در این بخش شما را با معنی alive and kicking آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح alive and kicking برای اشاره به کسی استفاده میشود که سرزنده و فعال است. البته ممکن است معانی دیگری هم داشته باشد مثلا صحیح و سالم بودن و... در فارسی یکی از معانی جالبی که میتوانید برای آن در نظر بگیرید، «سر و مر و گنده بودن» است. در ادامه میتوانید چند معنی دیگر و کاربرد alive and kicking را ببینید. بهتر است که اصطلاحات را در قالب مثال یاد بگیرید تا بتوانید آنها را در گفتوگوها و نوشتههای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- پرجنبوجوش و فعال
- به زندگی ادامه دادن و سرشار از انرژی بودن
- خوب و سالم بودن
- بهشدت فعال و خوب عمل کردن
- ادامه یافتن محبوبیت یا موفقیت
مثال
She hadn’t met her younger sister after her marriage and was delighted to see her alive and kicking at a social event last weekend.
او خواهر کوچکترش را پس از ازدواج ندیده بود و از اینکه آخر هفتهی گذشته او را زنده و سرحال در یک رویداد اجتماعی دید، خوشحال شد.
I met my old school teacher yesterday and I was pleased to see that he was alive and kicking.
من دیروز با معلم مدرسه قدیمیام ملاقات کردم و از اینکه دیدم او زنده و سرحال است خوشحال شدم.
He had been down with an illness for some time, but now he has recovered and is alive and kicking.
او مدتی بود که دچار بیماری شده بود؛ اما اکنون بهبود یافته و صحیح و سالم است.
That form of music may not be very popular with the masses any more, but it is certainly alive and kicking in some parts of the world.
آن شکل از موسیقی ممکن است دیگر چندان موردپسند عامه نباشد؛ اما مطمئناً در برخی از نقاط جهان موفق و پرطرفدار است.
Even at the ripe old age of 83, he is alive and kicking and is actively pursuing his interests.
حتی در سن ۸۳ سالگی، سر و مر و گنده است و فعالانه بهدنبال علایق خود میرود.
This traditional form of dance is still alive and kicking among the youth of today.
این شکل سنتی از رقص هنوز در بین جوانان امروزی زنده است و طرفدار دارد.
Although older and much mellowed down, the outspoken former sportsman is alive and kicking.
اگرچه مسنتر و آرامتر شده، ورزشکار سابق هنوز زنده و سرحال است.
A fresh round of funds from the investors kept the company’s business alive and kicking.
دور تازهای از سرمایه از سوی سرمایهگذاران، کسبوکار شرکت را زنده نگه داشت.