در این بخش شما را با معنی cross paths آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح cross paths یعنی کسی را کاملا اتفاقی در جایی ملاقات کنید. این اصطلاح بهشکل cross someone’s path هم به کار میرود. در ادامه کاربردها و معانی مختلف این اصطلاح را بخوانید و در قسمت مثالها، نحوهی استفاده از آن را در قالب جمله یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- بهطور اتفاقی با کسی روبهرو شدن یا ملاقات کردن
- بهطور غیرمنتظره با کسی برخورد کردن
این اصطلاح برای بیان یک برخورد کلی یا ملاقات با کسی، بهویژه زمانی که انتظار نمیرفت، استفاده میشود.
مثال
I believe we will cross paths soon.
من معتقدم که ما بهزودی اتفاقی با هم ملاقات خواهیم کرد.
Today I crossed paths with Peter.
امروز با پیتر اتفاقی برخورد کردم.
For your sake, I hope we do not cross paths again.
بهخاطر شما، امیدوارم که ما دیگر اتفاقی همدیگر را نبینیم.
I did not know his name, so I hoped we might cross paths again soon.
من نام او را نمیدانستم؛ بنابراین امیدوار بودم که بهزودی دوباره اتفاقی به هم برسیم.
It was lovely meeting you. I hope we cross paths again.
دیدار با شما لذتبخش بود امیدوارم دوباره با هم ملاقات کنیم.
My obsession with aliens has led me to cross paths with some horrible truths.
وسواس من نسبت به موجودات فضایی باعث شده است که با برخی از حقایق وحشتناک روبهرو شوم.
They would go on to cross paths in the future, but they took different turns.
مسیر آنها در آینده با هم تلاقی میکند، اما مسیرهای متفاوتی را در پیش گرفتند.
The sea is dangerous, which raises the chances of crossing paths with pirate ships.
دریا خطرناک است؛ که این یعنی احتمال برخورد اتفاقی با کشتیهای دزدان دریایی را افزایش میدهد.
Since that incident five years ago, he has never crossed my path again.
از آن حادثهی پنج سال پیش او دیگر سر راه من قرار نگرفته است.
Frank crossed paths with Emily on a few occasions.
فرانک در چند موقعیت با امیلی اتفاقی برخورد کرد.