در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی pull up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی pull up
به طور خلاصه ترجمه pull up در فارسی به معانی زیر است:
(از زمین) بیرون کشیدن؛
متوقف کردن وسیله نقلیه؛
و غیره
کاربرد pull up
اگر چیزی مانند گیاه، تیرچه، پایه حصار و غیره را از زمین بیرون بکشید؛ میتوانید آن را با pull up بیان کنید. همچنین زمانی که وسیله نقلیه مانند اتومبیل یا تاکسی را برای مدت کوتاهی متوقف میکنید نیز میتوانید از این فعل بهره ببرید. فعل pull up در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بیشتر بهصورت pull someone or something up و یا pull up someone or something کاربرد دارد. معنی pull up به فارسی عبارت است از:
(ماشین و غیره) نگه داشتن و یا متوقف کردن؛
(ماشین و غیره) ایستادن و یا متوقف شدن؛
در حالت محاوره: سرزنش کردن و یا تنبیه کردن؛
خود را بالا کشیدن، خود را ارتقا دادن و یا خود را بهپای دیگران رساندن؛
(گیاه، تیرچه و غیره) بیرون کشیدن، درآوردن، کشیدن و یا از جا کندن؛
در کامپیوتر و غیره: (اطلاعات) دریافت کردن، بررسی کردن، چک کردن و یا مشاهده کردن.
علاوه بر موارد فوق، اصطلاح pull one’s socks up در حالت محاوره به معنی موارد زیر است:
کمربند خود را محکم کردن و یا بیشتر کار کردن؛
خود را اصلاح کردن، رفتار خود را بهتر کردن و یا مواظب رفتار خود بودن.
همچنین اصطلاح عامیانه و محاورهای pull oneself up by one’s (own) bootstrap نیز به فارسی معادل است با: بدون کمک دیگران بهجایی رسیدن، فرزند خصال خویشتن بودن و یا کسی خودش به خودش کمک کردن.
جدای از آن، اصطلاح pull someone up short و یا pull someone up sharply به معنی حرف کسی را بریدن، زبان کسی را بند آوردن و یا کسی را سر جای خود میخکوب کردن است.
عبارت pull up one’s roots نیر به فارسی معادل است با از همهچیز دل کندن، دست از همهچیز شستن و یا همهچیز را ول کردن. در ادامه برای درک بهتر شما از کاربرد و معنی pull up چند مثال ارائه خواهیم داد.
فعل عبارتی pull up از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی بوده که برای تغییر حالت دادن به زمان گذشته و کامل نیازمند ed است. از این رو، زمان گذشته و شکل سوم این فعل pulled up میشود. همچنین اگر نیاز به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله داشتید نیز میتوانید pulling up را بهکار ببرید.
مثال برای فعل pull up
The protesting farmers pulled up all the stakes and pegs that the surveyors had stuck in the ground.
کشاورزان معترض تمام چوبها و میخهایی را که نقشهبرداران در زمین چسبانده بودند، از جا درآوردند.
I told the taxi driver to pull up outside the post office.
به راننده تاکسی گفتم بیرون از اداره پست نگه دارد.
She's always pulling me up for my bad spelling.
او همیشه مرا به خاطر املای بدم سرزنش میکند.
If you don't pull the roots up as well, the weeds will grow back in no time.
اگر ریشهها را نیز بیرون نکشید، علفهای هرز در کوتاهمدت دوباره رشد میکنند.
As the truck pulled up at the intersection, its brakes made a loud hissing sound.
هنگامی که کامیون در تقاطع ایستاد، ترمزهای آن صدای خشخش بلندی ایجاد کردند.
She was behind at the start, but she quickly pulled up.
او در شروع کار عقب بود، اما او به سرعت خود را بالا کشید. (خود را بهپای دیگران رساند)
Click on a square to pull up an overview of the site with name, description, location, and domain.
برای بررسی کردن نمای کلی سایت با نام، توضیحات، مکان و دامنه آن؛ روی مربع کلیک کنید.
Our gardener spent most of the day pulling up weeds.
باغبان ما بیشتر روز را صرف درآوردن علفهای هرز میکرد.
If you're driving along and you have to pull up suddenly, put your foot on the brake pedal.
اگر در حال رانندگی هستید و مجبور شدید به طور ناگهانی توقف کنید، پای خود را روی پدال ترمز بگذارید.