حرف اضافه Use چه می‌شود؟

در این بخش حروف اضافه واژه use را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه Use چه می‌شود؟

با توجه به موقعیت و منظوری که از بیان جملۀ خود داریم، می‌توانیم از حروف اضافۀ متعددی همراه با واژۀ "Use" به معنای «استفاده» و «کاربرد»، استفاده کنیم. برخی از حروف اضافۀ رایجی که بعد از این واژه استفاده می‌شوند، عبارتند از:

  • Of

  • For

  • As

  • to

  • In

Use of

عبارت "Use of"، به‌تنهایی به همان معنی واژۀ Use است؛ بنابراین:

She has no use of the book = She doesn't use the book

معنی: او از کتاب استفاده نمی‌کند.

عبارت "To have use of" نیز به معنای استفاده‌کردن از چیزی است که به شخص دیگری تعلق دارد؛ برای مثال:

While I visited my uncle on the farm, I had use of his car.

وقتی که عمویم را در مزرعه ملاقات کردم، از ماشین او استفاده کردم.

بیایید چند جملۀ دیگر را هم با یکدیگر بررسی کنیم:

1. They said we could [have] the use of their beach house whenever they weren't there.

آن‌ها به ما گفتند که هر زمان که آنجا نباشند، می‌توانیم از خانۀ ساحلی‌شان استفاده کنیم.

2. The use of wood for heating one's home has increased recently.

اخیراً، استفاده از چوب برای گرم‌کردن خانه، افزایش پیدا کرده است.

3. While we're renting the apartment, we [have] the use of the swimming pool.

وقتی که آپارتمانمان را اجاره داده‌ایم، امکان استفاده از استخر را داریم.

4. The use of certain drugs is harmful.

استفاده از برخی داروها، زیان‌آور است.

5. The use of this drug is very widespread in Africa.

مصرف این دارو، در آفریقا بسیار رایج است.

6. He fathered the use of computers in medicine.

او استفاده از کامپیوتر در علم پزشکی را پی‌ریزی کرد.

7. The pharmacist advised against the use of expired medication.

داروساز توصیه کرد که از داروهای تاریخ‌مصرف‌گذشته، استفاده نکنیم.

8. The use of social media has become an integral part of modern-day marketing strategies.

استفاده از رسانه‌های اجتماعی، به بخشی جدایی‌ناپذیر از استراتژی‌های بازاریابی مدرن تبدیل شده است.

9. The use of meditation techniques can be helpful for reducing stress.

استفاده از تکنیک‌های مدیتیشن، می‌تواند برای کاهش استرس مفید باشد.

10. The use of public transport can reduce traffic congestion and pollution.

استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی، می‌تواند تراکم ترافیک و آلودگی را کاهش دهد.

Make use of something

این اصطلاح (Idiom)، به معنای استفاده کردن از چیزهایی است که یک نفر به آن‌ها دسترسی دارد؛ به عنوان مثال:

1. Staff can make use of a wide range of facilities.

کارکنان می‌توانند از طیف وسیعی از امکانات، استفاده کنند.

2. She made full use of her contacts within the organization.

او از مخاطبین خود در سازمان، استفادۀ کامل کرد.

3. You should make use of your free time to pursue a hobby.

شما باید از وقت آزاد خود، برای دنبال‎کردن یک سرگرمی استفاده کنید.

4. We can make use of this empty room for storage.

ما می‌توانیم از این اتاق خالی، برای ذخیره‌سازی استفاده کنیم.

5. Don't let those apples go to waste; make use of them by making a pie.

اجازه ندهید که آن سیب‌ها هدر بروند، با درست‌کردن پای، از آن‌ها استفاده کنید.

Use for

عبارت "Use for"، می‌تواند به معنای «نیازداشتن» باشد؛ پس:

She has no use for the book = She doesn't need the book

معنی: او به کتاب نیاز ندارد.

همچنین زمانی که بخواهیم بگوییم از یک چیز برای چه کاری استفاده کرده‌ایم، از حرف اضافۀ "For" همراه با واژۀ Use استفاده می‌کنیم:

Use something for (doing) something

برای مثال:

She uses her computer for work.

او از کامپیوترش برای کار استفاده می‌کند.

به جملات زیر دقت کنید:

1. We use scissors for cutting paper.

ما از قیچی برای بریدن کاغذ استفاده می‌کنیم.

2. He uses his bike for commuting to work every day.

او هر روز از دوچرخه‌اش، برای رفت‌وآمد به محل کار استفاده می‌کند.

3. No, I don't want to buy a boat - I don't have any use for one!

نه، من نمی‌خواهم که قایق بخرم؛ من هیچ نیازی به آن ندارم.

4. I use my phone for texting.

من از تلفنم برای پیام‌دادن استفاده می‌کنم.

5. They were using animals for scientific experiments.

آن‌ها از حیوانات برای آزمایشات علمی استفاده می‌کردند.

6. Gerald had been using her for his own ends.

جرالد از او برای اهداف خودش استفاده می‌کرد.

7. I no longer have any use for this typewriter.

من دیگر به این ماشین تحریر، نیاز ندارم.

8. I have little use for those old newspapers.

آن روزنامه‌های قدیمی، زیاد به دردم نمی‌خورند.

9. The musician used a guitar for playing a solo during the concert.

در طول کنسرت، نوازنده از گیتار برای تک‌نوازی استفاده کرد.

10. They used a net for catching fish in the lake.

آن‌ها برای ماهی‌گرفتن در دریاچه، از تور استفاده کردند.

Have/find a use for

اصطلاح Have/find a use for something، به معنای پیداکردن هدف یا نحوۀ عملکرد یک چیز است. از این اصطلاح، می‌توانیم در موارد متعددی استفاده کنیم:

استفادۀ مجدد از یک چیز قدیمی، به روشی جدید؛

پیداکردن راه‌حلی برای یک مشکل، با استفاده از منابع موجود؛

شناخت پتانسیل یک ابزار یا مهارتی که کم‌استفاده است.

به‌طور کلی، این عبارت نشان می‌دهد که یک چیز، چگونه می‌تواند در یک زمینۀ خاص، مفید باشد و به ما کمک کند. به جملات زیر دقت کنید:

1. The artist found a use for discarded materials in creating her sculptures.

این هنرمند، در ساخت مجسمه‌های خود، از موارد دورریخته‌شده استفاده کرد.

2. We can find a good use for the extra fabric by making pillows.

می‌توانیم با ساختن بالش، از پارچۀ اضافی خوب استفاده کنیم.

3. He has a great use for his linguistic skills in his job as a translator.

او در شغل خود به عنوان یک مترجم، استفادۀ زیادی از مهارت‌های زبانی‌اش می‌کند.

4. The athlete needs to find the right use for her energy to maximize performance.

ورزشکار باید برای به حدأکثررساندن عملکرد خود، از انرژی‌اش به‌صورت درستی استفاده کند.

5. Don't throw that cloth away - you'll find a use for it one day.

آن لباس را بیرون نینداز؛ روزی کاربرد آن را پیدا می‌کنی.

Use as

هنگامی که می‌خواهیم بگوییم از یک چیز، به عنوان چه چیزی و با چه عملکردی استفاده می‌کنیم، می‌توانیم از حرف اضافۀ "As" همراه با واژۀ Use استفاده کنیم:

1. You can use honey as a natural sweetener in place of sugar.

می‌توانید به جای شکر، از عسل به عنوان یک شیرین‌کنندۀ طبیعی استفاده کنید.

2. Can you use this pen as a screwdriver to tighten this bolt?

آیا می‌توانید برای سفت‌کردن این پیچ، از این خودکار به عنوان پیچ‌گوشتی استفاده کنید؟

3. I use my phone as a GPS device.

من از تلفنم به عنوان یک دستگاه GPS استفاده می‌کنم.

4. This room can be used as a storage area for extra supplies.

می‌توان از این اتاق، به عنوان یک انبار برای لوازم اضافی استفاده کرد.

5. You can use vinegar as a natural cleaning agent for countertops and floors.

شما می‌توانید از سرکه، به عنوان یک مادۀ تمیزکنندۀ طبیعی برای پیشخوان و کف استفاده کنید.

6. He decided to use the cardboard box as a canvas for his painting.

او تصمیم گرفت که از جعبۀ مقوایی، به عنوان بوم نقاشی خود استفاده کند.

7. Some people use coconut oil as a moisturizer for their skin and hair.

برخی افراد، از روغن نارگیل به عنوان مرطوب‌کنندۀ پوست و مو استفاده می‌کنند.

8. Lemons can be used as a natural cleaning agent due to their acidity.

لیمو به علت خاصیت اسیدی‌بودنش، می‌تواند به عنوان یک پاک‌کنندۀ طبیعی استفاده شود.

9. You can use this tool as a screwdriver or a wrench.

می‌تونی از این ابزار، به عنوان پیچ‌گوشتی یا آچار استفاده کنی.

10. My parents use the house as a holiday home.

پدر و مادرم از خانه به عنوان منزل تعطیلات، استفاده می‌کنند.

Use to

در برخی مواقع، برای اینکه بگویید از یک چیز برای انجام‌دادن کاری استفاده کرده‌اید، می‌توانید از حرف اضافۀ "To" استفاده کنید:

1. Most people now use their cars to go shopping.

در حال حاضر، اکثر مردم از ماشینشان برای خریدکردن استفاده می‌کنند.

2. She used her position as manager to get jobs for her friends.

او از موقعیت خود به عنوان مدیر، برای کار پیداکردن برای دوستانش استفاده کرد.

3. I will use a hammer to fix the broken chair.

برای تعمیرکردن صندلی شکسته، از یک چکش استفاده خواهم کرد.

4. He used a pencil to write his name on the paper.

او برای نوشتن نام خود روی کاغذ، از یک مداد استفاده کرد.

5. They used a ladder to climb up to the roof.

آن‌ها برای بالارفتن از پشت‌بام، از یک نردبان استفاده کردند.

6. We can use a map to find our way home.

می‌توانیم برای پیداکردن مسیر خانه، از یک نقشه استفاده کنیم.

7. She used a key to unlock the door.

او برای بازکردن قفل در، از یک کلید استفاده کرد.

8. They used a saw to cut the wooden board.

برای بریدن تخته‌چوب، از اره استفاده کردند.

9. We can use a flashlight to see in the dark.

می‌توانیم از یک چراغ‌قوه برای دیدن در تاریکی استفاده کنیم.

10. She used a brush to paint the picture.

او برای کشیدن تصویر، از یک قلم‌مو استفاده کرد.

Use in

هنگامی که می‌خواهیم بگوییم از یک چیز در یک موقعیت/مکان استفاده کرده‌ایم، از حرف اضافۀ "In" همراه با واژۀ Use استفاده می‌کنیم:

1. Are we allowed to use a dictionary in the test?

اجازه داریم که در آزمون، از دیکشنری استفاده کنیم؟

2. I use my laptop in my room.

من از لپ‌تاپم در اتاقم استفاده می‌کنم.

3. The teacher used examples in the lesson to illustrate the topic more clearly.

معلم در درس، از مثال‌هایی استفاده کرد تا موضوع را واضح‌تر نشان دهد.

4. The carpenter used sandpaper in the woodwork to smooth out rough edges.

نجار در کارهای چوبی، از کاغذ سنباده برای صاف‌کردن لبه‌های ناهموار استفاده کرد.

5. The scientist used chemicals in the experiment to observe chemical reactions.

دانشمند برای مشاهدۀ واکنش‌های شیمیایی، از مواد شیمیایی در آزمایش استفاده کرد.

6. The musician used different instruments in the song to create a unique sound.

نوازنده برای ایجاد صدایی منحصربه‌فرد، از سازهای مختلفی در آهنگ استفاده کرده است.

7. The fashion designer used lace in the dress to create an elegant look.

طراح مد، از تور در لباس استفاده کرد تا ظاهری زیبا خلق کند.

8. The mechanic used oil in the engine.

مکانیک، در موتور از روغن استفاده کرد.

9. The photographer used natural light in the photo to capture the subject's features.

عکاس برای ثبت ویژگی‌های سوژه، در عکس از نور طبیعی استفاده کرده است.

10. The electrician used copper wires in the electrical system.

برقکار، از سیم‌های مسی در سیستم برق استفاده کرد.

جمع‌بندی

حروف اضافه، جزئی ضروری در زبان انگلیسی هستند که با نشان‌دادن روابط عناصر مختلف در یک جمله، تغییرات زیادی در معنا و مفهوم آن ایجاد می‌کنند. از آنجا که هر یک از این حروف، معنای منحصربه‌فرد خود را دارند و می‌توانند در موقعیت‌های گوناگون و به روش‌های مختلفی استفاده شوند، یادگیری آن‌ها برای بیشتر زبان‌آموزان، چالش‌برانگیز است.

با این حال با یاد گرفتن رایج‌ترین حروف اضافه و تمرین‌ منظم با استفاده از آن‌ها در جملات مختلف، می‌توانید بهتر انگلیسی حرف بزنید و راحت‌تر ارتباط برقرار کنید. برای یادگیری مؤثر زبان انگلیسی، می‌توانید از اپلیکیشن زبانشناس استفاده کنید.