در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی pay up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی pay up
به طور خلاصه ترجمه pay up در فارسی به معانی زیر است:
تسویه کردن قرض؛
پرداختن؛
و غیره
کاربرد pay up
اگر شخصی قرض خود را به کسی بپردازد (هرچند آن فرد نیازی به پولش نداشته باشد) میتوانید با pay up این کار را بیان کنید. فعل pay up از جمله افعال عبارتی یا phrasal verbs انگلیسی است و معمولا بهصورت pay up something کاربرد دارد. معنی pay up به فارسی عبارت است از:
(پول، مبلغ، قسط و غیره) تمام پرداختن و یا پس دادن؛
تسویهحساب کردن، تمام بدهی خود را پرداختن و یا تصفیهحساب کردن.
علاوه بر موارد فوق، میتوانید اصطلاح pay up and look pleasant را به معنی سُلفیدن و بهروی مبارک خود نیاوردن استفاده کنید. در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا کاربرد و معنی pay up را بهتر بیاموزید.
فعل عبارتی pay up از جمله افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته و کامل باید شکل آن تغییر کند. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل paid up میشود. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز paying up خواهد بود.
مثال برای فعل pay up
Brett lost a thousand dollars playing in a bar, and if he hadn't paid up he would have been in big trouble.
برت با بازی در یک بار هزار دلار از دست داد و اگر پول را تماما پرداخت نمیکرد، به دردسر بزرگی میافتاد.
I want my money now. Pay up!
پولم را میخواهم. پس بده!
The mafia demands protection money from small businesses, and if someone doesn't pay up they'll be attacked and maybe even killed.
مافیا از کسبوکارهای کوچک پول حفاظت میخواهد، و اگر کسی پول را پرداخت نکند مورد حمله قرار میگیرد و حتی ممکن است کشته شود.
After the fire, it took the insurance company a long time to pay up the money they owed me.
بعد از آتشسوزی، زمان زیادی طول کشید تا شرکت بیمه بدهیهایی که به من داشت را پرداخت کند.
If you don’t pay up, I’ll take you to court.
اگر بدهی خود را پرداخت نکنی، تو را به دادگاه میکشانم.
Eventually they paid up, but only after receiving several reminders.
در نهایت آنها تسویهحساب کردند، اما پس از دریافت چندین تذکر.