در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی fix up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی fix up
به طور خلاصه ترجمه fix up در فارسی به معانی زیر است:
تعمیر کردن؛
دستی به سر و صورت چیزی کشیدن؛
قرار ملاقات گذاشتن؛
چیزی را برای کسی جور کردن؛
و غیره
کاربرد fix up
اگر چیزی (مثلا یک جنس دسته دوم) را تعمیر کرده و یا شرایط آن را بهبود ببخشید؛ میتوانید از فعل fix up برای بیان این کار استفاده کنید. همچنین از این فعل در حالت غیررسمی، محاورهای یا informal میتوانید به معنای ترتیب دادن کاری یا چیزی برای کسی نیز بهره ببرید. فعل fix up به عنوان یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی درنظر گرفته میشود که میتوانید آن را به صورت fix something up در جملات به کار ببرید. از نظر ترجمه فارسی نیز معنی fix up معادل خواهد بود با:
- مرتب کردن، منظم کردن، سر و سامان دادن، تنظیم کردن و یا تعمیر کردن؛
- سر و صورتی دادن به، دستی به سر و صورت چیزی کشیدن و یا به چیزی رسیدن؛
- قرار ملاقات گذاشتن برای .
همچنین عبارت fix someone up with something or someone در حالت محاوره، عامیانه و یا informal انگلیسی با موارد زیر مطابقت خواهد داشت:
- کسی را با کسی جور کردن و یا کسی را برای کسی در نظر گرفتن؛
- چیزی را برای کسی دست و پا کردن، چیزی را برای کسی پیدا کردن، چیزی را برای کسی درنظر گرفتن، چیزی را برای کسی فراهم کردن و یا ترتیب چیزی را برای کسی دادن.
علاوه بر موارد فوق میتوانید از عبارت fix someone up for a night نیز به معنی شب به کسی جا دادن در فارسی استفاده کنید. در ادامه به شما چندین مثال از نحوه کاربرد و معنی این فعل در جملات مختلف ارائه خواهیم داد.
فعل عبارتی fix up در لیست افعال باقاعده زبان انگلیسی جای دارد که با افزودن ed به انتهای آن میتوان زمان گذشته و یا حالت کاملش را تشکیل داد. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل به صورت fixed up مورد استفاده قرار میگیرد. در خصوص اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز میتوانید از fixing up بهره ببرید.
مثال برای فعل fix up
I will fix you up with some alcohol and bandages.
برایت مقداری الکل و باند دست و پا خواهم کرد. (فراهم خواهم کرد).
She always fixes herself up for her husband.
همیشه برای شوهرش به خودش میرسد. (دستی به سر و رویش میکشد).
We fixed up Bob with a nice girl.
ما برای باب یک دختر خود در نظر گرفتیم. (ما باب را با یک دختر خوب جور کردیم).
The doctor fixed up the injured hunter and sent him home.
دکتر دستی به سر و روی شکارچی زخمی کشید و فرستادش خانه.
He loves fixing up old cars.
او عاشق تعمیر کردن ماشینهای قدیمی است.
I think we can fix up with what you want.
فکر کنم بتونیم آنچه را که میخواهی برایت فراهم کنیم. (دست و پا کنیم؛ جور کنیم).
Can you fix up my friend with a date?
میتوانی برای دوستم یک قرار ملاقات بگذاری؟