کاربرد و معنی stick up for چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف stick up for آشنا شوید.

stick up for.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی stick up for آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی stick up for

به طور خلاصه ترجمه stick up for در فارسی به معانی زیر است:

به طرفداری از کسی درآمدن؛

دفاع کردن از؛

و غیره

کاربرد stick up for

اگر از کسی که مورد انتقاد و حمله قرار گرفته است دفاع یا حمایت کنید؛ می‌توانید از stick up for برای بیان آن بهره ببرید. فعل stick up for در زمره افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که جنبه محاوره و یا غیررسمی (informal) دارد و به‌شکل stick up for someone or something به‌کار برده می‌شود. معنی stick up for به فارسی برابر است با:

  • دفاع کردن از، حمایت کردن از، طرف کسی بودن، پشت کسی درآمدن، هوای کسی را داشتن، طرفداری کردن از، پشتیبانی کردن از و یا هواداری کردن از.

حال که با معانی مختلف stick up for آشنا شدید؛ بد نیست بدانید که خود فعل stick up نیز در موارد زیر کاربرد دارد:

  • بیرون‌زده بودن، راست ایستادن و یا سیخ شده بودن؛
  • در محاوره: دستبرد مسلحانه زدن به و یا زدن؛
  • (شخص) جیب‌های کسی را خالی کردن و یا لُخت کردن.

هم‌چنین اصطلاح stick them up! نیز در محاوره به معنی دست‌ها بالا! خواهد بود. در ادامه به شما چند مثال از کاربرد و جایگاه فعل stick up for در جملات مختلف ارائه خواهیم داد.

فعل عبارتی stick up for در گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی بوده که برای تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل به ed نیازی نداشته و شکل آن تغییر می‌کند. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل stuck up for می‌شود. هم‌چنین می‌توانید از sticking up for نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل stick up for

Jimmy thinks he should have been there to stick up for his little brother when he was being teased.

جیمی فکر می‌کند که وقتی برادر کوچکش مورد تمسخر واقع می‌شد باید آن‌جا می‌بود و از او حمایت می‌کرد.

You should stick up for yourself instead of letting the other kids make fun of you and laugh at you.

باید به‌جای اینکه اجازه دهید بچه‌های دیگر شما را مسخره کرده و به شما بخندند، از خود دفاع کنید..

Frank thinks he should teach his kids how to stick up for themselves when other kids try to tease them.

فرانک فکر می‌کند باید به بچه‌هایش بیاموزد که چگونه وقتی بچه‌های دیگر سعی می‌کنند آن‌ها را اذیت کنند، هوای خودشان را داشته باشند.

It's sweet the way he sticks up for his little brother.

طوری که او از برادر کوچکش طرفداری می‌کند دوست‌داشتی است.

Her friends stuck up for her when other people said she was guilty.

وقتی باقی مردم می‌گفتند که او مقصر است، دوستانش پشت او درآمدند.

Everyone was making unpleasant remarks about John, but I stuck up for him.

همه در مورد جان اظهارات ناخوشایندی می‌کردند، اما من طرف او بودم.