در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی tear apart آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی tear apart
به طور خلاصه ترجمه tear apart در فارسی به معانی زیر است:
تکهتکه کردن؛
از بین بردن؛
متلاشی کردن؛
بهشدت انتقاد کردن؛
شدیدا ناراحت کردن؛
بهدقت گشتن؛
و غیره
کاربرد tear apart
اگر چیزی را با خرد کردن خراب کرده و آن را به دو یا چند قسمت تبدیل کنید؛ فعل tear apart برای بیان این عمل کاربرد خواهد داشت. فعل tear apart از جمله افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بهشکل tear someone or something apart و یا tear apart someone or something کاربرد دارد. معنی tear apart به فارسی عبارت است از:
تکهتکه کردن، پارهپاره کردن، متلاشی کردن، داغون کردن، تکهوپاره کردن، جرواجر کردن و یا خرد کردن؛
(امید و غیره) نقش برآب کردن، برهم زدن و یا ازبین بردن؛
(کشور و غیره) متلاشی کردن، تجزیه کردن، جدا کردن و یا ازهم پاشیدن؛
(شخص) بهشدت غمگین کردن، ار هم پاشیدن، عمیقا ناراحت کردن، نابود کردن و یا حال کسی را گرفتن؛
(پیشنهاد، نمایش و غیره) بهشدت حمله کردن به، شدیدا انتقاد کردن از و یا شدیدا ایراد گرفتن از؛
موشکافی کردن، بهدقت گشتن و یا بادقت بررسی کردن.
شما میتوانید از اصطلاح tear something to shreds و یا tear something to bits نیز بهجای این فعل عبارتی در جملات مختلف استفاده کنید. در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا کاربرد و معنی tear apart را بهتر بهخاطر بسپارید.
فعل عبارتی tear apart از جمله افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل به ed نیازی نداشته و شکل آن تغییر میکند. درنتیجه زمان گذشته آن tore apart بوده و شکل سومش torn apart میشود. علاوه بر این، اگر نیاز به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل داشتید نیز میتوانید tearing apart را بهکار ببرید.
مثال برای فعل tear apart
There are these piranha fish with really sharp teeth that can tear apart an animal in just a few seconds.
ماهیهای پیرانا با دندانهای بسیار تیزی وجود دارند که میتوانند یک حیوان را تنها در چند ثانیه تکهتکه کنند.
Racial tension will tear this country apart unless we do something fast.
تنش نژادی این کشور را متلاشی خواهد کرد مگر اینکه فوری کاری انجام دهیم.
The parents' divorce tore apart the grandparents.
طلاق والدین، پدربزرگ و مادربزرگ را عمیقا ناراحت کرد.
The car was torn apart by a bomb.
ماشین بر اثر انفجار بمب تکهوپاره شد.
The police tore the house apart.
پلیس خانه را بهدقت بررسی کرد.
A dog can tear a rabbit apart in seconds.
یک سگ میتواند خرگوشی را درعرض چند ثانیه پارهپاره کند.
The speaker was applauded as he tore apart the prime minister's policies.
سخنران زمانی که شدیدا از سیاستهای نخستوزیر انتقاد کرد مورد تشویق قرار گرفت.
Ethnic rivalries threaten to tear this country apart.
رقابتهای قومیتی این کشور را تهدید به تجزیه شدن میکند.