در این بخش شما را با معنی call someone’s bluff آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح یعنی از کسی درخواست کنید که ادعایی را ثابت کند. در ادامه کاربردهای دیگر آن را بخوانید.
معانی و کاربرد
- به چالش کشیدن کسی برای اثبات ادعای خودش، زمانی که به احتمال زیاد او سعی در فریب دادن دارد.
- به چالش کشیدن کسی برای پیگیری یک تهدید، با این فرض که تهدید الکی بوده است.
- تقاضای اثبات برای یک بیانیه، به قصد نشان دادن نادرست بودن بیانیهی مورد نظر
- برای افشای فریب کسی، دعوت به مسابقه یا بحث کردن
مثال
When the employee threatened to quit if he was not given a pay rise, the boss called his bluff.
هنگامی که کارمند تهدید کرد در صورت عدم افزایش حقوق کار را ترک خواهد کرد، رئیس تهدید او را به چالش کشید.
David claimed he could run faster than me, but when I called his bluff, he suddenly remembered he had a meeting.
دیوید ادعا کرد که میتواند سریعتر از من بدود، اما وقتی او را به چالش دعوت کردم، ناگهان به یاد آورد که یک جلسه داشته است.
“I don’t know why he still keeps boasting. I’ve been calling his bluff for weeks now!”
من نمیدانم چرا او همچنان به لاف زدن ادامه میدهد. من الان هفتههاست که او را به چالش کشیدهام!»
Some opposition parliamentarians kept threatening to resign on the issue, and eventually, the Prime Minister of India decided it was time to call their bluff.
برخی از نمایندگان اپوزیسیون در مورد این موضوع تهدید به استعفا میکردند و در نهایت نخست وزیر هند تصمیم گرفت که وقت آن رسیده است تا دستشان را رو کند.
James was tempted to call her bluff, hardly believing she’d carry out her threat.
جیمز وسوسه شد که تهدید او را به چالش بکشد و بهسختی باور داشت که تهدیدش را عملی کند.
I told my friends that I could swim, but it was not true. And I was scared when Evan called my bluff and asked me to swim.
به دوستانم گفتم که میتوانم شنا کنم، اما درست نبود. و وقتی ایوان ادعایم را به چالش کشید و از من خواست شنا کنم، ترسیده بودم.