خلاصه کتاب داستان "The Fifteenth Character" اثر Rosemary Border

«کاراکتر پانزدهم» یک داستان کوتاه برای زبان‌آموزان انگلیسی است. این کتاب را رزماری بوردر، نویسنده بریتانیایی نوشته که کتاب‌های زیادی برای زبان‌آموزان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی نوشته است.

خلاصه کتاب داستان The Fifteenth Character اثر Rosemary Border.jpg

این کتاب را دیوید هاین، هنرمند و نویسنده کتاب‌های مصور، تصویرگری کرده است. «کاراکتر پانزدهم» اولین بار در سال ۱۹۹۹ توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد به‌عنوان بخشی از مجموعه آکسفورد Bookworms Starters منتشر شد و علاقه‌مندان زیادی پیدا کرد.

داستان در مورد فردی به‌نام سالی است که در هپی هیلز، یک پارک تفریحی، کار می‌کند. او شغل خود را دوست دارد و از ملاقات با افراد مختلف لذت می‌برد. او یک روز با زاپ، خواننده مشهوری که برای اجرای برنامه به پارک می‌آید آشنا می‌شود. سالی بسیار هیجان‌زده است و می‌خواهد امضای او را بگیرد. با این حال، زمانی که شخصی پیامی مرموز به رایانه زاپ ارسال می‌کند، داستان وارد پیچیدگی‌های خاصی می‌شود.

این کتاب یک ماجراجویی معمایی است که خواننده را درگیر و کنجکاو نگه می‌دارد. همچنین درس‌هایی در مورد قضاوت نکردن افراد از روی ظاهر یا شغلشان، عدم نتیجه‌گیری عجولانه یا رفتار تکانشی، کنجکاو و مدبر بودن، صادق و شجاع بودن، سخاوتمند و بخشنده بودن، صمیمی و محترم بودن را به مخاطب می‌آموزد. با هم خلاصه‌ای جذاب از این داستان را می‌خوانیم. تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.

خلاصه کتاب داستان The Fifteenth Character

The book is a short story for young learners of English. It has about 1400 words and is divided into six chapters. It is part of the Oxford Bookworms Starters series, which are graded readers for beginners. The book has illustrations by David Hine and exercises at the end.

این کتاب یک داستان کوتاه برای زبان‌آموزان جوان انگلیسی است. دارای حدود ۱۴۰۰ کلمه و در شش فصل است. این بخشی از مجموعه "Oxford Bookworms Starters" است که برای خوانندگان مبتدی درجه‌بندی شده است. این کتاب دارای تصاویری از دیوید هاین و تمرین‌هایی در پایان است.

The story begins with Sally, a young woman who works at Happy Hills, an amusement park. She likes her job and enjoys meeting different people. She works at the information desk and helps visitors with their questions and problems. She also likes to watch the shows and attractions at the park.

داستان با سالی آغاز می‌شود؛ زن جوانی که در هپی هیلز، یک پارک تفریحی کار می‌کند. او شغل خود را دوست دارد و از ملاقات با افراد مختلف لذت می‌برد. او در میز اطلاعات کار می‌کند و به بازدیدکنندگان برای پاسخ به سوالات و مشکلاتشان کمک می‌کند. او همچنین دوست دارد نمایش‌ها و جاذبه‌های پارک را تماشا کند.

One day, she is very excited because Zapp, a famous singer, is coming to perform at the park. He is her favorite singer and she has all his CDs. She hopes to get his autograph and maybe even talk to him. She thinks he is very handsome and talented.

یک روز بسیار هیجان‌زده است، زیرا زاپ، خواننده مشهور، برای اجرا به پارک می‌آید. زاپ خواننده مورد علاقه اوست و تمام سی‌دی‌های او را دارد. امیدوار است که امضای او را بگیرد و شاید حتی با او صحبت کند. سالی فکر می‌کند که او بسیار خوش‌تیپ و بااستعداد است.

خلاصه کتاب داستان The Fifteenth Character.jpg

ادامه خلاصه کتاب داستان کاراکتر پانزدهم

She goes to the stage where Zapp is going to sing. She sees a lot of people waiting for him. They are all fans of Zapp and they have posters, T-shirts, and hats with his name and picture. They are cheering and clapping for him.

او به صحنه‌ای می‌رود که زاپ قرار است آواز بخواند. می‌بیند که افراد زیادی منتظر او هستند. همه طرف‌دار زاپ هستند و پوستر، تیشرت و کلاه با نام و عکس او دارند. برای او کف می‌زنند و تشویقش می‌کنند.

Zapp arrives on the stage with his band. He greets the crowd and starts singing. He has a powerful voice and a great style. He sings his famous songs and everyone sings along with him. Sally is very happy and impressed by him. She thinks he is even better than on his CDs.

زاپ با گروهش روی صحنه می‌آید. به جمعیت سلام می‌کند و شروع به خواندن می‌کند. او صدایی قدرتمند و سبکی عالی دارد. آهنگ‌های معروف خود را می‌خواند و همه با او می‌خوانند. سالی بسیار خوشحال است و تحت تاثیر قرار گرفته است. «سالی» فکر می‌کند که او حتی بهتر از سی‌دی‌هایش است.

However, things go wrong when someone sends a mysterious message to Zapp's computer. The message contains a fifteenth character, which is not part of the English alphabet. It looks like a circle with a dot in the middle. This causes Zapp's computer to malfunction and his music to stop.

با این حال، زمانی که شخصی پیامی مرموز به رایانه زاپ ارسال می‌کند، همه چیز اشتباه می‌شود. پیام حاوی یک کاراکتر پانزدهم است که بخشی از الفبای انگلیسی نیست. شبیه یک دایره با یک نقطه در وسط است. این باعث می‌شود کامپیوتر زاپ دچار اختلال شود و موسیقی او متوقف شود.

ادامه خلاصه کتاب داستان کاراکتر پانزدهم

The park visitors are angry and disappointed. They boo and whistle at Zapp. They think he is a bad singer and he can't sing without his computer. They want their money back.

بازدیدکنندگان پارک عصبانی و ناامید هستند. آن‌ها زاپ را هو می‌کنند و سوت می‌زنند. فکر می‌کنند او خواننده بدی است و بدون کامپیوتر نمی‌تواند بخواند. می‌خواهند پولشان را پس بگیرند.

Zapp is furious. He thinks someone has sabotaged his show and ruined his reputation. Zapp looks around and sees Sally near the stage. He thinks Sally is the one who sent the message because she works at the park and she has access to his computer. Zapp accuses Sally of being a spy for another amusement park that wants to steal his fans.

زاپ عصبانی است. او فکر می‌کند که شخصی در برنامه‌اش خرابکاری کرده و آبروی او را برده است. زاپ به اطراف نگاه می‌کند و سالی را نزدیک صحنه می‌بیند. او فکر می‌کند که سالی کسی است که پیام را ارسال کرده است زیرا او در پارک کار می‌کند و به کامپیوتر او دسترسی دارد. زاپ، سالی را به جاسوسی برای یک شهربازی دیگر متهم می‌کند که می‌خواهد طرف‌دارانش را بدزدد.

He grabs Sally by the arm and drags her to his dressing room. He locks the door and calls his lawyer. He tells him that he wants to sue Sally for damages and defamation. Zapp says he has evidence that Sally sent the message because he saw it on his computer screen.

او بازوی سالی را می‌گیرد و او را به اتاق رخت‌کن خود می‌کشاند. در را قفل می‌کند و با وکیلش تماس می‌گیرد. به او می‌گوید که می‌خواهد از سالی برای جبران خسارت و افترا شکایت کند. زاپ می‌گوید شواهدی دارد که نشان می‌دهد سالی پیام را به این دلیل فرستاده است که آن را روی صفحه کامپیوترش دیده است.

خلاصه داستان The Fifteenth Character.jpg

ادامه خلاصه کتاب داستان کاراکتر پانزدهم

Sally is scared and confused. She doesn't know who sent the message or why. She tries to explain that she is innocent and that she is a fan of Zapp, but he doesn't believe her. Zapp says she is lying and that she will pay for what she did.

سالی ترسیده و گیج شده است. او نمی‌داند چه کسی یا چرا پیام را فرستاده است. او سعی می‌کند توضیح دهد که بی‌گناه است و از طرف‌داران زاپ است، اما او باور نمی‌کند. زاپ می‌گوید که دروغ می‌گوید و او تاوان کاری را که انجام داده است، خواهد داد.

Sally decides to investigate and find out the truth. She asks her friend Tom, who works at the park's computer center, for help. He agrees to help her because he knows she is not a spy or a saboteur.

سالی تصمیم می‌گیرد که تحقیق کند و حقیقت را دریابد. او از دوستش تام که در مرکز کامپیوتر پارک کار می‌کند کمک می‌خواهد. تام موافقت می‌کند که به او کمک کند زیرا می‌داند که «سالی» جاسوس یا خرابکار نیست.

They go to the computer center and check Zapp's computer. They find out that the message came from a public phone booth near the park entrance. They go there and find a clue: a red scarf with a strange symbol on it. They recognize the symbol as the fifteenth character.

به مرکز کامپیوتر می‌روند و کامپیوتر زاپ را چک می‌کنند. آن‌ها متوجه می‌شوند که این پیام از یک باجه تلفن ‌عمومی در نزدیکی ورودی پارک آمده است. به آنجا می‌روند و سرنخی پیدا می‌کنند: یک روسری قرمز با نمادی عجیب روی آن. نماد را به‌عنوان کاراکتر پانزدهم تشخیص می‌دهند.

They follow the trail of the scarf and find out that the person who sent the message is Mr. Jones, the owner of Fun World, another amusement park that is a rival of Happy Hills. He wanted to ruin Zapp's show and make people go to his park instead. He used the fifteenth character to hack into Zapp's computer and stop his music.

آنها دنبال روسری می‌روند و متوجه می‌شوند که شخصی که این پیام را ارسال کرده است، آقای جونز، صاحب جهان سرگرمی است، یکی دیگر از پارک‌های تفریحی که رقیب هپی هیلز است. او می‌خواست نمایش زاپ را خراب کند و مردم را مجبور کند به پارک او بروند. او از کاراکتر پانزدهم برای هک کامپیوتر زاپ و توقف موسیقی او استفاده کرد.

ادامه خلاصه کتاب داستان کاراکتر پانزدهم

He also admits that he stole the fifteenth character from an ancient book that belongs to Professor Green, an expert on ancient languages who works at Happy Hills. The professor explains that the fifteenth character is a powerful symbol that can control computers and machines. He says it was used by an ancient civilization that disappeared thousands of years ago.

او همچنین اعتراف می‌کند که کاراکتر پانزدهم را از یک کتاب باستانی که متعلق به پروفسور گرین، متخصص زبان‌های باستانی است که در هپی هیلز کار می‌کند، دزدیده است. پروفسور توضیح می‌دهد که کاراکتر پانزدهم نماد قدرتمندی است که می‌تواند رایانه‌ها و ماشین‌ها را کنترل کند. او می‌گوید که توسط یک تمدن باستانی استفاده می‌شده که هزاران سال پیش ناپدید شده است.

He warns them not to use it or let anyone else use it because it can be dangerous and unpredictable. He says he was studying it in his laboratory when Mr. Jones broke in and stole it from him.

او به آن‌ها هشدار می‌دهد که از آن استفاده نکنند یا به دیگران اجازه استفاده از آن را ندهند زیرا می‌تواند خطرناک و غیر قابل پیش‌بینی باشد. او می‌گوید که در آزمایشگاهش مشغول مطالعه آن بود که آقای جونز وارد آن شد و آن را از او دزدید.

Sally and Tom confront Mr. Jones and expose his plan. They call the police and have him arrested for theft, hacking, and sabotage.

سالی و تام با آقای جونز روبه‌رو می‌شوند و نقشه او را فاش می‌کنند. آن‌ها با پلیس تماس می‌گیرند و او را به دلیل سرقت، هک و خرابکاری دستگیر می‌کنند.

They also tell Zapp what happened and apologize for the trouble. They show him the evidence and the confession of Mr. Jones. They explain that they are not spies or saboteurs, but fans and friends.

همچنین به زاپ می‌گویند که چه اتفاقی افتاده است و بابت مشکل عذرخواهی می‌کنند. آن‌ها شواهد و اعترافات آقای جونز را به او نشان می‌دهند. توضیح می‌دهند که جاسوس یا خرابکار نیستند، بلکه طرفدار و دوست هستند.

خلاصه کتاب The Fifteenth Character.jpg

ادامه خلاصه کتاب داستان The Fifteenth Character

Zapp forgives them and agrees not to sue them. He also decides to give another show for free to make up for the disappointment. He thanks Sally and Tom for their help and gives them his autograph. He also invites them to join him on his tour as his guests.

زاپ آن‌ها را می‌بخشد و می‌پذیرد که ازشان شکایت نکند. همچنین تصمیم می‌گیرد برای جبران ناامیدی، نمایش دیگری را به صورت رایگان اجرا کند. او از کمک سالی و تام تشکر می‌کند و امضای خود را به آن‌ها می‌دهد. همچنین از آن‌ها دعوت می‌کند تا به‌عنوان مهمان در تور به او بپیوندند.

Sally is happy and proud that she solved the mystery and saved the day. She thinks Zapp is very nice and generous. She also thinks Tom is very smart and brave. She likes him more than before.

سالی خوشحال و مفتخر است که معما را حل کرده و از شکست جلوگیری کرده است. او فکر می‌کند زاپ بسیار خوب و سخاوتمند است. همچنین فکر می‌کند تام بسیار باهوش و شجاع است و او را بیشتر از قبل دوست دارد.

This story gives the reader lessons that include:

این داستان به خواننده درس‌هایی می‌دهد که عبارت‌اند از:

Don't judge people by their appearance or their job: Sally was accused of being a spy and a saboteur because she worked at the park and was near the stage. However, she was innocent and she was a fan of Zapp. Zapp was wrong to judge her without knowing her.

افراد را از روی ظاهر یا شغلشان قضاوت نکنید: سالی به دلیل اینکه در پارک کار می‌کرد و نزدیک صحنه بود به جاسوسی و خرابکاری متهم شد. با این حال، بی‌گناه بود و از طرف‌داران زاپ بود. زاپ اشتباه کرد که او را بدون شناختن، قضاوت کرد.

ادامه خلاصه کتاب داستان The Fifteenth Character

Don't jump to conclusions or act impulsively: Zapp was angry and frustrated when his show was ruined. He blamed Sally without any proof or investigation. He called his lawyer and wanted to sue her. However, he later realized that he was mistaken and he apologized to her.

نتیجه‌گیری عجولانه و تکانشی انجام ندهید: زاپ وقتی نمایشش خراب شد عصبانی و ناامید بود. بدون هیچ مدرک یا تحقیقی سالی را سرزنش کرد. با وکیلش تماس گرفت و خواست از او شکایت کند. اما بعدا متوجه شد که اشتباه کرده و از او عذرخواهی کرد.

Be curious and resourceful. Sally and Tom were determined to find out who sent the message and why. They used their skills and knowledge to trace the source of the message and to find clues. They discovered the truth and exposed the culprit.

کنجکاو و مدبر باشید: سالی و تام مصمم بودند که بفهمند چه کسی و چرا پیام را فرستاده است. آن‌ها از مهارت‌ها و دانش خود برای ردیابی منبع پیام و یافتن سرنخ‌ها استفاده کردند. آن‌ها حقیقت را کشف کردند و مجرم را افشا کردند.

Be honest and brave. Sally and Tom were not afraid to confront Mr. Jones and call the police. They also told Zapp the truth and showed him the evidence. They were not intimidated by his fame or his threats.

صادق و شجاع باشید: سالی و تام از رویارویی با آقای جونز و تماس با پلیس ترسی نداشتند. آن‌ها همچنین حقیقت را به زاپ گفتند و شواهد را به او نشان دادند. از شهرت و از تهدیدهای او نترسیده بودند.

Be generous and forgiving: Zapp decided not to sue Sally and Tom after he learned the truth. He also gave another show for free to make up for the disappointment. He thanked them for their help and invited them to join him on his tour.

سخاوتمند و بخشنده باشید: زاپ پس از اطلاع از حقیقت تصمیم گرفت از سالی و تام شکایت نکند. او همچنین برای جبران ناامیدی یک نمایش دیگر را به صورت رایگان اجرا کرد. از کمکشان تشکر کرد و از آن‌ها دعوت کرد تا در تور به او بپیوندند.

Be friendly and respectful: Sally and Tom became friends with Zapp after they solved the mystery. They also became closer to each other. They liked each other for their personality and character, not for their appearance or status.

دوستانه و محترمانه رفتار کنید: سالی و تام پس از حل معما با زاپ دوست شدند. آن‌ها نیز به یکدیگر نزدیک‌تر شدند. همدیگر را به خاطر شخصیت و منششان دوست داشتند، نه به خاطر ظاهر یا موقعیتشان.