معنی a blessing in disguise چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی a blessing in disguise و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی a blessing in disguise

در این بخش شما را با معنی a blessing in disguise آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح a blessing in disguise معانی و کاربردهای مختلفی دارد. معنی هر اصطلاح را باید بتوانید با توجه به موضوع و محتوای مطالبی که عنوان شده، در نظر بگیرید. این اصطلاح یعنی از یک شرایط بد و ناراحت‌کننده، سود و منفعتی به شما رسیده باشد یا نتیجه‌ی مثبتی برای شما داشته باشد. با توجه‌ به شرایط می‌توانید آن را به شکل‌های مختلفی ترجمه کنید مثلا ممکن است در یک جمله، بتوانید آن را توفیق اجباری ترجمه کنید. اما معنای دقیق و درستی برای این اصطلاح نیست. در ادامه با چند معنی و کاربرد a blessing in disguise آشنا می‌شوید. اگر مثال‌ها را هم بخوانید، نحوه‌ی استفاده‌ی صحیح از این اصطلاح را در قالب جمله یاد می‌گیرید.

معانی و کاربرد

  • شرایط ناخوشایندی که مزایایی به دنبال دارد.
  • نتیجه‌ی خوب گرفتن از یک موقعیت بد
  • یک اتفاق ناگوار که بعداً به یک موقعیت سودمند منجر می‌شود.
  • مشکل ظاهری که در نهایت منجر به یک نتیجه‌ی مثبت می‌شود.
  • چیزی وحشتناک در ابتدا که بعداً نتیجه‌ی خوبی دارد.
  • بدبختی که به‌طور غیرمنتظره به خوش‌شانسی تبدیل می‌شود.

مثال

Losing that job turned out to be a blessing in disguise for him as it forced him to plunge into business.

از دست دادن آن شغل برای او توفیق اجباری بود؛ زیرا مجبورش کرد وارد تجارت شود.

The lockdown in 2020 proved to be a blessing in disguise. It gave me lots of time to spend with my family.

قرنطینه در سال ۲۰۲۰ ثابت کرد که می‌تواند موهبتی در شرایط بد باشد. این موقعیت به من زمان زیادی داد تا با خانواده‌ام سپری کنم.

When Pete fractured his knee, it was a blessing in disguise, for he got some much-needed rest and a break from his hectic work life and refocused on some essential things in his life.

وقتی زانوی پیت شکست، برایش یک نعمت بود؛ زیرا کمی استراحت لازم را دریافت کرد و از زندگی کاری پرمشغله‌ی خود فاصله گرفت و دوباره روی برخی چیزهای ضروری در زندگی خود تمرکز کرد.

Failing in his exams was a blessing in disguise, for he realized that he was not enjoying his course and decided to try out something else.

رد شدن در امتحانات، برای او یک نعمت بود؛ زیرا متوجه شد که از درس خود لذت نمی‌برد و تصمیم گرفت چیز دیگری را امتحان کند.

Missing the train was a blessing in disguise, for we would have been on it when it met with an accident, killing many of its passengers.

از دست دادن قطار یک موهبت بزرگ برای ما بود، چراکه قطار با حادثه‌ای روبه‌رو شد و بسیاری از مسافرانش کشته شدند.

When her boyfriend dumped her, it was a blessing in disguise for Susan, for otherwise, she would never have met the man who is now her husband.

وقتی دوست‌پسرش او را رها کرد، برای سوزان یک نعمت بود؛ زیرا در غیر این صورت، او هرگز مردی را که اکنون شوهرش است ملاقات نمی‌کرد.

Alice’s car breaking down was a blessing in disguise for her; if it hadn’t, she could have been in the middle of that vast multi-car pileup that happened on her way to work.

خراب شدن ماشین آلیس برای او نعمتی بود. اگر این‌طور نبود، او می‌توانست در میان آن تصادف زنجیره‌ای باشد که در راه رفتن به محل کارش اتفاق افتاد.