در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی open out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی open out
به طور خلاصه ترجمه open out در فارسی به معانی زیر است:
باز کردن؛
پهن کردن؛
پدیدار شدن؛
و غیره
کاربرد open out
اگر نقشه یا روزنامه را برای خواندن باز یا پهن کنید؛ میتوانید از open out برای بیان این منظور استفاده کنید. فعل open out از جمله افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به صورت open out something و یا open something out مورد استفاده قرار میگیرد. معنی open out به فارسی عبارت است از:
(شرکت، موسسه و غیره) توسعه دادن و یا گسترش دادن؛
باز کردن، گستردن و یا پهن کردن؛
(جاده و غیره) پهنتر شدن و یا عریض شدن؛
(منظره و غیره) پدیدار شدن، نمایان شدن و یا جلوهگر شدن؛
(شخص) اجتماعیتر شدن، راحتتر شدن، خودمانی شدن و یا آشنا شدن؛
(موسسه، شرکت و غیره) توسعه یافتن و یا گسترش یافتن.
علاوه بر موارد فوق، اصطلاح open out to someone نیز میتواند به معنی با کسی ارتباط و یا رابطه برقرار کردن باشد. در ادامه با ذکر چند مثال، به شما کمک میکنیم تا هرچه بهتر بتوانید کاربرد و معنی این فعل را بهخاطر بسپارید.
فعل عبارتی open out از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی است که برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته و کامل باید ed بگیرد. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل opened out میشود. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز opening out خواهد بود.
مثال برای فعل open out
When she opened the fan out, she saw it was made of plastic.
وقتی پنکه را باز کرد، دید که از پلاستیک ساخته شده است.
We wanted to go to the movies, so to check the cinema listings we opened out the entertainment section of the newspaper.
میخواستیم به سینما برویم، بنابراین برای بررسی فهرستهای سینما، بخش سرگرمی روزنامه را باز کردیم.
We're going to open out our kitchen by taking out a couple of walls.
میخواهیم آشپزخانهمان را با برداشتن چند دیوار عریض کنیم.
The peacock opened out its tail feathers and delighted the children.
طاووس، پرهای دمش را باز کرد و بچهها را خوشحال کرد.
I had trouble opening out the map while I was driving. It kept flapping around in the breeze.
هنگام رانندگی با باز کردن نقشه مشکل داشتم. نقشه در نسیم مدام به اطراف میچرخید.
I'd just bought a newspaper, and I was trying to open it out on a crowded train when I accidentally poked a woman in the eye.
من به تازگی یک روزنامه خریده بودم و سعی میکردم آن را در یک قطار شلوغ باز کنم که به طور تصادفی چشمم به زنی افتاد.