در این بخش شما را با معنی ABC آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاحِ ساده از کنار هم قرار دادن سه حرف اول الفبای انگلیسی تشکیل شده است، اما میتواند معانی مختلفی داشته باشد. منظور از ABC همان الفبا است. حالا این الفبا ممکن است به چیزهای مختلفی اشاره کند. گاهی منظور واقعا همان الفبا است و گاهی برای اشاره به پایه و اصول یک چیز استفاده میشود. در ادامه با معانی و کاربرد این اصطلاح بیشتر آشنا میشوید. در قسمت مثال میتوانید نحوهی استفاده از آن را در جملهها یاد بگیرید. گاهی اوقات این اصطلاح را بهصورت A.B.C یعنی همراه با نقطه استفاده میکنند.
معانی و کاربرد
- الفبا (به مثال ۱ و ۲ مراجعه کنید)
- عناصر ابتدایی یا اولیه
- سادهترین دانش
- دانستن اصول اولیهی یک چیز
- به آسانیِ ABC به این معنی است که چیزی بسیار ساده است.
مثال
My little son has now started learning ABC in school.
پسر کوچک من یادگیری الفبا را در مدرسه شروع کرده است.
Valerie was smart in studies from the beginning – she had learned ABC at home before going to school.
والری از ابتدا در مطالعه باهوش بود. او قبل از رفتن به مدرسه الفبا را در خانه یاد گرفته بود.
Before you can become a doctor, you need to know the ABC of science.
قبل از اینکه بتوانید پزشک شوید، باید الفبای علم (مقدمات علم) را بدانید.
Can you just give me the ABC of this book before I start working on the paper? I need to know what I am writing about.
آیا میتوانید قبل از شروع کار روی مقاله، مقدماتی از این کتاب را به من بدهید؟ من باید بدانم در مورد چه چیزی مینویسم.
I can’t believe that you still cannot pass the test. This is as easy as ABC.
من نمیتوانم باور کنم که شما هنوز نمیتوانید آزمون را قبول شوید. این به آسانی الفبا است.
Dancing is as easy as ABC; you just have to pay attention.
رقصیدن بسیار ساده است. شما فقط باید توجه کنید.
He is keen to understand the A.B.C. of making investment in a stock market.
او مشتاق درک الفبای سرمایهگذاری در بازار سهام است.