کاربرد و معنی turn on چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف turn on آشنا شوید.

turn on.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی turn on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی turn on

به طور خلاصه ترجمه turn on در فارسی به معانی زیر است:

روشن کردن؛

سرذوق آوردن؛

وابسه بودن؛

حمله کردن به؛

وصل کردن؛

و غیره

کاربرد turn on

اگر دستگاه و یا وسیله برقی خود را با فشار دادن دکمه و یا پیچاندن کلید روشن کرده و به‌کار بیندازید؛ می‌توانید از turn on برای بیان این عمل استفاده کنید. فعل turn on از جمله افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که به‌صورت turn on someone or something و یا turn someone or something on مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی turn on به فارسی عبارت است از:

  • (شخص) حمله کردن به و یا پریدن به؛

  • (داستان، بحث و غیره) درباره چیزی بودن، درمورد چیزی بودن و یا پیرامون چیزی دور زدن؛

  • بستگی داشتن به، منوط بودن به و یا وابسته بودن به؛

  • در محاوره: (شخص) حال دادن به، هیجان‌زده کردن و یا سر ذوق آوردن؛

  • در محاوره: (شخص) تحریک کردن، حشری کردن و یا برانگیختن؛

  • کسی را جلب کردن و یا چشم کسی را گرفتن؛

  • (چراغ، اجاق، رادیو و غیره) روشن کردن؛

  • (شیر و غیره) باز کردن؛

  • (آب، گاز و غیره) وصل کردن؛

  • (حمام و غیره) شیر جایی را باز کردن.

در ادامه با بیان چند مثال به شما کمک خواهیم کرد تا کاربرد و معنی turn on را به‌خوبی به‌حافظه خود بسپارید. فعل عبارتی turn on یکی از افعال باقاعده زبان انگلیسی بوده که با افزودن ed به‌انتهایش می‌توان زمان آن را تغییر داد. با این توضیح، زمان گذشته و شکل سوم این فعل turned on می‌شود. هم‌چنین شما می‌توانید از turning on نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل استفاده کنید.

مثال برای فعل turn on

As soon as they get home from school, most kids grab some sweets or snacks and turn on the TV. No wonder so many get fat!

بیش‌تر بچه‌ها به‌محض این‌که از مدرسه به خانه می‌رسند، شیرینی یا تنقلات برمی‌داند و تلویزیون را روشن می‌کنند. جای تعجب نیست که خیلی‌ها چاق می‌شوند!

Suddenly she just turned on me and accused me of undermining her.

ناگهان او به من پرید و مرا به تضعیف کردنش متهم کرد.

Black men really turn me on.

مردان سیاه‌پوست واقعا مرا تحریک می‌کنند.

The first thing I do when I get to the office is turn my computer on.

اولین کاری که وقتی به دفتر می‌رسم انجام می‌دهم این است که کامپیوترم را روشن کنم.

The success of the talks turns on whether both sides are willing to make some concessions.

موفقیت مذاکرات به این‌که آیا هردو طرف مایل به دادن برخی امتیازات هستند یا خیر بستگی دارد.

What turns the kids on these days?

چه‌چیزی این روزها بچه‌ها را سر ذوق می‌آورد؟

I never thought that my own dog would turn on me!

هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که سگم به خودم حمله کند!

You can turn your mobile phone on again after you have left the cinema.

بعد از خروج از سینما می‌توانید تلفن همراه خود را مجدد روشن کنید.