کاربرد و معنی hold up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف hold up آشنا شوید.

hold up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی hold up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی hold up

به طور خلاصه ترجمه hold up در فارسی به معانی زیر است:

به تاخیر انداختن؛

استوار نگه داشتن؛

سرقت مسلحانه انجام دادن؛

و غیره

کاربرد hold up

اگر فرد یا چیزی را بیش از حدی که انتظار می‌رفت معطل کنید؛ می‌توانید از فعل hold up برای بیان این تاخیر استفاده کنید. هم‌چنین زمانی که با استوار نگه‌داشتن چیزی مانع از فروریختن و یا افتادن آن شوید نیز می‌توانید از این فعل استفاده کنید. علاوه بر آن، زمانی که با اسلحه یا سلاحی مشابه آن و از طریق تهدید از کسی سرقتی انجام دهید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. فعل hold up یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی است که معمولا به صورت hold someone or something up در جملات کاربرد دارد. در ترجمه فارسی نیز معنی hold up معادل است با:

  • متوقف شدن، ایستادن و یا معطل شدن؛

  • موقعیت خود را حفظ کردن، دوام آوردن و یا سرپا ایستادن؛

  • بالا گرفتن و یا بلند کردن؛

  • متوقف کردن، باعث توقف چیزی شدن، به تعویق انداختن، به تاخیر انداختن و یا عقب انداختن؛

  • (شخص) معطل کردن؛

  • (مغازه، بانک و غیره) حمله مسلحانه کردن به و یا سرقت مسلحانه کردن از؛

  • (مسافر، قطار و غیره) سر راه کسی یا چیزی را گرفتن و یا راه کسی یا چیزی را بستن؛

  • سرپا نگه داشتن، استوار نگه داشتن، حمایت کردن از و یا نگه داشتن.

علاوه بر موارد فوق؛ شما می‌توانید با استفاده از فعل hold up اصطلاحات زیر را نیز بسازید:

  • کسی را به عنوان نمونه و یا الگوی چیزی معرفی کردن معادل است با hold someone up as something ؛

  • کسی را مسخره کردن و یا کسی را به باد استهزا گرفتن نیز برابر است با hold someone up to derision و یا hold someone up to scorn و یا حتی hold someone up to ridicule .

در ادامه به شما چند مثال از نحوه کاربرد و معنی hold up در جمله ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی hold up یک فعل بی‌قاعده در زبان انگلیسی شناخته می‌شود که زمان گذشته و شکل سوم آن held up می‌شود. هم‎چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله نیز holding up خواهد بود.

مثال برای فعل hold up

Traffic was held up for several hours by the accident.

به‌خاطر تصادف، ترافیک چند ساعت متوقف شد.

They held the same bank up twice in one week.

آن‌ها دوبار در یک هفته از یک بانک سرقت مسلحانه کردند.

I hope the spare tire holds up until we can get to the garage.

امیدوارم لاستیک زاپاس تا زمانی که بتوانیم به گاراژ برسیم دوام بیاورد.

She is holding up well despite her problems.

علیرغم مشکلانی که دارد خوب سرپا می‌ایستد.

Johnny is falling asleep. Please hold him up until I prepare the bed for him.

جانی دارد خوابش می‌برد. لطفا تا زمانی که تخت را برایش آماده می‌کنم او را سرپا نگه دار.

Driving the kids to school held me up.

رساندن بچه‌ها را به مدرسه مرا معطل کرد.