در این بخش شما را با معنی at bottom آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح چند معنی مختلف دارد ولی پرکاربردترین آنها به معنای اصل مطلب و موضوع اصلی است. در ادامه میتوانید چند نمونه از معانی و کاربردهای این اصطلاح را بخوانید. البته برای اینکه معنی هر اصطلاح را درست حدس بزنید باید جمله و موضوع آن را در نظر بگیرید. با خواندن مثالها میتوانید نحوهی استفاده از این اصطلاح را یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- هسته و مرکز یک جسم
- در آخرین گام راه حقیقت آشکار میشود.
- اینکه اساساً هر چیزی به چه معناست.
- اصل موضوع
- در واقع
- اساساً، در واقعیت
مثال
At bottom she is her father’s daughter. No matter how much the family curses him, she will always be on his side.
اساسا او دختر پدرش است. هر چقدر هم که خانواده او را نفرین کنند، این دختر همیشه در کنار او خواهد بود.
The fact that she is so crude in her behaviour shows that at bottom she has a pure heart.
این واقعیت که او در رفتار خود بسیار ناپخته است نشان میدهد که او ذاتا قلب پاکی دارد.
My grandmother left all her wealth for charity. She may have been grumpy in her final years but at bottom had a soft heart.
مادربزرگم تمام ثروتش را برای خیریه گذاشت. او ممکن است در سالهای آخر زندگیاش بدخلق بوده باشد؛ اما در باطن قلب پاکی داشت.
To be an honest person with integrity is what matters at bottom.
این که یک فرد صادق باشد چیزی است که در اصل اهمیت دارد.
I cannot even believe that she was so cruel at bottom, she always spoke so well and politely.
من حتی نمیتوانم باور کنم که او ذاتا اینقدر بیرحم بود؛ او همیشه خوب و مؤدبانه صحبت میکرد.
She speaks somewhat bluntly but those who know her say that she’s always honest at bottom.
او تاحدودی صریح صحبت میکند؛ اما کسانی که او را میشناسند میگویند که او در باطن صادق است.