کاربرد و معنی put together چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف put together آشنا شوید.

put together.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی put together آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی put together

به طور خلاصه ترجمه put together در فارسی به معانی زیر است:

سرهم کردن؛

کنار هم قرار دادن؛

تدارک دیدن؛

و غیره

کاربرد put together

اگر چیزی را با اتصال قطعات و بخش‌های آن مونتاژ می‌کنید می‌توانید put together را برای این منظور به‌کار ببرید. هم‌چنین زمانی که چند چیز را انتخاب کرده و باهم ترکیب می‌کنید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. فعل put together به‌عنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb شناخته می‌شود که به‌صورت put something together و یا put together something کاربرد دارد. معنی put together به فارسی عبارت است از:

  • (ماشین، قطعات و غیره) سرهم کردن، سوار کردن، مونتاژ کردن، کنار هم چیدن، کنار هم گذاشتن، روی هم سوار کردن و یا ساختن؛

  • (مقاله، کتاب و غیره) تدوین کردن، گردآوری کردن، جمع‌آوری کردن و یا گرد آوردن؛

  • (غذا و غیره) تهیه کردن، آماده کردن، فراهم کردن و یا تدارک دیدن.

علاوه بر موارد فوق؛ جمله We put our heads together and solved the problem به معنی فکرهایمان (عقل‌هایمان) را روی هم گذاشتیم و مشکل را حل کردیم و یا به‌کمک هم مسئله را حل کردیم است. در ادامه با بررسی چند مثال، بهتر متوجه معنی و کاربرد این فعل در جمله خواهید شد.

فعل عبارتی put together به‌عنوان یک فعل بی‌قاعده در زبان انگلیسی شناخته شده که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل، هیچ تغییری در آن ایجاد نمی‌شود. در نتیجه، زمان گذشته و شکل سوم این فعل نیز put together است. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز putting together خواهد بود.

مثال برای فعل put together

When we got the model of the space shuttle it was still in pieces, and we had to put together all the pieces with this special glue they gave us.

وقتی مدل شاتل فضایی را گرفتیم، هنوز تکه‌تکه بود و باید با چسب مخصوصی که به ما دادند، همه قطعات را سرهم می‌کردیم.

We put together a lineup that included jazz bands, rock bands, hip-hop artists, and even a little bit of country music.

ما مجموعه‌ای را گردآوری کردیم که شامل گروه‌های جاز، گروه‌های راک، هنرمندان هیپ‌هاپ و حتی کمی موسیقی محلی بود.

Les saved some money by buying his new computer table in the form of a do-it-yourself kit and putting it together himself at home.

لس با خرید میز کامپیوتر جدیدش به شکل بسته خود-انجام-ده و مونتاژ کردن آن در خانه مقداری پول پس‌انداز کرد.

How long did it take you to put your presentation together?

چقدر طول کشید تا ارائه خود را جمع‌آوری کنید؟

If you're putting together a model or a kit, it's a good idea to read the instructions.

اگر یک مدل یا کیت را روی هم سوار می‎‌کنید، بهتر است دستورالعمل‌ها را بخوانید.

The fashion designer Popo is busy putting together her spring collection.

پوپو، طراح مد، مشغول آماده کردن مجموعه بهاری خود است.