در این بخش شما را با معنی call names آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح call names یا name calling به معنی توهین کردن و فحش دادن به دیگران است. در ادامه کاربردهای مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در قالب جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- به کسی توهین کردن
- توهین کلامی به کسی
- مسخره کردن کسی با نامهای زننده
مثال
She was afraid that if she wore spectacles to her school, the other kids would call her names.
او میترسید که اگر در مدرسهاش عینک بزند، بچههای دیگر او را مسخره کنند.
Before you call someone names you better make sure that they do not hear you.
قبل از اینکه به کسی توهین کلامی کنید، مطمئن شوید که صدای شما را نمیشنود.
I got into trouble for calling the teacher names behind her back.
من بهخاطر توهین کردن به معلم پشت سر او به مشکل خوردم.
The new boy in class is always calling us names.
پسر جدید کلاس همیشه به ما توهین میکند.
Teacher warned Peter to quit name calling new students in the class.
معلم به پیتر هشدار داد که از توهین به دانشآموزان جدید در کلاس خودداری کند.
I stopped talking with Jane because she has a bad habit of name calling.
من صحبت کردن با جین را متوقف کردم، زیرا او عادت بدی به توهین کلامی دارد.
I saw a mother teaching her son that name calling is a bad thing.
مادری را دیدم که به پسرش میآموزد فحش دادن کار بدی است.
Police investigated that the name calling was the real reason behind the fatal fight.
پلیس بررسی کرد که فحاشی دلیل واقعی درگیری مرگبار بوده است.
I don’t like people who call others names without any reason.
من از افرادی که بدون هیچ دلیلی به دیگران توهین کلامی میکنند خوشم نمیآید.
Alex hit him when he didn’t stop calling names over and over again.
الکس زمانی به او ضربه زد که دست از توهین کردن مکرر بر نمیداشت.
She started calling names at people who didn’t support her during the election.
او به افرادی که در طول انتخابات از او حمایت نکردند با القاب زننده اشاره کرد.