در این بخش شما را با معنی against the clock آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح به معنی داشتن عجلهی زیاد برای تمام کار کردن یک کار، قبل از یک زمان مشخص است. اگر این اصطلاح را کلمهبهکلمه ترجمه کنید یعنی «برخلاف زمان». وقتی عجله دارید و وظایف زیادی دارید، انگار که زمان با شما دشمن است و باید با آن رقابت کنید.
در ادامه میتوانید معانی و کاربردهای دیگر این اصطلاح را بخوانید. با خواندن مثالها، میتوانید کاربرد آن را در قالب جمله یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- عجلهی زیاد برای تمام کردن کاری قبل از یک زمان خاص
- در مسابقه و رقابت بودن با زمان
- در سریعترین حالت ممکن
- وقت کافی برای انجام کاری نداشتن
- تکمیل کاری در یک مهلت مشخص
- بسیار سریع کار کردن
مثال
The team was working against the clock to finish the project on time.
تیم بیوقفه و با عجله کار میکرد تا پروژه را بهموقع تمام کند.
With her exams scheduled the next week, she was racing against the clock to finish her preparations.
درحالیکه امتحاناتش برای هفتهی بعد برنامهریزی شده بود، عجله داشت تا آمادهسازی خود را تمام کند.
We’d better start doing this early rather than wait now and then race against the clock to meet the deadline.
بهتر است این کار را زودتر شروع کنیم تا اینکه اکنون منتظر بمانیم و سپس برای رسیدن به مهلت، با ساعت مسابقه دهیم.
The authorities were working against the clock to evacuate the low-lying settlements as a cyclone was predicted to hit the coast over the next few days.
مقامات برای تخلیهی سکونتگاههای کمارتفاع با عجلهی زیاد تلاش میکردند؛ زیرا پیشبینی میشد طوفان در چند روز آینده به ساحل برسد.
With heavy rains having interrupted their schedule, the organizers were racing against the clock to put up the event on time.
با توجه به اینکه بارش شدید باران برنامهی آنها را مختل کرده بود، برگزارکنندگان با عجله تلاش میکردند تا مراسم را به موقع برگزار کنند.
He was working against the clock to finish his presentation in time for the upcoming conference.
او با عجله تلاش میکرد تا سخنرانی خود را بهموقع برای کنفرانس آینده به پایان برساند.