در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی hold on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی hold on
به طور خلاصه ترجمه hold on در فارسی به معانی زیر است:
نگه داشتن؛
منتظر ماندن؛
دوام آوردن؛
و غیره
کاربرد hold on
اگر چیزی مانند میله و یا تسمهای را بالای سرخود محکم نگهداشتهاید که زمین نخورید؛ میتوانید از hold on برای بیان آن استفاده کنید. همچنین زمانی که برای مدت کوتاهی منتظر هستید نیز میتوانید از این فعل بهره ببرید. فعل hold on یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی است که بیشتر به صورت hold something on در جملات دیده میشود. معنی hold on به فارسی عبارت است از:
مقاومت کردن، ایستادگی کردن، تحمل کردن، طاقت آوردن و یا دوام آوردن؛
صبر کردن و یا منتظر شدن؛
(تلفن) گوشی را نگه داشتن؛
نگه داشتن و یا سر جای خود نگه داشتن.
جدای از معانی فوق؛ حالت امری این فعل یعنی Hold on! را میتوانید به معنی صبر کن! تند نرو! وایستا! دست نگه دار! یواش یواش! و یا گوشی دستتان! مورد استفاده قرار دهید.
همچنین عبارت hold on to نیز میتواند در فارسی معادل باشد با:
محکم گرفتن، سفت گرفتن و یا چسبیدن؛
دو دستی چسبیدن، نفروختن و یا نگه داشتن.
در ادامه به شما چند مثال انگلیسی به همراه ترجمه فارسی ارائه خواهیم کرد تا بتوانید بهتر با معنی و کاربرد این فعل در جمله آشنا شوید. فعل عبارتی hold on یکی از افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته و شکل سوم آن held on میشود. همچنین میتوانید از holding on نیز بهعنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله استفاده کنید.
مثال برای فعل hold on
If you can just hold on I'll go and get some help.
اگر بتوانی دوام بیاوری، میروم و کمک میآورم.
Hold on ! I'll check in my diary.
صبر کن ! دفتر خاطراتم را چک خواهم کرد.
Hold on to your hat in this wind.
تو این باد کلاهت را سفت بگیر.
Now hold on, Ed, that wasn't what we agreed at all!
حالا تند نرو اِد، این اصلا چیزی نبود که ما توافق کردیم.
We just had to hold on until help arrived.
ما باید تا زمانی که کمک رسید، مقاومت میکردیم.
She held on tightly to his waist.
او دو دستی به کمرش چسبید.
She’s on the other line. Can you hold on?
او روی خط دیگری مشغول صحبت است. میتوانی گوشی را نگه داری؟