در این بخش شما را با معنی can of worms آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح can of worms یعنی گیر افتادن در یک موقعیت نامناسب که پر از مشکل ناخواسته است. دچار دردسر شدن، گیر افتادن در موقعیتهای پیچیده و… از دیگر معانی این اصطلاح است. در ادامه کاربردهای آن را بخوانید و در بخش مثالها، نحوهی استفاده از آن را یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- وارد شدن به موقعیتی که نامرتب است، مشکل دارد و ناخواسته است.
- کاری که پیچیده است و شامل دردسرهای زیادی است (برای انجام دادن).
- موقعیتی که مشکلات فراوانی ایجاد میکند.
- مسئلهی پردردسر
- مخمصه
مثال
The can of worms was wide open when he asked her about her past.
وقتی از او دربارهی گذشتهاش پرسید، وارد موضوع پردردسر و حساسی شد.
I am not opening a can of worms by answering that question.
من با پاسخ دادن به این سوال خودم را درگیر مخمصه نمیکنم.
To get into that discussion would mean to open a can of worms.
ورود به آن بحث به معنای شروع کردن یک مسئلهی پردردسر است.
The family has many can of worms so it is best to not ask them any personal questions.
خانواده معضلات زیادی دارد؛ بنابراین بهتر است از آنها سؤال شخصی نپرسید.
The death of the rich man opened a can of worms which was difficult for the police to sort out.
مرگ مرد ثروتمند مخمصهای درست کرد که حلوفصل آن برای پلیس سخت بود.
The doctor had to go through a can of worms to figure out a diagnosis for his problem because he had many complications.
دکتر مجبور شد برای تشخیص مشکل او کار پیچیدهای انجام دهد چون او عوارض زیادی را تجربه میکرد.
To sell that house would mean that I would have to speak with my brother and I am not about to open that can of worms.
فروش آن خانه یعنی باید با برادرم صحبت کنم و قصد ندارم وارد چنین مخمصهای شوم.
Maurice opened a can of worms when she spoke more about her career choices.
موریس وقتی بیشتر در مورد انتخابهای شغلی خود صحبت کرد، دست روی موضوع حساسی گذاشت.
No one wanted to be the part of that project, realising that it was a can of worms.
هیچکس نمیخواست بخشی از آن پروژه باشد چون متوجه میشد که کاری پردردسر است.