در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی mull over آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی mull over
به طور خلاصه ترجمه mull over در فارسی به معانی زیر است:
به همه جوانب اندیشیدن؛
بررسی دقیق کردن؛
و غیره
کاربرد mull over
اگر قبل از تصمیمگیری و یا اقدام به عمل درباره آن بهخوبی اندیشیده و بررسی دقیق انجام داده باشید؛ فعل mull over را بهکار ببرید. فعل mull over در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بهصورت mull something over و یا mull over something مورد استفاده قرار میگیرد. معنی mull over به فارسی عبارت است از:
فکر کردن راجع به، خوب سبک و سنگین کردن، تعمق کردن، خوب بررسی کردن، حلاجی کردن، تامل کردن، دودوتا چهارتا کردن، به همه جوانب فکر کردن و یا دقیق سنجیدن.
علاوه بر این، اصطلاح mull something over in one’s mind نیز به معنی راجع به چیزی فکر کردن و یا اطراف و جوانب چیزی را سنجیدن خواهد بود. در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا بتوانید بهتر با کاربرد و معنی این فعل در جمله آشنا شوید.
فعل عبارتی mull over در گروه افعال باقاعده زبان انگلیسی است که با افزودن ed به انتهای آن تبدیل به زمان گذشته و کامل میشود. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل mulled over خواهد بود و برای اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز میتوانید mulling over را بهکار ببرید.
مثال برای فعل mull over
Before deciding which job to accept, she said she needed a couple of days to mull over her options.
او گفت قبل از اینکه تصمیم بگیرد کدام شغل را بپذیرد، به چند روز زمان نیاز دارد تا گزینه های خود را خوب بررسی کند.
Whenever I have to make a big decision, I take plenty of time to mull things over.
هر زمان که باید تصمیم بزرگی بگیرم، زمان زیادی را صرف فکر کردن راجع به مسائل میکنم.
I'll need to mull things over for a few days before making a decision.
من باید چند روز قبل از تصمیمگیری مسائل را سبک و سنگین کنم..
That’s an interesting idea, but I’ll have to mull it over.
ایده جالبی است، اما من باید آن را دقیق بسنجم.
I’ll mull over your suggestions and reply to you next week.
پیشنهادات شما را بررسی خواهم کرد و هفته آینده به شما پاسخ خواهم داد.
She mulled over the offer for some time and then turned it down.
او مدتی پیشنهاد را حلاجی کرد و سپس آن را رد کرد.