در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی stand up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی stand up
به طور خلاصه ترجمه stand up در فارسی به معانی زیر است:
از جا بلند شدن؛
قال گذاشتن؛
معتبر بودن؛
بلند کردن؛
و غیره
کاربرد stand up
اگر از حالت نشسته و یا خوابیده بلند شده و روی پاهای خود بایستید؛ میتوانید از stand up برای بیان این عمل استفاده کنید. فعل stand up یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که هم بهتنهایی کاربرد دارد و هم بهشکل stand someone up مورد استفاده قرار میگیرد. معنی stand up به فارسی عبارت است از:
در محاوره: (شخص) قال گذاشتن، کاشتن، سرکار گذاشتن، منتظر نگه داشتن و یا خلف وعده کردن با؛
اعتبار داشتن، معتبر بودن، محکم بودن، استحکام داشتن و یا پر و پای محکمی داشتن؛
از جا بلند شدن، ایستادن، بلند شدن، برپا خاستن، بهپا خاستن و یا روی پا ایستادن؛
از جا بلند کردن، سرپا نگه داشتن و یا بلند کردن.
علاوه بر موارد فوق، با این فعل میتوانید موارد زیر را نیز بسازید:
از کسی یا چیزی حمایت کردن و یا از کسی یا چیزی دفاع کردن به انگلیسی stand up for someone or something میشود؛
دربرابر کسی مقاومت کردن، دربرابر کسی محکم ایستادن و یا جلوی کسی درآمدن معادل است با stand up to someone؛
تاب چیزی را آوردن، طاقت چیزی را داشتن، تحمل چیزی را داشتن و یا چیزی را تحمل کردن با stand up to something بیان میشود.
در ادامه به شما چند مثال از کاربردهای متعدد و معنی stand up ارائه خواهیم داد تا بتوانید بهتر آن را بهخاطر بسپارید. فعل عبارتی stand up از جمله افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که با تغییر شکل دادنش به زمان گذشته و کامل تبدیل میشود. از این رو ،دیگر بینیاز از ed خواهد بود. در نتیجه، زمان گذشته و شکل سوم این فعل stood up است. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز standing up میشود.
مثال برای فعل stand up
When we were at school, we had to stand up when a teacher came into the room.
زمانی که در مدرسه بودیم، وقتی معلمی وارد اتاق میشد، باید بلند میشدیم.
He was supposed to be here at seven, so by seven thirty I began to think that he stood me up.
او قرار بود ساعت هفت اینجا باشد، بنابراین در ساعت هفتونیم به این فکر کردم که او مرا سرکار گذاشته.
Their evidence will never stand up in court.
مدرک آنها هرگز در دادگاه معتبر نخواهد بود.
I tried to stand him up, but he was just too tired.
سعی کردم سرپا نگهش دارم اما خیلی خسته بود.
After he fell over, Karl stood up and brushed the dust off his trousers.
کارل بعد از زمین خوردن از جا بلند شد و گرد و غبار شلوارش را پاک کرد.
Their argument won't stand up to detailed criticism.
استدلال آنها تاب انتقاد دقیق را نخواهد داشت.
When a judge enters a courtroom, people stand up in order to show respect.
زمانی که یک قاضی وارد دادگاه میشود، مردم برای نشان دادن احترام میایستند.
I don't know if I've been stood up or if she's just late. I'll wait another half hour.
نمیدانم قال گذاشته شدهام یا او دیر کرده است. نیم ساعت دیگه صبر میکنم.
His claim will not stand up in court.
ادعای او در دادگاه اعتبار خواهد داشت.