در این بخش شما را با معنی Caught with your hand in the cookie jar آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح Caught with your hand in the cookie jar زمانی استفاده میشود که فردی را موقع دزدی کردن یا موقع انجام یک کار اشتباه، گیر انداخته باشید. در فارسی میتوانید از اصطلاح «گرفتن مچ فرد» استفاده کنید. در انگلیسی بریتانیایی معمولا از have your hand in the till استفاده میکنند که معنای مشابهی با همین اصطلاح دارد. در ادامه معانی این اصطلاح و نحوهی استفاده از آن را در قالب چند مثال ببینید.
معانی و کاربرد
- حین ارتکاب جرم گیر افتادن
- موقع دزدی گیر افتادن
- موقع اشتباه کردن گیر افتادن
مثال
He only returned the money when he got caught with his hand in the cookie jar.
او فقط زمانی پول را پس داد که مچش موقع دزدی گرفته شد.
The banker had been caught with his hand in the cookie jar. Had my client not been aggressive he would have lost 35,000 dollars.
بانکدار در حال انجام کار اشتباه، گرفتار شده بود. اگر مشتری من پرخاشگر نبود ۳۵۰۰۰ دلار ضرر میکرد.