کاربرد و معنی blow up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربرهای مختلف blow up آشنا شوید.

blow up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی blow up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی blow up

به طور خلاصه ترجمه blow up در فارسی به معانی زیر است:

منفجر شدن؛

عصبانی شدن؛

باد کردن؛

بزرگ‌تر کردن؛

و غیره

کاربرد blow up

در موقعیت‌های مختلفی از جمله آسیب رساندن به چیزی، منفجر و یا منهدم کردن چیزی با بمب و مواد منفجره، باد کردن چیزی و یا متورم کردن آن با هوا و گاز و هم‌چنین بزرگ‌تر کردن یک عکس به انگلیسی می‌توانید از فعل عبارتی blow up استفاده کنید. البته این موارد تنها معانی و کاربردهای این phrasal verb انگلیسی نیست. در ادامه، علاوه بر توضیح معانی مختلف این فعل، با ذکر مثال کابرد آن را در جمله نیز به شما آموزش خواهیم داد.

در حالت کلی عبارت blow someone or something up به معنای منفجر شدن و ترکیدن است. در خصوص مواردی هم‌چون باد و طوفان به معنای پدید آمدن و برخاستن است. در محاوره می‌تواند معنای عصبانی شدن، از کوره در رفتن، اختیار خود را از دست دادن، سرزنش کردن کسی و یا سرکوفت زدن به فردی باشد. در خصوص معدن، ساختمان، پل و غیره می‌تواند به معنای منفجر کردن و یا خراب کردن باشد. در خصوص لاستیک، بادکنک و غیره می‌تواند معنای باد کردن را بدهد. برای عکس‌ها می‌تواند به معنای بزرگ‌تر کردن عکس باشد. علاوه بر این، در حالت محاوره می‌تواند معنای مبالغه کردن، بزرگ جلوه دادن و اغراق کردن نیز باشد. از این فعل می‌توانید به صورت blow up someone or something نیز استفاده کنید.

فعل عبارتی blow up از جمله افعال بی‌قاعده انگلیسی است که زمان گذشته آن blew up بوده و زمان کامل و یا شکل سوم آن نیز blown up خواهد بود. اگر بخواهید از اسم مصدر این فعل در جملات استفاده کنید؛ می‌توانید blowing up را به کار ببرید.

مثال برای فعل blow up

The bomb has blown up when the children moved it.

بمب وقتی بچه‌ها جابه‌جایش کردند منفجر شده است. (ترکیده است).

You blew up! Why should that affect you so much?

تو کنترل خودت را از دست دادی (عصبانی شدی). چرا باید این مورد آن‌قدر روی تو تاثیر بگذارد؟

A terrible storm blew up while we were at the movie theater.

زمانی که در تئاتر بودیم طوفان بدی شکل گرفت. (به پا خواست و یا پدید آمد).

The terrorists blew the building up at midnight.

تروریست‌ها ساختمان را نیمه‌شب منفجر کردند.

The media always blows the stories up.

رسانه‌ها همیشه در حال بزرگ‌نمایی کردن (مبالغه کردن) داستان‌ها هستند.

He didn’t have enough breath to blow the balloons up.

او نفس کافی برای باد کردن بادبادک‌ها نداشت.

How big can you blow this picture up?

چقدر می‌توانی این عکس را بزرگ کنی؟

My dad blew up when he saw the bill.

پدرم وقتی قبض را دید از کوره در رفت.