در این بخش شما را با معنی cold feet آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح cold feet به معنی از دست دادن شجاعت یا اعتمادبهنفس است. در ادامه کاربردهای مختلف این اصطلاح را بخوانید. برای درک معنای دقیق اصلاح و یاد گرفتن نحوهی استفاده از آن، حتما بخش مثالها را بررسی کنید. این اصطلاح را معمولا با فعل get استفاده میکنند.
معانی و کاربرد
- از دست دادن شجاعت
- از دست دادن اعتمادبهنفس
- خیلی مردد بودن
- ناگهان برای انجام کاری که برنامهریزی شده، ترسیدن و تعلل کردن
- جا زدن در لحظهی آخر
- دو دل شدن
مثال
He got cold feet when heard the news of his transfer to a remote area of the country which is hundreds of miles from his hometown.
با شنیدن خبر انتقال خود به منطقهای دورافتاده از کشور که صدها مایل از زادگاهش فاصله دارد، مردد شد.
The burglar got cold feet, when the dog started barking.
وقتی سگ شروع به پارس کرد، سارق مردد شد.
Veronica gets cold feet once again about going on a trip to Europe.
ورونیکا بار دیگر دربارهی رفتن به اروپا مردد میشود.
Peter is getting cold feet about helping investigation agencies – it smells something fishy.
پیتر دارد در مورد کمک به آژانسهای تحقیقاتی مردد میشود - صادقانه به نظر نمیرسند.
Steve is the only member in our family who appears to be getting cold feet about moving to the new house.
استیو تنها عضوی از خانوادهی ما است که به نظر میرسد برای نقل مکان به خانهی جدید دچار تردید و دودلی شده است.