معنی cut somebody some slack چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی cut somebody some slack و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی cut somebody some slack

در این بخش شما را با معنی cut somebody some slack آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح cut somebody some slack به‌ معنای آزادی بیشتر دادن به کسی است. البته معانی دیگری هم دارد که در ادامه می‌توانید بخوانید. این اصطلاح به‌شکل give someone some slack هم استفاده می‌شود. در قسمت مثال‌ها نحوه‌ی استفاده از این اصطلاح را در قالب جمله یاد بگیرید.

معانی و کاربرد

  • به کسی آزادی بیشتری دادن
  • کسی را سخت قضاوت نکردن
  • به کسی استراحت دادن
  • به کسی کمک‌هزینه دادن
  • اجازه دادن به شخص برای انجام چیزی که معمولاً مجاز نیست.
  • به کسی زمان دادن

مثال

I know he is not up to the mark right now but let’s cut him some slack. He’s new to this environment and needs time to adjust.

من می‌دانم که او در‌حال‌حاضر در حد مطلوب نیست، اما اجازه دهید به او کمی زمان بدهیم. او در این محیط تازه‌کار است و برای سازگاری نیاز به زمان دارد.

Teenagers have a mind of their own. It is best to cut them some slack and let them do what they are doing instead of enforcing things on them.

نوجوانان ذهن خاص خود را دارند. بهتر است آن‌ها را کمی آزاد بگذارید و به‌‌جای تحمیل کارها، به آن‌ها اجازه دهید کاری را که انجام می‌دهند ادامه دهند.

Had he explained the situation to me, I would have cut him some slack and not have been so hard on him.

اگر او شرایط را برای من توضیح می‌داد، من او را به این شدت قضاوت نمی‌کردم و آن‌قدر به او سخت نمی‌گرفتم.

Since it was the last day of school before the vacations, the teachers cut the students some slack and did not have any serious discussions in class.

ازآنجا‌که آخرین روز مدرسه قبل از تعطیلات بود، معلمان به دانش‌آموزان استراحت دادند و در کلاس بحث جدی نداشتند.

I took permission from the college management to cut me some slack on attendance due to the illness.

من از مدیریت کالج اجازه گرفتم که به دلیل بیماری به من اجازه‌ی عدم حضور بدهد.

I was swamped (really busy) last week and couldn’t finish the report. Cut me some slack, and I’ll do it by tomorrow.

من هفته‌ی گذشته واقعاً پرمشغله بودم و نتوانستم گزارش را تمام کنم. به من فرصت بده، تا فردا این کار را انجام خواهم داد.

Kane is annoyed, but her parents decide to give her some slack.

کین رنجیده است، اما والدینش تصمیم می‌گیرند کمی به او آزادی بدهند.

I recommended that his critics would give him some slack if he were more open in expressing criticism.

اگر در برابر بیان انتقاد پذیراتر بود، توصیه می‌کردم که منتقدان کمی به او آزادی عمل بدهند.

I’m not emotionally ready for chores just yet, so please give me some slack.

من هنوز از نظر عاطفی برای کارهای خانه آماده نیستم، پس لطفاً به من زمان بدهید.