای یادگیری یک مهارت چقدر نیاز است؟ این مهارت می تواند زبان باشد، یک هنر، یک ورزش و…

در مقاله امروز بنا به ادعا آقای جاش کافمن، شما فقط به 20 ساعت تمرین متمرکز نیاز دارید تا یک مهارت را آموزش ببینید.

:point_down::point_down::point_down: فایل صوتی این مقاله :point_down::point_down::point_down:

برای دانلود این فایل صوتی اینجا کلیک کنید.

تیک تاک ساعت آشنا ترین صدا برای هر شخصه، این تیک تاک به هممون یاد آور میشه که چقدر زمان با اهمیته.

اونقدر زمان مهمه که خیلی از ماها رو دیوار خونمون ساعت آویزون می کنیم، یا رو موچمون ساعت می بندیم و صد البته تو تمام گوشیامون ساعتی گنجونده شده که بهمون یادآور بشه این تیک تاک در حال گذره…

مطمئنم شمایی که در حال خوندن مقاله هستید، یه جورایی شرایط زندگیتون با من متفاوته. ممکنه سنتون از من بیشتر باشه یا شایدم کمتر.

ممکنه پدر یا مادر باشید، فرزندی بزرگ یا کوچیک داشته باشید یا ممکنه شاغل باشید و به قول ما ایرونیا سرتون حسابی شلوغ باشه. یا شایدم یه گوشه بیکار نشستید و خیلی ملو دارید به این مقاله گوش میدید یا می خونیدش و هزاران مثال دیگه…

تو هر کدوم از این شرایط که باشید، ممکنه بهونه ای برای پیچوندن بزرگترین لذت زندگی، یعنی یادگیری پیدا کنید. بله. از کلمه ی درستی استفاده شد. بهونه… چون هیچ دلیلی برای یاد نگرفتن موجه نیست. همه ما بهونه ای برای به تاخیر انداختن پیدا می کنیم.

بهونه ها بسیار هستند. از سنم بالاست بگیرید تا معروفترینش یعنی وقت ندارم…

و خب مقدمه ما داره به مورد " وقت ندارم" اشاره میکنه.

کی وقت داره زبان یاد بگیره؟ یا کی وقت داره تمرین طراحی کنه؟ وقت کجا بود؟

شاید اینو شنیدید که برای یادگیری یه مهارت نیاز به 10هزار ساعت تمرین دارید و شاید یکی از دلایلی که خیلی از ماها شل میشیم و میگیم “وقت کجاست بود” همین موضوعه.

ولی آیا این موضوع حقیقت داره؟ آیا واقعاً برای یادگیری یک مهارت نیاز به 10 هزار ساعت تمرینه؟

میدونید 10 هزار ساعت تمرین چقدر میشه؟

بیاید از ریاضی کمک بگیریم:

فرض بگیریم هر شخص در روز 8 ساعت کار می کنه.

10هزار/8 میشه 1250 روز که به عبارتی میشه حدوداً 5 سال.

شما باید به اندازه 5 سال تمام وقت کاری، تمرین کنید تا یک مهارت رو یاد بگیرید. لااقل اینجوری میگن…

و اگه حقیقت داشته باشه، واقعاً کی وقت داره؟

اما 10 هزار ساعت برای یادگیری یک مهارت حقیقت نداره.

این فلسفه 10 هزار ساعت تمرین از تحقیقی بر روی ورزشکاران حرفه ای اومده. یعنی چندین شخص که حرفه ای بودن و صد البته با مهارت مورد نظر آشنایی داشتند، رو برداشتن و اومدن ارزیابی کردن که اگه یک شخص بخواد به قله ی تواناییش برسه، چقدر زمان لازم داره و به میانگین 10 هزار ساعت تمرین رسیدن.

و خب یه آقایی به اسم مالکوم گلدول این فلسفه رو در کتابش به اسم Outliers منتشر کرد. این کتاب چندین و چند سال جز پر فروش ترین کتاب ها بوده و خب دست مردم میچرخیده.

داخل کتاب دقیقاً گفته شده شما نیاز به 10 هزار ساعت تمرین دارید تا تبدیل به یک شخص فوق العاده ماهر در یک مهارت بشید. اما…

از اونجایی که مردم عاشق ساده کردن و پیچوندن یادگیری یک مهارت بودن، دهن به دهن این موضوع رو چرخوندن و فلسفه 10 هزار ساعت برای رسیدن به مهارت کامل و تسلط رو تبدیل به 10 هزار ساعت برای یادگیری یک مهارت کردن، که خب مشخصه مفهوم این دو جمله با هم زمین تا آسمون فرق داره.

حالا یه سوال : وقتی قصد دارید چیزی رو آموزش ببینید، به چی اهمیت می دید؟ به اینکه چقدر زمان براش صرف کردید یا چقدر بعد یه مدت در اون مهارت عملکرد خوبی داشتید؟ مشخصاً جواب این سوال دومیه. چون وقتی شما ساعت ها تمرین کنید ولی بازده ای نداشته باشید، سریعاً احساس افت انگیزه خواهید کرد.

پس بیاید از نمودار ها برای شرح این موضوع استفاده کنیم.

همه می دونیم با گذر زمان و انجام یک سری کارها، ما کم کم اونا رو سریع تر انجام میدیم. مثلاً روز اولی که به مدرسه رفته بودید رو بخاطر بیارید. چقدر گرفتن مداد تو دستاتون سخت بود و نوشتنتون آهسته. به مرور مثلا بعد یک یا دو هفته این مشکل برطرف شد و شما سریع تر از روز اول، می تونستید بنویسید.

پس نموداری که می تونیم رسم کنیم به این شکل خواهد بود:

مهارت نوشتن شما رو از 1 تا 5 نمره گذاری می کنیم و فرض میگیریم در 14 روز شما به نمره 5 که سرعت لازمه برای نوشتن مشق هاتون هستش میرسید.

تاکید میکنم اینا فرضیات هستش، ممکنه یه نفر نوشتن رو تو 10 روز یاد بگیره و ممکنه یه نفر تو 30 روز. ولی کلیت این موضوع برای همه ما رخ داده. ما 10 هزار ساعت ننوشتیم تا نوشتن رو یاد بگیریم، بلکه چندین ساعت بیشتر طول نکشید تا این موضوع رخ بده و باقی تمریناتمون برای رسوندن خودمون به مهارت تسلط بوده.

حالا به نمودار زیر توجه کنید:

اگه در این نمودار بخوایم مهارت رو به دو بخش 1. یادگیری مهارت و 2. تسلط مهارت تقسیم کنیم، نقطه سفید بیان گر رسیدن ما به درجه یادگیری یک مهارت خواهد بود.

و بنا به گفته آقای “جاش کافمن” برای یادگیری یک مهارت، فقط و فقط 20 ساعت تمرین متمرکز نیازه.

20 ساعت برای اینکه شمارو از درجه صفر به درجه یادگیری یک مهارت برسونه. مثلا نوشتن یا خوندن نمونه بارز این موضوع هستش.

شما تا ابد تمرین نوشتن نکردید تا اون مهارت رو یاد بگیرید، بلکه فقط ساعت های اندکی رو صرفش کردید و وقتی اون رو یاد گرفتید، اونقدر نوشتید تا به تسلطش رسیدید.

ضمناً تاکید می کنم یادگیری یک مهارت با تسلط اون کاملا متفاوته. پس اگه فکر کردید قراره در 20 ساعت به تسلط یک زبان برسید، باید بگم که بیشتر از این وقتتون رو برای این مقاله هدر ندید ولی اگه علاقه دارید تو 20 ساعت سریعترین بازده ممکن از یک مهارت رو بدست بیارید پس با ما همراه باشید.

4 گام برای 20 ساعت تمرین آگاهانه و درست:

1. مهارت مورد نظر را ساختار شکنی کنید.

تمرینتون رو با این سوال آغاز کنید: دقیقاً وقتی که 20 ساعت تمرین متمرکزم تموم شد، چی میخوام؟

حتماً، حتماً جوابی معقول براش پیدا کنید. نه که مثلا بگید، میخوام بعد از 20 ساعت مثل بلبل انگلیسی صحبت کنم.

وقتی که پاسخ این سوال رو پیدا کردید، مهارت مورد نظر رو به پایه ای ترین شکل ممکن تقسیم کنید.

معمولا هر مهارت کلی شامل مهارات بسیاری میشه. مثلا زبان انگلیسی شامل چهار مهارت نوشتاری، خواندنی، شنیداری و مکالمه ای میشه.

یا مثال هنری بخوایم بزنیم، میگیم طراحی. طراحی هزاران شاخه و مهارت مختلف در خودش جای میده، از طراحی چهره گرفته تا فیگور، طبیعت، اشیا بی جان و… که همین مهارات با ابزار های مختلف باز هم متنوع میشن. مثلا مداد رنگی، ذغال، پاستل، پودر و…

پس نمیشه همه ی این مهارات رو در 20 ساعت یاد گرفت. کاری که ما نیاز داریم انجام بدیم اینه که ببینیم چی بین اینا مشترکه و اونقدر ریز بشیم تا به پایه ترین شکل ممکن برسیم.

اصول و پایه هر مهارت مثل یک پی برای یک ساختمونه. شما بدون یک پی، نمی تونید ساختمان بنا کنید یا دیواراشو نقاشی کنید. پس پیدا کردن پایه یک مهارت از اولویت بیشتری برخورداره و وقتی پایه اون مهارت رو یاد بگیرید عملکرد شما سریعتر خواهد شد.

2. آنقدر با آن مهارت آشنایی پیدا کنید که قادر به اصلاح اشتباهات خود باشید.

حداکثر 3 تا 5 منبع پیدا کنید. این منابع می تونن کتاب، ویدئو، دوره یا هر چیز دیگه ای باشن. یادتون باشه هدف از استفاده این منابع درک کلیت اون مهارته، پس منابع رو اونقدر انباشت نکنید که فردا روز به جای یادگیری ازشون برای به تاخیر انداختن تمریناتتون استفاده کنید.

یکی از نقطه ضعفایی که دوستان در استفاده از منابع زبانشناس دارند، اینه که یهو 20 تا منبع رو اضافه می کنند و با خودشون میگن، اوکی این 20 تا تموم بشه، من انگلیسی رو قورت میدم. نه این اشتباهه و فقط و فقط شما رو به تاخیر در پیشرفت وا میداره.

چیزی که شما از این منابع می خواید اینه که اونقدر یاد بگیرید تا بتونید غلط هاتون رو پیدا کنید. مزیت این موضوع اینه که بهتون کمک می کنه تا از اشتباهاتتون یاد بگیرید.

3. موانع تمرینی رو حذف کنید.

موانع تمرینی چیه؟ اینستاگرام، تلگرام یا در کل اینترنت، تلویزیون، رادیو و…

زمان تمرین شما کاملاً متعهد به منبع خودتون خواهید بود. نه شبکه های اجتماعی رو چک می کنید نه برنامه ای رو تماشا می کنید، نه هیچی. فقط و فقط به یادگیری می پردازید.

لوکا لامپاریلو 13 زبان یاد گرفته و یکی از کارهایی که همیشه در هنگام یادگیری زبان انجام میده، دوری از اینترنته. یعنی منابع رو دانلود می کنه، پرینت میگیره و به دور از اینترنت و موانع تمرینی دیگه به مطالعش می پردازه.

حالا قرار نیست شما هم همین کارو کنید. ولی لطفاٌ هنگام مطالعه از قابلیت Airplane mode گوشیتون استفاده کنید، تا فقط و فقط تمرکزتون بر روی زبانشناس باشه.

پس تمریناتتون کاملا متمرکز و بدون هیچ مزاحمتی باشه.

مشخصاً این 20 ساعت روزی 45 دقیقه می تونه از شما زمان بگیره که حدوداً میشه یک ماه.

پس 45 دقیقه متمرکز باشید.

4. حداقل 20 ساعت تمرین کنید.

تمامی مهارات شامل موانع و نا امیدی و خستگی میشن. صحبت از تمرین آسونه ولی انجامش نه…

حالا که قراره 20 ساعت تمرین کنید، 3 گام قبلی رو کاملاً پیاده کنید. حالا وقتشه به مهارتی که میخواید یاد بگیرید بپردازید.

فرض میگیریم شما قصد یادگیری زبان دارید.

گفتیم اولین کاری که می کنید، ساختار شکنی زبانه.

یک زبان شامل 4 مهارته: شنیداری، نوشتاری، مکالمه ای، خواندنی.

خب در شروع گفتیم از خودتون بپرسید، بعد از 20 ساعت چی می خواید؟

فرض میگیریم می خواید به سطحی برسید که بتونید دوره پایه انگلیسی بدون تلاش ( یا هر دوره پایه ای موجود در زبانشناس) رو مطالعه کنید. یا هر هدف معقول دیگه ای…

برای این هدف شما به چیا نیاز دارید؟

آیا نیاز دارید چیزی بنویسید؟ خیر. پس نوشتاری حذف میشه…

آیا نیاز دارید مکالمه ای داشته باشید؟ خیر، پس مهارت مکالمه ای حذف…

آیا نیاز دارید مطلبی رو بشنوید؟ بله، پس این مهارت رو تیک می زنید.

آیا نیازه چیزی بخونید؟ بله، پس این مهارت رو تیک می زنید.

حالا دوباره یه سوال پیش میاد : برای اینکه قادر به درک شنیداری و خواندنی این دوره باشم، چی نیاز دارم؟

جواب: واژگان. چون شما وقتی دایره لغاتتون اندک باشه، نه می تونید متنی که جلوتونه رو بخونید و نه می تونید چیزی که می شنوید رو متوجه شید. درسته؟

خب، حالا سوال بعدی: چجور لغاتی نیاز دارم؟

ما هزاران لغت در زبان داریم و مشخصه که همشون به کار ما نمیان. پس لغاتی که یاد میگیریم، باید لغاتی باشند که از مرسوم ترین ها هستند.

آیا کار ما تموم شد؟ خیر، ما باید پایه ای ترین گرامر زبان رو هم متوجه شیم. نیازی به حفظ قواعد نیست، همین که فرق زمان ها و تفاوت زن و مرد رو در زبان مورد نظر متوجه شید کافیه. بقیش بمونه واسه فاز تسلط.

حالا ما داریم به منابعی می پردازیم که بیشترین کمک رو به ما خواهند کرد. بدون شک وقتی تمرینات اولیمون رو، روی این موارد پیاده سازی کنیم، با کلیات زبان آشنا خواهیم شد و می تونیم در حدی پایه ای ایرادات خودمون رو بگیریم و کم کم پیشرفت کنیم.

به یاد داشته باشید، برای یادگیری یک مهارت شما باید به چیزی بپردازید که بهش بیشتر از همه نیاز دارید.

یکی از راز های موفقیت من در زبان انگلیسی این بوده که من به مواردی پرداختم که بیشتر از همه بهشون نیاز داشتم.

آیا به گرامر پیشرفته نیاز داشتم؟ خیر، پس حذف شد.

آیا به تقویت مهارت نوشتاریم نیاز داشتم؟ خیر، پس زیاد روش کار نکردم.

به چی نیاز داشتم؟ به مکالمه و فهم زبان. پس تمام برنامه هام رو متمرکز بر اون کردم و بخاطر همون سریعاً به این مهارات دست پیدا کردم.

تو تمام مهارات این موضوع صادقه. هنر؟ به چیزی که نیاز دارید و می خواید یاد بگیرید بپردازید.

مثلا من همیشه دوست داشتم طراحی شخصیت های انیمیشنی رو یاد بگیرم. ولی متاسفانه درصد زیادی از زمانم صرف چیزهایی شد که بهشون نیاز نداشتم، برای همین به اون شکلی که باید پیشرفت نکردم.

به یاد داشته باشید بزرگترین دیواری که شما رو از یادگیری باز میداره، هوش یا استعداد شما نیست.

بلکه مانعی به نام احساسه. ماها در خیلی حالات می ترسیم یه مهارت رو شروع کنید و در ابتدا ناشی و بی عرضه به نظر بیایم. ماها همه پتانسیل یادگیری داریم، فقط کافیه یک مهارت رو شروع کنیم تا با تمرین بتونیم اون رو یاد بگیریم.

وقتی یک مهارت رو یاد گرفتید، حالا وقتشه به تمرین بیشتر بپردازید تا به تسلطش برسید. آیا هنوز تو فاز شروع کردن هستید؟ پس بفرمایید… این شما و این 20 ساعت اولیه…

تیم زبانشناس برای شما بهترین ها رو آرزومنده.

موفق باشید


یازده موضوع پرطرفدار تالار زبانشناس:


آیا به گروه زبانشناس علاقه دارید؟ پس سری به لینک های زیر بزنید:

68 پسندیده

سلام

خیلی عالی و کامل بود :clap::clap::clap:

ینی واقعا بزرگترین کمکی که به خودمون میتونیم کنیم
دقیقا عملی کردن همینه :ok_hand::ok_hand:

درسته
یه سری چیزا که فقط باعث شلوغ شدن برنامه و کلافگی میشن رو
باید حذف کرد :ok_hand:

حالا باید یه سری دیگه
با نکته برداری بخونمش ک قشنگ بتونم ازش استفاده کنم :sweat_smile:
ممنون واقعا
عااااالی بود :cherry_blossom::blossom:
خیلی عالی بود

11 پسندیده

فایل صوتیه بی نظیرتون رو گوش دادم ولذت بردم,
مهمترین قسمتش برای من همین قسمت بود, متاسفانه بهانه زیاد میاریم و جالبه که اونقدر بهشون فکر میکنیم که نیمه راه انگیزمونو از دست میدیم و ولش میکنیم.
خیلی مفید بود برام مقالتون و چیزای جدید یاد گرفتم, ممنووونم. خدا قوت اقا کامبیز

11 پسندیده

:sunglasses: بله بله همیشه بهانه راحترین روش و بدترین راهه

مشکل من عدم مدیریت زمانه وقتی میگم وقت ندارم میدونم مدیریت زمان ندارم:sweat_smile:

من همشون رو تونستم ترک کنم اما به اینجا خیلی وابسته شدم جدید همش میام چک کنم چه خبره :sweat_smile: باز باید تمرین کنم و واسه اینجا هم زمان تعیین کنم :blush:

باز هم مقاله ای مفید و بروز ممنونم از مقاله خوبتون :clap:t2: :clap:t2:

12 پسندیده

دقیقا وقتی کنترل استفاده از یه ابزارو از دست می دیم, همونی که زمانی برامون مفید بود میشه یه مانع برای ادامه ی راه
اصلا کلا وابستگی چیز خوبی نیست .

10 پسندیده

سلام خسته نباشید :clap::clap::clap::clap: :grin:
واقعا یه مقاله عااااالی و بی نظیر بود و واقعا به موقع خیییلی عالی بود همیشه تو اوج باشید :clap::clap::clap::clap::clap:

8 پسندیده

تشکر فراوان از تیم زبان شناس :heart:

8 پسندیده

دوست داشتم مطلبتون رو :blush::blush::blush::blush:
سپاس
:rose::rose::rose::rose:

7 پسندیده

مخلصیم خانوم مژده :grin:

نشنیدم بگید اماااااا… :joy::joy::joy:

زنده باشید بانوی بزرگورا آتوسا خانوم :rose::rose::rose:

مشخصه از پیشکسوت های این عرصه هستیدا :smirk::joy::joy:

ممنونم :rose::rose:

من فکر میکنم بهترین سرمایه دنیا زمانه. امروز تو یوتیوب یه کلیپ از یه یارو چینی پولدار دیدم. میگفت پولمو ازم بدزدن من عصبی نمیشم ولی وقتی یکی زمانمو هدر بده گردنشو خورد میکنم چون زمان غیر قابل برگشته.

واسه همین باید هر طور شده کنترل یه سری چیزا رو بدست بیارید :slightly_smiling_face:

خواهش فراوان از تیم زبانشناس :rose:

خب خداروشکر :grin::grin:

زنده باشید :rose:

11 پسندیده

هان یعنی اگه من نمیگفتم خوبه، نمیگفتین خدا رو شکر ؟؟؟؟؟ :stuck_out_tongue_winking_eye::stuck_out_tongue_winking_eye::joy::joy::joy:

6 پسندیده

نه دیگه. هدف کسب رضایت همه هستش. :grin:

5 پسندیده

چه کنیم دیگه بالاخره یجا باید پیشکسوت باشیم :sunglasses: :sweat_smile:

باشد تا رستگار شویم. من استرس میگیرم اما هنوز نتونستم خوب مدیریت زمانم رو بدست بگیرم :smile:

7 پسندیده

سلام
خیلی مفید بود :clap::clap::clap:
تشکر فراوان :clap::clap::clap:
خوندم مقالتون رو
این نکته ی تفاوت یادگیری و تسلط خیلی جالب بود :+1:
موضوع خوبی بود
و به موقع
چون واقعا این روزا کنترل زمانم از دستم در رفته
مخصوصا ساعت خواب
دنبال راه حلم :expressionless:
بخاطر همین مفید واقع شد این مقاله مرسی :rose::rose::rose:

10 پسندیده

سلام و تشکر بابت این مقاله مفید. نکات راهگشایی بود :tulip::tulip:
که از قضا برای همه به موقع بود :joy:
سپاس بازم به موقع از این مقالات بنویسید :blush:

9 پسندیده

آره واقعا :joy:
موقع امتحانا چند شب مجبور شدم بیدار بمونم ؛ کلا خوابم بهم ریخت
الان زیر ساعت ۴ صبح خوابم نمیبره :expressionless:
در مورد ساعت بیداری ام که نگم :joy::expressionless::expressionless:
از برنامه های زبانم عقب دارم میوفتم
اگه یه چالش سحر خیزی و زود خوابی راه بیفته فکر کنم هممون مستفیض شیم :expressionless:

9 پسندیده

بیا تاپیک عادت نظراتو بگو چون من میخام راه بندازم :heart_eyes:

7 پسندیده

اجرت با خداوند خواهر :raised_hand: :expressionless:


7 پسندیده

قابل نداشت :grin::rose::rose:

قابل شما هم نداشت نسیم خانوم. :rose::rose:

والا من کلا اینقدر ننوشتم بچه ها یادشون رفت قبلیارو واسه همین این چسبید به همه. :grin:

8 پسندیده

اینقد این مطلب برام جالب بود باز اومدم دوباره خوندمش :heart_eyes::heart_eyes::blush::blush:
راستش آقای کشاورز و دوستان گلم من فکر میکنم دلیل اینکه ما میگیم وقت نداریم فقط ذهنی هست که بیخودی شلوغش کردیم، اینه که برنامه ریزی نداریم، اینه که هدف مشخص نداریم، به نظر خیلی خوبه که اول هدفمون دقیق مشخص بشه همون چیزی که تو گام اول گفته، ببینیم چی میخوایم مثلا من اگه زبان بخونم به چه درد میخوره؟ یا من طراحی کنم به چه دردم میخوره؟ (من خودم وقتی خیلی ذهنم شلوغ میشه یک برگه سفید برمی دارم و بدون هیچ وسواس خاصی هر چی که تو ذهنم هست رو برگه پیاده میکنم بعد نگاه میکنم و کارایی که تو ذهنم هست اولویت بندی میکنم و با خیال راحت انجامشون میدم)
بزارید یک اعترافی بکنم در مورد گام دوم، من خودم خیلی کتاب برای یادگیری زبان گرفتم اما با خوندن چند صفحه از هر کتاب ازش زده میشدم چون سیستم آموزشش مثل سیستم آموزش مدارس و دانشگاهمونه، در مورد حذف موانع تمرینی واقعا حقیقت داره من وقتایی که اینترنت ندارم در آرامش کارام رو انجام میدم، باور کنید زندگی آدم مختل نمیشه بلکه انرژیت صد برابر میشه، اینترنت گردی هم خودش یکجور اعتیاده، شبکه های اجتماعی هم همینطور (خدا رو شکر از وقتی با زبانشناس آشنا شدم کمتر تو تلگرام و کانالا میچرخم فقط در مواقع ضروری ازش استفاده میکنم)
و اینکه همت انجام کار رو داشته باشیم. یک چیزی که باعث میشه دست از تلاش بکشیم باور کردن افکار منفی دیگران نسبت به خودمونه، مثلا ممکنه خونواده بگن تو این همه سال تو مدرسه و دانشگاه بهت زبان یاد دادن یاد نگرفتی الان تنهایی نمیتونی، همه افکار منفی رو از خودتون دور کنید و بدونید که هیچ کار نشدنی تو دنیا وجود نداره، اگه زمین خوردی بدون مسیر رسیدنت به موفقیت داره هموارتر میشه. پیشنهادم به اونایی که خودشون رو باور ندارن اینه که هر وقت افکار منفی اومد سراغتون اون فکرت رو به یک عبارت مثبت تبدیل کن و بارها و بارها با خودت تکرارش کن و بدون که قطعا موفق خواهی شد.
هر بار که زمین خوردی محکم تر از دفعات قبل از جات بلند شو به راهت ادامه بده. خیلی حرف زدم :see_no_evil::see_no_evil: اما و واقعا تجربه کردم گفتم شاید به دردتون بخوره :blush::blush:
آرزوی موفقیت دارم برای همه دوستای گلم تو تالار بخصوص تیم محبوب زبانشناس
:rose::rose::rose:

11 پسندیده

:clap:t2: :clap:t2: :ok_hand:t2: کاملاً موافقم با نظرت دوستم. :bouquet:

7 پسندیده