۳ نمونه مکالمه انگلیسی بین دو دوست در مدرسه + ترجمه

در این مقاله می‌آموزید در شرایط مختلف چطور با دوستان خود در مدرسه ارتباط برقرار کنید.

Blog-Featured-Images-94.png
تیم تولید محتوا
۱۴۰۱ دی منتشر شد 
۳ نمونه مکالمه انگلیسی بین دو دوست در مدرسه + ترجمه.jpg

یکی از سناریوهای پرتکرار در انواع درس‌ها و امتحانات زبان انگلیسی، مخصوصاً در قسمت‌های مرتبط با مکالمه، سناریوهایی است که در مدرسه می‌گذرد. این گفت‌وگوها می‌تواند بین دانش‌آموزان، معلمان یا دانش‌آموزان با معلم خود باشد؛ در هریک از این شرایط ما می‌بایست از کلمات و لحن متفاوتی در گفت‌وگوی خود بهره بگیریم. در این میان معمولاً دوستانه‌ترین لحن‌ها مرتبط با شرایطی است که دو دانش‌آموز با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند.

از همین جهت در این مقاله تلاش کردیم چند نمونه مکالمه انگلیسی بین دو دوست در مدرسه را برای شما تهیه کنیم و همچنین ترجمه‌ آن‌ها را به شما ارائه دهیم تا آشنایی اجمالی با مکالمه‌های معمول در این زمینه به دست آورید. باید توجه داشته باشید در این مکالمات دو طرف گفت‌وگو از قبل با یکدیگر آشنا هستند، اما یک موضوع مهم در یادگیری مکالمه، دانستن راه‌های آغاز گفت‌وگو با افرادی است که از قبل آن‌ها را نمی‌شناسیم. زبان‌شناس یک مقاله خوب در این زمینه نیز برای شما آماده کرده است! صفحه آموزش مکالمه انگلیسی برای آشنایی با افراد جدید را ببینید.

اما در این مقاله 3 نمونه مکالمه آورده‌ایم. مکالمه اول میان دو دانش‌آموز است که در روزهای سخت پیش از امتحانات قرار دارند و درباره این موضوع با یکدیگر حرف می‌زنند. مکالمه دوم یک مکالمه انگلیسی بین دو دوست در مدرسه است که یکی از آن‌ها به کلاس‌های آن روز نرسیده و نگران درس‌هایش است. مکالمه سومی نیز به هم‌کلاسی‌های فارغ‌التحصیل‌شده‌ای اختصاص دارد که پس از مدت‌ها همدیگر را ملاقات می‌کنند. با ما همراه باشید!

مکالمه شماره یک

John: Hi Eric, how’s going your time?

جان: سلام اریک. زمان تو چطور می‌گذرد؟

Eric: Going good, what about you?

اریک: خوب پیش می‌رود. زمان تو چطور؟

John: It’s fine. What about your study?

جان: خوب است. مطالعاتت در چه وضعیتی است؟

Eric: It’s not that good. I am having some problems with Math.

اریک: چندان خوب نیست. با درس ریاضی به مشکل برخورده‌ام.

John: Sorry to know. But why don’t you take help from the Math teacher?

جان: متأسفم. اما چرا از معلم ریاضی کمک نمی‌گیری؟

Eric: I am going to ask him for some help. But I am too much worried about this. You know the exam is knocking at the door and I am not prepared at all for this subject.

اریک: قصد دارم از او کمک بخواهم؛ اما من بسیار نگرانم. می‌دانی که امتحان ریاضی بسیار نزدیک است ولی من هیچ‌گونه آمادگی برای این درس ندارم.

نکته: اصطلاح Something is knocking at the door به معنای بسیار نزدیک بودن چیزی به فرد است.

John: You still have lots of time to clear your doubts. I think you can do that; you are a very good student.

جان: تو هنوز برای برطرف کردن ایراداتت زمان زیادی دارم. من می‌دانم که می‌توانی این کار را انجام دهی؛ تو دانش‌آموز بسیار خوبی هستی.

Eric: Thanks, dear. I am hoping so.

اریک: ممنونم عزیزم. امیدوارم این‌گونه شود.

John: What’s about English?

جان: اوضاعت در درس انگلیسی چگونه است؟

Eric: I am pretty much preparing for English and I think I will do well in this subject.

اریک: من برای درس انگلیسی تا حد زیادی آماده شدم و فکر می‌کنم در این زمینه عملکرد خوبی خواهم داشت.

John: That’s very good.

جان: این عالی است.

Eric: What about you? How’s your study going?

اریک: تو چطور؟ مطالعاتت چگونه پیش می‌رود؟

John: Yeah it’s going good. I am giving some extra time for science. You know I am pretty weak in this subject.

جان: خوب پیش می‌روند. من کمی زمان اضافی به درس علوم اختصاص داده‌ام. تو می‌دانی که من در این زمینه کمی ضعیفم.

Eric: Oh, I hope you will do great in this subject too. How many hours do you study in a day?

اریک: اوه، امیدوارم در این درس هم عالی عمل کنی. چند ساعت در روز مطالعه می‌کنی؟

John: After the classes and tuitions, I spend almost three hours a day in my reading room. You know, I have to spend most of my time in tuitions.

جان: بعد از کلاس‌های اصلی و کلاس‌های اضافی، من تقریباً‌ سه ساعت را در اتاق مطالعه‌ام می‌گذرانم. می‌دانی، بیشتر زمان من صرف کلاس‌های اضافی می‌شود.

Eric: Oh I see. I spend around four hours in study and I don’t go for any tuition. Do you think I need to read more?

اریک: اوه،‌ متوجهم. من حدود چهار ساعت در روز مطالعه می‌کنم و در هیچ کلاس اضافه‌ای نیستم. فکر می‌کنی من نیاز دارم بیشتر درس بخوانم؟

John: I think that’s enough if you are paying proper attention to your lesson.

جان: فکر می‌کنم اگر به درس‌هایت توجه کافی داشته باشی، همین مقدار کافی است.

Eric: Yeah, I think so. Do you have any suggestions or tips for getting a better focus on the study?

اریک: بله، من هم همین‌ فکر را می‌کنم. آیا تو هیچ پیشنهاد یا راهکاری برای بهتر تمرکز کردن بر مطالعه نداری؟

John: I love to study in the early morning. If you can rise early, then you can do that too. I think that’s the best time for focusing on something.

جان: من دوست دارم صبح زود درس بخوانم. اگر می‌توانی صبح زود بیدار شوی، تو هم می‌توانی همین کار را انجام دهی. فکر می‌کنم صبح زود بهترین زمان برای تمرکز کردن بر چیزهاست.

Eric: That’s a very good suggestion. I will try that. Thank you so much for your tips.

اریک: این پیشنهاد خوبی است. تلاش می‌کنم انجامش دهم. بابت راهکارهایت بسیار متشکرم.

مکالمه انگلیسی در مدرسه.jpg

مکالمه شماره دو

Beth: Hey listen, is this a good time to talk to you?

بث: سلام، آیا کمی زمان داری تا باهم حرف بزنیم؟

Mary: Of course, tell me what happened?

مری: البته! چه اتفاقی افتاده؟

Beth: Actually, I was unable to attend today’s lecture and I have no idea what happened in the lecture, did our teacher give any notes or was there any announcement…

بث: در واقع من نتوانستم در درس امروز حضور داشته باشم و هیچ ایده‌ای ندارم که در کلاس چه اتفاقی افتاده است. آیا معلم هیچ یادداشت یا خبری نداده است؟

Mary: Oh calm down, calm down! Don’t worry about that! I had attended today’s lecture and let me tell you that nothing extraordinary happened today.

مری: اوه آرامشت را حفظ کن! آرام باش! نگران هیچ‌چیز نباش. من در درس امروز شرکت کردم و بگذار به تو بگویم که امروز هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است.

Beth: Oh, is it? Did nothing happen at all?

بث: اوه واقعا؟ کلاً هیچ اتفاق خاصی نیفتاد؟

Mary: Not like that, 2 lectures got canceled because the professor was absent, so you need not worry about that.

مری: نه به آن صورت؛ 2 درس به این دلیل که استاد غایب بود، لغو شد. بنابراین لازم نیست نگران آن‌ها باشی.

Beth: That’s amazing. And what happened?

بث: این عالی است! بعدش چه شد؟

Mary: English lecture was conducted and the teacher gave us some notes, so I’ll send you images of the same or do you want to write it down yourself?

مری: درس انگلیسی برگزار شد و معلم چند یادداشت به ما داد. می‌خواهی تصاویر آن را برایت ارسال کنم یا خودت آن‌ها را یادداشت می‌کنی؟

Beth: If you will be attending tomorrow’s lecture then I can take down those notes if that is fine with you!

بث: اگر در درس‌ فردا حاضر می‌شوی، می‌توانم خودم آن‌ها را یادداشت کنم، البته اگر برای تو اشکالی ندارد!

Mary: Oh, yes I am attending tomorrow’s lecture so you can take my notebook for a while and can take down the notes.

مری: اوه بله من در درس فردا شرکت خواهم کرد. تو می‌توانی دفتر من را برای مدتی بگیری و از آن یادداشت‌ برداری.

Beth: Thank you so much!

بث: خیلی ممنونم!

Mary: No problem. So, see you tomorrow in class.

مری: مشکلی نیست. پس، فردا در کلاس می‌بینمت.

Beth: Yeah, see you tomorrow!

بث: بله، فردا می‌بینمت!

مکالمه در مدرسه به انگلیسی.jpg

مکالمه شماره سه

Jane: Hello Juliet. It is nice to see you after such a long time. Where have you been?

جین: سلام ژولیت. از اینکه تو را بعد از این‌همه مدت می‌بینم خوش‌حالم. تو کجا بودی؟!

Juliet: Hello Jane, It's nice to see you too. I've been busy in preparing for my engineering entrance examinations.

ژولیت: سلام جین، من هم از دیدنت خوش‌حالم. من داشتم برای کنکور مهندسی آماده می‌شدم.

Jane: That is great! I did not know you wanted to become an engineer.

جین: این فوق‌العاده است! من نمی‌دانستم که می‌خواهی مهندس شوی.

Juliet: I've always had a natural inclination towards a mechanical occupation, so I want to become an engineer. What are you going to do?

ژولیت: من همیشه تمایل درونی (طبیعی) زیادی به شغل مکانیکی داشتم؛ بنابراین می‌خواهم مهندس شوم. تو می‌خواهی چه کاره شوی؟

Jane: I have always loved teaching. Wish to become a good teacher like my mother. Do you remember how we used to imitate our teachers during our school days?

جین: من همیشه به تدریس علاقه داشتم. بنابراین می‌خواهم یک معلم خوب شوم، درست مثل مادرم. یادت هست در طول تحصیلمان چگونه از معلم‌هایمان تقلید می‌کردیم؟

Juliet: No doubt, you have all the qualities of a good teacher. I have seen you guide your younger brother do his homework. You will be a very good teacher.

ژولیت: شک ندارم که تو همه ویژگی‌های یک معلم خوب را داری. من تو را در حالی که به برادرت برای انجام تکالیفش راهنمایی می‌دهی دیده‌ام. تو یک معلم خوب خواهی شد.

Jane: Thanks Juliet. I just hope I achieve my goal of becoming a competent teacher and share my knowledge with the students for their future.

جین: ممنونم ژولیت. صرفاً امیدوارم به هدفم که تبدیل شدن به یک معلم لایق است دست یابم و دانسته‌هایم را با دانش‌آموزانم برای آینده‌شان به اشتراک بگذارم.

Juliet: That is a very nice thought, Jane. There are many responsibilities that a teacher has to shoulder. It is a difficult job, although it's a very noble profession.

ژولیت: جین، این فکر فوق‌العاده‌ای است. مسئولیت‌های زیادی بر دوش معلم‌ها قرار دارد. این یک شغل سخت است؛ اگرچه حرفه‌ای بسیار شریف نیز هست.

Jane: You are right. I have seen my mother getting upset when her students don't perform well and getting overjoyed when they pass with flying colors. She holds herself responsible for the well-being of each and every student.

جین: حق با توست. من دیده‌ام که مادرم در زمان‌هایی که دانش‌آموزانش عملکرد خوبی نداشته‌اند بسیار ناراحت می‌شود؛ و در مقابل، زمان‌هایی که آن‌ها با نمراتی درخشان قبول می‌شوند، خوش‌حالی وصف‌ناپذیری به سراغ او می‌آید. او همواره خود را مسئول می‌داند که تک تک دانش‌آموزانش موفق باشند.

Juliet: Yes, that is the reason of her being the most beloved teacher of our school till date. I remember her brilliance as a teacher when I was in her class. Please convey my regards to her.

ژولیت: بله، برای همین است که او هنوز هم محبوب‌ترین معلم در مدرسه ماست. من به خوبی درخشیدن او را به یاد می‌آورم، زمانی که در کلاس او بودم. لطفاً سلام مرا به او برسان.

Jane: Thanks Juliet. I will surely convey your regards to her.

جین: ممنونم ژولیت. من حتماً سلام تو را به او می‌رسانم.

Juliet: Hope to see you soon. Wish you all the best in all your endeavors, Jane.

ژولیت : امیدوارم که تو را به زودی ببینم. آرزو می‌کنم تمام تلاش‌هایت به بهترین نتیجه‌ها برسند جین!

Jane: Thanks Juliet. I wish you the same. Bye.

جین: ممنونم ژولیت. من هم همین آرزو را برای تو دارم. خداحافظ.

Juliet: Bye. Take care.

ژولیت: خداحافظ. مواظب خودت باش.

مکالمه انگلیسی بین دو دوست در مدرسه.jpg

جمع‌بندی

در این مقاله سه نمونه مکالمه انگلیسی بین دو دوست در مدرسه را مشاهده کردید. بدون شک، مطالعه دقیق این مکالمه‌ها، یادداشت‌برداری و تمرین و تکرار اصطلاحات و ترکیبات به‌کاررفته در این مکالمه‌ها می‌تواند اثری بسیار چشمگیر در بهبود مهارت‌های مختلف زبانی شما داشته باشد. اما اگر می‌خواهید به محتواهای بیشتری در این زمینه دسترسی داشته باشید، به شما پیشنهاد می‌کنیم به اپلیکیشن زبان‌شناس نیز سری بزنید؛ آنجا محتواهای زیادی انتظار شما را می‌کشند تا نکات جدیدی به شما بیاموزند!

از همراهی شما با زبان‌شناس سپاس‌گزاریم.

دیدگاهتان را بنویسید