کاربرد و معنی do up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف do up آشنا شوید.

do up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی do up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی do up

به طور خلاصه ترجمه do up در فارسی به معانی زیر است:

تعمیر کردن؛

نونوار کردن؛

بستن؛

آراستن

و غیره

کاربرد do up

اگر چیزی مثل بند کفش، دکمه و غیره را محکم ببندید و سفت کنید و یا اگر دستی به سر و روی محلی کشیده و آن را نونوار کنید؛ می‌توانید در هر دو حالت از فعل do up استفاده کنید. فعل do up یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به صورت do something or someone up در جملات استفاده می‌شود. البته استفاده از آن به صورت do up something نیز صحیح است. این فعل در برخی مواقع حالت غیررسمی و یا informal دارد. از نظر معنایی نیز، معنی do up به فارسی معادل خواهد بود با

  1. در بریتانیا:

· (خانه، اتاق و غیره) تعمیر کردن، نو ساختن، مرمت کردن، مرتب کردن؛

· (لباسِ کهنه، مکان و غیره) درست کردن، دستی به سر و روی چیزی کشیدن، نونوار کردن؛

· (مو، شخص و غیره) درست کردن، آراستن و یا آرایش کردن؛

  1. (کالا) بستن، بسته‌بندی کردن و یا پیچیدن؛

  2. دکمه (لباس) را بستن، زیپ (لباس) را بالا کشیدن، قلاب یا سگک (لباس) را انداختن؛

  3. خسته کردن، کوفته کردن و یا از پا انداختن؛

  4. (لباس) بسته شدن و یا پوشیدن.

علاوه بر موارد فوق؛ اصطلاح do something up brown و یا do it up brown نیز به فارسی معادل سنگ تموم گذاشتن خواهد بود. در ادامه با بررسی مثال‌های ارائه شده؛ بهتر متوجه معنی و کاربرد این فعل در جمله خواهید شد.

فعل عبارتی do up یکی از افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته آن did up بوده و حالت کامل و یا شکل سوم آن نیز done up می‌شود. اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز doing up خواهد بود.

مثال برای فعل do up

· They are doing the flat up.

آن‌ها دارند آپارتمان را مرمت می‌کنند.

· Can you do this zip up?

می‌توانی زیپ را بالا بکشی؟

· I have to do the kitchen up before the guests get here.

باید قبل از رسیدن مهمان‌ها، آشپزخانه را مرتب کنم.

· Do up the top button of your shirt.

دکمه بالای لباست را ببند.

· Sally did Jane up for the party.

سالی، جین را برای مهمانی درست کرد. (آرایش کرد؛ دستی به سر و رویش کشید).

· I have to do this present up before the party guests get here.

قبل از این‌که مهمان‌ها برسند باید این کادو را بپیچم.

· Hurry up! Do your clothes up!!

عجله کن لباس‌هات رو بپوش!!

· They really did it up brown for the dinner party.

آن‌ها واقعا برای مهمانی شام، سنگ تمام گذاشتند.

· I'd like to buy a run-down house and do it up.

دوست دارم یک خانه قدیمی و فرسوده بخرم و دستی به سر و رویش بکشم. (مرمتش کنم).