حرکت سوم، سکانس سوم

مجموعه: کتاب های ساده / کتاب: مکبث / فصل 14

کتاب های ساده

100 کتاب | 1087 فصل

حرکت سوم، سکانس سوم

توضیح مختصر

قاتلان بانکو رو میکشن.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

ترجمه‌ی فصل

حرکت سوم، سکانس سوم

(با فاصله کوتاهی از قصر. دو قاتل وارد میشن)

قاتل اول: آخرین نور روز از غرب میره، حالا بانکو باید نزدیک باشه و با سرعت سوارکاری کنه.

قاتل دوم: گوش کن! صدای اسب میشنوم.

قاتل اول: پس بانکو و فلینس هستن. حالا توقف کردن.

بانکو: (از خارج صحنه به خدمتکارانش)

هی! یه چراغ به من بدید. اسب‌ها رو ببرید.

قاتل دوم: این صدای بانکو هست. آخرین بخش از سفرش رو پیاده از مسیر باریک میره.

(بانکو و فلینس با چراغ وارد میشن)

قاتل اول: ببین! یک چراغ، یک چراغ! اونها هستن!

قاتل دوم: ساکت! صبر کن تا از کنار ما رد بشن.

بانکو: (به فلینس) فکر می‌کنم امشب بارون بباره.

قاتل اول: بذار بباره!

(قاتلان به بانکو خنجر میزنن، که میفته)

بانکو: آه، خائنان! بدو، فلینسِ خوب، فرار کن! انتقام! انتقام!

(بانکو میمیره و فلینس فرار میکنه)

قاتل دوم: کی چراغ رو خاموش کرد؟

قاتل اول: بانکو کشته شده، ولی پسرش فرار کرده. قاتل دوم: پس کار ما کامل نشده.

قاتل اول: میذاریم جسد اینجا بمونه و به مکبث میگیم چی انجام شده و چی انجام نشده.

(قاتلان خارج میشن)

متن انگلیسی فصل

ACT THREE SCENE THREE

(A short distance from the palace. Enter two murderers)

1st Murderer: The last light of day is going in the west Now Banquo must be near and riding fast.

2nd Murderer: Listen! I hear horses.

1st Murderer: It’s Banquo then, and Fleance. Now they’ve stopped.

Banquo: (Off-stage, to his servants)

Ho! Give me a light there. Take the horses.

2nd Murderer: That’s Banquo’s voice. The last part of the journey’s made on foot along this narrow path.

(Enter Banquo and Fleance, with a light)

1st Murderer: Look! A light, a light! It’s them!

2nd Murderer: Quiet! Wait until they pass us.

Banquo: (To Fleance) I think that it will rain tonight.

1st Murderer: Let it come down!

(The murderers stab Banquo, who falls down)

Banquo: Oh, traitors! Run, good Fleance, run! Revenge! Revenge!

(Banquo dies and Fleance runs away)

2nd Murderer: Who put out the light?

1st Murderer: Banquo is killed, but his son’s escaped. 2nd Murderer: Then our job is not complete.

1st Murderer: We’ll leave the body here and tell Macbeth what’s done, what’s left undone.

(Exit murderers)