معنی a lot on my plate چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی a lot on my plate و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی a lot on my plate

در این بخش شما را با معنی a lot on my plate آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

از این اصطلاح پرکاربرد زمانی استفاده می‌شود که بخواهید بگویید کارهای زیادی برای انجام دادن دارید. این اصطلاح را ممکن است به شکل‌های مختلف ببینید و چند حالت شبیه به هم دارد که همگی معنای شبیه هم دارند. در ادامه می‌توانید شکل‌های دیگر این اصطلاح، معانی و کاربرد و همین‌طور چند مثال از نحوه‌ی استفاده از آن در جمله را ببینید.

شکل‌های دیگر اصطلاح

اصطلاح a lot on my plate را ممکن است به شکل‌های زیر هم ببینید:

  • too much on my plate
  • enough on my plate
  • so much on my plate

هر سه معنای یکسانی دارند.

معانی و کاربرد

  • داشتن کارها و وظایف متعدد برای انجام دادن در یک زمان
  • احساس خستگی و کلافه شدن از داشتن کارهای زیاد برای انجام دادن به‌طور هم‌زمان
  • اتفاقات زیادی که در زندگی شما به‌طور هم‌زمان رخ می‌دهد.

مثال

This week will be so hectic as I have a lot on my plate.

این هفته بسیار پرتلاطم خواهد بود؛ زیرا من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم.

Being a mom, a teacher and an athlete means I always have a lot on my plate every time.

مادر، معلم و ورزشکار بودن به این معنی است که همیشه کارهای زیادی برای انجام دادن دارم.

Lisa has a lot on her plate and that is why she is always busy.

لیزا وظایف زیادی برای انجام دادن دارد و به همین دلیل همیشه مشغول است.

Undertaking a Masters program ensures that you always have a lot on your plate.

شرکت در دوره‌ی کارشناسی ارشد تضمین می‌کند که همیشه کارهای زیادی برای انجام دادن دارید.

Martin’s job as the head of the hospital makes him have a lot on his plate all the time.

شغل مارتین به‌عنوان رئیس بیمارستان باعث می‌شود که او همیشه وظایف زیادی برای انجام دادن داشته باشد.

With final exams, IELTS test and entrance exam, He’s got too much on his plate already

با امتحانات نهایی، آزمون آیلتس و آزمون ورودی، او درحال‌حاضر بیش‌ازحد کار برای انجام دادن دارد.

I wonder how you manage so much on your plate?

«من تعجب می‌کنم که چگونه این همه مسئولیت هم‌زمان را مدیریت می‌کنید؟»

Now I feel relaxed all day long, because I don’t have enough on my plate these days.

اکنون در تمام طول روز احساس آرامش می‌کنم؛ زیرا این روزها کارهای زیادی روی دوشم نیست.

I had too much on my plate, so I couldn’t talk to my family last week.

من کارهای زیادی برای انجام دادن داشتم؛ بنابراین هفته‌ی گذشته نتوانستم با خانواده‌ام صحبت کنم.