سالی که از پارچه درست شده از زندگی کسالت‌بارش خسته شده و می‌خواد از دست دکتر فرار کنه.

جک از شهر هالووین وارد شهر کریسمس میشه و از اونجا خوشش میاد.

جک برمی‌گرده شهر هالووین تا شهر کریسمس رو برای مردمش تعریف کنه.

جک سعی می‌کنه با مواد شیمیایی دکتر درخت کریسمس بسازه.

جک برنامه‌ی کریسمس رو به تمام مردم شهر میگه.

جک از سه تا پسر کمک می‌خواد، ولی اونا می‌خوان بهش کلک بزنن.

پسرها، بابانوئل رو گرفتن.

جک می‌خواد به جای بابانوئل همه‌ی کارهاش رو انجام بده.

پلیس می‌خواد جلوی جک رو که هدیه‌های خطرناک به بچه‌ها داده، بگیره.

جک متوجه اشتباهش شده و اوگی بوگی می‌خواد بابانوئل رو بخوره.

جک، اوگی بوگی رو کشت و بابانوئل آزاد شد.

کابوس قبل از کریسمس به پایان میرسه.