در این بخش شما را با معنی catch eye آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح catch eye به معنی توجه کسی را جلب کردن یا مورد توجه کسی قرار گرفتن است. در فارسی هم از اصطلاحی شبیه به ترجمهی کلمهبهکلمهی این اصطلاح استفاده میکنیم و میگوییم فلان فرد یا فلان چیز، چشمم را گرفت؛ یعنی مورد توجه من قرار گرفت. این اصطلاح بهشکل catch someone's eye به کار میرود. در ادامه کاربردهای این اصطلاح و نحوهی استفاده از آن را در قالب جمله یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- مورد توجه کسی قرار گرفتن
- جلب توجه کسی
- با کسی ارتباط چشمی برقرار کن
- جلب توجه کسی با نگاه کردن به فرد
مثال
While we were driving down the road, a small shop selling beautiful potteries caught my eye.
درحالیکه در جاده رانندگی میکردیم، مغازهی کوچکی که سفالهای زیبا میفروخت نظرم را جلب کرد.
The restaurant was a busy one, and it was quite some time before we managed to catch the waiter’s eye.
رستوران یک رستوران شلوغ بود و مدت زیادی گذشت تا توانستیم نظر گارسون را جلب کنیم.
Mary was gazing at the mountains beyond when Jason caught her eye and beckoned her.
مری داشت به کوههای آن طرف خیره میشد که جیسون توجهش را جلب کرد و به او اشاره کرد.
That shiny red car at the showroom had really caught my eye; I wanted to buy it right away before good sense prevailed.
آن ماشین قرمز براق در نمایشگاه واقعاً نظر من را جلب کرده بود. میخواستم بلافاصله قبل از اینکه منطق غالب شود، آن را بخرم.
Bob had taken a fancy to the new girl in the neighbourhood and went about trying to catch her eye during a get together organised by the local community.
باب به دختر جدید محله علاقه داشت و سعی میکرد در یک گردهمایی که توسط جامعهی محلی سازماندهی شده بود نظر او را جلب کند.
Sam was getting very chatty and was about to give my secret away when I finally managed to catch his eye and signal him to stop.
سام داشت خیلی پرحرف میشد و میخواست راز من را فاش کند که بالاخره توانستم نظرش را جلب کنم و به او علامت بدهم که متوقف شود.
Andy was desperately trying to catch Rebecca’s eyes at the party but she kept ignoring him – it looked like they had had a big fight about something.
اندی ناامیدانه سعی میکرد نظر ربکا را در مهمانی جلب کند اما ربکا مدام به او بیتوجهی میکرد؛ به نظر میرسید که آنها بر سر مسئلهای دعوای بزرگی با هم داشتهاند.
The vase at a friend’s house had caught my wife’s eye – she wanted something like that for herself.
گلدان خانهی یکی از دوستانم نظر همسرم را جلب کرده بود؛ او برای خودش همچین چیزی میخواست.