در این بخش شما را با معنی come down with آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح در جملههای مختلف معنای متفاوتی دارد. در نتیجه بهتر است که آن را در قالب مثال یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- داشتن (معمولاً یک بیماری)
- شروع به رنج بردن از یک بیماری خاص
- بیمار شدن با
مثال
The Joshi’s have all come down with the flu, so none of them will be able to attend your wedding.
خانوادهی Joshi همگی مبتلا به آنفولانزا هستند؛ بنابراین هیچ یک از آنها نمیتوانند در مراسم عروسی شما شرکت کنند.
I have come down with a bad viral fever. Do not know where I caught it so I better stay away from school for a few days.
من به یک تب ویروسی بد مبتلا شدم. نمیدانم کجا آن را گرفتم پس بهتر است چند روز از مدرسه دور باشم.
When you knew that you have come down with yellow fever then why did you not make it known?
وقتی میدانستی که مبتلا به تب زرد شدهای، پس چرا آن را اعلام نکردی؟
You could not have all of a sudden come down with a cold. I suspect that you just do not want to attend.
نمیتوانید بهطور ناگهانی سرما خورده باشید. گمان میکنم که نمیخواهید شرکت کنید.
How would I know that you have come down with the flu and that is why you did not attend the party?
از کجا بدانم که شما مبتلا به آنفولانزا شدهاید و به همین دلیل در مهمانی شرکت نکردهاید؟
My husband has come down with a viral fever. Hence I will not be able to attend the party at your place.
شوهر من به تب ویروسی مبتلا شده است. بنابراین نمیتوانم در مهمانی شما شرکت کنم.
I have come down with a cold and hence have to visit my doctor today.
من سرما خوردهام و به همین دلیل امروز باید به دکترم مراجعه کنم.