در این بخش شما را با معنی afraid of one's own shadow آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح جذاب afraid of one's own shadow را در فارسی هم داریم. این اصطلاح یعنی از سایهی خود ترسیدن. به مواقعی اشاره میکند که شما بهشدت از چیزی ترسیدهاید و عصبی هستید و خیلی زود از سادهترین چیزها حتی سایهی خود میترسید. در ادامه میتوانید معانی و کاربرد این اصطلاح را بخوانید و در قالب چند مثال، استفاده از آن را در جملهها و گفتوگوها یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- خیلی زود از چیزی ترسیدن
- ترسیدن از چیزها بهصورتی که غیرمعقول و غیرضروری باشد.
- ترسو
- کسی که از ریسک کردن اجتناب میکند.
مثال
Richard constantly worries about security; he's afraid of his own shadow.
ریچارد دائماً نگران امنیتش است. از سایهی خودش میترسد.
I've never seen anyone so easily scared. She's afraid of her own shadow!
من هرگز کسی را ندیده بودم که به این راحتی بترسد. از سایهی خودش هم میترسد!
My German Shepard may look like a guard dog but in reality, he’s afraid of his own shadow.
ژرمن شپرد من ممکن است شبیه یک سگ نگهبان به نظر برسد؛ اما درواقع از سایهی خودش هم میترسد.
When I married my husband, I was excited to have someone kill bugs in the house but he's afraid of his own shadow and won't help at all.
وقتی با شوهرم ازدواج کردم، خوشحال بودم که کسی را دارم که حشرات را در خانه بکشد؛ اما او از سایهی خودش میترسد و هیچ کمکی نمیکند.
I was honestly scared of my own shadow before I went to Africa to volunteer but now, I'm confident and eager to take on new challenges.
صادقانه بگویم که قبل از اینکه برای داوطلب شدن به آفریقا بروم از سایهی خودم میترسیدم؛ اما اکنون اعتمادبهنفس دارم و مشتاقم تا چالشهای جدیدی را تحمل کنم.
Sometimes the people who appear to be the most confident are actually afraid of their own shadows.
گاهی اوقات افرادی که به نظر میرسد بیشترین اعتمادبهنفس را دارند، در واقع ترسوتر هستند.
Don't invite me to a movie like that ever again! You know that I'm afraid of my own shadow.
دیگر هرگز مرا به دیدن چنین فیلمی دعوت نکن! میدونی که من از سایهی خودم هم میترسم.
My toddler is scared of her own shadow. She cries every day that I take her to kindergarten.
کودک نوپای من از سایهی خودش میترسد. هر روز که او را به مهدکودک میبرم گریه میکند.
Don't worry. My children were also afraid of their own shadows but as they grew older, they became much more confident.
نگران نباشید. فرزندان من نیز ترسو بودند؛ اما با بزرگتر شدن، اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کردند.
We went to the amusement park yesterday and I had to go on all the roller coasters alone because my boyfriend is basically scared of his own shadow.
دیروز به شهربازی رفتیم و از آنجا که دوستپسرم خیلی ترسو است، من مجبور شدم بهتنهایی سوار ترن هوایی شوم.