در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی play around آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی play around
به طور خلاصه ترجمه play around در فارسی به معانی زیر است:
وقت تلف کردن؛
مخفیانه رابطه جنسی داشتن؛
و غیره
کاربرد play around
اگر با کارهای احمقانه و یا بچگانه، وقت خود را تلف میکنید؛ میتوانید از play around بهره ببرید. همچنین زمانی که با افراد دیگری جز همسر یا شریک زندگی خود رابطه جنسی برقرار میکنید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. فعل play around در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد که کاربردی غیررسمی (informal ) و یا محاورهای نیز خواهد داشت. از این فعل میتوانید بهصورت play around with someone or something نیز بهره ببرید. معنی play around به فارسی عبارت است از:
بازی کردن، وقت تلف کردن، ادا اصول درآوردن و یا ول گشتن؛
ور رفتن با، انگولک کردن، بازی کردن با و یا کلنجار رفتن؛
(زن) لاس زدن با، لاسیدن با، بازی کردن با، به بازی گرفتن و یا رابطه نامشروع داشتن با؛
شما میتوانید از play about نیز بهعنوان مترادف و جایگزینی برای این فعل بهره ببرید. در ادامه چند مثال به شما ارائه خواهیم داد تا هرچه بهتر بتوانید با کاربرد و معنی این فعل در جمله آشنا شوید.
فعل عبارتی play around از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی بوده که با افزودن ed به انتهایش میتوانید زمان گذشته و کامل آن را بسازید. با این توضیح؛ زمان گذشته و شکل سوم این فعل played around میشود. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز playing around خواهد بود.
مثال برای فعل play around
Come on, you guys! Stop playing around and get on with your work.
بچهها بجنبید! دست از وقت تلف کردن بردارید و به کار خود ادامه دهید.
Did you hear about Ben? His wife caught him playing around with the woman next door.
درباره بن شنیدی؟ همسرش او را در حال لاس زدن با زن همسایه گیر انداخته است.
Why are you playing around when you've got a really important exam in the morning?
وقتی صبح امتحان خیلی مهمی داری چرا ول میگردی؟
In several traditional societies, it's perfectly normal for married couples to play around. Nobody expects them to be loyal to their partners.
در بسیاری از جوامع سنتی، رابطه نامشروع داشتن برای زوجهای متاهل کاملاً طبیعی است. هیچکس انتظار ندارد آنها به شریک زندگی خود وفادار باشند.
When the teacher saw the kids playing around in class, she told them to stop.
وقتی معلم بچهها را در حال بازی کردن در کلاس دید، به آنها گفت که دست بردارند.
After finding out that her husband had been playing around, Barbara decided to divorce him.
باربارا بعد از اینکه فهمید شوهرش مخفیانه رابطه نامشروع داشته است تصمیم گرفت از او طلاق بگیرد.
Kelly likes to play around with the other kids.
کلی دوست دارد با بچه های دیگر بازی کند.