کاربرد و معنی take up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف take up آشنا شوید

take up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی take up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی take up

به طور خلاصه ترجمه take up در فارسی به معانی زیر است:

اشغال کردن؛

کاری را شروع کردن؛

حمایت کردن از؛

جذب کردن؛

کوتاه کردن لباس؛

و غیره

کاربرد take up

اگر بخشی از فضا و یا دوره زمانی را پُر کنید؛ می‌توانید از take up بهره ببرید. هم‌چنین زمانی که اقدام به شروع فعالیتی جدید هم‌چون ورزش، شغل و یا سرگرمی کرده باشید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. جدا از آن، زمانی که برای اندازه شدن لباس یا پرده اقدام به کوتاه کردن آن می‌کنید نیز می‌توانید از وجود این فعل بهره ببرید.

فعل take up از جمله افعال عبارتی و یا phrasal verbs در زبان انگلیسی است که به‌شکل take someone or something up و یا take up someone or something مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی take up به فارسی عبارت است از:

  • ادامه یافتن؛

  • شروع شدن؛

  • حمایت کردن از، زیر بال خود گرفتن و یا کمک کردن به؛

  • حرف کسی را قطع کردن، مانع صحبت کسی شدن و یا تو حرف کسی پریدن؛

  • برداشتن و یا برگرفتن؛

  • بالا بردن و یا بلند کردن؛

  • جمع کردن؛

  • (مایع و غیره) جذب کردن و یا به‌خود کشیدن؛

  • (لباس) کوتاه کردن؛

  • (به‌عنوان سرگرمی) سراغ چیزی رفتن، شروع به کاری کردی، انجام دادن و یا پیشه کردن؛

  • (به‌عنوان شغل) درپیش گرفتن، پیشه کردن، حرفه خود قرار دادن و یا اختیار کردن؛

  • (مسئولیت، کار و غیره) شروع کردن و یا عهده‌دار شدن؛

  • (آواز، گروه کُر و غیره) هم‌صدا شدن در و یا شرکت کردن در؛

  • از سرگرفتن و یا شروع کردن؛

  • (داستان و غیره) دنبال کردن، پی گرفتن و یا از سرگرفتن؛

  • (موضع) گرفتن و یا اختیار کردن؛

  • (پیشنهاد و غیره) پذیرفتن و یا قبول کردن؛

  • (نکته، موضوع و غیره) مطرح کردن و یا به‌سراغ چیزی رفتن؛

  • بحث کردن با و یا گفتگو کردن با؛

  • (جا) گرفتن، اشغال کردن و یا پر کردن؛

  • (وقت) گرفتن و یا پر کردن.

علاوه بر موارد فوق، می‌توانید از فعل عبارتی take up on نیز به‌شکل take someone up on something و به معنی موارد زیر استفاده کنید:

  • در محاوره: (پیشنهاد کسی، دعوت کسی و غیره) قبول کردن و یا پذیرفتن؛

  • (عقیده، نظر و غیره) درباره چیزی بحث کردن با و یا درباره چیزی صحبت کردن با.

هم‌چنین فعل عبارتی take up with که معمولا به‌صورت take something up with someone مورد استفاده قرار می‌گیرد می‌تواند به معنی موارد زیر باشد:

  • در محاوره: روهم ریختن با، طرح دوستی ریختن با، دوست شدن با و یا گرم گرفتن با؛

  • در میان گذاشتن با و یا مطرح کردن با.

اصطلاح to be taken up with someone or something نیز به‌معنی درگیر کسی یا چیزی شدن، گرفتار کسی یا چیزی شدن و یا تمام وقت کسی را چیزی یا کسی گرفتن کاربرد دارد. در ادامه به شما چند مثال از کاربردهای متنوع و معنی take up ارائه خواهیم داد.

فعل عبارتی take up در گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل نیازی به ed نداشته و شکل آن تغییر می‌کند. درنتیجه زمان گذشته این فعل took up بوده و شکل سومش نیز taken up می‌شود. هم‌چنین شما می‌توانید از taking up نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله استفاده کنید.

مثال برای فعل take up

We're selling the dining table because it takes up too much room in our new apartment.

ما میز ناهارخوری را می‌فروشیم زیرا فضای زیادی را در آپارتمان جدیدمان اشغال می‌کند.

Joe's a great musician. He took it up as a hobby when he was a kid, but now he makes his living from music.

جو یک موسیقی‌دان بزرگ است. او در کودکی این کار را به‌عنوان یک سرگرمی دنبال می‌کرد، اما اکنون از موسیقی امرار معاش می‌کند.

These jeans are a bit too long. Could you take them up for me?

این شلوار جین کمی بلند است. آیا می‌توانید آن را برای من کوتاه کنید؟

The school took the matter up with the police.

مدرسه، موضوع را با پلیس درمیان گذاشت.

I’m not very good at golf. I only took it up recently.

من در گلف خیلی خوب نیستم. اخیراً آن را شروع کردم.

I don't have much spare time, and exercising takes most of that up anyway.

من وقت خالی زیادی ندارم، و به هرحال ورزش بیش‌تر آن را می‌گیرد.

Recovering drug addicts should take up team sports, like basketball or volleyball.

معتادان به مواد مخدر که درحال بهبودی هستند، باید ورزش‌های گروهی مانند بسکتبال یا والیبال را انجام دهند.

I have to take up the new curtains in the bedroom.

باید پرده‌های جدید اتاق‌خواب را کوتاه کنم.

To take up this offer, you must apply in writing by the end of March 2012.

برای پذیرفتن این پیشنهاد، باید تا پایان مارس 2012 به صورت کتبی درخواست دهید.

Let’s take up this matter at the point we were at when we were interrupted.

بیایید این موضوع را از جایی از سربگیریم که وقتی قطع شد در آن بودیم.

This old sponge doesn’t take much water up.

این اسفنج قدیمی آب زیادی جذب نمی‌کند.

Let’s take up the applicants in our next meeting.

بیایید در جلسه بعدی خود با متقاضیان گفتگو کنیم.

She's always taking up one or another young singer.

او همیشه یکی از خواننده‌های جوان را زیر بال خود می‌گیرد.