Youtube.svg

Instagram.svg

Telegram.svg

thumbnail_twitter-logo-vector-png-clipart-1.png

twitter-logo-vector-png-clipart-1.png

زبانشناس

درباره ما

تماس با ما

بلاگ

اطلاعات تکمیلی

قوانین و مقررات

فرصت‌های شغلی

لینک‌های مهم

تالار گفتگو

آموزش زبان انگلیسی

لکچر انگلیسی درباره استرس با ترجمه فارسی

لکچر انگلیسی درباره استرس با ترجمه فارسی.jpg

لکچر انگلیسی با موضوع روان‌شناسی

در این بخش لکچرهای انگلیسی در حوزه روان‌شناسی را به همراه ترجمه فارسی آن‌ها ارائه خواهیم داد.

استرس یکی از مشکلات روانی است که در صورت عدم کنترل آن ممکن است به آسیب‌های جدی‌تری منجر شود. مطالعه لکچر انگلیسی درباره استرس اطلاعات مناسبی در مورد استرس و نحوه کنترل آن به شما ارائه می‌دهد. همچنین اصطلاحات و واژگان انگلیسی جدیدی در ارتباط با استرس یاد خواهید گرفت. در این قسمت یکی از لکچرهای انگلیسی درباره استرس با ترجمه فارسی را برای شما زبان آموزان عزیز تهیه کردیم. راستی در بخش [لکچر انگلیسی](https://zabanshenas.com/lectures/) می‌توانید لکچرهای با موضوعات متنوع را مطالعه کنید. همراه ما باشید.

## Why stress happens and how to manage it

## چرا استرس به وجود می‌آید و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

Stress is a natural feeling of not being able to cope with specific demands and events. However, stress can become a chronic condition if a person does not take steps to manage it.

استرس احساس طبیعی ناتوانی در کنار آمدن با مطالبات یا رویداد‌هایی خاص است. از سویی، اگر شخص برای مدیریت آن قدم برندارد، استرس می‌تواند به وضعیتی مزمن تبدیل شود.

These demands can come from work, relationships, financial pressures, and other situations, but anything that poses a real or perceived challenge or threat to a person’s well-being can cause stress.

این مطالبه‌ها می‌توانند از کار، روابط، فشار مالی و دیگر موقعیت‌ها بروز کنند، اما هر چیزی که یک چالش واقعی یا قابل ادراک و یا تهدیدی نسبت به سلامت فرد ایجاد کند، می‌تواند باعث استرس شود.

Stress can be a motivator, and it can even be essential to survival. The body’s fight-or-flight mechanism tells a person when and how to respond to danger. However, when the body becomes triggered too easily, or there are too many stressors at one time, it can undermine a person’s mental and physical health and become harmful.

استرس می‌تواند محرک یک فرد باشد و حتی می‌تواند برای بقای شخص ضروری باشد. سازوکار «بجنگ یا فرار کن» در بدن انسان به او می‌گوید که چه زمانی و چگونه در مقابل خطر واکنش نشان دهد. هر چند، وقتی -این سازوکار در- بدن بیش از اندازه ساده فعال شود، یا استرس‌های زیادی به طور همزمان وجود داشته باشند، -این مسئله- می‌تواند باعث تحلیل سلامت روان و سلامت فیزیکی فرد شود و آسیب‌زا باشد.

### What is Stress

### استرس چیست؟

Stress is the body’s natural defense against predators and danger. It causes the body to flood with hormones that prepare its systems to evade or confront danger. People commonly refer to this as the fight-or-flight mechanism.

استرس دفاع طبیعی بدن در مقابل شکارچیان و خطرات است. استرس باعث -ترشح و- سرازیر شدن هورمون‌هایی در بدن می‌شود که سیستم‌های بدن را آماده فرار و یا مقابله با خطر می‌کنند. معمولا از این سازوکار به عنوان مکانیزم «بجنگ یا فرار کن» یاد می‌کنیم.

When humans face a challenge or threat, they have a partly physical response. The body activates resources that help people either stay and confront the challenge or get to safety as fast as possible.

وقتی انسان‌ها با چالش یا تهدیدی مواجه می‌شوند، تا حدی پاسخی فیزیکی دارند. بدن منابعی را فعال می‌کند که به انسان برای یا ماندن و مقابله با چالش و یا فرار به نقطه امن در سریع‌ترین حالت ممکن کمک می‌کنند.

The body produces larger quantities of the chemicals cortisol, epinephrine, and norepinephrine. These trigger the following physical reactions:

بدن مقادیر بیشتری از مواد شیمیایی چون کورتیزول، اپی نفرین و نوراپی نفرین را تولید می‌کند. این مواد واکنش‌های فیزیکی زیر را فعال می‌کنند:

increased blood pressure

heightened muscle preparedness

sweating

alertness

فشار خون بالا

افزایش آمادگی عضلات

عرق کردن

هوشیاری

These factors all improve a person’s ability to respond to a potentially hazardous or challenging situation. Norepinephrine and epinephrine also cause a faster heart rate.

تمام این فاکتور‌ها توانایی فرد را برای واکنش به خطری بالقوه یا وضعیتی چالش‌ برانگیز بهبود می‌بخشند. نوراپی نفرین و اپی نفرین هم‌چنین سبب افزایش ضربان قلب می‌شوند.

Environmental factors that trigger this reaction are called stressors. Examples include noises, aggressive behavior, a speeding car, scary moments in movies, or even going out on a first date. Feelings of stress tend to increase in tandem with the number of stressors.

عوامل محیطی که باعث فعال شدن این واکنش می‌شوند را عوامل استرس‌زا می‌نامیم. نمونه‌هایی شامل سر و صدا، رفتار تهاجمی، ماشینی با سرعت بالا، لحظات ترسناک در فیلم‌ها، و یا حتی رفتن به اولین قرار عاشقانه. احساس استرس هم‌زمان با افزایش عوامل استرس‌زا بیشتر می‌شود.

According to the American Psychological Association (APA)’s annual stress survey in 2018, average stress levels in the United States were 4.9 on a scale from 1 to 10. The survey found that the most common stressors were employment and money.

طبق نظرسنجی سالانه استرس انجمن روانشناسی آمریکا (APA) در سال ۲۰۱۸، میانگین سطح استرس در ایالات متحده آمریکا، در مقیاس ۱ تا ۱۰، ۴/۹ بوده است. این نظرسنجی نشان داد که شایع‌ترین عوامل استرس‌زا شغل و پول (مسئله مالی) هستند.

### Physical effects

### تاثیرات فیزیکی

Stress slows down some normal bodily functions, such as those that the digestive and immune systems perform. The body can then concentrate its resources on breathing, blood flow, alertness, and the preparation of the muscles for sudden use.

استرس برخی عملکردهای بدن را دچار کندی می‌کند، از جمله فعالیت‌هایی که سیستم ایمنی و گوارش انجام می‌دهند. سپس بدن می‌تواند منابعش را روی فرایند تنفس، فشار خون، هوشیاری و آمادگی عضلات برای استفاده فوری و ناگهانی متمرکز کند.

The body changes in the following ways during a stress reaction:

بدن در یک واکنش استرسی چنین تغییراتی می‌کند:

blood pressure and pulse rise

breathing speeds up

digestive system slows down

immune activity decreases

muscles become more tense

sleepiness decreases due to a heightened state of alertness

ضربان و فشار خون افزایش می‌یابد.

فرایند تنفس سرعت می‌گیرد.

سیستم گوارشی کند می‌شود.

فعالیت سیستم ایمنی بدن کاهش می‌یابد.

عضلات سفت‌تر می‌شوند.

خواب به دلیل بالا رفتن سطح هوشیاری، کاهش می‌یابد.

How a person reacts to a difficult situation will determine the effects of stress on overall health. Some people can experience several stressors in a row or at once without this leading a severe stress reaction. Others may have a stronger response to a single stressor.

چگونگی واکنش فرد به شرایطی دشوار می‌تواند تاثیرات استرس و سلامت کلی شخص را تعیین کند. بعضی افراد می‌توانند چندین عامل استرس‌زا را پشت سر هم یا به یک‌باره تجربه کنند بدون این که این -مسئله- در آن‌ها باعث ایجاد واکنش استرسی شدیدی شود. دیگران ممکن است در مقابل -فقط- یک عامل استرس‌زا واکنشی شدید‌تر -نسبت به گروه قبلی- نشان دهند.

An individual who feels as though they do not have enough resources to cope will probably have a stronger reaction that could trigger health problems. Stressors affect individuals in different ways.

شخصی که فکر می‌کند منابع کافی برای مقابله ندارد، احتمالا واکنش شدید‌تری خواهد داشت که می‌تواند باعث ایجاد مشکلاتی در سلامت او شود. عوامل استرس‌زا بر افراد مختلف، تاثیرات متفاوتی می‌گذارند.

Some experiences that people generally consider to be positive can lead to stress, such as having a baby, going on vacation, moving to a better home, and getting a promotion at work.

برخی تجربیات که معمولا افراد آن‌‌ها را مثبت در نظر می‌گیرند، می‌تواند موجب استرس شود، مانند فرزند آوری، رفتن به تعطیلات، اسباب‌کشی به خانه‌ای جدید و یا ارتقا شغلی.

The reason for this is that they typically involve a significant change, extra effort, new responsibilities, and a need for adaptation. They also often require a person to take steps into the unknown.

دلیل این مسئله آن است که این اتفاقات معمولا شامل تغییری قابل توجه، تلاش بیشتر، مسئولیت‌های جدید، و نیاز به تطبیق‌دهی هستند. آن‌ها هم‌چنین معمولا از فرد می‌خواهند که قدم در ناشناخته بگذارد.

A person may look forward to an increased salary following a promotion, for example, but wonder whether they can handle the extra responsibilities.

شاید شخصی در انتظار حقوقی بیشتر به دلیل ارتقا شغلی‌اش باشد، برای مثال، اما -از طرفی- نداند آیا می‌تواند از پس مسئولیت‌های اضافی بر آید یا نه.

A persistently negative response to challenges can have an adverse effect on health and happiness.

واکنش منفی مداوم به چالش ها می تواند تاثیر نامطلوبی بر سلامت و میزان شادی فرد داشته باشد.

For example, a 2018 review of studies found associations between work-related stress and coronary heart disease. Despite this, the authors could not confirm the exact mechanisms through which stress causes coronary heart disease.

برای مثال، یک بررسی (از سوی منابع مورد اعتماد) در سال ۲۰۱۸ نشان از ارتباط بین استرس ناشی از کار و بیماری انسداد عروق قلبی داد. جدا از این، محققان قادر به تایید نوع مکانیزمی که در آن استرس باعث بروز بیماری انسداد شریان قلبی می‌شود، نشدند.

Other literature has shown that people who perceive stress as having a negative effect on their health may be at higher risk for coronary heart disease than those who do not.

تحقیق دیگری نشان داده است افرادی که استرس را به عنوان عاملی که تاثیر منفی بر سلامتشان می‌گذارد شناخته‌اند، نسبت به افرادی که چنین تفکری ندارند، احتمالا در ریسک بیشتری برای بروز بیماری انسداد عروق قلبی قرار دارند.

However, being more alert to the effects of stress may help a person manage it more effectively and cope better.

هر چند، هوشیاری هر چه بیشتر نسبت به تاثیرات استرس شاید به فرد برای مدیریت موثرتر آن و بهتر کنار آمدن با آن کمک کند.

### Types

### انواع

The National Institute of Mental Health (NIMH) recognize two types of stress: acute and chronic. These require different levels of management.

موسسه ملی سلامت روان (NIMH) دو نوع از استرس را تشخیص می‌دهد: حاد و مزمن. این دو نوع نیاز به سطوح متفاوتی از مدیریت دارند.

The NIMH also identify three examples of types of stressor:

موسسه ملی سلامت روان آمریکا هم‌چنین سه نمونه از گونه‌های عوامل استرس‌زا را شناسایی کرده است:

routine stress, such as childcare, homework, or financial responsibilities

sudden, disruptive changes, such as a family bereavement or finding out about a job loss

traumatic stress, which can occur due to extreme trauma as a result of a severe accident, an assault, an environmental disaster, or war

استرس روتین، مانند مراقبت از کودک، کار خانگی، یا مسئولیت‌های مالی

تغییرات ناگهانی و مخرب، مانند سوگواری از دست دادن اعضای خانواده یا مطلع شدن از از دست دادن یک شغل

استرس تروماتیک (استرس پس از حادثه) که می‌تواند به دلیل آسیب شدید در نتیجه یک تصادف شدید، حمله، فاجعه‌ای محیط زیستی یا جنگ باشد.

### Acute stress

### استرس حاد

This type of stress is short-term and usually the more common form of stress. Acute stress often develops when people consider the pressures of events that have recently occurred or face upcoming challenges in the near future.

این نوع از استرس کوتاه مدت است و معمولا نوع شایع‌تر استرس است. استرس حاد معمولا وقتی ایجاد می‌شود که افراد فشارهای وقایع اخیر زندگی‌شان یا مواجهه با چالش‌های پیش رو در آینده نزدیک را در نظر می‌گیرند.

For example, a person may feel stressed about a recent argument or an upcoming deadline. However, the stress will reduce or disappear once a person resolves the argument or meets the deadline.

برای مثال، شخصی شاید درباره بحثی که اخیرا داشته یا ضرب الاجلی که پیش رو دارد احساس استرس کند. با این حال، این استرس زمانی که فرد بحث‌ و جدل خود را حل کند، یا ضرب الاجل را با موفقیت پشت سر بگذارد کاهش پیدا میکند و ناپدید می‌شود. 

Acute stressors are often new and tend to have a clear and immediate solution. Even with the more difficult challenges that people face, there are possible ways to get out of the situation.

عوامل ایجاد استرس حاد معمولا عواملی جدید هستند و نیاز به یک راه حل سریع و مشخص دارند‌. حتی با وجود چالش‌های سخت‌تری که برخی افراد در مواجهه با این استرس تجربه می‌کنند، راه‌هایی ممکن برای خروج از این موقعیت وجود دارد.

Acute stress does not cause the same amount of damage as long-term, chronic stress. Short-term effects include tension headaches and an upset stomach, as well as a moderate amount of distress.

استرس حاد در بلند مدت به اندازه استرس مزمن به شخص آسیب نمی‌زند. تاثیرات کوتاه مدت شامل سردرد تنشی و معده درد، هم‌چنین میزان متوسطی از ناراحتی می‌شوند.

However, repeated instances of acute stress over an extended period can become chronic and harmful.

با این حال، تکرار موارد استرس حاد در طول مدتی زیاد می‌تواند تبدیل به استرس مزمن و آسیب‌زا شود.

### Chronic stress

### استرس مزمن

This type of stress develops over a long period and is more harmful.

این نوع از استرس در دوره‌ای طولانی توسعه می‌یابد و ضرر بیشتری دارد.

Ongoing poverty, a dysfunctional family, or an unhappy marriage are examples of situations that can cause chronic stress. It occurs when a person can see no way to avoid their stressors and stops seeking solutions. A traumatic experience early in life may also contribute to chronic stress.

فقر مداوم، خانواده‌ای ناکارآمد یا ازدواجی ناموفق نمونه‌های موقعیت‌هایی هستند که می‌توانند منجر به استرس مزمن شوند. این مرحله زمانی است که فرد هیچ راهی برای روبرو نشدن با عوامل استرس‌زا نمی‌یابد و دیگر به دنبال راه حل نمی‌گردد. یک تجربه آسیب‌زا در مراحل اولیه زندگی نیز ممکن است کمک به ایجاد این نوع استرس کند.

Chronic stress makes it difficult for the body to return to a normal level of stress hormone activity, which can contribute to problems in the following systems:

استرس مزمن شرایط بدن را برای برگشت به حالت نرمال فعالیت هورمون‌های استرس، مشکل می‌کند که می‌تواند منجر به مشکلاتی در این سیستم‌های بدن شود:

●	cardiovascular

●	respiratory

●	sleep

●	immune

●	reproductive

●	سیستم قلبی عروقی

●	سیستم تنفسی

●	خواب

●	سیستم ایمنی

●	سیستم تولید مثل

A constant state of stress can also increase a person’s risk of type 2 diabetes, high blood pressure, and heart disease. Depression, anxiety, and other mental health disorders, such as post-traumatic stress disorder (PTSD), can develop when stress becomes chronic.

قرار داشتن دائم در شرایط استرس هم‌چنین ریسک ابتلای شخص به دیابت نوع دوم، فشار خون بالا و بیماری قلبی را افزایش می‌دهد. افسردگی، اضطراب، و دیگر اختلالات روانی مانند پی.تی.اس.دی یا اختلال استرس پس از حادثه، می‌توانند هنگامی که استرس به استرس مزمن تبدیل شود، گسترش یابند. 

Chronic stress can continue unnoticed, as people can become used to feeling agitated and hopeless. It can become part of an individual’s personality, making them constantly prone to the effects of stress regardless of the scenarios that they encounter.

استرس مزمن می‌تواند بدون توجه فرد ادامه یابد، چرا که افراد امکان دارد به حس آشفتگی و ناامیدی خود عادت کنند. این نوع استرس می‌توان به بخشی از شخصیت فرد بدل شود، و صرف نظر از سناریوهایی که شخص با آن‌ها مواجه می‌شود، او را مدام مستعد تاثیرات استرس نگاه دارد.

People with chronic stress are at risk of having a final breakdown that can lead to suicide, violent actions, a heart attack, or stroke.

افراد دارای استرس مزمن در معرض خطر شکست نهایی هستند، که می‌تواند به خودکشی، اعمال خشونت‌، حمله قلبی یا سکته منجر شود.

### Causes

### سبب‌ها

People react differently to stressful situations. What is stressful for one person may not be stressful for another, and almost any event can potentially cause stress. For some people, just thinking about a trigger or several smaller triggers can cause stress.

افراد در مواجهه با موقعیت‌های پر استرس واکنش‌های مختلفی نشان می‌دهند. چیزی که برای یک نفر پر استرس است شاید برای شخصی دیگر استرس‌زا نباشد و تقریبا هر موقعیتی می‌تواند باعث استرس شود. برای برخی افراد، فقط فکر کردن به موردی ماشه‌ای (مورد خاصی که فرد را دچار استرس می‌کند) یا چند مورد استرس‌آور می‌تواند آن‌ها را دچار استرس کند. 

There is no identifiable reason why one person may feel less stressed than another when facing the same stressor. Mental health conditions, such as depression, or a building sense of frustration, injustice, and anxiety can make some people feel stressed more easily than others.

هیچ دلیل قابل تشخیصی برای توضیح اینکه چرا یک شخص در مواجهه با عامل استرس‌زای واحدی، نسبت به شخصی دیگر استرس کم‌تری تجربه می‌کند، وجود ندارد. مسائل سلامت روان، مانند افسردگی، یا ایجاد سرخوردگی، بی‌عدالتی، و اضطراب می‌توانند افرادی را راحت‌تر از دیگران دچار احساس استرس کنند.

Previous experiences may affect how a person reacts to stressors.

تجارب ذکر شده می‌تواند نوع واکنش فرد به عوامل استرس‌زا را تحت تاثیر قرار دهد. 

Common major life events that can trigger stress include:

رویداد‌های مهم زندگی که می‌توانند باعث استرس شوند عبارتند از:

●	job issues or retirement

●	lack of time or money

●	bereavement

●	family problems

●	illness

●	moving home

●	relationships, marriage, and divorce

●	مشکلات شغلی یا بازنشستگی

●	کمبود زمان یا پول

●	سوگواری

●	مشکلات خانوادگی

●	بیماری

●	تغییر محل سکونت

●	روابط، ازدواج و طلاق

Other commonly reported causes of stress are:

موارد دیگر گزارش شده از دلایل معمول استرس عبارتند از:

●	abortion or pregnancy loss

●	driving in heavy traffic or fear of an accident

●	fear of crime or problems with neighbors

●	pregnancy and becoming a parent

●	excessive noise, overcrowding, and pollution

●	uncertainty or waiting for an important outcome

●	سقط جنین یا حاملگی ناموفق

●	رانندگی در ترافیک سنگین یا ترس از تصادف

●	ترس از جرم و جنایت یا مشکل داشتن با همسایه‌ها

●	حاملگی و تبدیل شدن به والد

●	سر و صدای زیاد، ازدحام بیش از اندازه و آلودگی

●	قرار داشتن در شرایط عدم اطمینان یا انتظار یک نتیجه مهم


Some people experience ongoing stress after a traumatic event, such as an accident or some kind of abuse. Doctors will diagnose this as PTSD.

بعضی افراد استرسی مزمن را پس از حادثه‌ای ناگوار مانند یک تصادف یا تحت سوءاستفاده قرار گرفتن، تجربه می‌کنند. دکتر‌ها این موارد را به عنوان اختلال استرس پس از حادثه تشخیص می‌دهند.

Those who work in stressful jobs, such as the military or the emergency services, will have a debriefing session following a major incident, and occupational healthcare services will monitor them for PTSD.

کسانی که مشاغل پر استرس دارند، مانند ارتش یا خدمات اورژانسی، جلسات توجیهی هنگام حوادث بزرگ خواهند داشت و سرویس‌های خدمات بهداشت حرفه‌ای آن‌ها را برای اختلال استرس پس از حادثه زیر نظر خواهند داشت.

### Symptoms and complications

### علائم و عوارض

The physical effects of stress can include:

تاثیرات فیزیکی استرس می‌توانند شامل موارد زیر شوند:

●	sweating

●	pain in the back or chest

●	cramps or muscle spasms

●	fainting

●	headaches

●	nervous twitches

●	pins and needles sensations

●	تعرق

●	درد پشت یا سینه

●	گرفتگی یا کشیدگی عضلانی

●	غش کردن

●	سردرد

●	انقباضات و تیک عصبی

●	احساس سوزن و مور مور شدن
●	
A 2012 study found that the stressors that parents experience, such as financial troubles or managing a single-parent household, may also lead to obesity in their children.

تحقیقی در سال ۲۰۱۲ دریافت که عوامل استرس‌زایی که والدین تجربه می‌کنند، مانند مشکلات مالی یا مدیریت زندگی تک‌والدی، احتمال دارد که باعث چاقی در فرزندانشان شود.

Emotional reactions can include:

واکنش‌های عاطفی می‌توانند شامل موارد زیر باشند:

●	anger

●	burnout

●	concentration issues

●	fatigue

●	a feeling of insecurity

●	forgetfulness

●	irritability

●	nail biting

●	restlessness

●	sadness

●	خشم

●	فرسودگی و کارزدگی

●	مشکلات تمرکز

●	خستگی

●	احساس ناامنی

●	فراموشکاری

●	زودرنجی

●	جویدن ناخن

●	بی‌قراری

●	ناراحتی


Stress-associated behaviors include:

رفتار‌های ناشی از استرس شامل موارد زیر می‌شوند:

●	food cravings and eating too much or too little

●	sudden angry outbursts

●	drug and alcohol misuse

●	higher tobacco consumption

●	social withdrawal

●	frequent crying

●	relationship problems

●	ویار غذایی و بیش از حد یا بسیار کم غذا خوردن

●	بروز عصبانیت ناگهانی

●	استعمال نابجای الکل و مواد مخدر

●	مصرف بیشتر تنباکو

●	فاصله گرفتن از اجتماع

●	گریه مکرر

●	مشکلات روابط شخصی

If stress becomes chronic, it can lead to several complications, including

اگر استرس مزمن شود، می‌تواند منجر به چندین عوارض شود، از جمله:

●	anxiety

●	depression

●	heart disease

●	high blood pressure

●	lower immunity against diseases

●	muscular aches

●	PTSD

●	sleeping difficulties

●	stomach upset

●	erectile dysfunction (impotence) and loss of libido

●	اضطراب

●	افسردگی

●	بیماری قلبی

●	فشار خون بالا

●	ایمنی کمتر در مقابل بیماری‌ها

●	درد‌های عضلانی

●	پی‌.تی.اس.دی یا اختلال استرس پس از حادثه

●	دشواری در خوابیدن

●	مشکلات معده و گوارش

●	اختلال نعوظ (ناتوانی جنسی) و از دست دادن میل جنسی

### Diagnosis

### تشخیص

A doctor will typically diagnose stress by asking an individual about their symptoms and life events.

پزشک معمولا استرس را با پرسیدن درباره علائم و رویداد‌های زندگی فرد تشخیص می‌دهد.

Diagnosing stress can be challenging because it depends on many factors. Doctors have used questionnaires, biochemical measures, and physiological techniques to identify stress. However, these may not be objective or effective.

تشخیص استرس می‌تواند دارای چالش باشد چرا که به عوامل مختلفی بستگی دارد. پزشکان از پرسش‌نامه، اقدامات بیوشیمیایی، و تکنیک‌های روانشناسی برای شناسایی استرس استفاده کرده‌اند. با این حال، این موارد ممکن است عملی یا موثر نباشند. 

The most direct way to diagnose stress and its effects on a person is through a comprehensive, stress-oriented, face-to-face interview.

مستقیم‌ترین روش برای تشخیص استرس و تاثیراتش بر فرد از طریق مصاحبه جامع، حول استرس و چهره به چهره است.

### Treatment

### درمان

Treatment includes self-help and, when an underlying condition is causing stress, certain medications.

درمان شامل کمک به خویشتن و در زمان وضعیت اساسی استرسی، داروهایی مشخص است.

Therapies that may help a person relax include aromatherapy and reflexology.

درمان‌هایی که ممکن است به فرد برای آرام‌تر شدن کمک کنند شامل آروماتراپی (درمان با عطر) و رفلکسولوژی (درمان با ماساژ مخصوص) می‌شوند.

Some insurance providers cover this type of treatment. However, it is important for people to check coverage with their provider before pursuing this treatment. Knowing the details about a potential treatment can help prevent it from adding to any ongoing stress.

برخی از ارائه‌دهندگان بیمه، این نوع درمان‌ها را پوشش می‌دهند. با این حال، برای اشخاص مهم است که پیش از پیگیری این نوع درمان، نوع پوشش را با ارائه‌دهنده بررسی کنند. آگاهی از جزییات مربوط به یک درمان بالقوه می‌تواند به پیشگیری از اضافه شدن به میزان استرس فرد کمک کند.

### Medicines

### داروها

Doctors will not usually prescribe medications for coping with stress, unless they are treating an underlying illness, such as depression or an anxiety disorder.

 پزشکان معمولا برای مقابله با استرس دارو تجویز نمی‌کنند، مگر اینکه مشغول درمان یک بیماری زمینه‌ای باشند، مانند افسردگی یا یکی از اختلالات اضطرابی.

In such cases, they may prescribe an antidepressant. However, there is a risk that the medication will only mask the stress, rather than help the person deal with it. Antidepressants can also have adverse effects, and they may worsen some complications of stress, such as low libido.

در چنین مواردی، آن‌ها ممکن است داروهای ضد افسردگی تجویز کنند. با این حال، ریسکی وجود دارد که دارو استرس را تنها پوشش گذاری کند، بجای اینکه به شخص کمک کند تا با استرس مقابله کند. داروهای ضد افسردگی نیز می‌توانند عوارض جانبی داشته باشند، در بعضی موارد ممکن است عوارض استرس را بدتر کنند، مانند کاهش میل جنسی.

Developing coping strategies before stress becomes chronic or severe can help an individual manage new situations and maintain their physical and mental health.

توسعه روش‌های مقابله با استرس قبل از اینکه به استرس مزمن یا شدید بدل شود می‌تواند به فرد در مدیریت موقعیت‌های تازه استرس‌زا و حفظ سللمت جسمی و روانی او کمک کند.

People who are already experiencing overwhelming stress should seek medical assistance.

افرادی که در حال حاضر استرس زیاد و قریب‌الوقوع را تجربه می‌کنند، باید به دنبال کمک پزشکی باشند.


### Management

### مدیریت

People may find that the following lifestyle measures can help them manage or prevent stress-induced feelings of being overwhelmed.

افراد ممکن است به این نتیجه برسند که پیروی از شیوه زندگی زیر، می‌تواند به آن‌ها در مدیریت و جلوگیری از احساسات توأم با استرس و دلواپسی کمک کند.

Exercise: A 2018 systematic review of animal studies found that exercise can reduce memory impairment in subjects with stress, although studies on humans are necessary to confirm this.

Reducing the intake of alcohol, drugs, and caffeine: These substances will not help prevent stress, and they can make it worse.

ورزش: یک بررسی سیستماتیک در سال ۲۰۱۸ از داده‌های حیوانی نشان داد که ورزش می‌تواند اختلال حافظه را در افراد مبتلا به استرس کاهش دهد، البته هم‌چنین تحقیق بر روی انسان‌ها برای تایید این ادعا لازم است.

کم کردن مصرف الکل، مواد مخدر و کافئین: این مواد به جلوگیری از استرس کمکی نمی‌کنند و می‌توانند آن را بدتر کنند.

Nutrition: A healthful, balanced diet containing plenty of fruit and vegetables can help maintain the immune system at times of stress. A poor diet can lead to ill health and additional stress.

Priority management: It may help to spend a little time organizing a daily to-do list and focusing on urgent or time sensitive tasks. People can then focus on what they have completed or accomplished for the day, rather than on the tasks they have yet to complete.

تغذیه: رژیم غذایی متناسب و سالم، که مقدار زیادی میوه و سبزیجات را در برگیرد، می‌تواند به حفظ ایمنی بدن در زمان‌های استرس کمک کند. رژیم غذایی ناسالم می‌تواند به بیماری جسمانی و اضافه شدن به استرس بیانجامد.

مدیریت اولویت‌ها: این که زمانی کوتاه را صرف مرتب کردن یک لیست کارهای روزانه و تمرکز بر وظایف ضروری یا با زمان‌بندی حساس کنید، می‌تواند -به مسئله کاهش استرس شما- کمک کند. با انجام چنین کاری افراد می‌توانند تمرکزشان را بر روی کارهایی که در روز به ثمر رساندند و دستاورد‌هایشان بگذارند، به جای اینکه ذهنشان را درگیر به وظایف نصفه‌کاره معطوف کنند.

Time: People should set aside some time to organize their schedules, relax, and pursue their own interests.

Breathing and relaxation: Meditation, massage, and yoga can help. Breathing and relaxation techniques can slow down the heart rate and promote relaxation. Deep breathing is also a central part of mindfulness meditation.

زمان: افراد باید زمانی را برای ترتیب دادن به برنامه‌هایشان، تن‌آرامی، و دنبال کردن علایق شخصی‌شان اختصاص دهند.

تنفس و تن‌آرامی: مدیتیشن، ماساژ، و یوگا کمک‌کننده هستند. تکنیک‌های تنفس و تن‌آرامی می‌توانند ضربان قلب را کاهش دهند و باعث آرامش شوند. تنفس عمیق هم‌چنین یکی از بخش‌های اساسی تمرین‌های ذهن‌آگاهی است.

Talking: Sharing feelings and concerns with family, friends, and work colleagues may help a person “let off steam” and reduce feelings of isolation. Other people may be able to suggest unexpected, workable solutions to the stressor.

Acknowledging the signs: A person can be so anxious about the problem causing the stress that they do not notice the effects on their body. It is important to be mindful of any changes.

صحبت کردن: به اشتراک گذاشتن احساسات و نگرانی‌ها با خانواده، دوستان و همکاران می‌تواند به فرد کمک کند "خود را تخلیه کند" و حس‌های مربوط به انزوا را در او کاهش دهد. دیگران شاید بتوانند راه‌ حل‌هایی غیر منتظره و کارگشا برای عوامل استرس‌زا پیشنهاد کنند.

تشخیص علامت‌های استرس: فرد می‌تواند آن‌قدر درباره مشکل استرس‌زا مضطرب باشد که متوجه تاثیرات این مسئله بر بدنش نشود. مهم است که نسبت به هر تغییری آگاه و هوشیار باشیم.

Noticing signs and symptoms is the first step to taking action. People who experience work stress due to long hours may need to “take a step back.” It may be time for them to review their working practices or talk to a supervisor about finding ways to reduce the load.

توجه کردن به نشانه‌ها و علائم اولین قدم برای انجام عمل -برای کاهش استرس- است. افرادی که استرس کاری را در ساعات طولانی در طول روز تجربه می‌کنند احتمالا به "یه قدم عقب آمدن" نیاز دارند. شاید برای آنان زمانش فرا رسیده است که شیوه کاری خود را بازنگری کنند و یا با سرپرست خود درباره یافتن راهی برای کاهش حجم کار خود صحبت کنند.

Most people have an activity that helps them relax, such as reading a book, going for a walk, listening to music, or spending time with a friend, loved one, or pet. Joining a choir or a gym also helps some people relax.

بیشتر انسان‌ها فعالیت‌هایی دارند که به آن‌ها برای آرام شدن کمک می‌کند، مانند خواندن کتاب، قدم زدن، گوش دادن به موسیقی و یا وقت گذراندن با یک رفیق، فردی که دوست دارند یا یک حیوان خانگی. پیوستن به یک گروه سرود یا باشگاه بدنسازی نیز می‌تواند به برخی افراد برای آرام‌تر شدن کمک برساند.

The APA encourage people to develop networks of social support, for example, by talking to neighbors and others in the local community or joining a club, charity, or religious organization.

انجمن روانشناسی آمریکا مردم را به توسعه دادن شبکه‌های حمایت اجتماعی تشویق می‌کنند، برای مثال، صحبت کردن با همسایه‌ها و دیگران در جمع محلی خود و یا پیوستن به یک باشگاه، موسسه خیریه یا گروهی مذهبی.

Those who often feel as though they do not have the time or energy for hobbies should try some enjoyable new activities that make them feel good. People can turn to their support network if they need ideas.

افرادی که در نظرشان زمان یا انرژی کافی برای سرگرمی ندارند، باید فعالیت‌های جدید و لذت‌بخش که حس خوبی به آن‌ها می‌دهد را امتحان کنند. افراد می‌توانند در صورت نیاز به ایده -برای فعالیت‌های جدید-، از شبکه حمایتی خود کمک بگیرند.

Being part of a group can reduce the risk of stress developing and provide support and practical help when challenging circumstances develop.

عضو یک گروه بودن، می‌تواند ریسک تشدید استرس را کم کند و حمایت و کمک کاربردی را در زمان بروز و توسعه موقعیت‌های چالش برانگیز فراهم کند.

People who find that stress is affecting their daily life should seek professional help. A doctor or psychiatric specialist can often help, for example, through stress management training.

افرادی که تاثیر استرس بر زندگی روزانه‌شان بر آن‌ها مشهود می‌شود، باید به دنبال کمک گرفتن از متخصص باشند. یک پزشک یا متخصص روانشناس معمولا کمک می‌کند، برای مثال، به وسیله تمرین‌های مدیریت استرس.

### Stress management techniques

### تکنیک‌های مدیریت استرس

Stress management can help by:

مدیریت استرس بدین گونه می‌تواند به شما کمک کند:

removing or changing the source of stress

altering how a person views a stressful event

lowering the effects that stress might have on the body

learning alternative ways of coping

Stress management therapy pursues one or more of these approaches.

حذف یا تغییر منبع ایجاد استرس

تغییر نوع نگاه فرد به موقعیت استرس‌زا

کاهش تاثیرات و عوارضی که استرس ممکن است بر روی بدن داشته باشد

یاد گرفتن راه‌های گوناگون مقابله

درمان مبتنی بر مدیریت استرس یک یا چند مورد از موارد ذکر شده را دنبال می‌کند.

People can develop their stress management techniques by using self-help books or online resources. Alternatively, they can attend a stress management course.

افراد می‌توانند تکنیک‌های مدیریت استرس خود را با استفاده از کتاب‌های خودآموز و یا منابع آنلاین توسعه دهند. از سوی دیگر، افراد می‌توانند به جز این‌ها، در دوره‌های مدیریت استرس شرکت کنند.

A counselor or psychotherapist can connect an individual who has stress with personal development courses or individual and group therapy sessions.

یک مشاور یا روان درمانگر می‌تواند به شخصی که استرس دارد دوره‌های رشد شخصی و یا جلسات روان‌ درمانی فردی یا گروهی پیشنهاد کند.

## اپلیکیشن زبانشناس

آیا تا به حال به یادگیری زبان انگلیسی با موسیقی، فیلم و پادکست فکر کرده‌اید؟ امروزه برای یادگیری زبان حتما نیازی به کتاب‌های سنگین و دوره‌های طولانی نداریم. به راحتی می‌توانید از طریق گوش دادن به پادکست، فیلم کوتاه و موسیقی هم یادگیری زبان انگلیسی را شروع کنید. کافی است همین الان [اپلیکیشن زبان‌شناس](https://zabanshenas.com/app/) را دانلود و نصب کنید تا با بهره‌گیری از امکانات فوق‌العاده‌ی دیگر این اپلیکیشن مانند کلمات ضروری انگلیسی، جعبه لایتنر، دوره‌های آموزشی در سطوح مختلف و … مسیر یادگیری زبان انگلیسی را برای خود هموار کنید.

## سخن پایانی

امیدواریم از مطالعه لکچر انگلیسی درباره استرس لذت برده باشید. مطالعه لکچرها و سخنرانی‌های انگلیسی یکی از مهم‌ترین تمرین‌های یادگیری لغات و اصطلاحات تخصصی است. در این راه حتما از جعبه لایتنر زبانشناس استفاده کنید تا واژگان جدید را یادداشت و با مرور مکرر آن را به حافظه بلندمدت خود بسپارید. مثل همیشه سپاس از اینکه تا انتها همراه ما بودید. پیشنهاد مطالعه مقاله بعدی: [60 آهنگ انگلیسی برای تقویت زبان](https://zabanshenas.com/learning-english-with-music/)

لکچر انگلیسی درباره قانون جذب با ترجمه فارسی.jpg

لکچر انگلیسی درباره قانون جذب با ترجمه فارسی


### 7) The Law of Universal

۷) قانون هستی

There is a Law of Universal Influence; we all use it, and understand it. It has been said by many spiritual teachers including Buddha, Moses, Krishna and Jesus that our thoughts create our reality, and by thinking positive thoughts we can affect the universe to manifest our desires. I have seen it so many times in my own life, the Law of Attraction is at work, in every area of our lives. If we want something bad enough, we will attract it, if not, we will try to avoid it. The Law of Universal Influence is like a wave, it is all around us, but it only affects what we think about, it doesn't actually work from people who don't understand it.

قانونی به نام تاثیر هستی وجود دارد. همه ما از آن استفاده کرده و آن را درک می‌کنیم. بسیاری از معلمان روحانی از جمله بودا، موسی، کریشنا و عیسی گفته‌اند که افکار ما واقعیت ما را می‌آفرینند و با اندیشیدن به افکار مثبت می‌توانیم بر کائنات تاثیر بگذاریم تا خواسته‌های خود را آشکار کند. من آن را بارها در زندگی خود دیده‌ام، قانون جذب در همه زمینه‌های زندگی ما مشغول کار است. اگر چیزی بد را به اندازه کافی بخواهیم، ​​آن را جذب می‌کنیم، اگر نه، سعی می‌کنیم از آن اجتناب کنیم. قانون تاثیر هستی مانند یک موج است، در اطراف ما وجود دارد؛ اما فقط بر آنچه در مورد آن فکر می‌کنیم تاثیر می‌گذارد. در واقع برای افرادی که آن را درک نمی‌کنند، کار نمی‌کند.

## How Can The Laws Of Attraction Impact Our Life?

قوانین جذب چگونه می‌توانند بر زندگی ما تاثیر بگذارند؟

Impact of laws of attraction can be perceived as the tug of war between two opposite realities. One is the conscious reality and the other reality is the subconscious mind. The conscious world which includes our own thoughts and emotions, and the subconscious world including such experiences as dreams and hallucinations, are the forces that move and affect our lives. In order to bring about positive changes in our lives, we need to use the laws of attraction.

تاثیر قوانین جذب را می‌توان به‌عنوان یک مسابقه طناب‌کشی بین دو واقعیت متضاد، درک کرد. یکی واقعیت خودآگاه و دیگری واقعیت ضمیر ناخودآگاه است. دنیای خودآگاه که شامل افکار و عواطف خودمان است و دنیای ناخودآگاه شامل تجربیاتی مانند رویاها و توهمات که نیروهای تحریک‌کننده و تاثیرگذار بر زندگی ما هستند، می‌شود. برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود باید از قوانین جذب استفاده کنیم.

### 1) Become dense and passive

۱) متراکم و منفعل شوید

It is a fact that one of the biggest challenges for most of us is our mental conditioning. We are bombarded by negative thoughts and images all the time, so much so that we become dense and passive. When we get dense and passive, we tend to stay in the same place for years, maybe even decades at a time. Consequently, our physical world narrows down and we lose touch with its vastness. This is the reason why we need to introduce positive thoughts and feelings into our lives.

این یک واقعیت است که یکی از بزرگترین چالش‌ها برای بسیاری از ما، شرطی‌سازی کردن ذهنمان است. ما دائما با افکار و تصاویر منفی بمباران می‌شویم، به طوری که متراکم و منفعل می‌شویم. وقتی متراکم و منفعل می‌شویم، تمایل داریم سال‌ها، شاید حتی چندین دهه از زمان را در همان مکانی که هستیم بمانیم. در نتیجه، دنیای فیزیکی ما محدود می‌شود و ارتباط خود را با وسعت و پهناوری آن از دست می‌دهیم. به همین دلیل است که باید افکار و احساسات مثبت را وارد زندگی خود کنیم.

### 2) Positive thoughts and feelings

۲) افکار و احساسات مثبت

Impact of laws of attraction is brought about when one consciously uses the laws to induce positive thoughts and feelings. This is not some mystical mumbo jumbo. Instead, this is a scientifically proven method that has been used since many years. The method has been adopted and refined by numerous individuals and organizations. The laws of attraction have enabled countless people to overcome all kinds of negativity.

تاثیر قوانین جذب زمانی ایجاد می‌شود که فرد آگاهانه از قوانین برای القای افکار و احساسات مثبت استفاده کند. این یک چیز عجیب و غریب و خرافاتی نیست. بلکه، این یک روش علمی اثبات شده است که از سال‌ها قبل مورد استفاده قرار گرفته است. این روش توسط افراد و سازمان‌های متعددی اتخاذ و اصلاح شده است. قوانین جذب افراد بیشماری را قادر به غلبه بر انواع منفی‌ها کرده است.

If you ask experts on how to apply the laws of attraction in your daily life, they will tell you to think positively. The term " positively" itself is self-explanatory. There is no need for you to go into the philosophy and psychology of positive thoughts and feelings. Rather, what you need to do is embrace them wholeheartedly and use them to your advantage.

اگر از کارشناسان بپرسید چگونه باید قوانین جذب را در زندگی روزمره خود اعمال کنید، به شما خواهند گفت که مثبت فکر کنید. اصطلاح «مثبت» خود گویا است. نیازی نیست شما وارد فلسفه و روانشناسی افکار و احساسات مثبت شوید. در عوض، کاری که باید انجام دهید این است که با تمام وجود آن‌ها را در آغوش بگیرید و از آن‌ها به نفع خود استفاده کنید.

### 3) Create positive impacts in your life

۳) تاثیرات مثبتی در زندگی شما ایجاد می‌کند

By making positive thoughts and feelings a regular part of your daily routine, you will be able to create positive impacts in your life. For instance, when you are feeling stressed out, you can think positively and transform the negative thoughts and feelings associated with stress into positive ones. Conversely, if you are thinking and speaking negatively about an issue in your life, you can turn those thoughts and words around into positive ones. You just have to find the right way to do it. Another example: you might tell yourself that you have nothing to worry about if you look at things positively. However, if you believe that you are going to face challenges and difficulties, you can transform your words and thoughts into positive ones.

با تبدیل افکار و احساسات مثبت به بخشی منظم از برنامه روزانه خود، می‌توانید تاثیرات مثبتی در زندگی خود ایجاد کنید. به عنوان مثال، زمانی که استرس دارید، می‌توانید مثبت فکر کنید و افکار و احساسات منفی مرتبط با استرس را به افکار مثبت تبدیل کنید. برعکس، اگر در مورد موضوعی در زندگی خود منفی فکر و صحبت می‌کنید، می‌توانید آن افکار و کلمات را به افکار مثبت تبدیل کنید. شما فقط باید راه درست را برای انجام آن پیدا کنید. مثال دیگر: ممکن است به خود بگویید که اگر مثبت به مسائل نگاه کنید چیزی برای نگرانی ندارید. با این حال، اگر باور دارید که قرار است با چالش‌ها و مشکلاتی روبه‌رو شوید، می‌توانید حرف‌ها و افکار خود را به افکار مثبت تبدیل کنید.

## Conclusion

نتیجه‌گیری

Laws of attraction can work wonders if you really apply it to your life. It's easy to understand. The laws of attraction are simply the universal laws that govern the interaction of matter and energy in any given reality. If you feel that you are getting "ripped off" by the things around you, then the laws of attraction say that you are.

اگر واقعا قوانین جذب را در زندگی خود اعمال کنید، می‌توانند معجزه کنند. درک آن آسان است. قوانین جذب صرفا قوانین هستی حاکم بر کنش متقابل ماده و انرژی در هر واقعیت هستند. اگر احساس می‌کنید توسط چیزهای اطرافتان «اذیت» می‌شوید، پس قوانین جذب می‌گویند که در حال اذیت شدن هستید.

Positive thinking and believing are just the beginning of the laws of attraction's impact on your life. You also have to follow the laws for the attraction to truly work for you. You have to believe in yourself, your skills, and your talents, and then make the decision to act on those beliefs.

مثبت‌اندیشی و باور فقط آغاز تاثیر قوانین جذب بر زندگی شماست. شما همچنین باید قوانین را دنبال کنید تا جاذبه آن به شکلی واقعی برای شما کار کند. باید به خود، مهارت‌ها و استعدادهایتان ایمان داشته باشید و سپس تصمیم بگیرید تا بر اساس این باورها عمل کنید.

So, how can you use these laws of attraction in your own life? There are endless opportunities available to you. Just make the decision to take action. The results won't come overnight. It is important to remember that your decisions and actions are ultimately going to reflect upon the world around you, and although the laws of attraction may not be able to direct you directly, they can certainly have a tremendous impact.

پس، چگونه می‌توانید از این قوانین جذب در زندگی خود استفاده کنید؟ فرصت‌های بی‌پایانی برای شما وجود دارد. فقط تصمیم بگیرید که اقدام کنید. نتایج یک‌شبه به دست نمی‌آیند. مهم است به یاد داشته باشید که تصمیمات و اقدامات شما در نهایت بر دنیای اطراف شما منعکس می‌شود، و اگرچه قوانین جذب ممکن است قادر به هدایت مستقیم شما نباشند، اما مطمئنا می‌توانند تاثیر فوق‌العاده‌ای داشته باشند.

## اپلیکیشن زبانشناس

یکی از بهترین اپلکیشن‌های آموزش زبان انگلیسی [اپلیکیشن زبانشناس](https://app.zabanshenas.com/) است. چرا که با الگوبرداری و رفع مشکلات بهترین اپ‌های خارجی آموزش زبان توانسته است با یک طراحی ساده و در عین حال کاربردی، یادگیری زبان انگلیسی را برای زبان‌آموزان آسان کند. از ویژگی‌های شگفت‌انگیز اپلیکیشن زبانشناس می‌توان به دوره‌های آموزش انگلیسی در سطوح مختلف، یادگیری زبان با فیلم، موسیقی و پادکست، مطالعه داستان‌های کوتاه به همراه ترجمه، جعبه لایتنر زبان انگلیسی و بسیاری از امکانات کاربردی دیگر اشاره کرد. همین حالا اپلیکیشن زبانشناس را دانلود کنید تا یادگیری زبان انگلیسی برایتان لذت بخش‌تر شود.

## سخن پایانی

مسلما نباید در این موضوع که افکار مثبت می‌توانند باعث ایجاد زندگی مثبت برای ما و اطرافیانمان شود، شکی داشته باشیم. همانطور که در این لکچر انگلیسی درباره قانون جذب اشاره شد، می‌توانید با تمرکز روی خواسته‌هایتان، به مرور آن‌ها را به واقعیت تبدیل کنید. اگر هدفتان یادگیری زبان انگلیسی است، بی‌شک با تمرکز و تمرین روی آن می‌توانید به مهارت بالایی از زبان انگلیسی دست یابید. امیدوارم همه شما به هر چیزی که شایستگی آن را دارید برسید. 💙

لکچر انگلیسی درباره احساسات با ترجمه فارسی.jpg

لکچر انگلیسی درباره احساسات با ترجمه فارسی

احساسات و عواطف برای بیان آنچه درون ما انسان‌ها درحال وقوع است بسیار مهم‌اند. شاید بسیاری از ما به جای روبه‌رو شدن با احساساتمان آن‌ها را نادیده بگیریم، اما متاسفانه این فقط اوضاع را بدتر می‌کند. در این **لکچر انگلیسی درباره احساسات** به بیان اهمیت بروز احساسات و عواطف می‌پردازیم. حتما تا پایان همراه ما باشید چرا که پس از مطالعه این **لکچر درباره احساسات**، از اهمیت احساس و عواطف در زندگی خود شگفت‌زده می‌شوید. در ضمن در بخش [لکچر انگلیسی](https://zabanshenas.com/lectures/) می‌توانید نحوه‌ی لکچرنویسی انگلیسی را یاد بگیرید و لکچرهای انگلیسی با موضوعات متنوع را مطالعه کنید.

## What Are Feelings and Why Do They Matter?

احساسات چیست و چرا اهمیت دارد؟

The term “feelings” can refer to physical or emotional experiences. The sensation of pain, warmth, or cold describes physical phenomena. Sensations like comfort, fear, and happiness describe what we experience.

اصطلاح «احساسات» می‌تواند به تجربیات فیزیکی یا عاطفی اشاره کند. احساس درد، گرما یا سرما پدیده‌های فیزیکی را توصیف می‌کند. احساساتی مانند راحتی، ترس و شادی آنچه را که ما تجربه می‌کنیم را توصیف می‌کند.

Understanding feelings is an essential part of human experience. Why? Because feelings impact how we perceive our entire existence. Our feelings help us identify what is going on inside. They are the body’s way of communicating how we’re experiencing the world.

درک احساسات بخش مهمی از تجربه‌ی انسان است. چرا؟ زیرا احساسات بر نحوه‌ی درک ما از کلیت وجودمان تاثیر می‌گذارد. احساساتمان به ما کمک می‌کنند تا بفهمیم در درونمان چه می‌گذرد. آن‌ها راه بدن برای برقراری ارتباط با نحوه‌ی تجربه ما از جهان هستند.

## What Are Feelings?

احساسات چیست؟

Feelings allow us to experience an endless array of emotions. They are what gives us the ability to experience the joys and sorrows that life and all its ups and downs brings to us. They also help us to develop and navigate our way through relationships, make important life choices and identify our responses to events.

احساسات به ما اجازه می‌دهند مجموعه‌ای بی‌پایان از عواطف را تجربه کنیم. احساسات به ما توانایی تجربه‌ی شادی‌ها و غم‌هایی را می‌دهند که زندگی و همه‌ی فراز و نشیب‌های آن برایمان به ارمغان می‌آورد. احساسات همچنین به ما کمک می‌کند تا روش خود را در روابطمان توسعه دهیم و مسیر خودمان را طی کنیم، انتخاب‌های مهم زندگی را انجام دهیم و پاسخ‌هایمان به رویدادها را شناسایی کنیم.

## Why Feelings Can Cause Trouble

چرا احساسات می‌توانند مشکل ایجاد کنند

Many of us have been taught from childhood to ignore and suppress our naturally occurring emotions. Oftentimes, we have been taught that the feelings we experience are bad or make us bad. Consequently, we learn to ignore them and even deny they exist. However, what we feel can be powerful, more powerful than most of us realize. One way or another, our feelings will fight to be expressed. They usually win. They get expressed. Sometimes their expression is healthy and sometimes their expression unhealthy, even damaging.

بسیاری از ما از دوران کودکی آموخته‌ایم که احساسات طبیعی خود را نادیده بگیریم و سرکوب کنیم. اغلب اوقات به ما آموخته‌اند که احساساتی که تجربه می‌کنیم بد هستند یا حال ما را بد می‌کنند. در نتیجه، ما یاد می‌گیریم که آن‌ها را نادیده بگیریم و حتی وجود آن‌ها را انکار کنیم. با این حال، آنچه ما احساس می‌کنیم می‌تواند قدرتمند باشد، قدرتمندتر از آن چیزی که اکثر ما تصور می‌کنیم. احساسات ما به هر طریقی برای بروز، مبارزه خواهند کرد. آن‌ها معمولا برنده می‌شوند. بیان می‌شوند. گاهی بیان آن‌ها سالم و گاهی بیان آن‌ها ناسالم و حتی مضر است.

### Consequences of suppressed and denied feelings:

Anxiousness, agitation and sadness

Problems with anger, aggression and explosive behaviors

Experiencing phobias and unexplained fears

Struggles with eating disorders, and addiction

Difficulty experiencing healthy relationships

Poor communication and passive aggression

Developing a long-standing pessimistic perspective on life

Feelings of low self-esteem, shame, guilt, and low self-worth

پیامدهای احساسات سرکوب‌شده و انکار‌شده:

* اضطراب، آشفتگی و اندوه

* مشکلات خشم، پرخاشگری و رفتارهای انفجاری

* تجربه‌ی فوبیا و ترس‌های غیر قابل توضیح

* مبارزه با اختلالات خوردن و اعتیاد

* دشواری در تجربه کردن روابط سالم

* ارتباطات ضعیف و پرخاشگری منفعلانه

* ایجاد دیدگاه بدبینانه‌ی طولانی‌مدت در مورد زندگی

* احساس عزت نفس پایین، شرم، گناه و کم‌ارزش دانستن خود


To experience emotional and psychological well-being, it is crucial to learn to recognize and embrace your emotions. The next step is to learn how to verbalize effectively in order to avoid the consequences of suppressed and denied feelings.

برای تجربه‌ی بهزیستی عاطفی و روانی، بسیار مهم است که یاد بگیرید احساسات خود را بشناسید و در آغوش بگیرید. گام بعدی این است که یاد بگیرید چگونه به‌طور موثر احساسات را کلامی بیان کنید تا از عواقب سرکوب و انکار احساسات اجتناب کنید.

Remember, we are not our feelings. We do not have to act upon or become what we feel. In other words, just because I might feel angry does not mean I have to act angry. I can learn to safely communicate how I feel without literally becoming my emotions.

به یاد داشته باشید، ما احساسات خود نیستیم. ما مجبور نیستیم به آن چیزی که احساس می‌کنیم عمل کنیم یا تبدیل شویم. به عبارت دیگر، فقط به این دلیل که ممکن است احساس خشم کنم به این معنا نیست که باید با عصبانیت رفتار کنم. من می‌توانم یاد بگیرم که با خیال راحت با احساساتم ارتباط برقرار کنم بدون این که به معنای واقعی کلمه تبدیل به احساساتم شوند.

## Learning to Understand Your Feelings

یاد بگیرید احساسات خود را درک کنید

Our cognitions influence how we feel. This means that the way we see and perceive everyone and everything around us, impacts how we feel. We tend to follow a very simple formula in the precise order of:

1.Thinking (our thinking influences how we feel)

2.Feeling (what and how we feel impacts our behaviors)

3.Behaving (we behave as a result of what we think and feel)

شناخت ما بر احساس ما تاثیر می‌گذارد. این بدان معنی است که نحوه‌ی دید و درک ما از همه و همه چیز در اطرافمان، بر احساس ما تاثیر می‌گذارد. ما تمایل داریم از یک فرمول بسیار ساده و به ترتیب دقیق پیروی کنیم:

* تفکر (تفکر ما بر احساس ما تاثیر می‌گذارد)

* احساس (آنچه احساس می‌کنیم و چگونه احساس می‌کنیم بر رفتارهای ما تاثیر می‌گذارد)

* رفتار کردن (ما در نتیجه‌ی آنچه فکر و احساس می‌کنیم رفتار می‌کنیم)

Be sure to pay close attention to how you interpret the events and other people around you. Sometimes a simple adjustment in how someone or something is perceived can set off a whole new chain of responses.

حتما به نحوه‌ی تفسیر وقایع و سایر افراد اطراف خود دقت کنید. گاهی اوقات یک تعدیل ساده در نحوه‌ی درک شخص یا چیزی، می‌تواند زنجیره‌ی کاملا جدیدی از پاسخ‌ها را ایجاد کند.

### Emotions are not good or bad.

احساسات، خوب یا بد نیستند.

Feelings are not right or wrong. They just are. Also, feelings need validation. This means they must be acknowledged as real.

احساسات، درست یا غلط نیستند. آن‌ها فقط وجود دارند. همچنین، احساسات نیاز به اعتبار دارند. یعنی باید به عنوان احساسی واقعی تایید شوند.

### Accept and Embrace Your Feelings

احساسات خود را بپذیرید و در آغوش بگیرید.

Sometimes you will understand their origin and sometimes you will have no clue as to where they came from. It doesn’t matter. Validate all of them. Acknowledge them as yours and allow them to surface in an acceptable way.

گاهی منشا آن‌ها را خواهید فهمید و گاهی هیچ سرنخی از این که از کجا آمده‌اند نخواهید داشت. مهم نیست. همه‌ی آن‌ها را به رسمیت بشناسید. آن‌ها را به عنوان دارایی خود بپذیرید و به آن‌ها اجازه دهید به روشی قابل قبول ظاهر شوند.

### Feeling are Physical

احساس، فیزیکی است

Have you heard of “butterflies in the stomach”? Our bodies react to how we feel. These manifestations are different for everyone. For example, in times of stress, common reactions include headache, body ache, gastrointestinal issues, and trembling.

آیا در مورد احساس دلهره یا بال زدن پروانه در شکم، چیزی شنیده‌اید؟ بدن ما به احساسمان واکنش نشان می‌دهد. ظهور آن برای هر کسی متفاوت است. به عنوان مثال، در مواقع استرس، واکنش‌های رایج شامل سردرد، بدن درد، مشکلات گوارشی و لرزش می‌شود.

It is important to learn to understand your feelings. Doing so is the first step in learning to embrace and accept them as part of who you are. Remember, it’s never helpful to label your feelings as “good” or “bad.” Accept them as part of your experience. Then you can begin to share how you feel. This creates more positive outcomes in your life.

مهم است یاد بگیرید که احساسات خود را درک کنید. انجام این کار اولین قدم در یادگیری در آغوش گرفتن و پذیرش آن‌ها به عنوان بخشی از آنچه هستید، به حساب می‌آید. به یاد داشته باشید، هرگز مفید نیست که احساسات خود را به عنوان «خوب» یا «بد» برچسب بزنیم. آن‌ها را به عنوان بخشی از تجربه‌ی خود بپذیرید. سپس می‌توانید شروع به به اشتراک گذاشتن احساس خود کنید. این کار نتایج مثبت بیشتری در زندگی شما ایجاد می‌کند.

## Sharing Feelings

* Put your feelings into words. Talking to a trusted friend, family member or mental health professional allows you to share everything you are carrying inside. Talking to the right person can make you feel less alone. Having a healthy and safe outlet can reduce the power of uncomfortable feelings.

* Learn how to acknowledge and manage anger. Anger is often referred to as a secondary emotion. This means it follows feelings of fear, hurt, or disappointment. Identify and talk about what scares, hurts, or disappoints you. Recognize your body’s signals responding to anger. Then, talk about your feelings before they can turn into action. There are many anger management classes that can teach you how to talk through your anger. In other words, manage your anger before it manages you.

* Express yourself. Journaling and artwork can be effective ways of processing what’s going on inside. Writing down or drawing your what you feel brings them out. Storytelling, art, and writing is a healthy outlet that helps process what might be festering inside of us.

به اشتراک‌گذاری احساسات

* احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنید. صحبت کردن با یک دوست قابل اعتماد، یکی از اعضای خانواده یا متخصص سلامت روان به شما این امکان را می‌دهد که هر چیزی را که در خود حمل می‌کنید به اشتراک بگذارید. صحبت کردن با فرد مناسب باعث می‌شود کمتر احساس تنهایی کنید. داشتن یک خروجی سالم و ایمن می‌تواند قدرت احساسات ناراحت‌کننده را کاهش دهد.

* یاد بگیرید چگونه خشم را بشناسید و مدیریت کنید. خشم اغلب به عنوان یک احساس ثانویه شناخته می‌شود. یعنی خشم به دنبال احساساتی مانند ترس، آسیب یا ناامیدی می‌آید. آنچه شما را می‌ترساند، آزار می‌دهد یا ناامید می‌کند، شناسایی کنید و درباره‌ی آن صحبت کنید. سیگنال‌های بدن خود را که به خشم پاسخ می‌دهد، بشناسید. سپس، قبل از این که احساسات شما به عمل تبدیل شوند، در مورد آن‌ها صحبت کنید. کلاس‌های مدیریت خشم وجود دارد که می‌تواند به شما یاد دهد چگونه خشم خود را کنترل کنید. به عبارت دیگر، خشم خود را قبل از این که شما را مدیریت کند، مدیریت کنید.

* خودتان را ابراز کنید. ژورنال‌نویسی و آثار هنری می‌توانند روش‌های موثری باشند برای پردازش آنچه درون شما می‌گذرد. نوشتن یا ترسیم آنچه احساس می‌کنید آن‌ها را آشکار می‌کند. داستان‌سرایی، هنر و نوشتن، یک خروجی سالم است که به پردازش آنچه ممکن است در درون ما وجود داشته باشد کمک می‌کند.

Learning to understand and share allows you to acknowledge and accept your innermost experiences. Also, when you share your feelings, you build longer-lasting healthy relationships. In addition, you improve communication and experience greater well-being.

یادگیری درک و به اشتراک‌گذاری به شما این امکان را می‌دهد تا تجربیات درونی خود را تایید کنید و بپذیرید. همچنین، وقتی احساسات خود را به اشتراک می‌گذارید، روابط سالم طولانی‌تری ایجاد می‌کنید. علاوه بر این، ارتباطات را بهبود می‌بخشید و رفاه بیشتری را تجربه می‌کنید.

Keeping your emotions bottled up inside can create lots of negative outcomes. Let yourself feel and share your feelings. You will feel lighter, more authentic, and more connected to others.

نگه داشتن احساسات در درون خود می‌تواند نتایج منفی زیادی ایجاد کند. به خود اجازه دهید احساس کنید و احساسات خود را به اشتراک بگذارید. به این ترتیب احساس سبک‌تر، واقعی‌تر و ارتباط بیشتری با دیگران خواهید داشت.

## Find Help for Managing Your Feelings

برای مدیریت احساسات خود کمک پیدا کنید

If left unchecked, feelings can grow from uncomfortable to unmanageable to downright dangerous. With enough time, anger or grief can become a mental health disorder like depression or anxiety. Uncomfortable feelings can also lead to alcoholism or drug addiction. In such cases, professional help is needed.

احساسات اگر کنترل نشوند، می‌توانند از حالت ناراحت‌کننده به غیرقابل کنترل و کاملا خطرناک تبدیل شوند. خشم یا اندوه با زمان کافی می‌تواند به یک اختلال سلامت روان مانند افسردگی یا اضطراب تبدیل شود. احساسات ناخوشایند همچنین می‌تواند منجر به اعتیاد به الکل یا اعتیاد به مواد مخدر شود. در چنین مواردی نیاز به کمک حرفه‌ای وجود دارد.

## Feelings versus Emotions

احساسات در مقابل عواطف

Many people use the terms “feeling” and “emotion” as synonyms, but they are not interchangeable. While they have similar elements, there is a marked difference between feelings and emotions.

بسیاری از مردم از feeling به معنای احساس و emotion به معنای عواطف، به عنوان اصطلاحات مترادف استفاده می‌کنند، اما آن‌ها قابل جابه‌جایی و استفاده کردن به‌جای هم نیستند. در حالی که عناصر مشابهی دارند، تفاوت قابل توجهی بین احساسات و عواطف وجود دارد.

Feelings: Both emotional experiences and physical sensations — such as hunger or pain — bring about feelings. Feelings are a conscious experience, although not every conscious experience, such as seeing or believing, is a feeling, as explained in the lecture.

احساسات: هم تجربیات عاطفی و هم احساسات فیزیکی - مانند گرسنگی یا درد - باعث ایجاد احساسات می‌شوند. احساسات یک تجربه‌ی آگاهانه است اگرچه هر تجربه‌ی آگاهانه، مانند دیدن یا باور کردن، یک احساس نیست، همانطور که در لکچر انگلیسی درباره‌ی احساسات توضیح داده شد.

Emotions: an emotion “can only ever be felt…through the emotional experiences it gives rise to, even though it might be discovered through its associated thoughts, beliefs, desires, and actions.” Emotions are not conscious but instead manifest in the unconscious mind. These emotions can be brought to the surface of the conscious state through extended psychotherapy.

عواطف: عاطفه «همیشه می‌تواند از طریق تجربیات عاطفی احساس شود، حتی اگر ممکن باشد از طریق افکار، باورها، خواسته‌ها و اعمال مرتبط با آن کشف یا پیدا شود.» عواطف آگاهانه نیستند، بلکه در ضمیر ناخودآگاه ظاهر می‌شوند. این عواطف را می‌توان از طریق روان‌درمانی گسترده به سطح حالت خودآگاه رساند.

A fundamental difference between feelings and emotions is that feelings are experienced consciously, while emotions manifest either consciously or subconsciously. Some people may spend years, or even a lifetime, not understanding the depths of their emotion.

تفاوت اساسی بین احساسات و عواطف این است که احساسات به صورت آگاهانه تجربه می‌شوند، در حالی که عواطف به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه ظاهر می‌شوند. برخی از افراد ممکن است سال‌ها یا حتی یک عمر را صرف درک عمیق عواطفشان نکنند.

## 10 Reasons why talking about your feelings is important

۱۰ دلیل مهم بودن صحبت در مورد احساسات

Too many of us tend to ignore our feelings and suffer alone when the opposite is much more effective. We've summarized 10 reasons why you should talk about your feelings rather than hush up.

بسیاری از ما تمایل داریم احساسات خود را نادیده بگیریم و به تنهایی رنج بکشیم در حالی که برعکس آن حالت بسیار موثرتر است. ما در این لکچر انگلیسی درمورد احساسات 10 دلیل را خلاصه کرده‌ایم که چرا باید به جای سکوت کردن، در مورد احساسات خود صحبت کنید.

## 1. Feelings don't magically disappear just because you ignore them

۱. احساسات فقط به این دلیل که شما آن‌ها را نادیده می‌گیرید به‌شکل جادویی ناپدید نمی‌شوند.

Bottling up really isn't an option. It doesn't work. Feelings don't disappear. Instead, facing them head-on by talking about them with a trusted friend, family member or qualified therapist is one of the most successful strategies for dealing with whatever's going on for you. Like the UK-based Mental Health Foundation writes, "talking about your feelings isn’t a sign of weakness. It’s part of taking charge of your well being and doing what you can to stay healthy."

سربسته نگه داشتن احساسات، راه چاره نیست. این روش کار نمی‌کند. احساسات ناپدید نمی‌شوند. در عوض، مواجهه‌ی رودررو با آن‌ها با صحبت کردن در مورد آن‌ها با یک دوست قابل اعتماد، یکی از اعضای خانواده یا تراپیست واجد شرایط، یکی از موفق‌ترین استراتژی‌ها برای مقابله با هر چیزی است که برای شما اتفاق می‌افتد. همانطور که بنیاد سلامت روان مستقر در بریتانیا می‌نویسد، «حرف زدن در مورد احساسات نشانه‌ی ضعف نیست، بلکه بخشی از مسئولیت‌پذیری سلامت و انجام هر کاری است که می‌توانید برای سالم ماندن خود انجام دهید.»

## 2. Talking about your feelings is validating

۲. صحبت در مورد احساسات، اعتباربخش است

Talking about your feelings validates that what you are experiencing is real and means something to you. If you're upset over something, it's because you care about it. Trying to ignore that feeling would be invalidating to your experience and your values. Instead, by recognizing and seeking to understand your feelings, you'll learn what's important to you and be able to live a more fulfilling life in line with your values.

صحبت کردن در مورد احساساتتان تایید می‌کند که آنچه تجربه می‌کنید واقعی است و برای شما معنا دارد. اگر از چیزی ناراحت هستید، به این دلیل است که به آن اهمیت می‌دهید. تلاش برای نادیده گرفتن این احساس برای تجربه و ارزش‌های شما بی‌اعتبار خواهد بود. درعوض، با شناختن و تلاش برای درک احساسات خود، آنچه برایتان مهم است را می‌آموزید و می‌توانید زندگی رضایت‌بخش‌تری مطابق با ارزش‌های خود داشته باشید.

## 3. Research has shown that talking about feelings lowers their intensity

۳. تحقیقات نشان داده است که صحبت در مورد احساسات از شدت آن‌ها می‌کاهد

Psychologists at UCLA have proven what we've suspected all along, that talking about feelings is relieving. Through brain imaging studies, the researchers found that the mere act of putting feelings into words reduced brain activity in the amygdala, one of the primary areas of the brain associated with processing emotional responses, meaning that the intensity of an emotion decreases.

روانشناسان دانشگاه UCLA آنچه را که ما همیشه درباره آن مشکوک بودیم را ثابت کرده‌اند که صحبت در مورد احساسات، تسکین‌دهنده است. از طریق مطالعات تصویربرداری مغز، محققان دریافتند که صرفا بیان احساسات در قالب کلمات باعث کاهش فعالیت مغز در آمیگدال، یکی از مناطق اولیه‌ی مغز که مرتبط با پردازش پاسخ‌های احساسی است می‌شود، به این معنی که شدت یک احساس کاهش می‌یابد.

## 4. You'll be better supported and understood

۴. بهتر مورد حمایت و درک قرار خواهید گرفت

Have you ever found yourself wanting to support a friend but not known how? How often have you wished that they would share what was going on for them, what they needed? Now consider how you tend to feel... have you ever held back from sharing your feelings, even when your friends can clearly see that you need help? By sharing your feelings and what you need, you invite the people who care about you to support you, the way you want to be supported.

آیا تا به حال خودتان را در این حالت که بخواهید از یک دوست حمایت کنید اما نمی‌دانید چگونه، پیدا کرده‌اید؟ چند بار گفتید ای کاش آن‌ها آنچه را که برایشان می‌گذرد، آنچه را که نیاز دارند را به اشتراک بگذارند؟ حال در نظر بگیرید که چه احساسی دارید... آیا تا به حال از به اشتراک گذاشتن احساساتتان خودداری کرده‌اید، حتی زمانی که دوستانتان به وضوح متوجه می‌شوند که به کمک نیاز دارید؟ با به اشتراک گذاشتن احساسات و چیزهایی که نیاز دارید، از افرادی که به شما اهمیت می‌دهند دعوت می‌کنید تا از شما حمایت کنند، همانطور که شما نیز می‌خواهید مورد حمایت قرار بگیرید.

## 5. Helps you stay in the present

۵. به شما کمک می‌کند در زمان حال بمانید

With intense feelings, especially ones like worry and uncertainty, it's easy to get stuck ruminating; like your brain is obsessively pondering a question, going through what happened or imagining what may happen. Opening up to a friend can jolt you back to the present and into a more productive mindset that will actually allow you to do something about the feeling.

با احساسات شدید، به ویژه احساساتی مانند نگرانی و عدم اطمینان، به راحتی می‌توان در نشخوار فکری گیر کرد. به این شکل که مغز شما با وسواس در حال فکر کردن به یک سوال است، وارد آنچه اتفاق افتاده است می‌شود یا آنچه ممکن است اتفاق بیفتد را تصور می‌کند. سفره دل باز کردن با یک دوست می‌تواند شما را به زمان حال و به طرز فکر سازنده‌تری برگرداند که در واقع به شما امکان می‌دهد کاری در مورد این احساس انجام دهید.

## 6. Gain new perspectives on a situation or feeling you're struggling with

۶. دیدگاه‌های جدیدی در مورد موقعیت یا احساسی که با آن دست و پنجه نرم می‌کنید به دست می‌آورید

Your friends have had different experiences to you and will see the same situation differently than you do. Sharing your struggles, feelings and thoughts allows you to gain new perspectives on the situation and to more objectively analyze a situation.

دوستان شما تجربیات متفاوتی با شما داشته‌اند و وضعیت مشابه را متفاوت از شما خواهند دید. به اشتراک گذاشتن کشمکش‌ها، احساسات و افکارتان به شما این امکان را می‌دهد که دیدگاه‌های جدیدی در مورد آن موقعیت به دست آورید و به طور عینی‌تری موقعیت را تحلیل کنید.

## 7. Realize that you're not alone in feeling unpleasant feelings

۷. می‌فهمید که در تجربه احساسات ناخوشایند تنها نیستید

When you're visited by difficult feelings, it's easy to feel alone. Like you're the only one suffering (especially if you spend any time on social media!). When you share what is going on for you, chances are high that your friends will respond and share that they too are feeling, or have felt, similarly to you. Opening up invites others to be more honest about their own struggles, allowing you to build stronger, healthier and more supportive relationships.

وقتی با احساسات سخت رو‌به‌رو می‌شوید، به‌راحتی احساس تنهایی می‌کنید. مثل این که شما تنها کسی هستید که رنج می‌کشید (مخصوصا اگر زمانی را در رسانه‌های اجتماعی می‌گذرانید!). وقتی آنچه را که بر شما می‌گذرد به اشتراک می‌گذارید، احتمال این که دوستانتان پاسخ دهند و به اشتراک بگذارند که آن‌ها نیز احساسی مشابه با شما دارند، زیاد است. باز کردن احساسات، دیگران را دعوت می‌کند تا در مورد مبارزات خود صادق‌تر باشند و به شما این امکان را می‌دهد که روابط قوی‌تر، سالم‌تر و حمایت‌کننده‌تری ایجاد کنید.

## 8. Avoid the feeling ballooning and becoming more intense

۸. از جمع‌شدن و شدید شدن احساسات، اجتناب کنید

Feelings are signals from the brain aimed at helping us survive. Feelings of fear arise when we should be cautious, joy and excitement when we are feeling happy and worry when something important to us is coming up. These signals aren't always accurate or complete, but that doesn't mean that we can ignore them completely. Like Licensed Clinical Social Worker Hilary Jacobs Hendel warns, "when the mind thwarts the flow of emotions because they are too overwhelming or too conflicting, it puts stress on the mind and the body, creating psychological distress and symptoms." (via Time). That's to say, ignored feelings have a tendency to become more intense and to show themselves in novel ways. Interestingly, the National Institute for Health and Care Excellence in the United Kingdom recently updated their recommendations and suggested that people suffering from chronic pain with no known cause should seek physical and psychological therapies rather than painkillers.

احساسات سیگنال‌هایی از مغز هستند که هدفشان کمک به زنده ماندن است. احساس ترس زمانی به وجود می‌آید که باید محتاط باشیم، شادی و هیجان زمانی که احساس شادی می‌کنیم و نگرانی زمانی که چیزی برایمان مهم است، پیش می‌آید. این سیگنال‌ها همیشه دقیق یا کامل نیستند، اما این بدان معنا نیست که ما می‌توانیم آن‌ها را به طور کامل نادیده بگیریم. مانند هیلاری جیکوبز هندل، مددکار اجتماعی بالینی دارای مجوز که هشدار می‌دهد: «وقتی ذهن جریان احساسات را به این دلیل که بیش از حد طاقت‌فرسا یا بسیار متضاد هستند خنثی می‌کند، بر ذهن و بدن فشار وارد کرده و ناراحتی و علائم روانی ایجاد می‌کند.» به این معنا که احساسات نادیده‌گرفته‌شده تمایل دارند شدیدتر شوند و خود را به شیوه‌های بدیع نشان دهند. جالب توجه است که موسسه ملی بهداشت و مراقبت عالی در بریتانیا اخیرا توصیه‌های خود را به‌روز کرده و پیشنهاد کرده است که افرادی که از درد مزمن بدون علت شناخته‌شده رنج می‌برند، به جای داروهای مسکن، به دنبال درمان‌های فیزیکی و روانی باشند.

## 9. Help normalize mental health care

۹. به عادی‌سازی مراقبت از سلامت روان کمک می‌کند

This probably isn't at the top of your priority list when you're hesitating over whether or not to share your feelings but know that every conversation about your struggles slowly chips away at the pervading mental health stigma. By opening up and sharing your vulnerabilities, you welcome your listeners to do the same and together you help normalize seeking and receiving mental health care and support.

زمانی که در مورد اشتراک‌گذاری یا عدم اشتراک‌گذاری احساسات خود تردید دارید، این مورد احتمالا در صدر لیست اولویت‌های شما قرار نمی‌گیرد. اما بدانید که هر مکالمه‌ای در مورد تقلای شما، به‌آرامی انگ فراگیر در مورد بیماری روانی را از بین می‌برد. با باز کردن عواطف و به اشتراک گذاشتن نقاط آسیب‌پذیر خود، از شنوندگان خود استقبال می‌کنید تا همین کار را انجام دهند و با هم به عادی‌سازی جست‌وجو و دریافت مراقبت و حمایت برای سلامت روان کمک می‌کنید.

## 10. Sharing is caring

۱۰. به اشتراک گذاشتن، مراقبت است

The previous reasons have mostly assumed that the feelings we're hesitating to share are unpleasant ones, but even pleasant feelings can be uncomfortable to share. How often have you held back from sharing because you didn't want to appear to be bragging, shine attention on yourself or be excited when others aren't? In cases like these, remember the Swedish proverb:

“Shared joy is a double joy; shared sorrow is half sorrow.”

دلایل قبلی عمدتا فرض می‌کردند که احساساتی که ما در به اشتراک گذاشتن آن‌ها تردید داریم، احساساتی ناخوشایند هستند، اما حتی احساسات خوشایند نیز ممکن است برای به اشتراک‌ گذاشتن، ناراحت‌کننده باشند. چند بار از اشتراک‌گذاری خودداری کرده‌اید، زیرا نمی‌خواستید به نظر برسید که لاف می‌زنید، توجه‌تان را به خود جلب کنید یا هیجان‌زده شوید وقتی دیگران نیستند؟ در مواردی مانند این، ضرب‌المثل سوئدی را به خاطر بسپارید:

«شادی مشترک یک شادی مضاعف است. غم مشترک نیمی از غم است.»

اپلیکیشن زبانشناس

یکی از روش‌های جذاب امروز برای یادگیری زبان انگلیسی استفاده از اپلیکیشن‌های آموزش زبان است. با انتخاب اپلیکیشن مناسب برای یادگیری می‌توانید پیشرفت زیادی را در مهارت زبان انگلیسی خود مشاهده کنید. در میان اپلیکیشن‌های فارسی‌زبان، زبانشناس با ارائه‌ی امکانات ویژه‌، یکی از بهترین و کامل‌ترین اپلیکیشن‌های آموزش زبان انگلیسی است. امکانات فوق‌العاده‌ای مانند یادگیری زبان با موسیقی، فیلم و پادکست، کلمات ضروری زبان انگلیسی، جعبه لایتنر، آموزش گرامر، دوره‌های آموزشی در سطوح مختلف و… مسیر شما را برای یادگیری زبان انگلیسی آسان می‌کند. همین حالا[ اپلیکیشن زبانشناس](https://app.zabanshenas.com/) را نصب کنید تا لذت یادگیری زبان انگلیسی را تجربه کنید.

## سخن پایانی

امیدوارم از مطالعه این لکچر انگلیسی درمورد احساسات نکات آموزنده‌ای آموخته باشید.
پیشنهاد مطالعه مقاله بعدی: [داستان کوتاه انگلیسی درباره روانشناسی](https://zabanshenas.com/short-stories-about-therapy/)


لکچر انگلیسی درباره خوشبختی با ترجمه فارسی

خوشبختی (1).jpg


شادی و خوشبختی خواسته‌ی تمام انسان‌ها است و همه ما با هدف رسیدن به آن سخت تلاش می‌کنیم. اما اگر از تعداد زیادی از مردم بپرسیم که آیا خوشبختی را لمس کرده‌اند، شاید افراد زیادی پاسخشان منفی باشد. در لکچر انگلیسی درباره خوشبختی می‌خواهیم به راه‌هایی برای سریع‌تر رسیدن به شادی و خوشبختی اشاره کنیم. حتما تا انتها همراه زبانشناس باشید چرا که قرار است نکات شگفت‌انگیزی درباره رسیدن به خوشبختی یاد بگیرید. در بخش [لکچر انگلیسی](https://zabanshenas.com/lectures/) هم می‌توانید نحوه نوشتن لکچر را یاد بگیرید هم به مطالعه لکچرهای انگلیسی با موضوعات متنوع بپردازید.

Despite happiness being a primary human motivation, only one in three Americans say they're very happy.

با وجود این که خوشبختی انگیزه اولیه انسان است، از هر سه آمریکایی تنها یک نفر می‌گوید که بسیار خوشبخت است.

Several years ago in an interview with Conan O'Brien, Louis C. K. tells of flying on a newly equipped Wi-Fi airplane. He was amazed by the new technology. Until, during the flight, the Wi-Fi went down. Immediately, the man next to him became extremely upset. "As though the world owes this man something he only knew existed 10 seconds ago."

چند سال پیش در مصاحبه ای با کانن اوبراین، لوئیس سی کی از پرواز با یک هواپیمای جدید مجهز به وای‌فای می‌گوید. او از فناوری جدید شگفت‌زده شده بود. تا این که در طول پرواز وای‌فای قطع شد. بلافاصله مرد کناری به شدت ناراحت شد. «گویی دنیا به این مرد چیزی مدیون است که او فقط ۱۰ ثانیه پیش از وجودش آگاه شده بود.»

Louis C. K. continues by describing people's absurd frustrations with flying in general. People complain about it all the time "It was the worst day of my life! It took 20 minutes to board! We had to sit on the runway for 40 minutes!"

لوئیس سی. کی. با توصیف ناامیدی‌های بی‌معنی مردم درباره پرواز ادامه می‌دهد. مردم همیشه از آن شکایت می‌کنند «این بدترین روز زندگی من بود! ۲۰ دقیقه طول کشید تا سوار شدم! مجبور شدیم ۴۰ دقیقه روی باند بنشینیم!»

We hear complaints like these all the time. As if we've forgotten how incredible it is that humans can fly at all.

ما همیشه شکایت‌هایی از این دست می‌شنویم. انگار فراموش کرده‌ایم که چقدر باورنکردنی است که انسان‌ها اصلا می‌توانند پرواز کنند.

How are we so quick to take for granted the remarkable things going on in life?

چگونه به سرعت می‌توانیم چیزهای قابل‌توجهی را که در زندگی اتفاق می‌افتد، بدیهی بدانیم؟

Why is it so easy to complain?

چرا شکایت کردن به این راحتی است؟

Why do we focus on the negative?

چرا روی منفی‌ها تمرکز می‌کنیم؟

Everything is amazing and nobody is happy.

همه چیز شگفت‌انگیز است و هیچ‌کس خوشحال نیست.

However, happiness can easily be achieved even without the brilliant advances in the world.

با این حال، حتی بدون پیشرفت‌های درخشان در جهان، به راحتی می‌توان به شادی دست یافت.

Rather than being reactive to what's going on around us, happy people take control of their lives and emotions. If you are unhappy with your life, who or what else can you blame than yourself? And if you can blame someone or something else, how is blame going to make your life any better?

افراد شاد به جای واکنش نشان دادن به آنچه در اطراف ما می‌گذرد، کنترل زندگی و احساسات خود را به دست می‌گیرند. اگر از زندگی خود ناراضی هستید، چه کسی یا چه چیز دیگری را می‌توانید مقصر بدانید؟ و اگر بتوانید کسی یا چیز دیگری را سرزنش کنید، آن سرزنش چگونه زندگی شما را بهتر می‌کند؟

Bad stuff happens to everyone. But life isn't about what happens to you. It's about how you proactively respond.

اتفاقات بد برای همه پیش می‌آید. اما زندگی درباره این نیست که چه اتفاقی برای شما می‌افتد. بلکه در مورد نحوه پاسخ فعالانه شما است.

The following 10 behaviors, if applied, will change your life. Let me be clear, if you do these things, you will be an incredibly happy person.

۱۰ رفتار زیر می تواند زندگی شما را تغییر دهد. بگذارید واضح بگویم، اگر این کارها را انجام دهید، فرد فوق‌العاده خوشبختی خواهید بود.

### 1. Let Go Of The Need For Specific Outcomes

۱. نیاز به نتایج خاص را کنار بگذارید

Not everything in life goes exactly how we plan. There are setbacks. Stuff happens. We mess up. Over-obsessing and basing happiness on specific outcomes leads to misery. My wife and I have been trying to get pregnant for almost three years. It's been tough. We've had to learn to be happy, rain or shine.

همه چیز در زندگی دقیقا همانطور که ما برنامه‌ریزی می‌کنیم پیش نمی‌رود. عقب‌نشینی‌هایی وجود دارد. خراب‌کاری می‌کنیم. وسواس بیش‌از‌حد و شادی را وابسته به نتایج خاص دانستن، منجر به بدبختی می‌شود. من و همسرم نزدیک به سه سال است که برای بارداری تلاش می‌کنیم. سخت بوده است. ما باید یاد می‌گرفتیم که شاد باشیم، در هر شرایطی.

### 2. Define Your Own Success And Happiness

۲. موفقیت و خوشبختی خود را تعریف کنید

"Be everything to everybody and you'll be nothing for yourself."?--?John Rushton

جان راشتون: «برای همه، همه چیز باش تا برای خودت هیچ چیز نباشی.» 

No two human beings are the same. So why should we have one standard of success? Seeking society's standard of success is an endless rat-race. There will always be someone better than you. You'll never have the time to do everything.

هیچ دو انسانی شبیه هم نیستند. پس چرا باید یک معیار موفقیت داشته باشیم؟ جست‌وجوی معیار موفقیت جامعه یک رقابت بی‌پایان است. همیشه کسی بهتر از شما وجود دارد. شما هرگز برای انجام همه کارها وقت نخواهید داشت.

Instead, you recognize that every decision has an opportunity cost. When you choose one thing, you simultaneously don't choose several others. And that's okay. Actually, it's beautiful because we get to choose our ultimate ideal. We must define success, wealth, and happiness in our own terms because if we don't, society will for us?--?and we will always fall short.

در عوض، متوجه می‌شوید که هر تصمیمی هزینه فرصت دارد. وقتی یک چیز را انتخاب می‌کنید، هم‌زمان چندین چیز دیگر را انتخاب نمی‌کنید. و این اشکالی ندارد. در واقع، زیباست زیرا ما می‌توانیم ایده‌آل نهایی خود را انتخاب کنیم. ما باید موفقیت، ثروت و خوشبختی را با شرایط خودمان تعریف کنیم، زیرا اگر این کار را نکنیم، جامعه برای ما تعریف خواهد کرد و ما همیشه از آن عقب می‌مانیم.

We'll always be left wanting. We'll always be stuck comparing ourselves and competing with other people. Our lives will be an endless race for the next best thing. We'll never experience contentment.

همیشه نیازمند خواهیم ماند. همیشه در مقایسه خود و رقابت با افراد دیگر گیر خواهیم کرد. زندگی ما یک مسابقه بی‌پایان برای بهترین چیز بعدی خواهد بود. هرگز رضایت را تجربه نخواهیم کرد.

### 3. Commit 100 Percent To The Things That Make You Happy

۳. ۱۰۰ درصد به چیزهایی که شما را خوشحال می‌کند متعهد شوید

"Many of us have convinced ourselves that we are able to break our own personal rules "just this once." In our minds, we can justify these small choices. None of those things, when they first happen, feels like a life-changing decision. The marginal costs are almost always low. But each of those decisions can roll up into a much bigger picture, turning you into the kind of person you never wanted to be."?--?Clayton Christensen

کلیتون کریستنسن:
«بسیاری از ما خودمان را متقاعد کرده‌ایم که می‌توانیم قوانین شخصی خود را تنها یک بار زیر پا بگذاریم. در ذهنمان، می‌توانیم این انتخاب‌های کوچک را توجیه کنیم. هزینه‌های نهایی تقریبا همیشه کم است. اما هر یک از این تصمیم‌ها می‌تواند به تصویری بسیار بزرگ‌تر تبدیل شود و شما را به فردی تبدیل کند که هرگز نمی‌خواستید باشید.»

People are really good at self-sabotage. We consistently behave in ways that contradict our goals and ideals. This is incongruence. As Mahatma Gandhi has said, "Happiness is when what you think, what you say, and what you do are in harmony." The smaller the gap between what you should do, and what you actually do?--?the happier you will be.

مردم واقعا در خودتخریبی خوب هستند. ما پیوسته به گونه‌ای رفتار می‌کنیم که با اهداف و آرمان‌های ما در تضاد است. این ناسازگاری است. همانطور که مهاتما گاندی گفته است: «خوشبختی زمانی است که آنچه فکر می‌کنید، آنچه می‌گویید و آنچه انجام می‌دهید هماهنگ باشند.» هر چه فاصله بین کاری که باید انجام دهید و کاری که در واقع انجام می‌دهید کمتر باشد، خوشحال‌تر خواهید بود.

Hence, Clayton Christensen says 100 percent commitment is easier than 98 percent commitment. When you fully commit to something, the decision has been made. Consequently, regarding that thing, all future decisions have been made.

از این رو، کلایتون کریستنسن می‌گوید تعهد ۱۰۰ درصدی آسان‌تر از تعهد ۹۸ درصدی است. وقتی کاملا به چیزی متعهد می‌شوید، تصمیم گرفته شده است. در نتیجه، تمام تصمیمات آینده در مورد آن موضوع گرفته می‌شود.

Unless you're committed 100 percent, you will always be a victim to external circumstances. By relying on willpower, you'll crumble more often than you think. Research has found that people over-inflate their own performance. Chances are, you probably think you're doing better at your resolves than you really are.

تا زمانی که ۱۰۰ درصد متعهد نباشید، همیشه قربانی شرایط بیرونی خواهید بود. با تکیه بر نیروی اراده، بیشتر از آنچه فکر می‌کنید، به هم ریخته خواهید شد. تحقیقات نشان داده است که افراد عملکرد خود را بیش از آنچه هست در نظر می‌گیرند. به احتمال زیاد، شما احتمالا فکر می‌کنید که در تصمیمات خود بهتر از آنچه هستید عمل می‌کنید.

But once you're 100 percent committed, you no longer need to rely on willpower. Your decision has already been made regardless of the circumstances. Saying "No" to anything outside our highest ideals becomes extremely easy. This is living proactively rather than reactively.

اما وقتی ۱۰۰ درصد متعهد شدید، دیگر نیازی به تکیه بر اراده ندارید. تصمیم شما بدون توجه به شرایط قبلا گرفته شده است. «نه» گفتن به هر چیزی خارج از عالی‌ترین آرمان‌های ما بسیار آسان می‌شود. این زندگی فعالانه است تا واکنشی.




### 4. Be Grateful For What You Already Have

۴. برای آنچه از قبل دارید سپاسگزار باشید

"Both abundance and lack [of abundance] exist simultaneously in our lives, as parallel realities. It is always our conscious choice which secret garden we will tend ... when we choose not to focus on what is missing from our lives but are grateful for the abundance that's present?--?love, health, family, friends, work, the joys of nature, and personal pursuits that bring us [happiness]?--?the wasteland of illusion falls away and we experience heaven on earth."?--?Sarah Ban Breathnach

سارا بان بریثناچ: 
«هم فراوانی و هم کمبود [فراوانی] به‌عنوان واقعیت‌های موازی به‌طور همزمان در زندگی ما وجود دارند. وقتی تصمیم می‌گیریم روی چیزهایی که در زندگی‌مان کمبود داریم تمرکز نکنیم و سپاسگزار فراوانی‌های زندگی باشیم، این همیشه انتخاب آگاهانه ماست که به کدام باغ مخفی تمایل نشان دهیم. عشق، سلامتی، خانواده، دوستان، کار، لذت‌های طبیعت و کارهای شخصی که برای ما [خوشبختی] به ارمغان می‌آورد؟» 

Happiness is as simple as gratitude. Psychological research has found that people who practice gratitude consistently report a host of benefits:

خوشبختی به سادگی سپاس‌گزاری است. تحقیقات روان‌شناختی نشان داده است که افرادی که سپاس‌گزاری می‌کنند، فواید زیادی را گزارش می‌کنند:

Physical

* Stronger immune systems
* Less bothered by aches and pains
* Lower blood pressure
* Exercise more and take better care of their health
* Sleep longer and feel more refreshed upon waking

فیزیکی:

* سیستم ایمنی قوی‌تر
* کمتر اذیت شدن در برابر دردها و زخم‌ها
* فشار خون پایین
* بیشتر ورزش می‌کنند و بهتر مراقب سلامتی خودشان هستند
* بیشتر می‌خوابند و پس از بیدار شدن احساس شادابی بیشتری دارند

Psychological

* Higher levels of positive emotions
* More alert, alive, and awake
* More joy and pleasure
* More optimism and happiness

روانی:

* سطوح بالاتری از احساسات مثبت دارند
* هوشیارتر، زنده‌تر و بیدارتر هستند
* شوق و لذت بیشتری دارند
* خوش‌بینی و خوشبختی بیشتری دارند

Social

* More helpful, generous, and compassionate
* More forgiving
* More outgoing
* Feel less lonely and isolated

اجتماعی:

* مفیدتر، سخاوتمندتر و دلسوزتر هستند
* بخشنده‌تر هستند
* برون‌گراتر هستند
* کمتر احساس تنهایی و انزوا می‌کنند

Despite these benefits, most people ungratefully focus on what they don't have. As a culture, we have become wasteful and undisciplined consumers. The grass is always greener on the other side. A constant pursuit of having more of the newest and best.

با وجود این مزایا، اکثر مردم ناسپاسانه بر آنچه که ندارند تمرکز می‌کنند. به عنوان یک فرهنگ، ما به مصرف‌کنندگانی بی‌انضباط و اسراف‌کننده تبدیل شده‌ایم. آن طرف چمن همیشه سبزتر است (همیشه فکر می‌کنیم مردم بهتر از ما هستند). تلاشی دائم برای داشتن بیشتر از جدیدترین و بهترین‌ چیزها.

How could you possibly find happiness when you relentlessly want more and never find properly appreciate what you have?

چگونه می‌توانید خوشبختی را پیدا کنید در حالی که بی‌وقفه چیزهای بیشتری می‌خواهید و هرگز قدر آنچه را دارید به‌ درستی نمی‌دانید؟

It's time for you to learn how to be more grateful. Your happiness depends on it. Dr. Emmons, one of the world's leading experts on gratitude recommends 10 ways to become more grateful:

زمان آن فرا رسیده است که یاد بگیرید چگونه بیشتر سپاسگزار باشید. خوشبختی شما به آن بستگی دارد. دکتر ایمونز، یکی از کارشناسان برجسته جهان در زمینه قدردانی، ۱۰ راه برای سپاسگزاری بیشتر را توصیه می‌کند:

#### Keep a gratitude journal

یک دفتر خاطرات سپاسگزاری داشته باشید

Set aside time on a daily basis to recollect moments of gratitude connected with commonplace events, your personal characteristics, or important people in your life. This allows you to weave gratitude into your normal, everyday life. This will help you move from trying to be grateful occasionally to becoming a grateful person. The goal is to move from doing to being.

زمانی را روزانه برای به خاطر آوردن لحظات قدردانی مرتبط با رویدادهای معمولی، خصوصیات شخصی یا افراد مهم زندگی خود اختصاص دهید. این به شما امکان می‌دهد عمل قدردانی را در زندگی عادی و روزمره خود بگنجانید. به شما کمک می‌کند از تلاش برای قدردانی گاه و بی‌گاه به یک فرد سپاس‌گزار تبدیل شوید. هدف حرکت از انجام دادن به سوی بودن است.

Remember the hard and challenging things you've gone through When you ponder and reflect on the challenges you've passed through, you'll more fully embrace where you currently are.

وقتی در مورد چالش‌هایی که از سر گذرانده‌اید فکر می‌کنید و آن‌ها را برمی‌تابید، چیزهای سخت و چالش‌برانگیزی را که از سر گذرانده‌اید به یاد بیاورید، به این صورت جایی که در حال حاضر هستید را به طور کامل‌تری در آغوش می‌گیرید.

#### Ask yourself these three questions

این سه سوال را از خود بپرسید

You can reflect on any aspect of your life and deeply consider these three questions:

* "What have I received from __?"
* "What have I given to __?"
* "What troubles and difficulties have I caused?"

شما می‌توانید در هر جنبه‌ای از زندگی خود فکر کنید و این سه سوال را عمیقا در نظر بگیرید:

* «چه چیزی از __ دریافت کرده‌ام؟»
* «برای ــــ چه چیزی داده‌ام؟»
* باعث چه مصیبت‌ها و مشکلاتی شده‌ام؟

These questions will allow you to look at the people or things in your life from a different perspective. They will allow you to not take them for granted and to realize how grateful you are.

این سوالات به شما این امکان را می‌دهد که از منظر دیگری به افراد یا چیزهای زندگی خود نگاه کنید. آن سوالات به شما این امکان را می‌دهند که کارهایی که انجام داده‌اید را بدیهی نگیرید (دست کم نگیرید) و متوجه شوید که چقدر سپاس‌گزار هستید.

#### Learn prayers of gratitude

نماز شکر را یاد بگیرید

In many spiritual traditions, prayers of gratitude are considered to be the most powerful form of prayer. These prayers turn the individual to their highest source of power. It allows them to realize the divine grace that has so generously been bestowed. It also allows the person to seek higher and better ways of living.

در بسیاری از سنت‌های معنوی، دعاهای شکرگزاری قوی‌ترین شکل دعا در نظر گرفته شده است. این دعاها فرد را به بالاترین منبع قدرت خود تبدیل می‌کند. این امر به آن‌ها امکان می‌دهد بخشش الهی را که سخاوتمندانه به آن‌ها عطا شده است، درک کنند. همچنین به فرد این امکان را می‌دهد که به دنبال راه‌های والاتر و بهتری برای زندگی باشد.

#### Come to your senses

به خودت بیا

Literally, connecting more deeply with our body allows us to see it for what it is: a brilliant and miraculous gift. Being more fully present as we touch, see, smell, taste, and hear facilitates appreciation for being human and alive. In this way, gratitude intensifies our lived experience.

به معنای واقعی کلمه، ارتباط عمیق‌تر با بدن به ما این امکان را می‌دهد که آن را همان طور که هست ببینیم؛ یک هدیه درخشان و معجزه‌آسا. حضور کامل‌تر هنگام لمس کردن، دیدن، بو کردن، چشیدن و شنیدن، درک انسان بودن و زنده بودن را تسهیل می‌کند. به این ترتیب سپاس‌گزاری تجربه زیستی ما را تشدید می‌کند.

#### Use visual reminders

از یادآورهای بصری استفاده کنید

The two main impediments to gratitude are forgetfulness and a lack of mindful awareness. Consequently, putting visual reminders in common places triggers thoughts of gratitude. Dr. Emmons has found that the best visual reminders are people.

دو مانع اصلی قدردانی، فراموشی و فقدان آگاهی ذهنی است. در نتیجه، قرار دادن یادآوری‌های بصری در مکان‌های متداول باعث ایجاد افکار سپاس‌گزاری می‌شود. دکتر ایمونز دریافته است که بهترین یادآورهای بصری، افراد هستند.

#### Make a personal vow to practice gratitude

یک پیمان شخصی برای تمرین سپاس‌گزاری ببندید

Research shows that making an oath to perform a behavior increases the likelihood that the action will be executed. Consequently, you should make a personal and public declaration that you are going to be more grateful. Write it down. Share it on social media. Tell your friends and closest people.

تحقیقات نشان می‌دهد که سوگند خوردن برای انجام یک رفتار، احتمال اجرا شدن آن عمل را افزایش می‌دهد. در نتیجه، شما باید یک بیانیه شخصی و عمومی مبنی بر این که بیشتر سپاس‌گزار خواهید بود، بسازید. آن را بنویسید. در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید و به دوستان و نزدیک‌ترین افراد خود بگویید.

#### Watch your language

مراقب زبانت باش

Grateful people use words that ungrateful people don't use. They often use words like gifts, givers, blessings, blessed, fortune, fortunate, and abundance. Use these words in your vocabulary more and you'll recognize more things to be grateful for. Additionally, in your language, don't focus on how inherently good you are. Rather, speak of how good things and other people have been for you. This will allow you to realize the abundance around you. The universe and everyone in it is your advocate.

افراد سپاس‌گزار از کلماتی استفاده می‌کنند که افراد ناسپاس از آن‌ها استفاده نمی‌کنند. آن‌ها اغلب از کلماتی مانند هدایا، بخشنده‌ها، برکت، سعادت، بخت، خوشبختی و فراوانی استفاده می‌کنند. از این کلمات بیشتر در دایره لغات خود استفاده کنید تا چیزهای بیشتری برای سپاسگزاری پیدا کنید. علاوه بر این، به زبان خودتان، روی این که ذاتا چقدر خوب هستید تمرکز نکنید. در عوض، درباره این که چقدر چیزها و آدم‌های اطرافتان برای شما خوب بوده‌اند صحبت کنید. این به شما امکان می‌دهد تا فراوانی اطراف خود را درک کنید. کائنات و همه موجودات روی آن، حامی شماست.

#### Go through the motions

حرکات قدردانی را تجربه کنید

Grateful motions include smiling, saying thank you, and writing letters of gratitude. When you do these things, you trigger the emotion of gratitude in your life. Say thank you more often. Say you love people more often. Smile at random strangers as you pass them by. Not only will it make you feel better, it is contagious. People are mirrors. They'll feel good and smile back. This will create a change reaction of positivity throughout the world. The ripple effects are endless.

حرکات قدردانی شامل لبخند زدن، تشکر کردن و نوشتن نامه‌های سپاسگزاری است. هنگامی که این کارها را انجام می‌دهید، احساس قدردانی را در زندگی خود تحریک می‌کنید. بیشتر بگویید سپاس‌گزار هستید. بگویید مردم را دوست دارید. هنگام عبور از کنار غریبه‌هایی که به صورت تصادفی می‌بینید، به آن‌ها لبخند بزنید. نه‌ تنها احساس بهتری در شما ایجاد می‌کند، بلکه مسری هم است. مردم آینه هستند آن‌ها احساس خوبی خواهند داشت و لبخند خواهند زد. این کار یک واکنش تغییر مثبت در سراسر جهان ایجاد خواهد کرد. اثرات موج‌دار بی‌پایان است.

#### Think inside the box

در چارچوب فکر کنید

Dr. Emmons recommends creatively looking for new situations and things to be grateful for. What in your life have you not spent time being grateful for? What could you include in your life that will generate an inflow of gratitude?Mix it up. Don't think gratitude can only come from a narrow set of sources.

دکتر ایمونز توصیه می‌کند تا خلاقانه به دنبال موقعیت‌ها و چیزهای جدیدی که سپاس‌گزارشان هستید، باشید. در زندگی خود برای چه چیزی وقت خود را برای شکرگزاری صرف نکرده‌اید؟ چه چیزی را می‌توانید در زندگی خود بگنجانید که باعث قدردانی شود؟ آن را با هم مخلوط کنید. به این که قدردانی می‌تواند فقط از یک مجموعه محدود از منابع ناشی شود، فکر نکنید.

### 5. Say "I Love You" More

۵. بیشتر بگویید «دوستت دارم».

This may be strange, but if you tell your friends and family you love them, they'll be blown away. Once there was a Polynesian missionary who told everyone he loved them. It was clear he was sincere.

این ممکن است عجیب باشد، اما اگر به دوستان و خانواده خود بگویید که آن‌ها را دوست دارید، متحیر خواهند شد. یک بار یک مبلغ پولینزیایی بود که به همه می‌گفت آن‌ها را دوست دارد. معلوم بود که صادق است.

I asked him why he did it. What he told me changed my life. "When I tell people I love them, it not only changes them, but it changes me. Simply by saying the words, I feel more love for that person. I've been telling people all around me I love them. They feel treasured by me. Those who know me have come to expect it. When I forget to say it, they miss it."

از او پرسیدم چرا این کار را کردی. آنچه او به من گفت زندگی من را تغییر داد. «وقتی به مردم می گویم دوستشان دارم، نه تنها آن‌ها را تغییر می‌دهد، بلکه من را نیز تغییر می‌دهد. به سادگی با گفتن کلمات، عشق بیشتری نسبت به آن شخص احساس می‌کنم. من به اطرافیانم گفته‌ام که آن‌ها را دوست دارم. آن‌ها توسط من احساس ارزشمند بودن می‌کنند. کسانی که من را می‌شناسند، انتظار آن را دارند [که بگویم دوستشان دارم]. وقتی یادم می‌رود بگویم، آن انتظار را از دست می‌دهند.»

Said author Harriet Beecher Stowe, "The bitterest tears shed over graves are for words left unsaid and deeds left undone."

نویسنده، هریت بیچر استو، می‌گوید: «تلخ‌ترین اشکی که بر سر قبرها ریخته می‌شود، برای سخنان ناگفته و اعمالی است که انجام نشده است».

### 6. Have Hobbies Directed Toward Your Dreams

۶. سرگرمی‌هایی در راستای رویاهایتان داشته باشید

Most people's hobbies are just hobbies. And that's okay. It's good to have an escape from reality. However, research has found that a person can experience leisure in anything. Your work can become your leisure?--?where it literally rejuvenates you.

سرگرمی‌های بیشتر مردم فقط سرگرمی است. و این اشکالی هم ندارد. فرار از واقعیت خوب است. با این حال، تحقیقات نشان داده است که فرد می‌تواند اوقات فراغت را در هر چیزی تجربه کند. کار شما می‌تواند به اوقات فراغت شما تبدیل شود؟ جایی که به معنای واقعی کلمه شما را جوان می‌کند.

When I decided where I wanted my life to go, my life vision, I consciously chose hobbies that would best get me there. Some of these hobbies include exercise, reading, writing, journaling, having deep and meaningful conversations, and being in nature. These hobbies refresh and rejuvenate me while simultaneously pushing me toward my dreams.

وقتی تصمیم گرفتم که می‌خواهم زندگی‌ام به کجا برود، چشم‌انداز زندگی‌ام کجا باشد، آگاهانه سرگرمی‌هایی را انتخاب کردم که به بهترین وجه من را به آنجا می‌رساند. برخی از این سرگرمی‌ها شامل ورزش، خواندن، نوشتن، روزنامه‌نگاری، گفت‌وگوهای عمیق و معنادار و حضور در طبیعت است. این سرگرمی‌ها من را تازه و جوان می‌کنند و در عین حال من را به سمت رویاهایم سوق می‌دهند.




### 7. Don't Wait Til Tomorrow For What You Can Do Today

۷. برای کارهایی که امروز می‌توانید انجام دهید تا فردا منتظر نباشید (کار امروز را به فردا نینداز)

"When I was around thirteen and my brother was ten, Father had promised to take us to the circus. But at lunch time there was a phone call; some urgent business required his attention downtown. We braced ourselves for disappointment. Then we heard him say [into the phone], 'No, I won't be down. It'll have to wait.'

آرتور گوردون: 
«زمانی که من حدود سیزده سالم بودم و برادرم ده ساله بود، پدر قول داده بود که ما را به سیرک ببرد. اما هنگام ناهار یک تماس تلفنی گرفته شد؛ برخی کارهای اضطراری توجه او را در مرکز شهر می‌طلبید. ما خود را برای ناامیدی آماده کردیم. سپس صدای او را [پشت تلفن] شنیدیم: «نه، من پایین نخواهم آمد. باید صبر کنم.»

"When he came back to the table, Mother smiled. 'The circus keeps coming back, you know,' [she said.]

"'I know,' said Father. 'But childhood doesn't.'"?--?Arthur Gordon

«وقتی او به پشت میز برگشت، مادر لبخند زد: «می‌دانی که سیرک همیشه هست.»

پدر گفت: «من می‌دانم. اما دوران کودکی نمی‌داند." 

Happiness comes from embracing the now. Not letting those moments pass you by. Greg McKeown, author of Essentialism, tells of the story of missing his child being born to be at an "important meeting."

خوشبختی از در آغوش گرفتن حال حاصل می‌شود. اجازه ندهید آن لحظه‌ها از کنارتان بگذرند. گرگ مک‌کئون، نویسنده کتاب ذات‌گرایی، درباره داستان از دست دادن لحظه تولد فرزندش برای حضور در یک «جلسه مهم» می‌گوید.

He thought the potential client would be impressed with his commitment to work. Instead, they saw his decision to miss such a monumental moment as a flaw in character. That moment was a turning point for Greg. In fact, it spurred him to change everything about his life. He now removes everything from his life that is not vital and essential.

او فکر می‌کرد که مشتری، تحت تاثیر تعهد او به کار قرار می‌گیرد. در عوض، آن‌ها تصمیم او را برای از دست دادن چنین لحظه‌ای به‌عنوان یک نقص در شخصیت وی می‌دانستند. آن لحظه نقطه عطفی برای گِرگ بود. در واقع، او را تشویق کرد تا همه چیز را در زندگی خود تغییر دهد. او اکنون هر چیزی را که حیاتی و ضروری نیست از زندگی خود حذف می‌کند.

Nothing in life is permanent. Kids grow up. Friends move away. Our loved ones pass on from this life. Let's live in the present and appreciate the most important things in our lives before it's too late.

هیچ چیز در زندگی دائمی نیست. بچه‌ها بزرگ می‌شوند. دوستان دور می‌شوند. عزیزان ما از این دنیا می‌روند. بیایید در زمان حال زندگی کنیم و قبل از این که خیلی دیر شود قدردان مهم‌ترین چیزهای زندگی خود باشیم.

The future value of time is far less than the present value. Yet, people "defer" happiness to someday in the future. In so doing, they forfeit experiencing the moment and being happiness now. You must find joy in the journey, because there really isn't a destination. Goals are means, not ends. Progress is eternal. The process is everything.

ارزش آینده زمان، بسیار کمتر از ارزش فعلی آن است. با این حال، مردم شادی را برای روزی در آینده «به تعویق می‌اندازند». با این کار، آن‌ها تجربه لحظه و خوشبختی در زمان حال را از دست می‌دهند. شما باید در مسیر زندگی‌تان لذت ببرید، زیرا واقعا مقصدی وجود ندارد. اهداف وسیله هستند نه پایان. پیشرفت جاودانه است. فرآیند همه چیز است.

### 8. Do Something Every Day That Terrifies You

۸. هر روز کاری را انجام دهید که شما را به وحشت می‌اندازد

Happy people step out of their comfort zone. You can't grow if you don't challenge yourself. And growth is a requirement of happiness. If you're not growing, you're slowly decaying and dying.

افراد شاد از منطقه آسایش خود خارج می‌شوند. اگر خودتان را به چالش نکشید نمی‌توانید رشد کنید و رشد لازمه شادی است. اگر رشد نمی‌کنید، کم کم در حال پوسیدگی و مرگ هستید.

Elevated risk makes you feel more alive and puts you in a state of flow?--?which is an optimal conscious state where you feel and perform at your highest level. You become completely absorbed in what you're doing?--?pure presence.

ریسک بالا باعث می‌شود احساس زنده بودن بیشتری داشته باشید و شما را در حالت جریان قرار می‌دهد؟ یک حالت آگاهانه بهینه که در آن بالاترین سطح خود را احساس می‌کنید و در بالاترین سطح خود عمل می‌کنید. کاملا مجذوب کاری که انجام می‌دهید می‌شوید. حضور خالص.

When you do things way outside your comfort zone, you naturally raise your conscious level. When you do things that involve high risk, and high probability of failure, you are forced to think differently than you normally do. You are forced to be creative and innovative.

وقتی کارهایی را خارج از منطقه امن خود انجام می‌دهید، به طور طبیعی سطح هوشیاری خود را بالا می‌برید. وقتی کارهایی را انجام می‌دهید که ریسک بالایی و احتمال شکست بالایی دارند، مجبور می‌شوید متفاوت از آنچه که معمولا فکر می‌کنید، بیندیشید. شما مجبور به خلاقیت و نوآوری هستید.

Sadly, most people play life small, safe, and easy. The goals they pursue are logical. There is little element of risk and little requirement for faith.

متاسفانه، بیشتر مردم زندگی را کوچک، ایمن و آسان بازی می‌کنند. اهدافی که دنبال می‌کنند منطقی است. عنصر خطر کمی وجود دارد و نیاز کمی به ایمان وجود دارد.

Consequently, you should take bigger risks in your life. Do things that make you feel alive and activate flow. Of course, with this will come more failures. But if you're not failing, you're not growing. Rather than experiencing apathy in life, you'll experience more of a roller-coaster of emotions. We can never appreciate joy if we've never felt sorrow. The more pain and fear we feel, the more we can comprehend and appreciate joy and happiness.

در نتیجه باید ریسک‌های بزرگ‌تری را در زندگی خود بپذیرید. کارهایی را انجام دهید که به شما احساس سرزندگی می‌دهد و جریان را فعال می‌کند. البته با این کار شکست‌های بیشتری نیز به همراه خواهید داشت. اما اگر شکست نخورید، رشد نمی‌کنید. به جای این که در زندگی بی‌تفاوتی را تجربه کنید، بیشتر احساسات را تجربه خواهید کرد. ما هرگز نمی‌توانیم قدر شادی را بدانیم اگر هرگز غم و اندوه را احساس نکرده باشیم. هر چه درد و ترس بیشتری احساس کنیم، بیشتر می‌توانیم لذت و شادی را درک کرده و قدردانی کنیم.

### 9. Put "The Important" Before "The Urgent"

۹. «مهم» را قبل از «فوری» قرار دهید

Stephen Covey says that most people spend their time on urgent but unimportant things. We wake up and immediately check our email. Thus, we put our lives on reactive, rather than proactive mode. After all, email is simply a database of other people's agendas.

استفان کاوی می‌گوید که اکثر مردم وقت خود را صرف کارهای فوری اما بی‌اهمیت می‌کنند. بیدار می‌شویم و بلافاصله ایمیل خود را چک می‌کنیم. بنابراین، ما زندگی خود را در حالت واکنشی قرار می‌دهیم تا حالت فعال. از این گذشته، ایمیل صرفا یک پایگاه داده از برنامه‌های افراد دیگر است.

Instead, happy people always put the important stuff first. Not only important, but important and non-urgent. The important stuff includes exercise, reading good books, setting goals, writing in your journal, and spending time with those you love. None of these things are urgent. We could easily put these things off until tomorrow?--?which is ultimately never. The most happy and successful people in the world spend most of their time on the important.

در عوض، افراد شاد همیشه چیزهای مهم را در اولویت قرار می‌دهند. نه تنها مهم، بلکه مهم و غیر فوری. موارد مهم شامل ورزش، خواندن کتاب‌های خوب، تعیین اهداف، نوشتن در دفتر خاطرات و گذراندن وقت با کسانی است که دوستشان دارید. هیچ کدام از این موارد فوری نیستند. آیا ما به راحتی می‌توانیم این کارها را به فردا موکول کنیم؟ شادترین و موفق‌ترین افراد دنیا بیشتر وقت خود را صرف امور مهم می‌کنند.

One of my favorite non-urgent yet important things is my morning routine. I wake up several hours before I start my work day. I meditate and pray to put myself in a space of gratitude and abundance. Then I get my body moving with exercise or yard work. I eat healthy food, read my long-term goals, listen to uplifting content, and do at least one thing to move me toward my goals.

یکی از چیزهای غیر فوری و در عین حال مهم مورد علاقه من، برنامه صبحگاهی من است. چند ساعت قبل از شروع روز کاری از خواب بیدار می‌شوم. مدیتیشن می‌کنم و دعا می‌کنم تا خودم را در فضای سپاسگزاری و فراوانی قرار دهم. سپس با ورزش یا کار در حیاط بدنم را به حرکت وا می‌دارم. من غذای سالم می‌خورم، اهداف بلندمدت خود را می‌خوانم، به محتوای نشاط‌بخش گوش می‌دهم و حداقل یک کار انجام می‌دهم تا من را به سمت اهدافم سوق دهد.

### 10. Forgo The Good To Pursue The Best

۱۰. از خوب‌ها چشم پوشی کنید تا بهترین‌ها را دنبال کنید

A lot of things in life are good, even great. That doesn't mean we should do them. In Good to Great, Jim Collins says that once-in-a-lifetime opportunities come up every day. Most people take any great opportunity that comes their way, even if it's not in alignment with their life vision. Consequently, most people's lives are moving in a thousand different directions. They aren't able to consciously move forward in a singular direction.

خیلی چیزها در زندگی خوب هستند، حتی عالی هستند. این بدان معنا نیست که ما باید آن‌ها را انجام دهیم. جیم کالینز در کتاب از خوب به عالی می‌گوید که هر روز فرصت‌های یک‌باره در زندگی، پیش می‌آیند. اکثر مردم از هر فرصت بزرگی که برایشان پیش می‌آید استفاده می‌کنند، حتی اگر با چشم‌انداز زندگی آن‌ها همخوانی نداشته باشد. در نتیجه، زندگی بیشتر مردم در هزاران جهت مختلف در حال حرکت است. آن‌ها قادر نیستند آگاهانه در جهتی منحصربه‌فرد به جلو حرکت کنند.

On the other hand, happy people say no to even amazing opportunities. They will not sacrifice freedom for security. They will not get derailed by distractions?--?even sexy and attractive distractions.

از سوی دیگر، افراد شاد حتی به فرصت‌های شگفت‌انگیز هم نه می‌گویند. آن‌ها آزادی را فدای امنیت نخواهند کرد. آن‌ها با حواس‌پرتی از مسیر خارج نمی‌شوند؛ حتی حواس پرتی‌های جذاب.

Very few things in life are best. You can only determine what's best for you once you know where you want your life to go. Be careful not to continuously engage in good activities and miss the best ones.

چیزهای بسیار کمی در زندگی بهترین هستند. تنها زمانی می‌توانید تعیین کنید که چه چیزی برای شما بهترین است که بدانید می‌خواهید زندگی‌تان به کجا برود. مراقب باشید به طور مداوم درگیر فعالیت‌های خوب نباشید تا بهترین‌ها را از دست دهید.

### Conclusion

نتیجه‌گیری

Happy people live in the present. They don't miss the moments that matter most. They are incredibly grateful for all they have. They focus their lives on the important and essential. They forgo the many good opportunities in order to focus on the few best ones.

افراد شاد در زمان حال زندگی می‌کنند. آن‌ها لحظاتی را که بیشترین اهمیت را دارند از دست نمی‌دهند. آن‌ها به طور باورنکردنی برای همه چیزهایی که دارند سپاس‌گزار هستند. آن‌ها زندگی خود را روی چیزهای مهم و ضروری متمرکز می‌کنند. آن‌ها از بسیاری از فرصت‌های خوب چشم‌پوشی می‌کنند تا روی بهترین‌ها تمرکز کنند.

## اپلیکیشن زبانشناس

اگر می‌خواهید فقط با یک موبایل به تمام دوره‌ها و ابزارهای مورد نیاز خود برای یادگیری زبان انگلیسی دسترسی داشته باشید، همین حالا[ اپلیکیشن زبانشناس](https://app.zabanshenas.com/) را نصب کنید. اپلیکیشن زبانشناس، با امکانات شگفت‌انگیز خود مسیر یادگیری را برایتان راحت‌تر از همیشه کرده است. دوره‌های آموزش زبان انگلیسی در سطوح مختلف، آموزش گرامر، لغات ضروری، جعبه لایتنر زبانشناس، یادگیری زبان با موسیقی و فیلم و… فقط بخشی از امکانات ویژه اپلیکیشن زبانشناس است. همین حالا آن را دانلود و نصب کنید تا لذت یادگیری زبان انگلیسی در شما ایجاد شود.

## سخن پایانی

همانطور که در لکچر انگلیسی درمورد خوشبختی مطالعه کردید، رسیدن به خوشحالی و خوشبختی می‌تواند ساده باشد. فقط باید تلاش کنیم تا به صدای درونمان گوش کنیم و زندگی‌مان را همانطور بسازیم که می‌خواهیم باشد. امیدوارم از روش‌های گفته شده برای رسیدن به خوشبختی و یک زندگی لذت‌بخش استفاده کنید. راستی به نظر شما کدام روش برای رسیدن به خوشبختی موثرتر است؟

دسترسی به بهترین لکچرهای انگلیسی با دانلود اپلیکیشن زبانشناس!

لکچر انگلیسی درباره ترس با ترجمه فارسی.jpg

لکچر انگلیسی درباره ترس با ترجمه فارسی 

ترس یکی از احساسات مهم و حیاتی انسان‌ها است؛ البته نه هر ترسی. **در لکچر انگلیسی درباره ترس** می‌خواهیم به هراس و فوبیا بپردازیم، دلیل ایجاد آن‌ها را بدانیم و نحوه رهایی از ترس‌های شدید و فوبیا را یاد بگیریم. حتما تا انتهای **لکچر انگلیسی درمورد ترس** همراه زبانشناس باشید چرا که قرار است تاثیر مثبتی در زندگی‌تان داشته باشد. در بخش [لکچر انگلیسی](https://zabanshenas.com/lectures/) آموزش لکچر نویسی را یاد بگیرید و همینطور به مطالعه لکچرهای انگلیسی با عنوان‌های متنوع بپردازید.

## Fears and Phobias

ترس‌ها و فوبیاها

The roller coaster hesitates for a split second at the peak of its steep track after a long, slow climb. You know what's about to happen — and there's no way to avoid it now. It's time to hang onto the handrail, palms sweating, heart racing, and brace yourself for the wild ride down.

ترن هوایی پس از یک صعود طولانی و آهسته برای کسری از ثانیه در اوج مسیر شیب‌دار خود تعلل می‌کند. شما می‌دانید که قرار است چه اتفاقی بیفتد - و اکنون هم راهی برای اجتناب از آن وجود ندارد. وقت آن است که به نرده آویزان شوید، کف دست‌ها عرق کرده، قلبتان تند می‌زند و شما خودتان را برای یک سواری هیجان‌انگیز آماده می‌کنید.

### What Is Fear?

ترس چیست؟

Fear is one of the most basic human emotions. It is programmed into the nervous system and works like an instinct. From the time we're infants, we are equipped with the survival instincts necessary to respond with fear when we sense danger or feel unsafe.

ترس یکی از اساسی‌ترین احساسات انسان است. ترس در سیستم عصبی برنامه‌ریزی شده و مانند یک غریزه عمل می‌کند. از زمانی که نوزاد هستیم، به غرایز بقای ضروری برای پاسخ با ترس در هنگام احساس خطر یا احساس ناامنی، مجهز شده‌ایم.

Fear helps protect us. It makes us alert to danger and prepares us to deal with it. Feeling afraid is very natural — and helpful — in some situations. Fear can be like a warning, a signal that cautions us to be careful.

ترس به محافظت از ما کمک می‌کند، ما را نسبت به خطر هوشیار کرده و برای مقابله با آن آماده می‌کند. احساس ترس در برخی شرایط بسیار طبیعی و مفید است. ترس می‌تواند مانند یک هشدار باشد، سیگنالی که به ما هشدار می‌دهد مراقب باشیم.

Like all emotions, fear can be mild, medium, or intense, depending on the situation and the person. A feeling of fear can be brief or it can last longer.

مانند همه احساسات، ترس نیز وابسته به موقعیت و شخص می‌تواند خفیف، متوسط ​​یا شدید باشد. احساس ترس می‌تواند کوتاه باشد یا دوام طولانی‌تری داشته باشد.

### How Fear Works

ترس چگونه عمل می‌کند

When we sense danger, the brain reacts instantly, sending signals that activate the nervous system. This causes physical responses, such as a faster heartbeat, rapid breathing, and an increase in blood pressure. Blood pumps to muscle groups to prepare the body for physical action (such as running or fighting). Skin sweats to keep the body cool. Some people might notice sensations in the stomach, head, chest, legs, or hands. These physical sensations of fear can be mild or strong.

وقتی خطر را احساس می‌کنیم، مغز در لحظه واکنش نشان می‌دهد و سیگنال‌هایی را ارسال می‌کند که سیستم عصبی را فعال می‌کنند. این امر باعث واکنش‌های فیزیکی مانند ضربان قلب سریع‌تر، تنفس تند و افزایش فشار خون می‌شود. خون به گروه‌های عضلانی پمپاژ می‌شود تا بدن را برای فعالیت فیزیکی (مانند دویدن یا مبارزه) آماده کند. پوست برای خنک نگه داشتن بدن عرق می‌کند. برخی از افراد ممکن است متوجه احساساتی در معده، سر، قفسه سینه، پاها یا دست‌ها شوند. این احساسات فیزیکی ترس می‌تواند خفیف یا قوی باشد.

This response is known as "fight or flight" because that is exactly what the body is preparing itself to do: fight off the danger or run fast to get away. The body stays in this state of fight–flight until the brain receives an "all clear" message and turns off the response.

این پاسخ به عنوان «مبارزه یا گریز» شناخته می‌شود زیرا دقیقا همان چیزی است که بدن خود را برای انجام آن آماده می‌کند: مبارزه با خطر یا دویدن سریع برای فرار. بدن در حالت جنگ-فرار باقی می‌ماند تا زمانی که مغز پیام «چراغ سبز» را دریافت کرده و پاسخ ترس را خاموش کند.

Sometimes fear is triggered by something that is startling or unexpected (like a loud noise), even if it's not actually dangerous. That's because the fear reaction is activated instantly — a few seconds faster than the thinking part of the brain can process or evaluate what's happening. As soon as the brain gets enough information to realize there's no danger ("Oh, it's just a balloon bursting — whew!"), it turns off the fear reaction. All this can happen in seconds.

گاهی اوقات ترس توسط چیزی مبهوت‌کننده یا غیرمنتظره هم (مانند صدای بلند) ایجاد می‌شود؛ حتی اگر واقعا خطرناک نباشد. این موضوع به این دلیل است که واکنش ترس فورا فعال می‌شود - چند ثانیه سریع‌تر از آن که بخش متفکر مغز بتواند آنچه را که در حال رخ دادن است پردازش یا ارزیابی کند. به محض این که مغز اطلاعات کافی به دست آورد تا متوجه شود هیچ خطری وجود ندارد («اوه، فقط یک بادکنک ترکیده است - آخیش!»)، واکنش ترس را خاموش می‌کند. همه این‌ پردازش‌ها می‌تواند در چند ثانیه اتفاق بیفتد.

### Fears People Have

ترس‌هایی که مردم دارند

Fear is the word we use to describe our emotional reaction to something that seems dangerous. But the word "fear" is used in another way, too: to name something a person often feels afraid of.

ترس کلمه‌ای است که برای توصیف واکنش عاطفی خود به چیزی که خطرناک به نظر می‌رسد استفاده می‌کنیم. اما کلمه «ترس» به شکل دیگری هم به کار گرفته می‌شود: برای نام بردن چیزی که یک شخص اغلب از آن احساسی هراسان دارد.

People fear things or situations that make them feel unsafe or unsure. For instance, someone who isn't a strong swimmer might have a fear of deep water. In this case, the fear is helpful because it cautions the person to stay safe. Someone could overcome this fear by learning how to swim safely.

مردم از چیزها یا موقعیت‌هایی می‌ترسند که باعث می‌شود احساس ناامنی یا عدم اطمینان کنند. به عنوان مثال، کسی که شناگر ماهری نیست ممکن است از آب عمیق ترس داشته باشد. در این مورد، ترس مفید است زیرا به فرد هشدار می‌دهد تا ایمن بماند. شخص می‌تواند با یادگیری شنا به صورت ایمن، بر این ترس غلبه کند.

A fear can be healthy if it cautions a person to stay safe around something that could be dangerous. But sometimes a fear is unnecessary and causes more caution than the situation calls for.

اگر ترس به فرد هشدار دهد تا در برابر چیزی که می‌تواند خطرناک باشد، ایمن بماند، می‌تواند ترس سالمی باشد. اما گاهی اوقات ترس غیرضروری است و بیش از آن چیزی که شرایط می‌طلبد باعث احتیاط می‌شود.

Many people have a fear of public speaking. Whether it's giving a report in class, speaking at an assembly, or reciting lines in the school play, speaking in front of others is one of the most common fears people have.

بسیاری از مردم ترس از سخنرانی در جمع دارند. خواه ارائه گزارش در کلاس، سخنرانی در یک مجلس، یا خواندن ردیف‌هایی در نمایشنامه مدرسه؛ صحبت کردن در مقابل دیگران یکی از رایج‌ترین ترس‌های مردم است.

People tend to avoid the situations or things they fear. But this doesn't help them overcome fear — in fact, it can be the reverse. Avoiding something scary reinforces a fear and keeps it strong.

افراد تمایل دارند از موقعیت‌ها یا چیزهایی که از آن‌ها می‌ترسند اجتناب کنند. اما این امر به آن‌ها کمک نمی‌کند تا بر آن ترس غلبه کنند - در واقع، می‌تواند به صورت معکوس باشد. اجتناب از چیزی ترسناک، ترس را تقویت کرده و آن را قدرتمند نگه می‌دارد.

People can overcome unnecessary fears by giving themselves the chance to learn about and gradually get used to the thing or situation they're afraid of. For example, people who fly despite a fear of flying can become used to unfamiliar sensations like takeoff or turbulence. They learn what to expect and have a chance to watch what others do to relax and enjoy the flight. Gradually (and safely) facing fear helps someone overcome it.

افراد می‌توانند با دادن فرصتی به خود برای یادگیری و عادت کردن تدریجی به یک چیز یا موقعیتی که از آن می‌ترسند، بر ترس‌های غیرضروری غلبه کنند. به عنوان مثال، افرادی که با وجود ترس از پرواز، پرواز می‌کنند، ممکن است به احساسات ناآشنا مانند برخاستن (اوج گرفتن) یا جو متلاطم عادت کنند. آن‌ها یاد می‌گیرند در پرواز خود انتظار چه چیزی را داشته باشند و این فرصت را دارند تا ببینند دیگران برای آرامش و لذت بردن از پرواز چه می‌کنند. مواجهه تدریجی (و ایمن) با ترس به فرد کمک می‌کند تا بر آن غلبه کند.

### Fears During Childhood

ترس در دوران کودکی

Certain fears are normal during childhood. That's because fear can be a natural reaction to feeling unsure and vulnerable — and much of what children experience is new and unfamiliar.

مجموعه‌ای از ترس‌های خاص در دوران کودکی طبیعی است. این طبیعی بودن به این علت است که ترس می‌تواند واکنشی طبیعی به احساس عدم اطمینان و آسیب‌پذیری باشد – و از طرفی بسیاری از آنچه کودکان تجربه می‌کنند، جدید و ناآشنا است.

Young kids often have fears of the dark, being alone, strangers, and monsters or other scary imaginary creatures. School-aged kids might be afraid when it's stormy or at a first sleepover. As they grow and learn, with the support of adults, most kids are able to slowly conquer these fears and outgrow them.

بچه‌های خردسال اغلب از تاریکی، تنها بودن، غریبه‌ها و هیولاها یا دیگر موجودات خیالی ترسناک می‌ترسند. بچه‌های مدرسه‌ای ممکن است وقتی هوا طوفانی است یا وقتی که برای اولین بار در خانه شخص دیگری می‌خوابند، بترسند. اکثر بچه‌ها همانطور که رشد می‌کنند و یاد می‌گیرند، با حمایت بزرگسالان، می‌توانند به آرامی بر این ترس‌ها غلبه کرده و از آن‌ها پیشی بگیرند.

Some kids are more sensitive to fears and may have a tough time overcoming them. When fears last beyond the expected age, it might be a sign that someone is overly fearful, worried, or anxious. People whose fears are too intense or last too long might need help and support to overcome them.

برخی از کودکان نسبت به ترس‌ها حساس‌تر هستند و ممکن است برای غلبه بر آن‌ها مشکل داشته باشند. وقتی ترس‌ها فراتر از سن مورد انتظار باقی می‌مانند، ممکن است نشانه آن باشد که فردی بیش از حد ترسیده، نگران شده یا مضطرب است. افرادی که ترس‌هایشان خیلی شدید یا خیلی طولانی است، ممکن است برای غلبه بر آن‌ها به کمک و حمایت نیاز داشته باشند.




### Phobias

فوبیاها

A phobia is an intense fear reaction to a particular thing or a situation. With a phobia, the fear is out of proportion to the potential danger. But to the person with the phobia, the danger feels real because the fear is so very strong.

فوبیا یک واکنش ترس شدید به یک چیز یا یک موقعیت خاص است. در فوبیا، ترس با خطر احتمالی تناسب ندارد. اما برای فرد مبتلا به فوبیا، یک خطر واقعی به نظر می‌رسد زیرا شدت ترس بسیار قوی است.

Phobias cause people to worry about, dread, feel upset by, and avoid the things or situations they fear because the physical sensations of fear can be so intense. So having a phobia can interfere with normal activities. A person with a phobia of dogs might feel afraid to walk to school in case he or she sees a dog on the way. Someone with an elevator phobia might avoid a field trip if it involves going on an elevator.

فوبیا باعث می‌شود افراد نگران وحشت، ناراحتی و اجتناب از چیزها یا موقعیت‌هایی باشند که از آن‌ها می‌ترسند؛ زیرا احساسات فیزیکی ترس می‌تواند بسیار شدید باشد. بنابراین داشتن فوبیا می‌تواند در فعالیت‌های عادی اختلال ایجاد کند. یک فرد با فوبیای سگ ممکن است از رفتن پیاده به مدرسه از آنجاکه ممکن است سگی را در راه ببینید، هراس داشته باشد. فردی که فوبیا از آسانسور دارد، ممکن است از گردش علمی که شامل رفتن به آسانسور باشد، اجتناب کند،.

A girl with a phobia of thunderstorms might be afraid to go to school if the weather forecast predicts a storm. She might feel terrible distress and fear when the sky turns cloudy. A guy with social phobia experiences intense fear of public speaking or interacting, and may be afraid to answer questions in class, give a report, or speak to classmates in the lunchroom.

اگر پیش‌بینی آب‌و‌هوا طوفان را پیش‌بینی کند، دختری که فوبیا از رعد و برق دارد، ممکن است از رفتن به مدرسه بترسد. او هنگامی که آسمان ابری می‌شود، ممکن است ناراحتی و ترس وحشتناکی را احساس کند. یک پسر با فوبیای اجتماعی، ترس شدیدی از صحبت کردن در جمع یا تعامل دارد و ممکن است از پاسخ دادن به سوالات در کلاس، ارائه گزارش یا صحبت با همکلاسی‌های خود در اتاق ناهار هراس داشته باشد.

It can be exhausting and upsetting to feel the intense fear that goes with having a phobia. It can be disappointing to miss out on opportunities because fear is holding you back. And it can be confusing and embarrassing to feel afraid of things that others seem to have no problem with.

احساس ترس شدید ناشی از فوبیا می‌تواند طاقت‌فرسا و ناراحت‌کننده باشد. از دست دادن فرصت‌ها به علت این که ترس شما را عقب نگه می‌دارد، می‌تواند ناامید کننده باشد. و احساس ترس از چیزهایی که به نظر می‌رسد دیگران با آن مشکلی ندارند، می‌تواند گیج‌کننده و شرم‌آور باشد.

Sometimes, people get teased about their fears. Even if the person doing the teasing doesn't mean to be unkind and unfair, teasing only makes the situation worse.

گاهی اوقات، مردم در مورد ترس‌های خود مورد تمسخر واقع می‌شوند. حتی اگر کسی که متلک می‌گوید به معنای نامهربانی و بی انصافی نباشد، متلک گفتن فقط وضعیت را بدتر می کند.




### What Causes Phobias?

چه چیزی سبب فوبیاها می‌شود؟

Some phobias develop when someone has a scary experience with a particular thing or situation. A tiny brain structure called the amygdala (pronounced: uh-MIG-duh-luh) keeps track of experiences that trigger strong emotions. Once a certain thing or situation triggers a strong fear reaction, the amygdala warns the person by triggering a fear reaction every time he or she encounters (or even thinks about) that thing or situation.

برخی از فوبیاها زمانی ایجاد می‌شوند که فردی تجربه ترسناکی از یک چیز یا موقعیت خاص داشته باشد. یک ساختار کوچک مغزی به نام آمیگدالا (تلفظ: آ-میگ-دا-لا) تجربیاتی را که باعث تحریک احساسات قوی می‌شود، پیگیری می‌کند. هنگامی که یک چیز یا موقعیت خاص باعث تحریک واکنش ترس شدید می‌شود، آمیگدالا با ایجاد یک واکنش ترس، هر بار که فرد با آن چیز یا موقعیت روبرو می‌شود (یا حتی به آن فکر می کند)، به او هشدار می دهد.

Someone might develop a bee phobia after being stung during a particularly scary situation. For that person, looking at a photograph of a bee, seeing a bee from a distance, or even walking near flowers where there could be a bee can all trigger the phobia.

ممکن است شخصی پس از گَزیده شدن در یک موقعیت ترسناک خاص، دچار فوبیای زنبور شود. برای آن شخص، نگاه کردن به عکس یک زنبور، دیدن یک زنبور از راه دور، یا حتی راه رفتن در نزدیکی گل‌هایی که ممکن است زنبور روی آن باشد، همگی می‌توانند باعث ایجاد فوبیا شوند.

Sometimes, though, there may be no single event that causes a particular phobia. Some people may be more sensitive to fears because of personality traits they are born with, certain genes they've inherited, or situations they've experienced. People who have had strong childhood fears or anxiety may be more likely to have one or more phobias.

با این حال، گاهی اوقات ممکن است هیچ رویداد واحدی وجود نداشته باشد که باعث ایجاد فوبیای خاصی شود. برخی از افراد ممکن است به دلیل ویژگی‌های شخصیتی که با آن متولد شده‌اند، ژن‌های خاصی که به ارث برده‌اند یا موقعیت‌هایی که تجربه کرده‌اند، نسبت به ترس‌ها حساس‌تر باشند. افرادی که ترس یا اضطراب شدید دوران کودکی داشته‌اند ممکن است بیشتر به یک یا چند فوبیا دچار شوند.

Having a phobia isn't a sign of weakness or immaturity. It's a response the brain has learned in an attempt to protect the person. It's as if the brain's alert system triggers a false alarm, generating intense fear that is out of proportion to the situation. Because the fear signal is so intense, the person is convinced the danger is greater than it actually is.

داشتن فوبیا نشانه ضعف یا عدم بلوغ نیست. این پاسخی است که مغز در تلاش برای محافظت از فرد یاد گرفته است. انگار که سیستم هشدار مغز با ایجاد یک زنگ خطر کاذب، ترس شدیدی را ایجاد می‌کند که متناسب با آن موقعیت نیست. از آنجاکه سیگنال ترس بسیار شدید است، فرد متقاعد می‌شود که خطر بیشتر از مقدار معمول است.

### Overcoming Phobias

غلبه بر فوبیا

People can learn to overcome phobias by gradually facing their fears. This is not easy at first. It takes willingness and bravery. Sometimes people need the help of a therapist to guide them through the process.

افراد می‌توانند با مواجهه تدریجی با ترس‌های خود یاد بگیرند بر فوبیا غلبه کنند. این کار در ابتدا آسان نیست. اراده و شجاعت می‌خواهد. گاهی اوقات افراد به کمک تراپیست نیاز دارند تا آن‌ها را در این فرآیند راهنمایی کند.

Overcoming a phobia usually starts with making a long list of the person's fears in least-to-worst order. For example, with a dog phobia, the list might start with the things the person is least afraid of, such as looking at a photo of a dog. It will then work all the way up to worst fears, such as standing next to someone who's petting a dog, petting a dog on a leash, and walking a dog.

غلبه بر فوبیا معمولا با تهیه فهرست بلندبالایی از ترس‌های فرد به ترتیب کمترین به بیشترین ترس شروع می‌شود. در مثال یک فرد با فوبیای سگ، فهرست ممکن است با چیزهایی شروع شود که فرد کمتر از آن‌ها می‌ترسد، مانند نگاه کردن به عکس یک سگ. سپس به بدترین ترس‌ها، مانند ایستادن در کنار کسی که سگی را نوازش می‌کند، نوازش سگ روی افسار و راه رفتن با سگ، فهرست را ادامه می‌دهد.

Gradually, and with support, the person tries each fear situation on the list — one at a time, starting with the least fear. The person isn't forced to do anything and works on each fear until he or she feels comfortable, taking as long as needed.

به تدریج و با حمایت، فرد هر موقعیت ترس موجود در فهرست را یکی پس از دیگری امتحان می‌کند، با کمترین ترس هم آغاز می‌شود. فرد مجبور به انجام کاری نیست و تا زمانی روی ترسش کار می‌کند که احساس راحتی کند، هر چقدر زمان نیاز دارد طول بکشد.

A therapist could also show someone with a dog phobia how to approach, pet, and walk a dog, and help the person to try it, too. The person may expect terrible things to happen when near a dog. Talking about this can help, too. When people find that what they fear doesn't actually turn out to be true, it can be a great relief.

همچنین تراپیست می‌تواند به فرد مبتلا به فوبیای سگ نشان دهد که چگونه به سگ نزدیک شود، نوازشش کند و با آن به پیاده‌روی برود و به فرد کمک کند تا آن را امتحان کند. ممکن است فرد انتظار داشته باشد که در نزدیکی سگ اتفاقات وحشتناکی بیفتد. صحبت در مورد این مورد هم می‌تواند کمک کند. وقتی مردم متوجه می‌شوند چیزی که از آن می‌ترسند واقعا حقیقی نیست، می‌تواند تسکین بزرگی برایشان باشد.

A therapist might also teach relaxation practices such as specific ways of breathing, muscle relaxation training, or soothing self-talk. These can help people feel comfortable and bold enough to face the fears on their list.

همینطور تراپیست ممکن است شیوه‌های آرامش‌بخشی مانند روش‌های خاص تنفس، تمرین آرام‌سازی عضلات یا صحبت‌های آرام‌بخش را هم آموزش دهد. این آموزش‌ها می‌توانند به افراد کمک کنند که احساس راحتی و جرات کافی داشته باشند تا با ترس‌های موجود در فهرست خود روبرو شوند.

As somebody gets used to a feared object or situation, the brain adjusts how it responds and the phobia is overcome.

وقتی کسی به یک شی یا موقعیت ترسناک عادت می‌کند، مغز نحوه واکنش خود را تنظیم کرده و فوبیا برطرف می‌شود.

Often, the hardest part of overcoming a phobia is getting started. Once a person decides to go for it — and gets the right coaching and support — it can be surprising how quickly fear can melt away.

اغلب، سخت‌ترین قسمت غلبه بر فوبیا شروع کردن آن است. هنگامی که شخصی تصمیم می‌گیرد به سراغ آن برود - و مربیگری و حمایت مناسب را دریافت کند - این که آن ترس چقدر می‌تواند به سرعت از بین برود، می‌تواند تعجب آور باشد.

## اپلیکیشن زبانشناس

یکی از روش‌هایی که مسیر شما را برای یادگیری زبان انگلیسی بسیار آسان می‌کند، استفاده از اپلیکیشن زبانشناس است. اپلیکیشن زبانشناس کامل‌ترین اپ فارسی زبان آموزش انگلیسی است که به کاربران خود روش‌های متعددی را برای آموزش و یادگیری زبان ارائه می‌دهد. یادگیری زبان با فیلم، موسیقی، پادکست، آموزش گرامر، واژگان ضروری زبان انگلیسی، جعبه لایتنر، دوره‌های صفر تا صد زبان انگلیسی در سطوح مختلف، فقط برخی از ویژگی‌های شگفت‌انگیز این اپ هستند. همین حالا[ اپلیکیشن زبانشناس](https://app.zabanshenas.com/) را دانلود و نصب کنید.

## سخن پایانی

بعضی از ترس‌ها ممکن است باعث عدم پیشرفت ما در برخی زمینه‌ها شوند. بنابراین تلاش برای غلبه بر ترس‌ها و فوبیاها می‌تواند تجربیات شگفت‌انگیزی را به دنبال داشته باشد. امیدوارم از مطالعه لکچر انگلیسی درمورد ترس نکات آموزنده‌ای فرا گرفته باشید. راستی فوبیا یا ترس بزرگ شما در زندگی چیست؟ اگر مایل بودید در بخش کامنت‌ها برای ما بنویسید.




لکچر انگلیسی درباره زیبایی با ترجمه فارسی

لکچر انگلیسی درباره زیبایی با ترجمه فارسی.jpg

همه ما زیبایی را دوست داریم و به‌نوعی در همه‌ی جنبه‌های زندگی به سمت زیبایی حرکت می‌کنیم. همه می‌دانیم که زیبایی اهمیت زیادی دارد؛ اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که زیبایی و جذابیت چقدر می‌تواند در زندگی شما تاثیرگذار باشد؟ در لکچر انگلیسی درباره زیبایی قصد داریم به ۱۵ مورد از دلایل اهمیت زیبایی بپردازیم که شاید حتی به آن فکر هم نکرده نباشید. در بخش [لکچر انگلیسی](https://zabanshenas.com/lectures/) هم می‌توانید نحوه نوشتن لکچر را یاد بگیرید هم به مطالعه لکچرهای انگلیسی با موضوعات متنوع بپردازید.

## Why Beauty is Important for Our Lives and our Cities

چرا زیبایی برای زندگی و شهرهای ما مهم است؟

“Beauty is truth, truth beauty, — that is all ye know on earth, and all ye need to know”

John Keats

«زیبایی حقیقت است، حقیقت زیبایی؛ این همه چیزی است که شما روی زمین می‌دانید و همه چیزی است که باید بدانید.»

جان کیتس

According to legend, Xerxes, the king of Persia, once stopped his army for several days to admire the beauty of a sycamore tree.

بر اساس افسانه‌ها، خشایارشا، پادشاه ایران، یک بار ارتش خود را به مدت چند روز متوقف کرد تا زیبایی درخت چنار را تحسین کند.

For a warrior king leading an army of hardened men, this was a bewildering act.

برای یک پادشاه جنگجو که ارتشی از مردان سرسخت را رهبری می‌کرد، یک اقدام گیج‌کننده بود.

The sycamore tree was, I’m sure, incredibly beautiful. But aren’t delicate feelings of beauty far removed from the harsh realities of battle and the thirst for domination and conquest? Perhaps not.

مطمئنم درخت چنار فوق‌العاده زیبا بوده است. اما آیا احساسات ظریف زیبایی، از واقعیت‌های خشن نبرد و عطش تسلط و تسخیر دور نیست؟ شاید نه.

Even on the doorstep of war, the sense of beauty seems to be an omnipresent (and necessary) part of our lives.

حتی در آستانه جنگ، به نظر می‌رسد حس زیبایی بخشی فراگیر (و ضروری) از زندگی ما باشد.

Even Xerxes could not resist the sublime presence of beauty in this world, stopping to gaze up at that sycamore tree in reverence. In this day and age, though, it seems that our ideas of beauty have become warped and harmful to some degree. At the same time, this human perception of beauty is both an integral part of our lives and a distracting vanity.

حتی خشایارشا نیز نتوانست در برابر حضور والای زیبایی در این جهان مقاومت کند و با احترام به آن درخت چنار خیره شد. با این حال، در این روزگار، به نظر می‌رسد که تصورات ما از زیبایی تا حدودی منحرف شده و مضر است. این درک انسان از زیبایی، هم بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی ما است و هم در عین حال غروری منحرف‌کننده است.

So what is beauty? And why is it important?

پس زیبایی چیست؟ و چرا مهم است؟

Also, how does beauty manifest itself in our homes and our cities?

همچنین زیبایی چگونه در خانه و شهر ما ظاهر می‌شود؟

## Beauty is Truth. Truth is Beauty.

زیبایی حقیقت است. حقیقت زیبایی است.

“Everybody’s eyes are a piece of jewelry beyond comparison. Beautiful.”

Alan Watts

«چشم‌های هرکسی جواهری غیر قابل مقایسه است. زیبا.»

آلن واتس

# 15 Reasons Why Beauty Is Important?

۱۵ دلیل برای این که چرا زیبایی مهم است؟

People want to be beautiful for many reasons: some feel that they will become more successful in life while some just want to impress other people. Others do it to show that they can take care of themselves and to improve their body image. But what makes beauty so important and why does everyone seem to be running after it?

مردم به دلایل زیادی می‌خواهند زیبا باشند: برخی احساس می‌کنند که در زندگی موفق‌تر خواهند شد در حالی که برخی فقط می‌خواهند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. برخی دیگر این کار را انجام می‌دهند تا نشان دهند که می‌توانند از خود مراقبت کنند و تصویر بدن خود را بهبود بخشند. اما چه چیزی زیبایی را اینقدر مهم می‌کند و چرا به نظر می‌رسد که همه دنبال آن می‌دوند؟

## 15 Benefits of Beauty That Will Make You Want To Be Beautiful

۱۵ مزیت زیبایی که باعث می‌شود بخواهید زیبا باشید

Below, we are sharing 15 reasons to explain the benefits of beauty that will surely make you realize how it is not a superficial concept, rather a necessity in the modern-day world:

در لکچر انگلیسی درباره زیبایی، ما ۱۵ دلیل را برای توضیح مزایای زیبایی به اشتراک می‌گذاریم که مطمئنا به شما کمک می‌کند چگونگی این که زیبایی یک مفهوم سطحی نیست، بلکه یک ضرورت در دنیای امروزی است را متوجه شوید.

## 1. Beauty Can Impress People

۱. زیبایی می‌تواند مردم را تحت‌تاثیر قرار دهد

Many people think that if they are more attractive than normal, they will impress the person they are trying to impress. This may cause the person to feel like they are more popular, which could make them happy. Sometimes a person’s feelings for someone may change if they find the person more attractive than normal. People who are more beautiful usually feel that way because of the extra attention they receive from everybody around them.

بسیاری از مردم فکر می‌کنند که اگر جذاب‌تر از حد معمول باشند، فردی را که می‌خواهند، تحت تاثیر قرار می‌دهند. این ممکن است باعث شود که فرد احساس کند محبوبیت بیشتری دارد که می‌تواند او را خوشحال کند. گاهی اوقات ممکن است احساسات یک فرد نسبت به کسی تغییر کند اگر او را جذاب‌تر از حد معمول بیابد. افرادی که زیباتر هستند معمولا به دلیل توجه بیشتر اطرافیانشان چنین احساسی دارند.

## 2. Beautiful People Are Often Happier

۲. افراد زیبا اغلب شادتر هستند

Research has shown that around 90% of the women around the world are mostly unhappy because they don’t consider themselves beautiful. As grim as it may sound, this research hints at a deep connection between beauty and happiness. Beautiful people tend to be happier with themselves compared to their average looking counterparts; most likely because they feel like they fit the standards for society. This happiness with themselves overflows onto others around them making them more likable by strangers and friends alike.

تحقیقات نشان داده است که حدود ۹۰ درصد از زنان در سراسر جهان عمدتا ناراضی هستند زیرا خود را زیبا نمی‌دانند. هر چقدر هم که بد به نظر برسد، این تحقیق به ارتباط عمیق بین زیبایی و شادی اشاره دارد. افراد زیبا در مقایسه با همتایان معمولی خود از خود راضی‌ترند. به احتمال زیاد به این دلیل که احساس می‌کنند با استانداردهای جامعه مطابقت دارند. این شادی از خود، به اطرافیانشان منتقل می‌شود و آن‌ها را برای غریبه‌ها و دوستان، دوست‌داشتنی‌تر می‌کند.


## 3. Beauty Makes You Feel Confident

۳. زیبایی به شما احساس اعتماد‌به‌نفس می‌دهد

Beauty fills a person’s mind with self-belief and boosts their body image about themselves. When you are more attractive than other people, it boosts your self-confidence. Research shows that wearing basic makeup gives people’s confidence a boost because they start finding themselves more attractive after wearing makeup.

زیبایی ذهن افراد را پر از خودباوری می‌کند و تصویر بدنی او را در مورد خودش تقویت می‌کند. وقتی جذاب‌تر از دیگران باشید، این جذابیت اعتماد‌به‌نفس شما را افزایش می‌دهد. تحقیقات نشان می‌دهد که استفاده از آرایش ساده باعث افزایش اعتماد‌به‌نفس افراد می‌شود، زیرا بعد از آرایش، ظاهری جذاب‌تر پیدا می‌کنند.

You may start feeling like you can do whatever you want better than everyone else. That confidence will make the person feel like they are good at everything and will help them achieve bigger things in life. If you are beautiful, you will automatically feel like an important person. This can make you feel confident in any environment.

ممکن است احساس کنید که می‌توانید هر کاری را که می‌خواهید بهتر از دیگران انجام دهید. این اعتماد به خود باعث می‌شود که فرد احساس کند در همه چیز خوب است و به او کمک می‌کند تا به چیزهای بزرگ‌تری در زندگی دست یابد. اگر زیبا باشید، خود‌به‌خود احساس می‌کنید که فرد مهمی هستید. این می‌تواند باعث شود در هر محیطی احساس اعتماد‌به‌نفس داشته باشید.

## 4. Beauty Helps You Attract More People and Opportunities

۴. زیبایی به شما کمک می‌کند افراد و فرصت‌های بیشتری را جذب کنید

Science says that beautiful people tend to be more successful in life. This is because beauty can help open up your opportunities when you are around other people. Some think that if they look good, they will attract more people and be able to hold a conversation with them in a better way. This will help them make new friends and create unity among people and relationships. When people see a beautiful person, they develop positive thoughts towards them.

علم می‌گوید که افراد زیبا در زندگی موفق‌ترند. این به این دلیل است که زیبایی می‌تواند به باز کردن فرصت‌های شما در زمانی که در اطراف افراد دیگر هستید کمک کند. برخی فکر می‌کنند که اگر ظاهر خوبی داشته باشند، افراد بیشتری را جذب می‌کنند و می‌توانند گفت‌وگوی بهتری با آن‌ها داشته باشند. این مسئله به آن‌ها کمک می‌کند دوستان جدیدی پیدا کنند و بین افراد و روابط، یگانگی ایجاد کنند. وقتی مردم یک فرد زیبا را می‌بینند، افکار مثبتی نسبت به او ایجاد می‌کنند.

This helps the beautiful person to potentially perform better in certain situations. People who are physically attractive are more likely to be given jobs by managers because of their appearance compared to those who look less attractive. Beauty helps attract opportunities, even if it is only for a superficial reason.

این به فرد زیبا کمک می‌کند تا به طور بالقوه در موقعیت‌های خاص بهتر عمل کند. افرادی که از نظر ظاهری جذاب هستند، در مقایسه با افرادی که کمتر جذاب به نظر می‌رسند، بیشتر به دلیل ظاهرشان توسط مدیران استخدام می‌شوند. زیبایی به جذب فرصت‌ها کمک می‌کند، حتی اگر فقط به خاطر دلیلی سطحی باشد.

## 5. Beauty Helps Create Unity With People

۵. زیبایی به ایجاد اتحاد با مردم کمک می‌کند

When a person is attractive to others, it brings them together. Whether someone has a lot of friends or even just one, you have to consider physical attractiveness as one factor in their relationships. This is because both parties have to find the other one attractive for them to be friends. When a person is more attractive than the other people in their group, it forces the other people to try and create a stronger bond with them too.

وقتی فردی برای دیگران جذاب باشد، آن جذابیت آن‌ها را به هم نزدیک می‌کند. کسی که دوستان زیادی داشته باشد یا حتی یک دوست داشته باشد، باید جذابیت فیزیکی را به‌عنوان یکی از عوامل روابط آن‌ها در نظر بگیرید. به این دلیل است که هر دو طرف باید طرف مقابل را برای دوستی جذاب بیابند. وقتی فردی جذاب‌تر از سایر افراد گروه خود باشد، آن جذابیت افراد دیگر را مجبور می‌کند که تلاش کنند و پیوند قوی‌تری با او ایجاد کنند.

## 6. Beauty Is Needed To Support Every Relationship

۶. زیبایی برای حمایت از هر رابطه‌ای لازم است

Beautiful people are more likely to have a significant other. They tend to attract partners who are more physically attractive, but also highly educated or wealthy. Beautiful people also have an easier time getting introduced by mutual friends because their physical beauty is enough to support any friendship.

افراد زیبا تمایل به جلب توجه دیگران دارند. آن‌ها تمایل دارند شریک‌هایی را جذب کنند که از نظر فیزیکی جذاب‌تر، تحصیل‌کرده یا ثروتمند هستند. افراد زیبا نیز کار آسان‌تری برای معرفی شدن توسط دوستان مشترک دارند زیرا زیبایی ظاهری آن‌ها برای حمایت از هر دوستی کافی است.

Attractive individuals are typically happier in relationships and feel that they contribute more while receiving less from the relationship. People who think they are physically beautiful will give others the benefit of the doubt when making new friendships. This makes it easier for them to find common interests with new people because they do not fear rejection unlike people who are not as attractive.

افراد جذاب معمولا در روابط شادتر هستند و احساس می‌کنند که مشارکت بیشتری دارند در حالی که این مشارکت را کمتر از رابطه خود دریافت می‌کنند. افرادی که فکر می‌کنند از نظر جسمی زیبا هستند، هنگام ایجاد دوستی‌های جدید، از شک و تردید دیگران بهره‌مند می‌شوند. این کار باعث می‌شود که آن‌ها علایق مشترک با افراد جدید را راحت‌تر پیدا کنند، زیرا برخلاف افرادی که جذاب نیستند، از طرد شدن نمی‌ترسند.

## 7. Beauty Is A Requirement For Many Jobs

۷. زیبایی لازمه بسیاری از مشاغل است

In today’s world, being beautiful is not a choice but a requirement for many jobs. People want their product to be well represented by somebody who has the image they are trying to show to the public. Attractive women get paid more in the work field, they have higher position jobs, and they have a greater chance of being married.

در دنیای امروز، زیبا بودن یک انتخاب نیست، بلکه لازمه بسیاری از مشاغل است. مردم می‌خواهند محصولشان توسط کسی به نمایش گذاشته شود که تصویری را که آن‌ها می‌خواهند به عموم مردم نشان دهند داشته باشد. زنان جذاب در زمینه کاری دستمزد بیشتری دریافت می‌کنند، مشاغل آن‌ها جایگاه بالاتری دارند و همینطور شانس بیشتری برای ازدواج دارند.

It is important to be beautiful, so people will give you things more easily and you can have a higher standard of living. Hiring managers find attractive job applicants more qualified than those who are not as attractive. In addition, employers think that good-looking employees will bring customers into the store more often. As rude as it may sound, such thoughts of employers are often coming from a realistic end and do have practical implications.

مهم این است که زیبا باشید، تا مردم به‌آسانی چیزهای بیشتری به شما بدهند و به‌راحتی بتوانید استاندارد زندگی بالاتری داشته باشید. مدیران استخدام، متقاضیان شغلی جذاب را بیشتر از کسانی که جذاب نیستند، واجد شرایط می‌بینند. علاوه بر این، کارفرمایان فکر می‌کنند که کارمندان خوش‌قیافه، مشتریان را بیشتر به فروشگاه می‌آورند. هر چقدر هم که بی‌ادبانه به نظر برسد، چنین افکاری از کارفرمایان اغلب از یک نتیجه‌ واقع‌بینانه ناشی می‌شود و پیامدهای عملی دارد.


## 8. Beautiful People Are Mostly Satisfied With Themselves

۸. افراد زیبا بیشتر از خودشان راضی هستند

Beautiful people are mostly likely to be more satisfied with themselves because they receive validation in the form of compliments and sexual attraction. When you’re around them, you can sense their confidence in themselves which is described as magnetic. Such people rarely receive any doubtful comments from anyone. This is the main reason why beautiful people are mostly satisfied with themselves.

افراد زیبا معمولا از خود رضایت بیشتری دارند زیرا اعتباری در قالب تعریف و تمجید و جذابیت جنسی دریافت می‌کنند. وقتی در اطراف آن‌ها هستید، می‌توانید اعتماد آن‌ها را به خودشان حس کنید که می‌توان آن را به عنوان مغناطیس توصیف کرد. چنین افرادی به ندرت نظرات شک‌برانگیز از کسی دریافت می‌کنند. این دلیل اصلی رضایت افراد زیبا از خودشان است.

## 9. Beauty Forces You To Take Care Of Yourself

۹. زیبایی شما را مجبور می‌کند تا از خود مراقبت کنید

When you are putting on makeup or fixing your hair, it forces you to take time out of your day to generally take care of yourself. It makes you put effort into your appearance, which is something many people neglect. For someone to remain beautiful, they have to take care of themselves better than others. They will eat healthier, work out more, and pay attention to their skin.

وقتی آرایش می‌کنید یا موهایتان را مرتب می‌کنید، مجبورید تا زمانی از روزتان را صرف کنید و به‌طور کلی به مراقبت از خود بپردازید. این باعث می‌شود برای ظاهر خود تلاش کنید، چیزی که بسیاری از مردم از آن غفلت می‌کنند. برای این که کسی زیبا بماند، باید بهتر از دیگران از خودش مراقبت کند. آن‌ها سالم‌تر غذا می‌خورند، بیشتر ورزش می‌کنند و به پوست خود توجه می‌کنند.

Taking care of yourself is very important when you want to remain beautiful. This passion of self-care further enhances your chances at being perceived as pretty. However, more than that, this self-care keeps you healthy and in love with yourself – both the qualities found in people who tend to lead a better life than others.

وقتی می‌خواهید زیبا بمانید، مراقبت از خود بسیار اهمیت دارد. این اشتیاق مراقبت از خود، شانس شما را برای زیبا شدن بیشتر افزایش می‌دهد. با این حال، بیش از آن، این مراقبت از خود، شما را سالم و عاشق خود نگه می‌دارد؛ دو ویژگی در افرادی که تمایل دارند زندگی بهتری نسبت به دیگران داشته باشند.

## 10. Beauty Can Make People Want To Be Better

۱۰. زیبایی می‌تواند باعث شود مردم بخواهند بهتر باشند

People often want what others have, especially when it looks better than what they have. People, when they meet a beautiful person, might feel low about their appearance and try harder to improve themselves so that they can catch up with the beauty surrounding them. In their attempts at looking better, they are simply improving their life and its quality – which is a great thing.

مردم، بیشتر چیزهایی را می‌خواهند که دیگران دارند، به‌خصوص زمانی که بهتر از آنچه که خودشان دارند به نظر می‌رسد. افراد وقتی با یک فرد زیبا ملاقات می‌کنند، ممکن است نسبت به ظاهر خود احساس ضعف داشته باشند و بیشتر تلاش کنند تا خود را بهبود بخشند تا بتوانند به زیبایی دست یابند. در تلاش خود برای بهتر به نظر رسیدن، آن‌ها به سادگی زندگی و کیفیت آن را بهبود می‌بخشند؛ که این موضوع یک پدیده‌ عالی به حساب می‌آید.

## 11. Beauty Is A Social Marker

۱۱. زیبایی یک نشانگر اجتماعی است

One of the most valuable lessons I learnt from being beautiful is that beauty acts as a social marker. When people see your pretty face, they automatically assume you lead a very good life – they assume you are wealthy, popular and intelligent. This is true to a great extent; most beautiful people do lead better lives than their average-looking counterparts. They go to better schools, make more money and climb the social ladder faster. However, this is not always the case!

یکی از با ارزش‌ترین درس‌هایی که از زیبا بودن آموختم این است که زیبایی به عنوان یک نشانگر اجتماعی عمل می‌کند. وقتی مردم چهره زیبای شما را می‌بینند، به طور خودکار تصور می‌کنند که شما زندگی بسیار خوبی دارید. آن‌ها تصور می‌کنند که شما ثروتمند، محبوب و باهوش هستید. این تا حد زیادی درست است. زیباترین افراد نسبت به همتایان معمولی خود زندگی بهتری دارند. آن‌ها به مدارس بهتر می‌روند، پول بیشتری به دست می‌آورند و سریع‌تر از نردبان اجتماعی بالا می‌روند. اما همیشه هم به این صورت نیست!

People who tend to be outcasts of society cannot be blamed for their lack of attractiveness.

نمی‌توان افرادی را که تمایل به طرد شدن از جامعه دارند به خاطر عدم جذابیتشان سرزنش کرد.

## 12. It Helps People Get Ahead In Life

۱۲. به افراد کمک می‌کند تا در زندگی جلو بیفتند

Beautiful people are like magnets to others. You can sense their confidence in themselves which is described as magnetic. They receive validation in the form of compliments and sexual attraction. When you’re around them, you can feel their passion for life – they have a way of making things happen! Soon enough you’ll notice that they are being pulled to better opportunities at work, while the average-looking people are stuck in their 9-5 jobs.

افراد زیبا برای دیگران مانند آهنربا هستند. شما می‌توانید اعتماد آن‌ها را به خودشان حس کنید که به عنوان مغناطیس توصیف می‌شود. آن‌ها اعتباری را در قالب تعارف و جذابیت جنسی دریافت می‌کنند. وقتی در اطراف آن‌ها هستید، می‌توانید اشتیاق آن‌ها به زندگی را احساس کنید؛ آن‌ها راهی برای انجام همه چیز دارند! به زودی متوجه خواهید شد که به سمت فرصت‌های بهتر در محل کار کشیده می‌شوند، در حالی که افراد با ظاهر متوسط ​​در شغل کارمندی خود گیر کرده‌اند.

## 13. Beauty Helps You Learn About Yourself

۱۳. زیبایی کمک می‌کند تا در مورد خودتان یاد بگیرید

When you meet someone who radiates beauty, you find yourself admiring their looks and presence. You could go up to them and tell them, “Wow! You’re beautiful,” or you could admire their beauty from a distance. Either way, it will make you look at yourself and what you need to improve about yourself in order to enhance your own level of attractiveness.

وقتی با کسی ملاقات می‌کنید که زیبایی‌اش توجهتان را جلب می‌کند، متوجه می‌شوید که ظاهر و حضور او را تحسین می‌کنید. می‌توانید به نزدشان بروید و به آن‌ها بگویید: «وای! شما زیبا هستید!» یا می‌توانید زیبایی آن‌ها را از دور تحسین کنید. در هر صورت، شما را وادار می‌کند به خودتان و آنچه که باید در مورد خودتان بهبود دهید تا سطح جذابیت خود را افزایش دهید، فکر کنید.


## 14. Beauty Can Make People Put In More Effort

۱۴. زیبایی می‌تواند باعث شود مردم تلاش بیشتری کنند

People want to be beautiful because it makes life easier for them. They tend to be more popular among friends and colleagues, they get better offers at their workplace and they are known to be people who like to look good.

مردم می‌خواهند زیبا باشند زیرا زندگی را برایشان آسان‌تر می‌کند. آن‌ها در میان دوستان و همکارانشان محبوب‌تر هستند، در محل کارشان پیشنهادهای بهتری دریافت می‌کنند و افرادی هستند که دوست دارند زیبا به نظر برسند.

When you surround yourself with beautiful people, you feel motivated to improve your own looks so that way you can start living a more attractive lifestyle too! There’s no harm in wanting to be better looking – at the end of the day, it’s about improving your life.

وقتی اطراف خود را با افراد زیبا احاطه می‌کنید، انگیزه دارید که ظاهر خود را بهبود ببخشید تا بتوانید سبک زندگی جذاب‌تری داشته باشید! هیچ ضرری ندارد که بخواهید ظاهر بهتری داشته باشید؛ در پایان، همه آن جذابیت به بهبود زندگی شما مربوط می‌شود.

## 15. Beauty Can Improve Your Overall Quality Of Life

۱۵. زیبایی می‌تواند کیفیت کلی زندگی شما را بهبود بخشد

Beautiful people find it easier to communicate with others. They are naturally more optimistic because when you are beautiful, other people are always happy for you. This only makes them look even better! If you’re a positive person, people will look up to you and admire your optimistic behavior. It’s a self-sustaining circle of confidence!

افراد زیبا راحت‌تر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند. آن‌ها به طور طبیعی خوشبین‌تر هستند زیرا وقتی زیبا هستید، دیگران همیشه برای شما خوشحال می‌شوند. این باعث می‌شود آن‌ها حتی بهتر به نظر برسند! اگر فرد مثبتی هستید، مردم به شما نگاه می‌کنند و رفتار خوش‌بینانه شما را تحسین می‌کنند. این یک چرخه‌ اعتماد‌به‌نفس است!

## Why Beauty Is Important? Conclusion

چرا زیبایی مهم است؟ نتیجه‌گیری

In a world obsessed with looks, being beautiful is definitely an advantage. This is especially true when it comes to advertising. We all want to be in that perfect advertisement showcasing a product that we use every day.

در دنیایی که به ظواهر وسواس دارد، زیبا بودن قطعا یک مزیت است. این موضوع به‌ویژه در مورد تبلیغات صادق است. همه می‌خواهیم در تبلیغ محصولی که هر روز استفاده می‌کنیم، بی‌نقصی باشیم.

However, beauty does not define you as a person or your self-worth! You can always improve your level of attractiveness – no matter how beautiful you may be. The most important thing is to be confident and comfortable with who you are.

با این حال، زیبایی، شما را به عنوان یک شخص یا ارزش شخصی تعریف نمی‌کند! همیشه می‌توانید سطح جذابیت خود را افزایش دهید؛ مهم نیست چقدر زیبا هستید. مهم‌ترین چیز این است که با آنچه که هستید، احساس اعتماد‌به‌نفس و راحتی داشته باشید.

## اپلیکیشن زبانشناس

اگر می‌خواهید تنها با یک موبایل به تمام دوره‌ها و ابزارهای مورد نیاز خود برای یادگیری زبان انگلیسی دسترسی داشته باشید، همین حالا[ اپلیکیشن زبان‌شناس](https://app.zabanshenas.com/) را نصب کنید. اپلیکیشن زبانشناس، با امکانات شگفت‌انگیز خود مسیر یادگیری را برایتان راحت‌تر از همیشه کرده است. دوره‌های آموزش زبان انگلیسی در سطوح مختلف، آموزش گرامر، لغات ضروری، جعبه لایتنر زبانشناس، یادگیری زبان با موسیقی و فیلم و… فقط بخشی از امکانات ویژه اپلیکیشن زبانشناس است. همین حالا آن را دانلود و نصب کنید تا لذت یادگیری زبان انگلیسی در شما ایجاد شود.

## سخن پایانی

همانطور که مطالعه کردید، زیبایی می‌تواند مزیت‌ها و به دنبال آن نتایج پرباری را به همراه داشته باشد. تلاش برای زیبایی، زیباست و نشان از خواسته‌ و تمایل ما برای پیشرفت به سوی موفقیت است. راستی نظر شما درباره زیبایی چیست؟ آیا زیبایی برایتان اهمیت دارد؟ در بخش کامنت‌ها برای ما بنویسید.


لکچر انگلیسی درباره اعتیاد با ترجمه فارسی

لکچر انگلیسی درباره اعتیاد با ترجمه فارسی.jpg

## Signs of Addiction

نشانه‌های اعتیاد

Addiction manifests itself differently in each person, and signs of addiction vary based on what the person is addicted to. Drug addiction changes the body, specifically the brain, and can have visible physical side effects. Behavioral addiction does not exhibit the same physical symptoms that accompany drug and alcohol addiction or substance abuse. Some signs of addiction that aren’t physical include:

* Significant amount of time spent using substance or engaging in the behavior

* Inability to quit using or engaging in the behavior

* Inability to fulfill obligations at school, work, or home

* Relationship or social problems

* Increased tolerance

* Withdrawal symptoms upon quitting

* Previously enjoyed hobbies abandoned

اعتیاد در هر فردی خود را به شکلی متفاوت نشان می‌دهد و علائم اعتیاد بر اساس چیزی که فرد به آن معتاد است متفاوت است. اعتیاد به مواد مخدر بدن، به‌ویژه مغز را تغییر می‌دهد و می‌تواند عوارض جسمی قابل مشاهده‌ای داشته باشد. اعتیاد رفتاری همان علائم فیزیکی را که با اعتیاد به مواد مخدر و الکل یا سوء‌مصرف مواد همراه است نشان نمی‌دهد. برخی از علائم اعتیاد که فیزیکی نیستند عبارتند از:

* صرف مقدار قابل توجهی از زمان برای استفاده از مواد یا درگیر شدن در رفتار

* ناتوانی در ترک، استفاده یا درگیر شدن در رفتار

* ناتوانی در انجام تعهدات در مدرسه، محل کار یا خانه

* روابط یا مشکلات اجتماعی

* افزایش تحمل

* علائم عود بعد از ترک کردن

* ترک سرگرمی‌هایی که قبلا لذت‌بخش بود

Dependency is when a person needs something in order to function normally and is often accompanied by increased tolerance and symptoms of withdrawal when the drug or behavior is no longer present. It is a gateway to addiction. A person can be dependent without being addicted if it does not cause a person to engage in compulsive or harmful behavior. If you find yourself or a loved one becoming dependent on any substance or behavior, it is important to seek help as soon as possible to avoid getting to the point of addiction, which is even more difficult to overcome.

وابستگی زمانی است که فرد برای عملکرد طبیعی خود به چیزی نیاز دارد و زمانی که آن مواد یا رفتار، دیگر وجود ندارد، اغلب با افزایش تحمل و علائم ترک همراه است. وابستگی دروازه‌ای به سوی اعتیاد است. اگر وابستگی، فرد را وادار به رفتارهای اجباری یا مضر نکند، می‌تواند مستقل از اعتیاد باشد. اگر متوجه شدید که خود یا یکی از نزدیکان خود به هر ماده یا رفتاری وابسته شده‌اید، مهم است که در اسرع وقت به دنبال کمک باشید تا از رسیدن به مرحله‌ی اعتیاد اجتناب کنید، که غلبه بر آن حتی دشوارتر است.

Addiction, whether physical or behavioral, impacts many parts of a person’s life. Repeated use of substances or repeated behaviors results in physical brain changes, leading to impaired learning, decision-making, memory and judgment. Over time, addiction causes organ damage and increases risk of contracting a communicable disease. Addiction is known to cause depression and/or suicide and affects relationships with family and friends. Legal problems and financial woes are also common issues that result from addiction.

اعتیاد، چه فیزیکی و چه رفتاری، بخش‌های زیادی از زندگی افراد را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. استفاده‌ی مکرر از مواد یا رفتارهای مکرر منجر به تغییرات فیزیکی مغز شده که درنهایت منجر به اختلال در یادگیری، تصمیم‌گیری، حافظه و قضاوت می‌شود. با گذشت زمان، اعتیاد باعث آسیب به اندام‌ها و افزایش خطر ابتلا به یک بیماری مسری می‌شود. اعتیاد باعث افسردگی و/یا خودکشی می‌شود و بر روابط با خانواده و دوستان تاثیر می‌گذارد. مشکلات حقوقی و مشکلات مالی نیز از مسائل رایج ناشی از اعتیاد هستند.

## Treatment

درمان

Both genetic and environmental factors influence decisions and circumstances that lead to addiction. It is a confusing and challenging path to travel, not only for the person suffering but also for their friends and family members. It’s important to know that no addiction, regardless of what it is to, is un-treatable. Professionals can effectively treat addictions of all types, both physical and behavioral. Personalized treatment plans allow people suffering from addiction to ease through withdrawal and learn to live without their addictions.

It is possible to return to a healthy life with the help of the appropriate behavioral therapies, medication assisted treatment, exercise, and a sense of community.

هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی بر تصمیمات و شرایطی که منجر به اعتیاد می‌شود تاثیر می‌گذارد. این یک مسیر گیج‌کننده و چالش برانگیز برای سفر است؛ نه تنها برای فرد مبتلا، بلکه برای دوستان و اعضای خانواده‌ی او. مهم است بدانید که هیچ اعتیادی، صرف‌نظر از اینکه به چه چیزی مربوط می‌شود، غیرقابل‌درمان نیست. افراد حرفه‌ای می‌توانند به‌طور موثری انواع اعتیادها، چه فیزیکی و چه رفتاری را درمان کنند. طرح‌های درمانی شخصی‌سازی شده به افرادی که از اعتیاد رنج می‌برند این امکان را می‌دهد تا از طریق ترک اعتیاد، علائم ترک را راحت طی کرده و بیاموزند که بدون اعتیاد زندگی کنند.

بازگشت به زندگی سالم با کمک درمان‌های رفتاری مناسب، درمان با کمک دارو، ورزش و احساس بودن در اجتماع، امکان‌پذیر است.

## Treatments for substance use disorder

درمان‌های اختلال مصرف مواد

It’s often extremely difficult to quit or control substance use alone without support from a trained professional.

معمولا ترک یا کنترل مصرف مواد به‌تنهایی بدون حمایت یک متخصص آموزش‌دیده بسیار دشوار است.

The first step of treatment for some forms of substance use disorder, including those that involve alcohol, benzodiazepines, and heroin, typically involves medically supervised detoxification. This won’t treat the condition, but it can help people get through the withdrawal process safely.

اولین مرحله‌ی درمان برای برخی از اشکال اختلال مصرف مواد، از جمله مواردی که شامل الکل، بنزودیازپین‌ها و هروئین است، معمولا شامل سم‌زدایی تحت نظارت پزشکی است. این کار وضعیت را درمان نمی‌کند؛ اما می‌تواند به افراد کمک کند تا روند ترک را با خیال راحت طی کنند.

### Residential treatment

درمان اقامتی

Rehab, or residential treatment, involves staying at a treatment facility where trained treatment specialists provide medical attention and support. Some programs only last a few weeks, while others might last several months to a year.

توانبخشی یا درمان اقامتی شامل اقامت در یک مرکز درمانی است که در آن متخصصان درمان آموزش‌دیده مراقبت و پشتیبانی پزشکی ارائه می‌دهند. برخی از برنامه‌ها فقط چند هفته طول می‌کشد؛ درحالی‌که برخی دیگر ممکن است چند ماه تا یک سال طول بکشد.

Many rehab programs also incorporate elements of the following treatment approaches.

بسیاری از برنامه‌های توانبخشی نیز عناصری از رویکردهای درمانی زیر را در بر می‌گیرند.

### Therapy

تراپی

Psychotherapy and addiction counseling can help with recovery, especially if someone started using substances to deal with distressing emotions.

روان‌درمانی و مشاوره‌ی اعتیاد می‌تواند به بهبودی کمک کند؛ به‌خصوص اگر فردی شروع به استفاده از مواد برای مقابله با احساسات ناراحت‌کننده کرده باشد.

A therapist can help them explore some of the reasons behind their substance use and come up with new coping strategies for dealing with challenges.

یک درمانگر می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا برخی از دلایل مصرف مواد خود را کشف کنند و راهبردهای مقابله‌ای جدیدی برای مقابله با چالش‌ها ارائه دهند.

پیشنهاد مطالعه: [۵ داستان کوتاه انگلیسی درباره روانشناسی](https://zabanshenas.com/short-stories-about-therapy/)

### Medication

داروی پزشکی

In some cases, medication can help people working through addiction have greater success with recovery.

در برخی موارد، دارو می‌تواند به افرادی که با اعتیاد دست‌وپنجه نرم می‌کنند کمک کند تا در بهبودی موفقیت بیشتری داشته باشند.

It can be particularly helpful for preventing relapses in people dealing with substance use disorder involving alcohol, nicotine, or opioids. These medications work in different ways, but they generally help reduce cravings for the substance and reduce symptoms of withdrawal.

این می‌تواند به‌ویژه برای جلوگیری از عود در افرادی که با اختلال مصرف مواد شامل الکل، نیکوتین یا مواد افیونی سر و کار دارند مفید باشد. این داروها به روش‌های متفاوتی عمل می‌کنند؛ اما به‌طور کلی به کاهش میل به این مواد و کاهش علائم ترک کمک می‌کنند.

Treatment providers typically recommend using medication in combination with other treatment approaches, like therapy, to address underlying factors.

ارائه‌دهندگان درمان معمولا استفاده از دارو را در ترکیب با سایر رویکردهای درمانی، مانند درمان، برای رسیدگی به عوامل زمینه‌ای توصیه می‌کنند.

### Support groups

گروه‌های پشتیبانی

Twelve-step programs like Alcoholics Anonymous and Narcotics Anonymous help many people achieve recovery. These programs rely on self-help treatment methods and involve anonymous group support from other people working toward recovery.

برنامه‌های دوازده مرحله‌ای مانند الکلی‌های گمنام و معتادان گمنام به بسیاری از افراد کمک می‌کنند تا بهبود یابند. این برنامه‌ها بر روش‌های درمانی خودیاری تکیه دارند و شامل حمایت گروهی ناشناس از سایر افرادی است که در جهت بهبودی آن‌ها تلاش می‌کنند.

Comfort and guidance from others working toward recovery can make a lot of difference. However, these programs typically don’t provide enough support on their own. Plus, the 12-step model doesn’t work for everyone.

آسایش و راهنمایی دیگران که برای بهبودی تلاش می‌کنند می‌تواند تفاوت‌های زیادی ایجاد کند. با این حال، این برنامه‌ها معمولا به تنهایی پشتیبانی کافی را ارائه نمی‌کنند. به علاوه، مدل ۱۲ مرحله‌ای برای همه کار نمی‌کند.

Other programs, such as SMART Recovery, may be a better option for people looking for a more scientific approach to group support.

برنامه‌های دیگر، مانند اسمارت ریکاوری، ممکن است گزینه‌ی بهتری برای افرادی باشد که به‌دنبال رویکرد علمی‌تر برای پشتیبانی گروهی هستند.

## Treatments for behavioral addictions

درمان اعتیادهای رفتاری

As with chemical addiction, many different factors can contribute to behavioral addictions. Treatment approaches can vary, but therapy is usually the first recommendation.

مانند اعتیاد شیمیایی، بسیاری از عوامل مختلف می‌توانند در اعتیاد رفتاری نقش داشته باشند. رویکردهای درمانی ممکن است متفاوت باشد؛ اما درمان معمولا اولین توصیه است.

### Therapy

تراپی

A type of therapy known as cognitive behavioral therapy (CBT) is often most helpful for behavioral addictions.

نوعی درمان شناخته‌شده به‌عنوان درمان رفتاری شناختی (سی‌بی‌تی) اغلب برای اعتیادهای رفتاری مفید است.

CBT focuses on paying attention to the thoughts and emotions that cause distress and learning how to reframe them in the moment. This, combined with more productive coping skills, can reduce the need for addictive behaviors.

سی‌بی‌تی بر توجه به افکار و احساساتی که باعث ناراحتی می‌شوند و همینطور یادگیری نحوه‌ی تنظیم مجدد آن‌ها در لحظه تمرکز می‌کند. این، همراه با مهارت‌های مقابله‌ای موثرتر، می‌تواند نیاز به رفتارهای اعتیادآور را کاهش دهد.

Other types of therapy can also help address underlying issues that might play a role in behavioral addiction, like relationships concerns.

انواع دیگر درمان نیز می‌تواند به رفع مشکلات اساسی که ممکن است در اعتیاد رفتاری نقش داشته باشد، مانند نگرانی‌های روابط، کمک کند.

### Other treatments

سایر درمان‌ها

Self-help groups and other types of peer support can help with behavioral addiction, especially when used in combination with therapy.

گروه‌های خودیاری و سایر انواع حمایت از همتایان می‌توانند به اعتیاد رفتاری کمک کنند؛ به‌ویژه زمانی که همراه با درمان استفاده شوند.

Some research also suggests SSRI antidepressants may have some benefit for addressing addictive behaviors.

برخی تحقیقات همچنین نشان می‌دهد که داروهای ضدافسردگی اس‌اس‌آر‌آی ممکن است فوایدی برای رسیدگی به رفتارهای اعتیادآور داشته باشند.

کلمه‌ی SSRI مخفف عبارت «Selective Serotonin Reuptake Inhibitors» یا «مهارکننده‌های بازجذب انتخابی سروتونین» است. این دسته از داروها به‌عنوان داروهای ضدافسردگی به کار می‌روند و اثراتشان بر اصطکاک سروتونین (یک نوروترانسمیتر مغزی) در مغز تاثیر می‌گذارد. این داروها با کاهش بازجذب سروتونین در مغز، میزان این نوروترانسمیتر را در فضای سیناپسی افزایش می‌دهند که ممکن است به بهبود وضعیت افراد مبتلا به اختلالات افسردگی کمک کند.

## اپلیکیشن زبانشناس

یکی از روش‌های جذاب برای یادگیری زبان انگلیسی، استفاده از اپلیکیشن‌های آموزشی است. میان اپلیکیشن‌های فارسی زبان آموزش انگلیسی، زبانشناس با ارائه‌ی کامل‌ترین اپلیکیشن می‌تواند بهترین گزینه برای یادگیری انگلیسی باشد. امکانات فوق‌العاده‌ای مانند دروس آموزشی در سطوح مختلف، داستان‌های کوتاه و بلند همراه با ترجمه، جعبه لایتنر، یادگیری همراه با فیلم، موسیقی و پادکست تنها بخشی از امکانات اپلیکیشن زبانشناس است. همین حالا [اپلیکیشن زبانشناس](https://app.zabanshenas.com/) را دانلود کنید و از یادگیری زبان با آن لذت ببرید.

## سخن پایانی

کارشناسان ممکن است هنوز اطلاعات بیشتری در مورد چگونگی و چرایی بروز اعتیاد داشته باشند؛ اما یک چیز واضح است: اعتیاد قابل درمان است. بنابراین همانطور که در این لکچر انگلیسی در مورد اعتیاد مطالعه کردید، می‌توان با استفاده از روش‌های مختلف بر این بیماری غلبه کرد.

پیشنهاد مطالعه: [لکچر انگلیسی درباره قانون جذب](https://zabanshenas.com/english/lecture/psychological-topics/attraction-law-lecture/)

لکچر انگلیسی در مورد انگیزه با ترجمه‌ی فارسیv.jpg

لکچر انگلیسی در مورد انگیزه با ترجمه‌ی فارسی

در لکچر انگلیسی در مورد انگیزه یکی از مهم‌ترین ارکان موفقیت را بررسی می‌کنیم. تا پایان این لکچر انگلیسی جذاب درباره انگیزه همراه زبانشناش باشید. در بخش [لکچر انگلیسی](https://zabanshenas.com/lectures/) هم می‌توانید آموزش لکچر نویسی را مشاهده کنید هم به مطالعه‌ی لکچرهای انگلیسی با موضوعات مختلف بپردازید.

## What is Motivation?

انگیزه چیست؟

Motivation is an action or word which influences others in terms of culture, work, behavior, etc. Motivation is derived from the word motive, which means a need with required satisfaction. The role of motivation is very high in any organization or workplace. Motivation can benefit in different ways. This motivation is of two types.

انگیزه عمل یا کلمه‌ای است که از نظر فرهنگ، کار، رفتار و… بر دیگران تاثیر می‌گذارد. انگیزه از کلمه‌ی موتیو (محرک) به‌معنای نیاز به‌همراه رضایت لازم، گرفته شده است. نقش انگیزه در هر سازمان یا محیط کاری بسیار بالاست. انگیزه می‌تواند به طرق مختلف سودمند باشد. این انگیزه دو نوع است.

If the motivation has been done or happened by another person or a third party, it is known as extrinsic motivation. Because it happened with the help of outside forces. On the other hand, if the motivation is done from the inside of the mind or soul and one gets motivated by themselves, it is called intrinsic motivation.

اگر انگیزه توسط شخص دیگری یا شخص ثالث انجام شده باشد یا اتفاق افتاده باشد، به‌عنوان انگیزه‌ی بیرونی شناخته می‌شود. چون با کمک نیروهای خارجی اتفاق افتاده است. از سوی دیگر، اگر انگیزه از درون ذهن یا روح ایجاد شود و خود فرد انگیزه پیدا کند، به آن انگیزه‌ی درونی می‌گویند.

Being passive is not our default mode as human beings.

منفعل بودن حالت پیش‌فرض ما به‌عنوان انسان نیست.

Otherwise, we would have been born as a sloth or a panda bear (no offense to these lovely creatures).

در غیر این صورت، ما به‌عنوان یک تنبل یا خرس پاندا به دنیا می‌آمدیم (البته توهینی به این موجودات دوست‌داشتنی نباشد).

It is in our nature to strive, to want, and to move in a direction of something we desire and deem valuable.

این در طبیعت ماست که تلاش کنیم، بخواهیم ​​و در جهتی حرکت کنیم که آرزو داریم و آن را ارزشمند می‌دانیم.

Action may not always bring happiness, but there is no happiness without action.

William James

عملکرد ممکن است همیشه خوشبختی را به همراه نداشته باشد، اما بدون عملکرد شادی وجود ندارد.

ویلیام جیمز

This Lecture explains the reasons why understanding human motivation is important and well worth the time spent on learning to increase it. It lists many benefits of healthy motivation and distinguishes the types of motivation that are more effective in dealing with our complex and rapidly changing environment.

این لکچر دلایلی را توضیح می‌دهد که چرا درک انگیزه‌ی انسان مهم است و ارزش صرف زمان برای یادگیری و افزایش آن را دارد. همینطور بسیاری از مزایای انگیزش سالم را فهرست می‌کند و انواع انگیزه‌هایی را که در مواجهه با محیط پیچیده و به‌سرعت در حال تغییر ما موثرتر هستند، متمایز می‌کند.

## Why is Motivation Important?

چرا انگیزه مهم است؟

Why is it important to understand motivation? Why do we care about what people want and why they want it? How about because it can improve our lives.

چرا درک انگیزه مهم است؟ چرا ما به آنچه مردم می‌خواهند و چرا آن را می‌خواهند اهمیت می‌دهیم؟ نظرتان درباره‌ی این که انگیزه می‌تواند زندگی ما را بهبود بخشد چطور است.

Understanding motivation gives us many valuable insights into human nature. It explains why we set goals, strive for achievement and power, why we have desires for psychological intimacy and biological sex, why we experience emotions like fear, anger, and compassion.

درک انگیزه بینش‌های ارزشمند زیادی در مورد طبیعت انسان به ما می‎دهد. به ما توضیح می‌دهد که چرا اهدافی را تعیین می‌کنیم، چرا برای دستیابی به موفقیت و قدرت تلاش می‌کنیم، چرا میل به صمیمیت روانی و رابطه‌ی جنسی بیولوژیکی داریم، چرا احساساتی مانند ترس، خشم و شفقت را تجربه می‌کنیم.

Learning about motivation is valuable because it helps us understand where motivation comes from, why it changes, what increases and decreases it, what aspects of it can and cannot be changed, and helps us answer the question of why some types of motivation are more beneficial than others.

یادگیری در مورد انگیزه ارزشمند است زیرا به ما کمک می‌کند بفهمیم انگیزه از کجا می‌آید، چرا تغییر می‌کند، چه چیزی آن را افزایش و کاهش می‌دهد، چه جنبه‌هایی از آن را می‌توان و نمی‌توان تغییر داد و به ما کمک می‌کند به این سوال پاسخ دهیم که چرا برخی از انواع انگیزه نسبت به سایر آن‌ها مفیدتر هستند.

Motivation reflects something unique about each one of us and allows us to gain valued outcomes like improved performance, enhanced wellbeing, personal growth, or a sense of purpose. Motivation is a pathway to change our way of thinking, feeling, and behaving.

انگیزه چیزی منحصربه‌فرد را در مورد هر یک از ما منعکس می‌کند و به ما اجازه می‌دهد تا نتایج ارزشمندی مانند بهبود عملکرد، بهبود رفاه، رشد شخصی یا احساس هدفمندی را به دست آوریم. انگیزه راهی برای تغییر طرز تفکر، احساس و رفتار ماست.

## Benefits of Motivation

فواید انگیزه

Finding ways to increase motivation is crucial because it allows us to change behavior, develop competencies, be creative, set goals, grow interests, make plans, develop talents, and boost engagement. Applying motivational science to everyday life helps us to motivate employees, coach athletes, raise children, counsel clients, and engage students.

یافتن راه‌هایی برای افزایش انگیزه بسیار مهم است زیرا به ما اجازه می‌دهد رفتار را تغییر دهیم، شایستگی‌ها را توسعه دهیم، خلاق باشیم، اهدافی را تعیین کنیم، علایقی را رشد دهیم، برنامه‌ریزی کنیم، استعدادها را توسعه دهیم و تعامل را تقویت کنیم. به کارگیری علم انگیزش در زندگی روزمره به ما کمک می‌کند تا در کارمندان انگیزه ایجاد کنیم، ورزشکاران را هدایت کنیم، فرزندان را تربیت کنیم، به مشتریان مشاوره دهیم و دانش‌آموزان را درگیر کنیم.

The benefits of motivation are visible in how we live our lives. As we are constantly responding to changes in our environment, we need motivation to take corrective action in the face of fluctuating circumstances. Motivation is a vital resource that allows us to adapt, function productively, and maintain wellbeing in the face of a constantly changing stream of opportunities and threats.

مزایای انگیزه در نحوه‌ی زندگی ما قابل مشاهده است. ازآنجاکه ما دائما به تغییرات محیط خود پاسخ می‌دهیم، به انگیزه‌ای برای انجام اقدامات اصلاحی در مواجهه با شرایط نوسانی نیاز داریم. انگیزه یک منبع حیاتی است که به ما امکان می‌دهد در مواجهه با جریان دائما در حال تغییر فرصت‌ها و تهدیدها سازگار شویم، عملکرد سازنده داشته باشیم و تندرستی را حفظ کنیم.

I have learned from my mistakes, and I am sure I can repeat them exactly.

Peter Cook

من از اشتباهاتم درس گرفته‌ام و مطمئن هستم که می‌توانم آن‌ها را دقیقا تکرار کنم.

پیتر کوک

There are many health benefits of increased motivation. Motivation as a psychological state is linked to our physiology. When our motivation is depleted, our functioning and wellbeing suffer.

افزایش انگیزه فواید زیادی برای سلامتی دارد. انگیزه به‌عنوان یک حالت روانی با فیزیولوژی ما مرتبط است. هنگامی که انگیزه‌ی ما کاهش می‌یابد، عملکرد و تندرستی ما آسیب می‌بیند.

Some studies show that when we feel helpless in exerting control for example, we tend to give up quickly when challenged (Peterson, Maier, & Seligman, 1993). Others have proven that when we find ourselves coerced, we lose access to our inner motivational resources (Deci, 1995).

برخی از مطالعات نشان می‌دهند که برای مثال، وقتی در اِعمال کنترل، احساس درماندگی می‌کنیم، وقتی با چالش مواجه می‌شویم، بهسرعت تسلیم می‌شویم (پترسون، مایر و سلیگمن، ۱۹۹۳). دیگران ثابت کرده‌اند که وقتی خود را تحت فشار می‌بینیم، دسترسی به منابع انگیزشی درونی خود را از دست می‌دهیم (دسی، ۱۹۹۵).

High-quality motivation allows us to thrive, while its deficit causes us to flounder. Societal benefits of increased motivation are visible in greater student engagement, better job satisfaction in employees, flourishing relationships, and institutions.

انگیزه‌ی باکیفیت به ما امکان می‌دهد که شکوفا شویم، در حالی که کمبود آن باعث می‌شود [در مشکلات] دست‌وپا بزنیم. مزایای اجتماعی افزایش انگیزه در مشارکت بیشتر دانشجویان، رضایت شغلی بهتر در کارکنان، شکوفایی روابط و نهادها قابل مشاهده است.

But unhealthy fluctuations in motivation also explain addiction, gambling, risk-taking, and excessive internet usage. The motivation that underlies addictive behaviors shares the neurological underpinning associated with the dopamine centric rewards system and tricky inner working of the pleasure cycle.

اما بی‌ثباتی‌ی ناسالم در انگیزه اعتیاد، قمار، ریسک‌پذیری و استفاده‌ی بیش‌ازحد از اینترنت را نیز توضیح می‌دهد. انگیزه‌ای که زیربنای رفتارهای اعتیادآور است، پشتوانه‌ی عصبی مرتبط با سیستم پاداش‌محوری دوپامین و کار درونی پیچیده‌ی چرخه‌ی لذت را به اشتراک می‌گذارد.

Increasing Intrinsic Motivation at work

افزایش انگیزه‌ی درونی در کار

The distinction between extrinsic and intrinsic motivation goes back to Deci and Ryan’s (2008) Self-Determination Theory of motivation.

تمایز بین انگیزه‌ی بیرونی و درونی به نظریه‌ی انگیزه‌ی خودمختاری دسی و رایان (۲۰۰۸) برمی‌گردد.

Extrinsic motivation involves engaging in an activity because it leads to a tangible reward or avoids punishment.

انگیزه‌ی بیرونی شامل درگیر شدن در یک فعالیت است زیرا منجر به پاداش ملموس یا اجتناب از تنبیه می‌شود.

Intrinsic motivation involves doing something because it is both interesting and deeply satisfying. We perform such activities for the positive feelings they create. Studies have consistently shown that intrinsic motivation leads to increased persistence, greater psychological well being, and enhanced performance.

انگیزه‌ی درونی شامل انجام کاری به این دلیل است که هم جالب و هم عمیقا رضایت‌بخش است. ما چنین فعالیت‌هایی را برای احساسات مثبتی که ایجاد می‌کنند انجام می‌دهیم. مطالعات به‌طور مداوم نشان داده‌اند که انگیزه‌ی درونی منجر به افزایش پایداری، سلامت روانی بیشتر و افزایش عملکرد می‌شود.

Deci and Ryan (2008) assume that humans are naturally self-motivated, curious, and interested, but the right conditions must be in place to be intrinsically motivated.

دسی و رایان (۲۰۰۸) فرض می‌کنند که انسان‌ها به‌طور طبیعی خودانگیخته، کنجکاو و علاقه‌مند هستند، اما شرایط مناسب برای داشتن انگیزه‌ی درونی باید فراهم باشد.

The three basic and universal psychological needs of autonomy, relatedness, and competence are foundational for human flourishing and optimal motivation, according to Susan Fowler (2019).

طبق گفته‌ی سوزان فاولر (۲۰۱۹)، سه نیاز روانشناختی اساسی و جهانی یعنی استقلال، ارتباط و شایستگی برای شکوفایی انسان و انگیزه‌ی بهینه ضروری هستند.

Satisfying the need for autonomy, relatedness, and competence leads to engaged, passionate individuals doing high-quality work in any domain. Therefore, we share tips and ideas for building the ideal working environment to promote intrinsic motivation.

ارضای نیاز به استقلال، ارتباط و شایستگی منجر به این می‌شود که افراد متعهد و پرشور در هر زمینه‌ای کار با کیفیت بالا انجام دهند. بنابراین، ما نکات و ایده‌هایی را برای ایجاد محیط کاری ایده‌آل برای ارتقای انگیزه‌ی درونی به اشتراک می‌گذاریم.


## Extrinsic Motivation

انگیزه‌ی بیرونی

Is any source of motivation more potent or more effective in motivating people than the other? Are people primarily motivated by internal motives or by external rewards, or are people driven equally by internal and external triggers?

آیا هر منبع انگیزشی برای ایجاد انگیزه در افراد، قوی‌تر یا موثرتر از دیگری است؟ آیا افراد عمدتا با انگیزه‌های درونی یا پاداش‌های بیرونی برانگیخته می‌شوند یا افراد به‌طور مساوی توسط محرک‌های داخلی و خارجی هدایت می‌شوند؟

Human motives are complex, and as social creatures, we are embedded into our environment, and social groups are often an important source of influence through the presence of rewards and considerations of potential consequences of our choices on those around us.

انگیزه‌های انسانی پیچیده هستند و ما به‌عنوان موجودات اجتماعی در محیط خود جای گرفته‌ایم و گروه‌های اجتماعی هم اغلب از طریق وجود پاداش‌ها و در نظر گرفتن پیامدهای بالقوه‌ی انتخاب‌هایمان بر اطرافیانمان، منبع تاثیرگذاری مهمی هستند.

Self-Determination Theory (SDT) explains how external events like rewards or praise sometimes produce positive effects on motivation, but at other times can be quite detrimental (Ryan & Deci, 2008). The hidden cost of certain types of rewards is that they undermine intrinsic motivation by decreasing the sense of autonomy and competence.

نظریه‌ی خودتعیینی (اس‌دی‌تی) توضیح می‌دهد که چگونه رویدادهای بیرونی مانند پاداش یا تمجید گاهی اوقات اثرات مثبتی بر انگیزه ایجاد می‌کنند، اما در زمان‌های دیگری می‌توانند کاملا مضر هم باشند (رایان و دسی، ۲۰۰۸). هزینه پنهان انواع خاصی از پاداش‌ها این است که با کاهش احساس استقلال و شایستگی، انگیزه‌ی درونی را تضعیف می‌کنند.

There is a tradeoff between satisfying and undermining the need for competence when we offer rewards (Reeve, 2018). This form of extrinsic motivation also can undermine our sense of autonomy since rewards are used for both purposes: to control behavior and to affirm someone of their level of competence. We want to reward in a way that encourages competence without threatening the sense of autonomy.

هنگامی که ما پاداش‌هایی را ارائه می‌دهیم، بین رضایت و تضعیفِ نیاز به شایستگی، مبادله‌ای وجود دارد (ریو، ۲۰۱۸). این شکل از انگیزه‌ی بیرونی همچنین می‌تواند احساس استقلال ما را تضعیف کند، زیرا پاداش‌ها برای هر دو هدف استفاده می‌شود: هم برای کنترل رفتار و هم تایید سطح شایستگی فردی. می‌خواهیم به گونه‌ای پاداش دهیم که شایستگی را بدون تهدید حس استقلال فرد تشویق کند.

My grandfather once told me that there were two kinds of people: those who do the work and those who take the credit. He told me to try to be in the first group; there was much less competition.

Indira Gandhi

پدربزرگم یک بار به من گفت که دو نوع مردم وجود دارند: آن‌هایی که کار را انجام می‌دهند و آن‌هایی که اعتبار کسب می‌کنند. به من گفت سعی کنم در گروه اول باشم. رقابت بسیار کمتری در این گروه وجود داشت.

ایندیرا گاندی

Rewards should be reserved for activities that are not interesting and should be given when not expected. Praise is preferable to monetary rewards, for example, as it supports psychological needs and is of more lasting value (Reeve, 2018).

پاداش‌ها باید برای فعالیت‌هایی که مورد علاقه نیستند داده شود و باید در مواقعی که انتظار نمی‌رود، در نظر گرفته شود. به‌عنوان مثال، تحسین و ستایش بر پاداش‌های پولی ترجیح داده می‌شود، زیرا نیازهای روانی را پشتیبانی می‌کند و ارزش پایدارتری دارد (ریو، ۲۰۱۸).

Similarly to rewards, imposed goals were found to narrow focus and impair creativity. Studies show that imposed goal setting increases unethical behavior and risk-taking, narrows focus, and decreases cooperation, intrinsic motivation, and creativity. This is an excellent example of goals gone wild (Pink, 2009).

مشابه پاداش‌ها، اهداف تحمیلی نیز برای محدود کردن تمرکز و آسیب رساندن به خلاقیت وجود دارد. مطالعات نشان می‌دهد که هدف‌گذاری تحمیلی باعث افزایش رفتار غیراخلاقی و ریسک‌پذیری، کاهش تمرکز و کاهش همکاری، انگیزه‌ی درونی و خلاقیت می‌شود. این یک مثال عالی از اهدافی است که رام یا کنترل نشده‌اند (پینک، ۲۰۱۹).

Much of contemporary research shows that intrinsic motivation is more effective more often and of more enduring value. In some circumstances, however, extrinsic motivation may be more appropriate, as in the case of uninteresting activities.

بسیاری از تحقیقات عصر معاصر نشان می‌دهند که انگیزه‌ی درونی اغلب موثرتر است و ارزش پایدارتری دارد. با این حال، در برخی شرایط، انگیزه‌ی بیرونی ممکن است مناسب‌تر باشد، به‌عنوان مثال در مورد فعالیت‌هایی که جالب نیستند.

It is also possible to make use of incentives more effective by encouraging people to identify with it and integrate it into their sense of self (Reeve, 2018). To give an example of identifying and integrating extrinsic motives respectively would be like describing the difference between saying: “I do this because it’s the right thing to do” versus “I do this because I am a good person.”

همچنین می‌توان با تشویق افراد به شناساندن مشوق‌ها و ادغام آن در احساس خود از انگیزه‌ها موثرتر استفاده کرد (ریو، ۲۰۱۸). ارائه‌ی مثالی از شناسایی و ادغام انگیزه‌های بیرونی، به‌ترتیب مانند توصیف تفاوت بین گفتن: «این کار را می‌کنم زیرا کار درستی است» در مقابل «من این کار را می‌کنم زیرا من شخص خوبی هستم» است.

لکچر انگلیسی درباره‌ی شخصیت با ترجمه‌ی فارسی.jpg

لکچر انگلیسی درباره‌ی شخصیت با ترجمه‌ی فارسی

در لکچر انگلیسی درباره‌ی شخصیت‌ قصد داریم به بررسی انواع شخصیت‌ها در زمینه‌های مختلف بپردازیم. تا به حال دقت کرده‌اید که در فیلم‌ها و داستان‌ها شخصیت‌های مشابهی وجود دارند. مانند نقش اول داستان که یک ابرقهرمان است. یا شخصیت منفی داستان که می‌خواهد دنیای زیبای داستان را بر هم بریزد. اما آیا دقت کرده‌اید که چه شخصیت‌های دیگری می‌توانند وجود داشته باشند؟ در این لکچر انگلیسی همراه ما باشید تا با انواع شخصیت‌ها آشنا شوید. در بخش [لکچر انگلیسی](https://zabanshenas.com/lectures/) هم می‌توانید نحوه‌ی نوشتن لکچر را یاد بگیرید هم به مطالعه‌ی لکچرهای انگلیسی با موضوعات متنوع بپردازید.

Characters

شخصیت‌ها

In this article, we are going to examine the types of characters in different fields

Stay with us;

ما در این مقاله قصد داریم به بررسی انواع شخصیت‌ها در زمینه‌های مختلف بپردازیم

با ما همراه باشید؛

Character Roles in Stories :

نقش شخصیت‌ها در داستان‌ها:

If we categorize character types by the role they play in a narrative, we can hone in on seven distinct varieties: the protagonist, the antagonist, the love interest, the confidant, deuteragonists, tertiary characters, and the foil.

اگر انواع شخصیت‌ها را بر اساس نقشی که در یک روایت بازی می‌کنند دسته‌بندی کنیم، می‌توانیم به هفت نوع متمایز بپردازیم: قهرمان داستان، رقیب قهرمان، علاقه‌ی عاشقانه، محرم اسرار، شخصیت‌های دوم، شخصیت‌های درجه سوم و مخالف قهرمان.

* 1. Protagonist: [The main character of the story is the protagonist](https://www.masterclass.com/articles/whats-the-difference-between-a-main-character-protagonist-and-hero). They should be carefully crafted with a logical backstory, personal motivation, and a character arc over the course of the story. Often the story will be told from their point of view. From a heroine like Katniss Everdeen in The Hunger Games to a miserable wretch like Doestoevsky’s Underground Man, the protagonist is the character the audience is most invested in.

* ۱. قهرمان داستان: شخصیت اصلی داستان، قهرمان داستان است. آن‌ها باید به‌دقت با یک پس‌زمینه‌ی منطقی، انگیزه‌ی شخصی و یک قوس شخصیتی در طول داستان ساخته شوند. اغلب داستان از دیدگاه آن‌ها گفته می‌شود. از قهرمانی مانند کتنیس اوردین در بازی‌های گرسنگی گرفته تا بدبختی بی‌وجدان مانند مرد زیرزمینی داستایوفسکی، شخصیتی است که مخاطب بیشتر روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند.

* 2. Antagonist: [The villain of the story is the antagonist](https://www.masterclass.com/articles/writing-101-protagonist-vs-antagonist-characters). Think Lex Luthor, Lord Voldemort, or Dr. Charles Nichols in The Fugitive. Note that an antagonist is not the same as an anti-hero like the Joker or Walter White. Anti-heroes are villainous people who function in a protagonist’s role.

* ۲. رقیب قهرمان: شرور داستان آنتاگونیست است. به لکس لوتور، لرد ولدمورت یا دکتر چارلز نیکولز در فیلم فراری فکر کنید. توجه داشته باشید که یک آنتاگونیست با یک ضدقهرمان مانند جوکر یا والتر وایت یکی نیست. ضدقهرمانان افراد شروری هستند که در نقش یک قهرمان قرار می‌گیرند.

* 3. Love interest: The love interest is the protagonist’s object of desire. A good love interest will be compelling and three-dimensional, like Daisy Buchanan in The Great Gatsby or Rhett Butler in Gone With the Wind.

* ۳. علاقه‌ی عاشقانه: علاقه به عشق موضوع میل قهرمان داستان است. یک عشق خوب جذاب و سه‌بعدی خواهد بود؛ مانند دیزی بوکانان در گتسبی بزرگ یا رت باتلر در بر باد رفته.

* 4. Confidant: This type of character is the best friend or sidekick of the protagonist, the Sancho Panza to their Don Quixote. Often the protagonist's goal flows through the confidant—although not every story needs one. A particularly famous confidant is Horatio in Shakespeare’s Hamlet, as is Hermione in Harry Potter.

* ۴. محرم اسرار: این نوع شخصیت بهترین دوست یا دستیار قهرمان داستان مثلا سانچو پانزا برای دون کیشوت است. اغلب هدف قهرمان داستان از طریق شخص مورد اعتماد جریان می‌یابد - اگرچه هر داستانی به آن نیاز ندارد. یکی از محرم اسرارهای معروف، هوراسیو در هملت شکسپیر و هرمیون در هری پاتر است.

* 5. Deuteragonists: These characters often overlap with confidants. A deuteragonist is close to the main character, but the story’s main plot does not directly correspond with their own character arc. Horatio doubles as a deuteragonist. In Tolkien’s Lord of the Rings trilogy, Samwise Gamgee is a deuteragonist. In Shakespeare’s Romeo and Juliet, Benvolio is a deuteragonist who doubles as a confidant, while Mercutio is a deuteragonist but not a confidant.

* ۵. شخصیت دوم: این شخصیت‌ها اغلب با افراد محرم اسرار هم‌پوشانی دارند. شخصیت دوم به شخصیت اصلی نزدیک است، اما طرح اصلی داستان مستقیما با قوس شخصیت او مطابقت ندارد. هوراسیو نقش یک دوتراگونیست را ایفا می‌کند. در سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها، سامویز گامگی یک دوتراگونیست است. در رمان رومئو و ژولیت شکسپیر، بنولیو یک دوتراگونیست است که به‌عنوان یک رازدار عمل می‌کند، در حالی که مرکوتیو یک دوتراگونیست است اما نه یک رازدار.

* 6. Tertiary characters: Tertiary characters populate the world of the story but do not necessarily link to the main storyline. These minor characters serve any number of functions and may have varying degrees of personal dynamism. Think of Padma and Parvati Patil in the Harry Potter series or Father Zosima in The Brothers Karamazov. In Spider-Man, various tertiary characters help fill out the world of Peter Parker’s New York.

* ۶. شخصیت‌های درجه سوم: شخصیت‌های سوم جهان داستان را پر می‌کنند اما لزوما به خط داستانی اصلی پیوند ندارند. این شخصیت‌های فرعی هر تعداد کارکردی را انجام می‌دهند و ممکن است درجات مختلفی از پویایی شخصی داشته باشند. به پادما و پارواتی پاتیل در سریال هری‌ پاتر یا پدر زوسیما در برادران کارامازوف فکر کنید. در مرد عنکبوتی، شخصیت‌های مختلف درجه سوم به پر کردن دنیای نیویورک پیتر پارکر کمک می‌کنند.
* 7. Foil: A foil character primarily exists to bring the protagonist’s qualities into sharper relief. This is because the foil is effectively the opposite of the protagonist. In the Star Trek series, Captain Kirk and Mr. Spock serve as each other’s foils since their personalities are so notably different. Draco Malfoy is a foil to Harry Potter.

* ۷. مخالف قهرمان: کاراکتر فویل در درجه‌ی اول وجود دارد تا ویژگی‌های شخصیت اصلی را نشان دهد. این به این دلیل است که فویل عملا مخالف قهرمان داستان است. در سریال پیشتازان فضا، کاپیتان کرک و آقای اسپاک به‌عنوان فویل یکدیگر عمل می‌کنند، زیرا شخصیت‌های آن‌ها بسیار متفاوت است. دراکو مالفوی یک فویل برای هری‌ پاتر است.

5 Character Types That Appear in Fiction

۵ نوع شخصیت که در داستان ظاهر می‌شوند

One way to classify characters is by examining how they change (or don’t change) over the course of a story. Grouped in this way by character development, character types include the dynamic character, the round character, the static character, the stock character, and the symbolic character.

یکی از راه‌های طبقه‌بندی شخصیت‌ها، بررسی نحوه‌ی تغییر (یا عدم تغییر) آن‌ها در طول داستان است. به این ترتیب بر‌ اساس توسعه‌ی کاراکتر گروه‌بندی می‌شوند. انواع شخصیت‌ها شامل شخصیت پویا، کاراکتر مکمل، کاراکتر ثابت، کاراکتر ذخیره و کاراکتر نمادین است.

* 1. Dynamic character: A dynamic character is one who changes over the course of the story. As such, a dynamic character makes the best protagonist. In Mark Twain’s The Adventures of Huckleberry Finn, both Huck and Jim are dynamic characters. Similarly, each character in the love triangle of William Styron’s Sophie’s Choice—Stingo, Sophie, and Nathan—is a dynamic character.

* ۱. شخصیت پویا: شخصیت پویا شخصیتی است که در طول داستان تغییر می‌کند. به این ترتیب، یک شخصیت پویا بهترین قهرمان داستان را می‌سازد. در ماجراهای هاکلبری فین اثر مارک تواین، هاک و جیم هر دو شخصیت‌های پویا هستند. به‌طور مشابه، هر شخصیت در مثلث عشقی ویلیام استایرون، یعنی انتخاب سوفی - استینگو، سوفی و ​​ناتان - یک شخصیت پویا است.
* 2. Round character: Closely related to a dynamic character, a round character is a major character who shows fluidity and the capacity for change from the moment we meet them. By contrast, some dynamic protagonists do not change until actions in the story force that change. Round characters can be noble, like Konstantin Levin in Anna Karenina, or morally dubious, like Humbert Humbert in Lolita.

* ۲. شخصیت مکمل: با یک شخصیت پویا ارتباط نزدیک دارد. شخصیت مکمل شخصیتی مهم است که سیالیت و ظرفیت تغییر را از لحظه‌ی ملاقات با آن‌ها نشان می‌دهد. در مقابل، برخی از قهرمانان پویا تا زمانی که اتفاقات داستان آن‌ها را وادار نکند، تغییر نمی‌کنند. شخصیت‌های مکمل می‌توانند نجیب مانند کنستانتین لوین در آناکارنینا یا از نظر اخلاقی مشکوک مانند هامبرت هامبرت در لولیتا باشند.

* 3. Static character: A static character does not noticeably change over the course of a story. Sometimes known as a flat character, these characters often play tertiary roles in a narrative (think of various parental figures in Roald Dahl’s children's books). Many villains are also static: They were evil yesterday, they’ll be evil today, and they’ll be evil tomorrow.

* ۳. شخصیت ایستا: شخصیت ثابت در طول داستان تغییر محسوسی نمی‌کند. این شخصیت‌ها که گاهی به‌عنوان یک شخصیت هموار شناخته می‌شوند، اغلب نقش‌های درجه سوم را در یک روایت بازی می‌کنند (به شخصیت‌های مختلف والدین در کتاب‌های کودکان رولد دال فکر کنید). بسیاری از شرورها نیز ثابت هستند: آن‌ها دیروز شیطان بودند، امروز شرور خواهند بود و فردا نیز بد خواهند بود.

* 4. Stock character: A stock character is an archetypal character with a fixed set of personality traits. Shakespeare’s various fools are stock characters, as are some of his comic creations like Sir Andrew and Sir Toby in Twelfth Night.

* ۴. شخصیت ذخیره: شخصیت ذخیره یک شخصیت کهن‌الگویی با مجموعه‌ای ثابت از ویژگی‌های شخصیتی است. احمق‌های مختلف شکسپیر، برخی از ساخته‌های کمیک او مانند سر اندرو و سر توبی در شب دوازدهم، شخصیت‌های ذخیره هستند.

* 5. Symbolic character: A symbolic character represents a concept or theme larger than themselves. They may have dynamic qualities, but they also exist to subtly steer an audience’s mind toward broader concepts. Most are supporting characters, but some stories have symbolic protagonists, such as Dostoevsky’s The Idiot. When it comes to symbolic supporting characters, Boo Radley in To Kill A Mockingbird is an example, representing a much larger legion of outcasts.

* ۵. شخصیت نمادین: شخصیت نمادین مفهوم یا موضوعی بزرگ‌تر از خودش را نشان می‌دهد. آن‌ها ممکن است ویژگی های پویایی داشته باشند، اما هم‌چنین وجود دارند تا ذهن مخاطب را به سمت مفاهیم گسترده‌تر هدایت کنند. بیشتر آن‌ها شخصیت های فرعی هستند، اما برخی از داستان‌ها دارای شخصیت‌های نمادین هستند، مانند «احمق» داستایوفسکی. وقتی صحبت از شخصیت‌های مکمل نمادین به میان می‌آید، بو رادلی در کشتن مرغ مقلد یک نمونه است که نماینده‌ی گروه بسیار بزرگ‌تری از طردشدگان است.

12 Character Archetypes

۱۲ کهن‌الگوی شخصیت



Characters in a work of fiction can usually be grouped into archetypes. These archetypes have been categorized by Swiss psychologist Carl Jung, the American literary theorist Joseph Campbell, and generations of authors, [screenwriters](https://masterclass.com/articles/tips-for-becoming-a-screenwriter), and storytellers. Here are the 12 commonly discussed character archetypes:

شخصیت‌های یک اثر داستانی را معمولا می‌توان در کهن‌الگوها دسته‌بندی کرد. این کهن‌الگوها توسط روانشناس سوئیسی کارل یونگ، نظریه‌پرداز ادبی آمریکایی جوزف کمپبل و نسل‌هایی از نویسندگان، فیلمنامه‌نویسان و داستان‌نویسان طبقه‌بندی شده‌اند. در اینجا ۱۲ کهن‌الگوی شخصیتی که معمولاً مورد بحث قرار می‌گیرد آورده شده است:

* 1. The Lover: the romantic lead who’s guided by the heart. Their strengths include humanism, passion, and conviction. Their weaknesses include naivete and irrationality. Some famous lovers are Romeo, Juliet, and Scarlett O’Hara.
* ۱. عاشق: هدایت‌کننده‌ی عاشقانه که توسط قلب هدایت می‌شود. نقاط قوت آن‌ها شامل انسانیت، اشتیاق و اعتقاد است. نقاط ضعف آن‌ها شامل ساده‌لوحی و غیرمنطقی بودن است. برخی از عاشقان مشهور رومئو، ژولیت و اسکارلت اوهارا هستند.
* 2. The Hero: the protagonist who rises to meet a challenge and saves the day. Their strengths are courage, perseverance, and honor. Their weaknesses include overconfidence and hubris. Some famous heros are Achilles, Luke Skywalker, and Wonder Woman.
* ۲. قهرمان: قهرمانی که برای مقابله با یک چالش برمی‌خیزد و همه‌چیز را حل می‌کند. نقاط قوت آن‌ها شجاعت، پشتکار و افتخار است. نقاط ضعف آن‌ها شامل اعتماد‌به‌نفس بیش‌ازحد و غرور است. برخی از قهرمانان مشهور آشیل، لوک اسکای واکر و واندر وومن هستند.
* 3. The Magician: a powerful figure who has harnessed the ways of the universe to achieve their goals. Their strengths may include omniscience, omnipotence, and discipline, while their weaknesses center on corruptibility and arrogance. Prospero, Gandalf, Morpheus, and Dumbledore are famous magician characters.
* ۳. جادوگر: شخصیت قدرتمندی که راه‌های هستی را برای رسیدن به اهداف خود مهار کرده است. نقاط قوت آن‌ها ممکن است شامل دانایی مطلق، قدرت مطلق و انضباط باشد، در حالی که نقاط ضعف آن‌ها بر فساد و تکبر متمرکز است. پروسپرو، گندالف، مورفئوس و دامبلدور شخصیت‌های معروف شعبده‌باز هستند.
* 4. The Outlaw: the rebel who won’t abide by society’s demands. The outlaw can be a bad guy, but not always. The outlaw’s strengths include independent thinking and skepticism. Their weaknesses may include self-involvement and criminality. Among the famous outlaws are Han Solo, Dean Moriarty, and Humbert Humbert.
* ۴. قانون‌شکن: یک شورشی‌ است که از خواسته‌های جامعه تبعیت نمی‌کند. قانون‌شکن می‌تواند آدم بدی باشد؛ اما نه همیشه. نقاط قوت قانون‌شکن شامل تفکر مستقل و شک و تردید است. نقاط ضعف آن‌ها ممکن است شامل خوددرگیری و جنایتکاری باشد. از جمله قانون‌شکنان معروف می توان به هان سولو، دین موریارتی و هامبرت هامبرت اشاره کرد.
* 5. The Explorer: a character naturally driven to push boundaries and find what’s next. Their strengths: They are curious, driven, and motivated by self-improvement. They are weak in that they are restless, unreliable, and never satisfied. Famous explorers include Odysseus, Sal Paradise, and Huckleberry Finn.
* ۵. کاوشگر: شخصیتی که به‌طور طبیعی به‌دنبال آن است که مرزها را جابجا کند و آینده را پیدا کند. نقاط قوت آن‌ها کنجکاوی، تحرک و انگیزه‌ی آن‌ها خودسازی است. آن‌ها از این نظر ضعیف هستند که بی‌قرار و غیرقابل‌اعتمادند و هرگز راضی نیستند. از کاوشگران معروف می‌توان به ادیسه، سال پارادایز ​​و هاکلبری فین اشاره کرد.
* 6. The Sage: a wise figure with knowledge for those who inquire. Strengths of the sage include wisdom, experience, and insight. In terms of weakness, the sage may be overly cautious and hesitant to actually join the action. A few famous sages: Athena, Obi-Wan Kenobi, and Hannibal Lecter (an evil sage).
* ۶. حکیم: شخصیتی عاقل با دانش برای اهل تحقیق. نقاط قوت حکیم شامل خرد، تجربه و بصیرت است. از نظر نقطه ضعف، حکیم ممکن است بیش‌از‌حد محتاط باشد و برای پیوستن به عمل مردد باشد. چند حکیم معروف: آتنا، اوبی وان کنوبی و هانیبال لکتر (یک حکیم بد).
* 7. The Innocent: a morally pure character, often a child, whose only intentions are good. Their strengths range from morality to kindness to sincerity. Their weaknesses start with being vulnerable, naive, and minimally skilled. Famous innocents are Tiny Tim, Lennie Small, Cio-Cio-San.
* ۷. معصوم: شخصیتی که از نظر اخلاقی پاک، اغلب کودک است و فقط نیت خیر دارد. نقاط قوت آن‌ها از اخلاق گرفته تا مهربانی و اخلاص را در بر می‌گیرد. نقاط ضعف آن‌ها با آسیب‌پذیر بودن، ساده‌لوح بودن و حداقل مهارت شروع می‌شود. افراد بی‌گناه معروف تینی تیم، لنی اسمال، سیو-سیو-سان هستند.
* 8. The Creator: a motivated visionary who creates art or structures during the narrative. Their strengths include creativity, willpower, and conviction. Their weaknesses include self-involvement, single-mindedness, and lack of practical skills. Famous creators include Zeus, Dr. Emmett Brown, and Dr. Moreau.
* ۸. خالق: بیننده‌ای با‌انگیزه که هنر یا ساختارهایی را در طول روایت خلق می‌کند. نقاط قوت آن‌ها شامل خلاقیت، اراده و اعتقاد است. از نقاط ضعف آن‌ها می‌توان به خود‌درگیر بودن، تک‌فکری و نداشتن مهارت‌های عملی اشاره کرد. از خالقان معروف می‌توان به زئوس، دکتر امت براون و دکتر موریو اشاره کرد.
* 9. The Ruler: a character with legal or emotional power over others. The ruler’s strengths include omnipotence, status, and resources. Their weaknesses include aloofness, being disliked by others, and always seeming out of touch. Famous rulers include Creon, King Lear, and Huck Finn’s Aunt Sally.
* ۹. حاکم: شخصیتی با قدرت قانونی یا عاطفی بر دیگران. نقاط قوت حاکم شامل قدرت مطلق، موقعیت و منابع است. نقاط ضعف آن‌ها عبارتند از: گوشه‌گیری، دوست داشته نشدن توسط دیگران و همیشه دور از دسترس بودن. از فرمانروایان معروف می‌توان به کرئون، شاه لیر و عمه سالی هاک فین اشاره کرد.
* 10. The Caregiver: a character who continually supports others and makes sacrifices on their behalf. Among their strengths, caregivers are honorable, selfless, and loyal. Among their weaknesses, they lack personal ambition or leadership. Sometimes they even lack self worth. Famous caregivers include Dolly Oblonsky, Calpurnia, and Samwell Tarly.
* ۱۰. مراقب: شخصیتی که به‌طور مداوم از دیگران پشتیبانی می‌کند و به‌خاطر آن‌ها ازخودگذشتگی می‌کند. از جمله نقاط قوت آن‌ها این است که مراقبان لایق احترام‌اند، ازخودگذشتگی دارند و وفادار هستند. از جمله نقاط ضعف آن‌ها این است که فاقد جاه‌طلبی یا رهبری هستند. گاهی اوقات حتی فاقد ارزش شخصی هستند. مراقبان مشهور شامل دالی اوبلانسکی، کالپورنیا و سامول تارلی هستند.
* 11. The Everyman: a relatable character recognizable from daily life. When it comes to strengths, they are grounded, salt-of-the-earth, and relatable. In terms of weaknesses, they typically lack special powers and are often unprepared for what’s to come. Famous everymen: Bilbo Baggins, Leopold Bloom, Leslie Knope.
* ۱۱. همه‌پسند: یک شخصیت مرتبط که از زندگی روزمره قابل‌شناخت است. وقتی صحبت از نقاط قوت به میان می‌آید، آن‌ها خویشتن‌دار، آدم پاک و خوش طینت و قابل ارتباط هستند. از نظر نقاط ضعف، آن‌ها معمولاً فاقد قدرت‌های ویژه هستند و اغلب برای اتفاقات آینده آماده نیستند. افراد مشهور: بیلبو بگینز، لئوپولد بلوم، لزلی ناپ.
* 12. The Jester: an intentionally funny character who provides comic relief but may also speak important truths. Strengths include the ability to be funny, disarming, and insightful. Weaknesses include the capacity to be obnoxious and superficial. Famous jesters range from Sir John Falstaff to King Lear’s Fool to George’s parents in Seinfeld.

۱۲. دلقک: یک شخصیت بامزه است اما ممکن است حقایق مهمی را نیز بیان کند. نقاط قوت شامل توانایی خنده‌دار بودن، خلع سلاح کردن طرف مقابل و بصیرت است. نقاط ضعف شامل ظرفیت منفور و سطحی بودن است. دلقک‌های معروف شامل سر جان فالستاف تا احمق شاه لیر تا والدین جورج در سینفلد هستند.

Characters can be categorized into different types based on their colors. Here are some common character types based on color symbolism:

شخصیت‌ها را می‌توان بر اساس رنگ آن‌ها به انواع مختلفی دسته‌بندی کرد. در این‌جا چند نوع کاراکتر رایج بر اساس نمادگرایی رنگ آورده شده است:


1. Red Characters:

۱. شخصیت‌های قرمز:

* Energetic and passionate.
* Often portrayed as assertive, bold, and ambitious.
* May have strong emotions and exhibit traits like courage, determination, and leadership.
* Can symbolize power, strength, and intensity.
* پر‌انرژی و پرشور.
* اغلب به‌عنوان یک فرد قاطع، جسور و جاه‌طلب به تصویر کشیده می‌شود.
* ممکن است احساسات قوی داشته باشد و ویژگی‌هایی مانند شجاعت، قاطعیت و رهبری را نشان دهد.
* می‌تواند نماد قدرت، سختی و نیرومندی باشد.

2. Blue Characters:

۲. شخصیت‌های آبی:

* Calm, rational, and introspective.
* Often seen as intelligent, trustworthy, and dependable.
* May possess qualities like loyalty, wisdom, and serenity.
* Can symbolize stability, peace, and reliability.
* آرام، منطقی و درون‌گرا.
* اغلب به‌عنوان فردی باهوش، قابل‌اعتماد و قابل‌اتکا دیده می‌شود.
* ممکن است دارای ویژگی‌هایی مانند وفاداری، خرد و آرامش باشد.
* می‌تواند نماد ثبات، صلح و اطمینان باشد.

3. Green Characters:

۳. شخصیت‌های سبز:

* Connected to nature, growth, and renewal.
* Often portrayed as nurturing, harmonious, and empathetic.
* May exhibit traits like kindness, compassion, and adaptability.
* Can symbolize balance, healing, and renewal.
* متصل به طبیعت، رشد و تجدید.
* اغلب به‌عنوان پرورش‌دهنده، هماهنگ و همدل به تصویر کشیده می‌شود.
* ممکن است ویژگی‌هایی مانند مهربانی، شفقت و سازگاری را از خود نشان دهد.
* می‌تواند نماد تعادل، شفا و تجدید باشد.

4. Yellow Characters:

۴. شخصیت‌های زرد:

* Bright, cheerful, and optimistic.
* Often seen as creative, outgoing, and joyful.
* May possess traits like confidence, enthusiasm, and curiosity.
* Can symbolize happiness, intellect, and positivity.
* روشن، شاد و خوش‌بین.
* اغلب به‌عنوان خلاق، برون‌گرا و شادی‌آور دیده می‌شود.
* ممکن است صفاتی مانند اعتماد‌به‌نفس، اشتیاق و کنجکاوی داشته باشد.
* می‌تواند نمادی از خوشبختی، هوش و مثبت‌اندیشی باشد.

5. Purple Characters:

۵. شخصیت‌های بنفش:

* Associated with mystery, spirituality, and creativity.
* Often portrayed as imaginative, wise, and intuitive.
* May possess traits like magic, elegance, and independence.
* Can symbolize royalty, wisdom, and spirituality.
* با رمز و راز، معنویت و خلاقیت همراه است.
* اغلب به‌صورت تخیلی، عاقلانه و شهودی به تصویر کشیده می‌شود.
* ممکن است دارای ویژگی‌هایی مانند جادو، ظرافت و استقلال باشد.
* می‌تواند نماد سلطنت، خرد و معنویت باشد.

6. Black Characters:

۶. شخصیت‌های سیاه:

* Often associated with darkness, secrecy, and power.
* May exhibit traits like mystery, strength, and sophistication.
* Can symbolize authority, elegance, and resilience.
* اغلب با تاریکی، مرموز بودن و قدرت همراه است.
* ممکن است ویژگی‌هایی مانند رمز و راز، قدرت و اغوا و دل‌فریبی را نشان دهد.
* می‌تواند نماد اقتدار، ظرافت و انعطاف‌پذیری باشد.

7. White Characters:

۷. شخصیت‌های سفید:

* Symbolizes purity, innocence, and goodness.
* Often portrayed as calm, peaceful, and gentle.
* May possess traits like purity, sincerity, and openness.
* Can symbolize purity, innocence, and new beginnings.
* سمبل خلوص، بی‌گناهی و خوبی است.
* غالبا به‌عنوان فردی آرام، ملایم و مهربان به تصویر کشیده می‌شود.
* ممکن است دارای ویژگی‌هایی مانند خلوص، صمیمیت و صراحت باشد.
* می‌تواند نماد پاکی، بی‌گناهی، و شروع‌های جدید باشد.

These color associations are not exhaustive, and symbolism can vary based on individual interpretation and cultural context. It's important to remember that character traits and symbolism can extend beyond colors, encompassing a wide range of characteristics and complexities.

این تداعی‌های رنگی جامع نیستند و نمادگرایی می‌تواند بر اساس تفسیر فردی و زمینه‌ی فرهنگی متفاوت باشد. مهم است که به یاد داشته باشید ویژگی‌های شخصیتی و نمادگرایی می‌تواند فراتر از رنگ‌ها گسترش یابد و طیف گسترده‌ای از ویژگی‌ها و پیچیدگی‌ها را در بر بگیرد.

## اپلیکیشن زبانشناس

یکی از روش‌های جذاب برای یادگیری زبان انگلیسی، استفاده از اپلیکیشن‌های آموزشی است. میان اپلیکیشن‌های فارسی زبان آموزش انگلیسی، زبانشناس با ارائه‌ی کامل‌ترین اپلیکیشن می‌تواند بهترین گزینه برای یادگیری انگلیسی باشد. امکانات فوق‌العاده‌ای مانند دروس آموزشی در سطوح مختلف، داستان‌های کوتاه و بلند همراه با ترجمه، جعبه لایتنر، یادگیری همراه با فیلم، موسیقی و پادکست تنها بخشی از امکانات اپلیکیشن زبانشناس است. همین حالا [اپلیکیشن زبانشناس](https://app.zabanshenas.com/) را دانلود کنید و از یادگیری زبان با آن لذت ببرید.

## سخن پایانی

امیدوارم از مطالعه‌ی این لکچر انگلیسی درباره‌ی شخصیت‌ها لذت برده باشید. این لکچر سرشار از لغات و اصطلاحات جدید است که می‌توانید با استفاده از جعبه لایتنر زبانشناس آن‌ها را به حافظه‌ی بلندمدت خود انتقال دهید. سپاس که تا انتها همراه ما بودید.

لکچر انگلیسی درباره‌ی خودکشی با ترجمه‌ی فارسی.jpg

لکچر انگلیسی درباره‌ی خودکشی با ترجمه‌ی فارسی

در لکچر انگلیسی درمورد خودکشی می‌خواهیم نگاهی جامع به این پدیده‌ی حساس بیندازیم. تا پایان لکچر انگلیسی درباره‌ی خودکشی همراه ما باشید تا عمیق‌تر آن را بررسی کنیم.

## Overview

بررسی اجمالی

Every year 703 000 people take their own life and there are many more people who attempt suicide. Every suicide is a tragedy that affects families, communities and entire countries and has long-lasting effects on the people left behind. Suicide occurs throughout the lifespan and was the fourth leading cause of death among 15–29-year-olds globally in 2019.

سالانه ۷۰۳۰۰۰ نفر جان خود را با دست‌های خودشان می‌گیرند و تعداد افراد بیش‌تری نیز دست به خودکشی می‌زنند. هر خودکشی یک تراژدی است که خانواده‌ها، جوامع و کل کشورها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و تاثیرات طولانی‌‌مدتی بر افراد به‌جا‌مانده می‌گذارد. خودکشی در تمام طول عمر رخ می‌دهد و چهارمین عامل مرگ‍‌‌‌‌‌ و‌میر در بین جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله در جهان، در سال ۲۰۱۹ بوده است.

Suicide does not just occur in high-income countries but is a global phenomenon in all regions of the world. In fact, over 77% of global suicides occurred in low- and middle-income countries in 2019.

خودکشی فقط در کشورهای پردرآمد اتفاق نمی‌افتد؛ بلکه یک پدیده‌ی جهانی در تمام مناطق دنیا است. در واقع، بیش از ۷۷ درصد از خودکشی‌های جهان در سال ۲۰۱۹ در کشورهایی با درآمد کم و متوسط ​​رخ داده است.

Suicide is a serious public health problem; however, suicides are preventable with timely, evidence-based and often low-cost interventions. For national responses to be effective, a comprehensive multisectoral suicide prevention strategy is needed.

خودکشی یک مشکل جدی بهداشت عمومی است. با این حال، خودکشی با مداخلات به‌موقع، مبتنی بر شواهد و اغلب کم‌هزینه قابل پیش‌گیری است. برای موثر بودن پاسخ‌ها در سطح ملی، یک استراتژی جامع و چندبخشی برای پیش‌گیری از خودکشی مورد نیاز است.

## Who is at risk?

چه کسی در معرض خطر است؟

While the link between suicide and mental disorders (in particular, depression and alcohol use disorders) and a previous suicide attempt is well established in high-income countries, many suicides happen impulsively in moments of crisis with a breakdown in the ability to deal with life stresses, such as financial problems, relationship break-up or chronic pain and illness.

در حالی که ارتباط بین خودکشی و اختلالات روانی (به‌طور ویژه، افسردگی و اختلالات مصرف الکل) و اقدام به خودکشی، قبلا در کشورهای با درآمد بالا به‌خوبی ثابت شده است، بسیاری از خودکشی‌ها به‌طور ناگهانی در لحظات بحران با شکست در توانایی مقابله با استرس‌های زندگی مانند مشکلات مالی، جدایی در رابطه یا درد و بیماری مزمن اتفاق می‌افتد.

In addition, experiencing conflict, disaster, violence, abuse, or loss and a sense of isolation are strongly associated with suicidal behaviour. Suicide rates are also high amongst vulnerable groups who experience discrimination, such as refugees and migrants; indigenous peoples; lesbian, gay, bisexual, transgender, intersex (LGBTI) persons; and prisoners.

علاوه‌بر این، تجربه کردن درگیری، فاجعه، خشونت، سوءاستفاده یا از دست دادن و احساس انزوا به‌شدت با خودکشی مرتبط است. نرخ خودکشی نیز در میان گروه‌های آسیب‌پذیری که تبعیض را تجربه می‌کنند بالا است؛ مانند پناهندگان و مهاجران، مردم بومی، افراد هم‌جنس‌گرا، تراجنسیتی، کسانی که تغییر جنسیت داده‎اند، کسانی که فاقد جنسیت به‌خصوص‌اند و زندانیان.

Methods of suicide

روش‌های خودکشی

It is estimated that around 20% of global suicides are due to pesticide self-poisoning, most of which occur in rural agricultural areas in low- and middle-income countries. Other common methods of suicide are hanging and firearms.

تخمین زده می‌شود که حدود ۲۰ درصد از خودکشی‌های جهانی به‌دلیل مسموم کردن خود با حشره‌کش‌ها است که بیشتر آن در مناطق کشاورزی روستایی در کشورهای با درآمد کم و متوسط ​​رخ می‌دهد. سایر روش‌های متداول خودکشی حلق‌آویز کردن و اسلحه‌ی گرم است.

As indicated in LIVE LIFE: An implementation guide for suicide prevention in countries, knowledge of the most commonly used suicide methods is important to devise prevention strategies which have shown to be effective, such as restriction of access to means of suicide.

همان‌طور که در برنامه‌ی «(زندگی کن): راهنمای اجرایی برای پیش‌گیری از خودکشی در کشورها» نشان داده شده است، آگاهی از متداول‌ترین روش‌های خودکشی برای ابداع راهبردهای پیش‌گیری موثر است؛ مانند محدود کردن دسترسی به وسایل خودکشی.

## Prevention and control

پیش‌گیری و کنترل

Suicides are preventable. There are a number of measures that can be taken at population, sub-population and individual levels to prevent suicide and suicide attempts. LIVE LIFE, WHO’s approach to suicide prevention, recommends the following key effective evidence-based interventions:

خودکشی قابل پیش‌گیری است. مجموعه‌ای از اقدامات برای جلوگیری از خودکشی و اقدام به خودکشی در سطح جمعیت، خرده‌جمعیت و در سطح فردی وجود دارد که می‌توان انجام داد. برنامه‌ی «(زندگی کن): رویکرد سازمان سلامت جهانی برای پیش‌گیری از خودکشی»، مداخلات کلیدی موثر زیر را توصیه می‌کند که مبتنی بر شواهد‌ هستند:

* limit access to the means of suicide (e.g. pesticides, firearms, certain medications);
* محدود کردن دسترسی به وسایل خودکشی (مانند آفت‌کش‌ها، اسلحه‌ی گرم، داروهای خاص)؛
* interact with the media for responsible reporting of suicide;
* تعامل با رسانه‌ها برای گزارش مسئولانه‌ی خودکشی؛
* foster socio-emotional life skills in adolescents;
* پرورش مهارت‌های زندگی اجتماعی-عاطفی در نوجوانان؛
* early identify, assess, manage and follow up anyone who is affected by suicidal behaviours.
* شناسایی، ارزیابی، مدیریت و پیگیری زودهنگام هر فردی که تحت‌تاثیر رفتارهای خودکشی است.

These need to go hand-in-hand with the following foundational pillars: situation analysis, multisectoral collaboration, awareness raising, capacity building, financing, surveillance and monitoring and evaluation.

این‌ها باید با ارکان اساسی زیر همراه شوند: تحلیل وضعیت، همکاری چند‌بخشی، افزایش آگاهی، ظرفیت‌‌سازی، تامین مالی، نظارت و ارزیابی.

Suicide prevention efforts require coordination and collaboration among multiple sectors of society, including the health sector and other sectors such as education, labour, agriculture, business, justice, law, defence, politics, and the media. These efforts must be comprehensive and integrated as no single approach alone can make an impact on an issue as complex as suicide.

تلاش‌های پیش‌گیری از خودکشی نیازمند هماهنگی و همکاری بین بخش‌های مختلف جامعه، از جمله بخش بهداشت و سایر بخش‌ها مانند آموزش، کار، کشاورزی، تجارت، عدالت، قانون، دفاع، سیاست و رسانه است. این تلاش‌ها باید جامع و یکپارچه باشند، زیرا هیچ رویکرد واحدی به‌تنهایی نمی‌تواند بر موضوعی به پیچیدگی خودکشی تاثیر بگذارد.

## Challenges and obstacles

چالش‌ها و موانع

### Stigma and taboo

لکه‌ی ننگ و تابو

Stigma, particularly surrounding mental disorders and suicide, means many people thinking of taking their own life or who have attempted suicide are not seeking help and are therefore not getting the help they need. The prevention of suicide has not been adequately addressed due to a lack of awareness of suicide as a major public health problem and the taboo in many societies to openly discuss it. To date, only a few countries have included suicide prevention among their health priorities and only 38 countries report having a national suicide prevention strategy.

وجود لکه‌ی ننگ، به‌ویژه در مورد اختلالات روانی و خودکشی، به این معناست که بسیاری از افرادی که به فکر خودکشی هستند یا اقدام به خودکشی کرده‌اند، به دنبال کمک نیستند و بنابراین کمک مورد نیاز خود را دریافت نمی‌کنند. پیش‌گیری از خودکشی به دلیل عدم آگاهی از خودکشی به‌عنوان یک مشکل عمده‌ی بهداشت عمومی و نبود بحث علنی که در بسیاری از جوامع تابو در نظر گرفته می‌شود، به‌اندازه‌ی کافی مورد توجه قرار نگرفته است. تا به امروز، تنها چند کشور پیش‌گیری از خودکشی را در اولویت‌های بهداشتی خود قرار داده‌اند و تنها ۳۸ کشور گزارش کرده‌اند که یک استراتژی ملی پیش‌گیری از خودکشی دارند.

Raising community awareness and breaking down the taboo is important for countries to make progress in preventing suicide.

افزایش آگاهی جامعه و شکستن تابو برای کشورها مهم است تا در پیش‌گیری از خودکشی پیشرفت کنند.

### Data quality

کیفیت اطلاعات

Globally, the availability and quality of data on suicide and suicide attempts is poor. Only some 80 Member States have good-quality vital registration data that can be used directly to estimate suicide rates. This problem of poor-quality mortality data is not unique to suicide, but given the sensitivity of suicide – and the illegality of suicidal behaviour in some countries – it is likely that under-reporting and misclassification are greater problems for suicide than for most other causes of death.

در سطح جهانی، در دسترس بودن و کیفیت داده‌ها در مورد خودکشی و اقدام به خودکشی ضعیف است. فقط حدود ۸۰ کشور عضو، داده‌های ثبتی حیاتی با کیفیت خوبی دارند که می‌توان به‌طور مستقیم برای تخمین میزان خودکشی از آن‌ها استفاده کرد. مشکل داده‌های مرگ‌ومیر با کیفیت پایین، منحصر‌ به خودکشی نیست، اما با توجه به حساسیت خودکشی - و غیرقانونی بودن رفتار خودکشی در برخی کشورها - این احتمال وجود دارد که گزارش‌دهی ناکافی و طبقه‌بندی نادرست مشکلات بزرگ‌تری برای خودکشی نسبت به سایر علل مرگ‌ومیر باشد.

Improved surveillance and monitoring of suicide and suicide attempts is required for effective suicide prevention strategies. Cross-national differences in the patterns of suicide, and changes in the rates, characteristics and methods of suicide, highlight the need for each country to improve the comprehensiveness, quality and timeliness of their suicide-related data. This includes vital registration of suicide, hospital-based registries of suicide attempts and nationally representative surveys collecting information about self-reported suicide attempts.

مراقبت و نظارت بهبودیافته بر خودکشی و اقدام برای خودکشی برای راهبردهای موثر پیش‌گیری از خودکشی مورد نیاز است. تفاوت‌های بین‌‌المللی در الگوهای خودکشی و تغییر در نرخ آن‌ها، مشخصات و روش‌های خودکشی، نیاز هر کشور برای بهبود جامعیت، کیفیت و به‌موقع بودن داده‌های مربوط به خودکشی را برجسته می‌کند. این شامل ثبت خودکشی، ثبت اقدامات خودکشی در سطح بیمارستان و نظرسنجی‌های ملی است که اطلاعات مربوط به اقدامات خودکشی گزارش‌شده توسط خود فرد را جمع‌آوری می کند.

According to Emile Durkheim’s (A Study in Sociology, New York, The Free Press, 1951) theory on suicide, he concluded that there are four different types of suicide.

با توجه به نظریه‌ی امیل دورکیم (مطالعه ای در جامعه‌شناسی، نیویورک، مطبوعات آزاد، ۱۹۵۱) در مورد خودکشی، او به این نتیجه رسید که چهار نوع مختلف خودکشی وجود دارد.

Durkheim’s studies revolved around him trying to understand what makes a person actually commit suicide and what influences or factors may have led that person to that final decision or act.

مطالعات دورکیم حول محور تلاش او برای درک این می‌چرخد که چه چیزی باعث می‌شود شخص واقعا دست به خودکشی بزند و چه تاثیرات یا عواملی ممکن است آن شخص را به آن تصمیم یا اقدام نهایی سوق دهد.

Durkheim believed that various sociologically factors and influences were at work such as work pressure, financial, religious, marital to name just a few.

دورکیم معتقد بود که عوامل و تاثیرات مختلف جامعه‌شناختی مانند فشار کاری، مالی، مذهبی و زناشویی تعدادی از آن‌ها است.

According to Durkheim, there are four types of suicide:

از نظر دورکیم چهار نوع خودکشی وجود دارد:

Egoistic suicide.

خودکشی خودخواهانه

Altruistic suicide.

خودکشی نوع‌دوستانه

Anomic suicide.

خودکشی آنومیک؛ خودکشی ناشی از نابسامانی

Fatalistic suicide.

خودکشی تقدیرگرایانه

Egoistic suicide relates to the person being alone or an outsider and subsequently they see themselves alone within the world. This type of person has a low social interaction with others.

خودکشی خودخواهانه مربوط به تنهایی یا تصور کردن خود به‌عنوان یک فرد خارجی است که در آینده خود را در دنیا تنها می‌بیند. این نوع افراد تعامل اجتماعی پایینی با دیگران دارند.

Altruistic suicide is when social group involvement is too high, expectation from a group is being met at a very high level such as a sacrifice for a cult or religion. Another example would be a Marta or a suicide bomber.

خودکشی نوع‌دوستانه زمانی است که مشارکت اجتماعی بسیار زیاد است و انتظارات از یک گروه در سطح بسیار بالایی برآورده می‌شود؛ مانند قربانی شدن برای یک فرقه یا مذهب. مثال دیگر می‌تواند یک ارزش فناپذیر یا بمب‌گذاری انتحاری باشد.

Anomic suicide relates to a low degree of regulation and this kind of suicide is carried out during periods of considerable stress and frustration. A good example would be great financial loss or when the financial market that person controls collapses with severe consequences for many involved.

خودکشی آنومیک به درجه‌ی پایینی از مقررات مربوط می‌شود و این نوع خودکشی در دوره‌هایی با استرس و محرومیت قابل‌توجه انجام می‌شود. یک مثال خوب می‌تواند زیان مالی بزرگ باشد یا زمانی که بازار مالی که آن شخص کنترلش می‌کند سقوط کند و عواقب شدیدی برای بسیاری از کسانی داشته باشد که درگیرش هستند.

Fatalistic suicide is when people are kept under tight regulation such as in Korea. Where there is extreme rule in order or high expectations set upon a person or peoples in which lead them to a sense of no self or individuality.

خودکشی تقدیرگرایانه زمانی اتفاق می‌افتد که افراد تحت مقررات سخت‌گیرانه مانند کشور کره‌ی شمالی نگه داشته می‌شوند. در جایی که نظم افراطی وجود داشته باشد یا انتظارات زیادی از شخص یا مردمی وجود داشته باشد که آن‌ها را به احساس پوچی یا فردیت سوق دهد.

The bottom line is this.

نکته‌ی اصلی این است.

In reality, people who actually commit the physical act of suicide, those who kill themselves often fall into 3 areas.

در واقعیت افرادی که در عمل اقدام به خودکشی فیزیکی می‌کنند، کسانی که خود را می‌کشند، اغلب در ۳ حوزه قرار می‌گیرند.

The first is depressive where one is feeling considerably sorry for oneself and it could be the result of a breakup from boyfriend or girlfriend or a divorce. In truth, that person will never actually commit suicide but will enter into negative suicidal thoughts and on some level this is possibly very cathartic or even helpful in contrast to their pain and extreme feelings of loss or rejection or towards other similar situations that may arise in their life.

اولین مورد افسردگی است که در آن فرد به‌شدت برای خودش متاسف است و ممکن است نتیجه‌‌ی جدایی از دوست‌پسر یا دوست‌دختر یا طلاق باشد. در حقیقت، آن شخص هرگز در عمل خودکشی نمی‌کند، بلکه وارد افکار منفی خودکشی می‌شود و در برخی سطوح، این احتمالا بر خلاف درد و احساس شدید از دست دادن یا طرد شدن او یا سایر موقعیت‌های مشابهی که در زندگی ممکن است در آن دچار شود، بسیار تخلیه‌کننده یا حتی مفید است.

This is the type of suicide that may happen but probably won’t and often doesn’t, but could.

این نوعی از خودکشی است که ممکن است اتفاق بیفتد اما احتمالا اتفاق نمی‌افتد و در اکثر مواقع هم صورت نمی‌گیرد، اما ممکن است اتفاق بیفتد.

The next state is also depressive and may be the result of extreme emotional turmoil often under the influence of alcohol and or drugs and mainly falls under the category of a cry for help and a need for serious attention for all the right reasons. (Not to be underestimated by the use of casual general terms).

حالت بعدی نیز افسردگی است و ممکن است نتیجه‌ی آشفتگی شدید عاطفی باشد که اغلب تحت‌تاثیر الکل و یا مواد مخدر است و اغلب در دسته‌ی درخواست کمک و نیاز به توجه جدی به دلایل درست قرار می‌گیرد. (که با استفاده از اصطلاحات عمومی معمولی نباید دست‌کم گرفته شود).

This type of suicide could happen but probably won’t and often doesn’t and is mainly about a demonstration of severe emotional pain and feelings of helplessness and hopelessness with regard to that person’s situation.

این نوع خودکشی می‌تواند اتفاق بیفتد، اما احتمالا اتفاق نمی‌افتد و در اکثر مواقع هم اتفاق نمی‌افتد و عمدتا در مورد تظاهرات درد عاطفی شدید و احساس درماندگی و ناامیدی با توجه به موقعیتی که آن شخص در آن است، اتفاق می‌افتد.

Often that person’s situation has now become so intolerable they only see one way which is to either drink themselves senseless or drug themselves up and find themselves standing on the top of a buildings edge, a ledge, a bridge or a cliff and threatening to jump BUT more than likely won’t because it’s more about demonstrating showing others the severe pain and turmoil that persons is in than to actually end it all if this display of pain brings them help.

غالبا وضعیت آن شخص اکنون آن‌قدر غیرقابل تحمل شده است که فقط یک راه می‌بیند و آن این است که یا خود را مجبور به نوشیدن کند یا خود را مجبور به قرص خوردن کند و خود را ببیند که بالای لبه ساختمان، یک پرتگاه، یک پل یا یک صخره ایستاده و تهدید به پریدن می‌کند اما به احتمال زیاد این اتفاق نخواهد افتاد، زیرا بیشتر برای نشان دادن درد و آشفتگی شدید فرد به دیگران است تا اینکه واقعا به همه‌چیز پایان دهد.

This usually results in other people expressing considerable urgency and grave concern over that person which is in effect what that person needs and can thankfully lead to some form of help and or therapy as a result.

این معمولا منجر به ابراز فوریت و نگرانی شدید افراد دیگر در مورد آن شخص می‌شود که در واقع همان چیزی است که آن شخص به آن نیاز دارد و در نتیجه خوشبختانه می‌تواند منجر به نوعی کمک یا درمان شود.

The third type of suicide is exactly what it says it is. This person will commit suicide, they will kill themselves.

نوع سوم خودکشی دقیقا همان چیزی است که واژه‌ی خودکشی بیان می‌کند. این شخص خودکشی خواهد کرد، آن‌ها خودشان را خواهد کشت.

Often this type or state will result in the act of committing suicide and it will usually be with a clear and sober mind in the decision anyway, to take an overdose, to shoot oneself or jump to their death and is in many cases calmly chosen and decided upon in a clear way.

غالبا این نوع یا حالت، منجر به خودکشی می‌شود و به‌طور معمول با ذهنی روشن و هوشیار در تصمیم‌گیری، مصرف بیش‌ازحد، شلیک به خود یا پریدن به سمت مرگ است و در بسیاری از موارد با آرامش انتخاب می‌شود و به روشی روشن تصمیم‌گیری می‌شود.

There are various videos around online which demonstrate the moments before a person committed suicide, when they actually committed suicide there is often shown a sense of calm and control without any indication of what they were about to do such as waiting at a railway station platform in a calm patient manner the same as all the other commuters and then just as the train approaches they jump in front of it.

ویدئوهای مختلفی در سراسر دنیا به‌صورت آنلاین وجود دارد که لحظات قبل از خودکشی یک فرد را نشان می‌دهد، زمانی که آن‌ها واقعا خودکشی کردند، اغلب یک احساس آرامش و کنترل نشان داده می‌شود بدون هیچ نشانه‌ای از کاری که می‌خواستند انجام دهند؛ مانند انتظار در سکوی ایستگاه راه‌آهن با رفتاری آرام و صبور مانند همه‌ی مسافران دیگر و سپس به‌محض نزدیک شدن قطار، جلوی آن می‌پرند.

Suicide has many reasons and causes and they are very complex and profound.

خودکشی علل زیادی دارد و بسیار پیچیده و عمیق است.

Each individual is unique in their own reasons why they commit suicide or talk about it or just think about it and in most cases it is usually the result of depression and depressed related symptoms that become so insurmountable and so intolerable that after years of therapies and treatments over many years they find themselves at a loss and decide that they cannot and will not continue with their current feelings and thoughts.

دلایل هر فرد منحصر‌به‌فرد است که چرا خودکشی می‌کند یا در مورد آن صحبت می‌کند یا فقط به آن فکر می‌کند و در بیشتر موارد، معمولا نتیجه‌اش افسردگی و علائم مرتبط با افسردگی است که آن‌قدر برطرف‌ نشدنی و غیرقابل تحمل می‌شود که پس از سال‌ها رفتار‌درمانی و روان‌درمانی، در طول سالیان متمادی آن‌ها خود را در فقدان می‌بینند و فکر می‌کنند که دیگر نمی‌توانند تحمل کنند و نمی‌توانند به احساسات و افکار فعلی خود پایان دهند.

There’s also another out of the box category of people who commit suicide unexpectedly who prior to the act of committing suicide weren’t suffering from any depression and that an unexpected event in their life resulted in the decision to end it all, such as shameful guilt due to carrying out an illegal or deviant, dishonest act or behaviour.

هم‌چنین یک دسته‌ی دیگر از افراد خارج از این دسته‌بندی وجود دارد که به طور غیرمنتظره خودکشی می‌کنند و قبل از اقدام به خودکشی از هیچ‌گونه افسردگی رنج نمی‌بردند و یک اتفاق غیرمنتظره در زندگی آن‌ها به تصمیم برای پایان دادن به همه‌چیز منجر می‌شود؛ مانند احساس گناه شرم‌آور به‌دلیل انجام یک عمل غیرسالم یا رفتار غیرقانونی، عمل یا رفتاری غیرصادقانه.

Many people who had been found out or were about to be found out for certain illegal activities and the shame and horror that would bring to both them and their family members ended in them taking their own life.

بسیاری از افرادی که به‌دلیل برخی از فعالیت‌های غیرقانونی و شرم و وحشتی که هم برای آن‌ها و هم برای اعضای خانواده‌ی آن‌ها به همراه داشت، کشف شده بودند یا قرار بود کشف شوند، خودکشی کرده‌اند.

If you or anyone you know has suicidal thoughts or tendencies the Samaritans are there to help.

اگر شما یا هر کسی که می‌شناسید افکار یا تمایلات خودکشی دارد، افراد نیکوکار برای کمک به شما حاضر هستند.

## Facts About Suicide

حقایقی در مورد خودکشی

Suicide is a leading cause of death.

خودکشی یکی از عوامل اصلی مرگ‌و‌میر است.

Suicide is death caused by injuring oneself with the intent to die. A suicide attempt is when someone harms themselves with any intent to end their life, but they do not die as a result of their actions.

خودکشی مرگی است که در اثر صدمه زدن به خود به قصد مردن انجام می‌شود. اقدام به خودکشی زمانی است که شخصی به قصد پایان دادن به زندگی خود، به خود آسیب می‌رساند، اما در نتیجه‌ی کارهای خود نمی‌میرند.

Many factors can increase the risk for suicide or protect against it. Suicide is connected to other forms of injury and violence. For example, people who have experienced violence, including child abuse, bullying, or sexual violence have a higher suicide risk. Being connected to family and community support and having easy access to healthcare can decrease suicidal thoughts and behaviors.

عوامل زیادی می‌توانند خطر خودکشی را افزایش دهند یا در برابر آن محافظت کنند. خودکشی با سایر اشکال آسیب و خشونت مرتبط است. به‌عنوان مثال، افرادی که خشونت، از جمله کودک‌آزاری، قلدری، یا خشونت جنسی را تجربه کرده‌اند، بیشتر در معرض خطر خودکشی هستند. ارتباط با خانواده و حمایت جامعه و دسترسی آسان به مراقبت‌های بهداشتی می‌تواند افکار و رفتارهای خودکشی را کاهش‌ دهد.

Suicide is a serious public health problem.

خودکشی یک مشکل جدی بهداشت عمومی است.

Suicide rates increased approximately 36% between2000–2021. Suicide was responsible for 48,183 deaths in 2021, which is about one death every 11 minutes.3 The number of people who think about or attempt suicide is even higher. In 2021, an estimated 12.3 million American adults seriously thought about suicide, 3.5 million planned a suicide attempt, and 1.7 million attempted suicide.4

نرخ خودکشی بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ تقریبا ۳۶ درصد افزایش یافته است. خودکشی عامل ۴۸۱۸۳ مرگ در سال ۲۰۲۱ بود که تقریبا یک مرگ در هر ۱۱ دقیقه است. تعداد افرادی که به خودکشی فکر می‌کنند یا اقدام به خودکشی می‌کنند حتی بیش‌تر است. در سال ۲۰۲۱، حدود ۱۲/۳ میلیون بزرگسال آمریکایی به‌‌طور جدی به خودکشی فکر کردند، ۳/۵ میلیون نفر برای اقدام به خودکشی کردن برنامه‌ریزی کردند و ۱/۷ میلیون نفر اقدام به خودکشی کردند.

Suicide affects people of all ages. In 2021, suicide was among the top 9 leading causes of death for people ages 10-64. Suicide was the second leading cause of death for people ages 10-14 and 20-34.3

خودکشی، افراد را در هر سنی تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. در سال ۲۰۲۱، خودکشی در میان ۹ علت اصلی مرگ افراد ۱۰ تا ۶۴ ساله بود. خودکشی دومین عامل مرگ‌و‌میر در بین افراد ۱۰-۱۴ ساله و ۲۰-۳۴ ساله بود.

Some groups have higher suicide rates than others. Suicide rates vary by race/ethnicity, age, and other factors, such as where someone lives. By race/ethnicity, the groups with the highest rates are non-Hispanic American Indian/Alaska Native people followed by non-Hispanic White people.3 Other Americans with higher-than-average rates of suicide are veterans, people who live in rural areas, and workers in certain industries and occupations like mining and construction.5,6 Young people who identify as lesbian, gay, or bisexual have higher prevalence of suicidal thoughts and behavior compared to their peers who identify as heterosexual.

برخی از گروه‌ها نسبت به سایرین، میزان خودکشی بالاتری دارند. میزان خودکشی بر اساس نژاد/قومیت، سن و عوامل دیگر، مانند محل زندگی فرد، متفاوت است. بر اساس نژاد/قومیت، گروه‌هایی که بالاترین نرخ‌ها را دارند، سرخ‌پوستان آمریکایی غیر اسپانیایی/بومیان آلاسکا هستند و سپس سفیدپوستان غیر اسپانیایی‌تبار. سایر آمریکایی‌هایی که نرخ خودکشی بالاتر از نرخ متوسط ​​دارند، کهنه‌سربازان هستند، افرادی که در مناطق روستایی زندگی می‌کنند و هم‌چنین کارگرانی که در برخی از صنایع و مشاغل مانند معدن و ساختمان کار می ‌کنند. جوانانی که خود را لزبین، همجنس‌گرا یا دوجنس‌گرا معرفی می‌کنند، در مقایسه با افراد شبیه خود که خود را دگرجنس‌گرا می‌شناسند، بیشتر افکار و رفتارهای خودکشی دارند.

Suicide has far-reaching impact.

خودکشی تاثیر گسترده‌ای دارد.

Suicide and suicide attempts cause serious emotional, physical, and economic impacts. People who attempt suicide and survive may experience serious injuries that can have long-term effects on their health. They may also experience depression and other mental health concerns.8

خودکشی و اقدام به خودکشی اثرات جدی عاطفی، جسمی و اقتصادی دارد. افرادی که اقدام به خودکشی می‌کنند و زنده می‌مانند ممکن است صدمات جدی را تجربه کنند که می‌تواند اثرات طولانی‌مدت بر سلامت آن‌ها داشته باشد. آن‌ها هم‌چنین ممکن است افسردگی و سایر نگرانی‌های مربوط به سلامت روان را تجربه کنند.

Suicide and suicide attempts affect the health and well-being of friends, loved ones, co-workers, and the community. When people die by suicide, their surviving family and friends may experience prolonged grief, shock, anger, guilt, symptoms of depression or anxiety, and even thoughts of suicide themselves.8,9

خودکشی و اقدام به خودکشی بر سلامت و خوشحالی دوستان، عزیزان، همکاران و جامعه تاثیر می‌گذارد. هنگامی که افراد بر اثر خودکشی می‌میرند، خانواده و دوستان بازمانده‌ی آن‌ها ممکن است غم و اندوه طولانی‌مدت، شوک، عصبانیت، احساس گناه، علائم افسردگی یا اضطراب و حتی افکار خودکشی را تجربه کنند.

The financial toll of suicide on society is also costly. In 2020, suicide and nonfatal self-harm cost the nation over $500 billion in medical costs, work loss costs, value of statistical life, and quality of life costs.

خسارات مالی خودکشی بر جامعه نیز گران است. در سال ۲۰۲۰، خودکشی و خودآزاری غیرکشنده بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار هزینه‌های پزشکی، هزینه‌های از دست دادن کار، ارزش زندگی آماری و هزینه‌های کیفیت زندگی را به همراه داشت.

Suicide Prevention Resource for Action

منبع اقدام برای پیش‌گیری از خودکشی

Suicide is preventable and everyone has a role to play to save lives and create healthy and strong individuals, families, and communities. Suicide prevention requires a comprehensive public health approach. CDC developed the Suicide Prevention Resource for Action (Prevention Resource), which provides information on the best available evidence for suicide prevention. States and communities can use the Prevention Resource to help make decisions about suicide prevention activities.

خودکشی قابل پیش‌گیری است و همه باید برای نجات دادن جان‌ افراد و تشکیل خانواده‌ها و جوامع سالم و قوی نقش داشته باشند. پیش‌گیری از خودکشی، نیازمند یک رویکرد جامع بهداشت عمومی است. سی دی سی منبع پیش‌گیری از خودکشی را برای این اقدام (منبع پیش‌گیری) توسعه داد که اطلاعاتی را در مورد بهترین شواهد موجود برای پیش‌گیری از خودکشی ارائه می‌دهد. ایالت‌ها و جوامع می‌توانند از «منبع پیش‌گیری» برای کمک به تصمیم‌گیری در مورد فعالیت‌های پیش‌گیری از خودکشی استفاده کنند.

## اپلیکیشن زبانشناس

یکی از روش‌های جذاب برای یادگیری زبان انگلیسی، استفاده از اپلیکیشن‌های آموزشی است. میان اپلیکیشن‌های فارسی‌زبان آموزش انگلیسی، زبانشناس با ارائه‌ی کامل‌ترین اپلیکیشن می‌تواند بهترین گزینه برای یادگیری انگلیسی باشد. امکانات فوق‌العاده‌ای مانند دروس آموزشی در سطوح مختلف، داستان‌های کوتاه و بلند همراه با ترجمه، جعبه لایتنر، یادگیری همراه با فیلم، موسیقی و پادکست تنها بخشی از امکانات اپلیکیشن زبانشناس است. همین حالا [اپلیکیشن زبانشناس](https://app.zabanshenas.com/) را دانلود کنید و از یادگیری زبان با آن لذت ببرید.

## سخن پایانی

امیدوارم نکات خوب و آموزنده‌ای از لکچر انگلیسی درباره‌ی خودکشی یاد گرفته باشید. یادتان باشد تشخیص و درمان به‌موقع اختلالات روانی، ایجاد حمایت‌های اجتماعی و ارتقاء آگاهی در جامعه می‌تواند به پیشگیری از این اقدام و حفظ سلامت روانی کمک کند. سپاس که تا انتها همراه ما بودید. برای همه‌ی شما آرزوی یک زندگی پر از شادی و انرژی را داریم. 💙

thumbnail_psychological topics.jpg

psychological topics.jpg

لکچر انگلیسی

انگلیسی

لکچر انگلیسی با موضوع عمومی

در این بخش لکچرهای انگلیسی در حوزه موضوعات عمومی را به همراه ترجمه فارسی آن‌ها ارائه خواهیم داد.

لکچر انگلیسی با موضوع محیط زیستی

در این بخش لکچرهای انگلیسی در حوزه محیط‌زیست را به همراه ترجمه فارسی آن‌ها ارائه خواهیم داد.

لکچر انگلیسی با موضوع علمی

در این بخش قصد داریم لکچرهای مختلف انگلیسی را در حوزه موضوعات علمی به همراه ترجمه فارسی هریک به شما ارائه دهیم.

لکچر انگلیسی با موضوع هنر

در این بخش لکچرهای انگلیسی متعددی درباره هنر به‌همراه ترجمه فارسی آن‌ها به شما ارائه می‌دهیم.

لکچر انگلیسی با موضوع تکنولوژی

در این بخش لکچرهای مختلف در حوزه تکنولوژی را به شما ارائه خواهیم داد.

لکچر انگلیسی با موضوع شهرها و کشورها

این بخش به ارائه لکچرهای متنوع درباره شهرها و کشورها اختصاص دارد.

لکچر انگلیسی با موضوع سلامتی

در این بخش لکچرهای متنوعی در حوزه سلامتی به همراه ترجمه فارسی آن‌ها به شما ارائه خواهیم داد.

لکچر انگلیسی با موضوع حیوانات

در این بخش لکچرهای مختلف انگلیسی درباره حیوانات و ترجمه فارسی هریک را با شما به‌اشتراک می‌گذاریم.

لکچر انگلیسی با موضوع گردشگری

در این چپتر قصد داریم لکچرهای مختلفی درباره گردشگری به انگلیسی به‌همراه ترجمه فارسی آن‌ها ارائه دهیم.

لکچر انگلیسی با موضوع خوراکی‌ها

با ما همراه شوید تا لکچرهای متنوعی درباره خوراکی‌ها به شما ارائه دهیم.

لکچر انگلیسی با موضوع اجتماعی

در این بخش لکچرهای انگلیسی در حوزه موضوعات اجتماعی را به همراه ترجمه فارسی آن‌ها ارائه خواهیم داد.

لکچر انگلیسی با موضوع ورزشی

در این بخش لکچرهای مختلف در حوزه ورزش را به شما ارائه خواهیم داد.

لکچر انگلیسی با موضوع فرهنگی

در این بخش لکچرهای انگلیسی متعددی درباره فرهنگ به‌همراه ترجمه فارسی آن‌ها به شما ارائه می‌دهیم.

لکچر انگلیسی با موضوع مد و فشن

در این بخش لکچرهای مختلف در حوزه مد و فشن را به شما ارائه خواهیم داد.

در این بخش به کلی لکچر ساده به همراه ترجمه فارسی برای کلاس زبان دسترسی خواهید داشت.