Youtube.svg

Instagram.svg

Telegram.svg

thumbnail_twitter-logo-vector-png-clipart-1.png

twitter-logo-vector-png-clipart-1.png

زبانشناس

درباره ما

تماس با ما

بلاگ

اطلاعات تکمیلی

قوانین و مقررات

فرصت‌های شغلی

لینک‌های مهم

تالار گفتگو

آموزش زبان انگلیسی

Vacation.jpg

حرف اضافه Vacation چه می‌شود؟

حرف اضافه حروف v

در این بخش حرف اضافه حروفی که با V شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

در زبان انگلیسی، حروف اضافه یکی از مهم‌ترین بخش‌های جملات هستند که کلمات یک جمله را به یکدیگر متصل می‌کنند. این حروف به ما کمک می‌کنند تا مفهوم موردنظر خود را به‌درستی به مخاطبمان، منتقل کنیم. همراه واژۀ "Vacation" به معنی «تعطیلات»، «مرخصی» و «فراغت» نیز می‌توانیم از دو حرف اضافۀ "**On**" و "**During**" استفاده کنیم.

## On vacation

متداول‌ترین حرف اضافه‌ای که همراه با واژۀ Vacation استفاده می‌شود، حرف اضافۀ "On" است. اگر می‌خواهید بگویید که زمان خود را در تعطیلات و برای استراحت و سرگرمی گذرانده‌اید، باید از این حرف اضافه در جملۀ خود استفاده کنید؛ به عنوان مثال:

1. I tried scuba diving while I was on vacation.

زمانی که در تعطیلات بودم، غواصی را امتحان کردم.

2. I would go on vacation when I have time.

زمانی که وقت داشته باشم، به تعطیلات می‌روم.

3. I always bring a good book with me on vacation.

من همیشه در تعطیلات، یک کتاب خوب با خودم می‌آورم.

4. We're going on vacation to Hawaii to relax on the beach and go snorkeling.

ما برای تعطیلات به هاوایی می‌رویم تا در ساحل استراحت کنیم و غواصی کنیم.

5. I'm excited to go on vacation.

برای رفتن به تعطیلات، هیجان‌زده‌ام.

6. She is on vacation.

او در مرخصی است.

7. His work does not permit him to go on vacation.

کارش به او مجال نمی‌دهد که به تعطیلات برود.

8. He's on vacation until next week.

او تا هفتۀ آینده، در مرخصی است.

9. My partner and I are going on vacation to celebrate our anniversary.

من و همسرم داریم به تعطیلات می‌رویم تا سالگردمان را جشن بگیریم.

10. I always make sure to bring sunscreen on vacation to protect my skin.

من همیشه در تعطیلات، برای محافظت از پوستم کرم ضدآفتاب به همراه دارم.

## During vacation

یکی دیگر از حروف اضافه‌ای که می‌توانید از آن برای صحبت‌کردن راجع به مدت‌زمانی که در تعطیلات بوده‌اید، استفاده کنید، حرف اضافۀ "During" است:

What did you do during the vacation? = What did you do on vacation?

معنی: در تعطیلات چه کردی؟

به جملات زیر توجه کنید:

1. During vacation, I like to travel to new places and experience different cultures.

حین تعطیلات، دوست دارم که به مکان‌های جدید سفر کنم و فرهنگ‌های متفاوت را تجربه کنم.

2. I like to read books and relax on the beach during vacation.

در طول تعطیلات، دوست دارم که کتاب بخوانم و در ساحل، استراحت کنم.

3. We visited several national parks during vacation and saw some amazing scenery.

ما در طول تعطیلات، از چندین پارک ملی بازدید کردیم و مناظر شگفت‌انگیزی دیدیم.

4. We rented a cabin in the mountains during vacation and spent our days exploring nature.

در طول تعطیلات، یک کابین در کوه اجاره کردیم و روزهایمان را به گشت‌وگذار در طبیعت گذراندیم.

5. My partner and I took a cooking class during vacation.

من و همسرم در تعطیلات، به کلاس آشپزی رفتیم.

6. During vacation, I try to stay active by going for walks or runs in the morning.

در طول تعطیلات، سعی می‌کنم که صبح‌ها با پیاده‌روی یا دویدن، فعال بمانم.

7. We stayed in a beachfront hotel during vacation.

ما در تعطیلات، در یک هتل ساحلی اقامت داشتیم.

8. We went to a music festival during vacation and saw some amazing performances.

ما در تعطیلات، به یک جشنوارۀ موسیقی رفتیم و اجراهای شگفت‌انگیزی دیدیم.

9. I always make sure to bring a camera during vacation to snap pictures of my adventures.

من همیشه در تعطیلات یک دوربین همراهم دارم که از ماجراجویی‌هایم عکس بگیرم.

10. We visited several museums and art galleries during vacation and learned a lot about local history and culture.

ما در طول تعطیلات، از چندین موزه و گالری هنری بازدید کردیم و چیزهای زیادی درمورد تاریخ و فرهنگ محلی یاد گرفتیم.

## جمع‌بندی

ازآنجاکه عبارت "On vacation"، از نظر دستوری صحیح است، بیشتر در جمله استفاده می‌شود. عبارت "In vacation" نادرست است و نباید از آن استفاده کنید. همچنین در برخی مواقع، از عبارت "During vacation" به‌جای "On vacation" استفاده می‌شود. برای یادگیری حروف اضافه و نحوۀ استفاده از آن‌ها، می‌توانید از دوره‌های آموزشی و تمرینات منظم[ اپلیکیشن زبانشناس](https://zabanshenas.com/app/) استفاده کنید.

Vary.jpg

حرف اضافه Vary چه می‌شود؟

متداول‌ترین حروف اضافه‌ای که همراه با واژۀ "Vary"به معنای «فرق‌داشتن» استفاده می‌شوند، عبارتند از:

* From

* Between

* Among

* In

* By

* According to

## Vary from

از حرف اضافۀ "From" برای توصیف اینکه یک چیز با یک چیز دیگر متفاوت است، استفاده می‌شود. همچنین برای نشان‌دادن دامنه یا میزان تغییر بین دو چیز، از این حرف اضافه بعد از واژۀ vary استفاده می‌کنیم. به جملات زیر دقت کنید:

1. The difficulty levels of these puzzles vary from easy to extremely challenging.

سطح دشواری این پازل‌ها، از آسان تا بسیار چالش‌برانگیز، متغیر است.

2. The length of the marathon can vary from 5 kilometers to 42 kilometers.

طول ماراتن، می‌تواند از ۵ کیلومتر تا ۴۲ کیلومتر، متغیر باشد.

3. The quality of the ingredients can vary from fresh to stale.

کیفیت مواد می‌تواند از تازه تا کهنه، متفاوت باشد.

4. The hours of operation for the store can vary from day to day.

ساعات کار فروشگاه، می‌تواند از یک روز تا روزی دیگر، متفاوت باشد.

5. Test scores vary from school to school.

نمرات آزمون، از مدرسه‌ای به مدرسۀ دیگر متفاوت است.

6. Our opinions always vary from each other's.

نظرات ما، همیشه با یکدیگر فرق می‌کند.

7. This work varies from the normal routine.

این کار، با روال عادی متفاوت است.

8. The temperature can vary from 20°C to 30°C during summer months.

در ماه‌های تابستان، دما می‌تواند از ۲۰ درجۀ سانتی‌گراد تا ۳۰ درجۀ سانتی‌گراد، متغیر باشد.

9. The prices of houses vary from $200,000 to $1 million in this neighborhood.

قیمت خانه‌ها در این محله، از ۲۰۰ هزار دلار تا یک میلیون دلار، متغیر است.

10. The prices of these products vary from store to store.

قیمت این محصولات، از فروشگاهی به فروشگاه دیگر فرق می‌کند.

## Vary between

معمولاً برای نشان‌دادن محدوده یا تفاوت بین دو یا چند چیز، از حرف اضافۀ "Between" همراه با واژۀ vary استفاده می‌کنیم؛ برای مثال:

1. The prices of these two products vary between $10 and $20.

قیمت این دو محصول، از ۱۰ دلار تا ۲۰ دلار متغیر است.

2. The personalities of the twins vary between shy and outgoing.

شخصیت دوقلوها، بین خجالتی و برونگرا متفاوت است.

3. The temperature can vary between 60 and 80 degrees Fahrenheit depending on the season.

بسته به فصل، دما می‌تواند بین ۶۰ تا ۸۰ درجۀ فارنهایت، متغیر باشد.

4. The temperature can vary between day and night.

دما می‌تواند بین روز و شب، متفاوت باشد.

5. The temperature in this city can vary between -10°C to 35°C.

دمای هوا در این شهر، می‌تواند بین -۱۰ درجۀ سانتی‌گراد تا ۳۵ درجۀ سانتی‌گراد، متغیر باشد

6. The prices of cars can vary between different models and brands.

قیمت خودروها می‌تواند بین مدل‌ها و برندهای مختلف، متفاوت باشد.

7. The quality of your internet connection can vary between different providers.

کیفیت اتصال اینترنت شما، می‌تواند بسته به ارائه‌دهندگان مختلف، متغیر باشد.

8. The level of productivity of workers can vary between different days of the week.

سطح بهره‌وری کارگران، می‌تواند بین روزهای مختلف هفته، متفاوت باشد.

9. The outcomes of scientific experiments can vary between different variables being tested.

نتایج آزمایش‌های علمی، می‌تواند بین متغیرهای مختلف موردآزمایش، متفاوت باشد.

10. The performance of athletes can vary between games depending on factors such as injuries and fatigue.

عملکرد ورزشکاران می‌تواند بسته عواملی مانند آسیب‌دیدگی و خستگی، بین بازی‌ها متفاوت باشد.

## Vary among

وقتی می‌خواهیم به گروهی که از ۳ یا چند چیز متفاوت تشکیل شده است، اشاره کنیم، از حرف اضافۀ "Among" همراه با واژۀ "Vary" استفاده می‌کنیم. در واقع هنگام استفاده از این حرف اضافه در جمله، داریم چند چیز را با یکدیگر مقایسه می‌کنیم. به جملات زیر دقت کنید:

1. The test scores varied greatly among the students in the class.

نمرات آزمون، بین دانش‌آموزان کلاس بسیار متفاوت بود.

2. The prices of houses vary among different neighborhoods in the city.

قیمت خانه‌ها، میان محله‌های مختلف شهر، متفاوت است.

3. The opinions of the group vary among its members.

نظرات گروه، بین اعضای آن متفاوت است.

4. The level of difficulty for this exam may vary among students.

ممکن است که سطح دشواری این آزمون، بین دانش‌آموزان، متفاوت باشد.

5. The prices of goods can vary among different stores.

قیمت اجناس می‌تواند میان فروشگاه‌های مختلف، متفاوت باشد.

6. The amount of rainfall will vary among regions.

میزان بارندگی، در مناطق مختلف، متغیر خواهد بود.

7. The quality of healthcare may vary among different countries.

ممکن است که کیفیت مراقبت‌های بهداشتی، میان کشورهای مختلف، متفاوت باشد.

8. The severity of symptoms can vary among patients with the same illness.

شدت علائم می‌تواند میان بیماران مبتلا به همان مریضی، متغیر باشد.

9. The level of noise pollution can vary among different neighborhoods.

سطح آلودگی صوتی، می‌تواند در محله‌های مختلف، متغیر باشد.

10. The degree of color blindness can vary among individuals.

درجۀ کوررنگی می‌تواند در بین افراد، متغیر باشد.

## Vary in

معمولاً از عبارت "Vary in" برای اینکه نشان دهیم یک چیز، چه تفاوتی با چیزهای دیگر دارد یا چگونه در مکان و محدودۀ مشخصی تغییر می‌کند، استفاده می‌کنیم. مثلاً، به جملۀ زیر دقت کنید:

The cost of living can vary widely in different parts of the country.

هزینۀ زندگی در بخش‌های مختلف کشور، می‌تواند بسیار متفاوت باشد.

در این جمله، با استفاده از حرف اضافۀ "In" همراه با واژۀ vary، دامنۀ تغییرات هزینۀ زندگی در نقاط مختلف کشور را نشان داده‌ایم. در واقع، با این جمله می‌گوییم که هزینۀ زندگی می‌تواند در برخی مکان‌ها، بیشتر و در برخی مکان‌ها، کمتر باشد.

یک مثال دیگر:

The quality of the product may vary significantly in different batches produced by the same manufacturer.

ممکن است که کیفیت محصول، به‌صورت قابل‌توجهی در دسته‌های مختلف تولیدشده توسط یک سازنده، متغیر باشد.

در اینجا، از حرف اضافۀ "In" برای نشان‌دادن تفاوت دسته‌های مختلف تولیدشده، استفاده شده است. این جمله نشان می‌دهد کیفیت محصول، می‌تواند از یک دسته به دستۀ دیگر، متفاوت باشد.

بگذارید چند مثال دیگر را هم با یکدیگر بررسی کنیم:

1. The color of the sky can vary in different parts of the world.

رنگ آسمان می‌تواند در نقاط مختلف جهان، متفاوت باشد.

2. The students' work varies considerably in quality.

کیفیت کار دانش‌آموزان، به‌صورت قابل‌توجهی با یکدیگر متفاوت است.

3. The rooms vary in size.

اتاق‌ها از نظر اندازه با یکدیگر متفاوت هستند (اندازۀ اتاق‌ها با یکدیگر متفاوت است).

4. The colors of flowers vary in accordance with their species.

رنگ گل‌ها، متناسب با گونۀ آن‌ها، متغیر است.

5. The quality of sound can vary in different audio systems.

کیفیت صدا می‌تواند در سیستم‌های صوتی مختلف، متفاوت باشد.

6. The cost of living varies in different cities and states.

هزینۀ زندگی، در شهرها و ایالت‌های مختلف، متفاوت است.

7. The degree of risk can vary in different investment options.

درجۀ ریسک می‌تواند در گزینه‌های مختلف سرمایه‌گذاری، متفاوت باشد.

8. The new shipment of socks varied in color, size, length and, of course, price.

محمولۀ جدید جوراب، از نظر رنگ، اندازه، قد و البته، قیمت، متفاوت بود.

9. The taste of food can vary in different restaurants.

طعم غذا می‌تواند در رستوران‌های مختلف، متفاوت باشد.

10. The availability of public transportation can vary in different areas.

دردسترس‌بودن حمل‌ونقل عمومی، می‌تواند در مناطق مختلف، متفاوت باشد.

## Vary by

یکی دیگر از حروف اضافه‌ای که همراه با واژۀ vary استفاده می‌شود، حرف اضافۀ "By" است. این حرف اضافه نیز نشان می‌دهد که چیزها، بر چه اساسی و چه مقدار با هم تفاوت دارند؛ برای مثال:

1. The cost of living varies by region.

هزینۀ زندگی، بر اساس منطقه متفاوت است.

2. The temperature can vary by as much as 10 degrees throughout the day.

در طول روز، دما می‌تواند تا ۱۰ درجه تغییر کند.

3. The quality of the product may vary by manufacturer.

ممکن است که کیفیت محصول، بسته به سازنده، متفاوت باشد.

4. The results may vary by location.

ممکن است که نتایج، بسته به مکان متفاوت باشد.

5. Cancer rates vary significantly by gender and ethnicity.

نرخ سرطان بر اساس جنسیت و قومیت متفاوت است.

6. The severity of the storm damage will vary by location.

شدت خسارت طوفان، بسته به مکان متفاوت خواهد بود.

7. Salaries for teachers often vary by state and school district.

حقوق معلمان، اغلب بر اساس ایالت و ناحیۀ مدرسه متفاوت است.

8. The amount of rainfall can vary by season and geographic location.

میزان بارندگی می‌تواند بسته به فصل و موقعیت جغرافیایی، متفاوت باشد.

9. The effectiveness of a medication can vary by individual and condition.

اثربخشی یک دارو می‌تواند بسته به فرد و شرایط، متفاوت باشد.

10. The amount of sleep needed can vary by age and lifestyle.

میزان خواب موردنیاز می‌تواند بسته به سن و سبک زندگی، متفاوت باشد.

## Vary according to

برای اینکه بگویید که چیزها با توجه به چه معیاری با یکدیگر متفاوت است، می‌توانید از حرف اضافۀ "According to" نیز در جملۀ خود استفاده کنید:

1. The level of crime can vary according to the neighborhood you are in.

میزان جرم و جنایت، می‌تواند بسته به محله‌ای که در آن هستید، متفاوت باشد.

2. The level of noise pollution can vary according to the time of day.

میزان آلودگی صوتی، می‌تواند بسته به زمان روز، متغیر باشد.

3. The effectiveness of a medicine can vary according to the individual taking it.

اثربخشی دارو می‌تواند بسته به فردی که آن را مصرف می‌کند، متفاوت باشد.

4. The number of visitors to a tourist destination can vary according to the season.

تعداد بازدیدکنندگان از یک مقصد گردشگری، می‌تواند بسته به فصل، متفاوت باشد.

5. The weather patterns can vary according to the region that you are in.

الگوهای آب و هوا، می‌تواند با توجه به منطقه‌ای که در آن هستید، متفاوت باشد.

6. The level of taxes can vary according to a country's economic policies.

سطح مالیات‌ها می‌تواند با توجه به سیاست‌های اقتصادی یک کشور، متغیر باشد.

7. The quality of education can vary according to the resources available to an institution.

کیفیت آموزش، می‌تواند با توجه به منابع موجود در یک مؤسسه، متغیر باشد.

8. Prices for goods and services can vary according to the demand in the market.

قیمت کالاها و خدمات، می‌تواند با توجه به تقاضا در بازار، متغیر باشد.

9. The amount of rainfall can vary according to the season.

میزان بارندگی، می‌تواند بسته به فصل، متفاوت باشد.

10. Prices vary according to the type of room you require.

قیمت‌ها با توجه به نوع اتاق موردنیاز شما، متفاوت است.

## جمع‌بندی

برای اینکه مطمئن شوید جمله‌تان معنای درست را به مخاطب منتقل می‌کند، مهم است که از حروف اضافۀ صحیح همراه با واژۀ vary استفاده کنید. با یادگیری نحوۀ استفاده از حروف اضافۀ متفاوت، می‌توانید بهتر و روان‌تر انگلیسی صحبت کنید. برای تمرین منظم و یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از منابع مختلف، می‌توانید از[ اپلیکیشن زبانشناس](https://zabanshenas.com/app/) استفاده کنید.

Visit.jpg

حرف اضافه Visit چه می‌شود؟

همراه با فعل "Visit"به معنای «ملاقات‌کردن»، «سرزدن» و «به دیدار کسی رفتن»، از هیچ حرف اضافه‌ای استفاده نمی‌کنیم؛ بنابراین:

Last weekend I visited my uncle.

· Last weekend I visited to my uncle.

معنی: هفتۀ پیش، به عمویم سر زدم.

با این حال، هنگام استفاده از این واژه به‌عنوان اسم، می‌توانیم از حروف اضافۀ متعددی استفاده کنیم:

* To

* From

* By

* On/During

* With

## Visit to

برای اینکه نشان دهیم از چه چیزی یا چه کسی بازدید کرده‌ایم، از حرف اضافۀ "To" همراه با واژۀ "Visit" استفاده می‌کنیم؛ به عنوان مثال:

1. It's my first visit to New York.

این اولین بازدید من از نیویورک است.

2. If you have time, pay a visit to the local museum.

اگر وقت دارید، از موزۀ محلی بازدید کنید.

3. The family made a visit to England in the summer of 1923.

این خانواده، در تابستان سال ۱۹۲۳، به انگلستان سفر کردند.

4. He was forced to cut short a visit to North America.

او مجبور شد که سفر خود به آمریکای شمالی را کوتاه کند.

5. The President has been briefed in preparation for his forthcoming visit to Russia.

رئیس‌جمهور، در جریان آمادگی برای سفر آتی خود به روسیه قرار گرفته است.

6. The prime minister is on an official visit to Jamaica.

نخست‌وزیر، در یک سفر رسمی به جامائیکا است.

7. The inspectors paid a surprise visit to the factory.

بازرسان به‌صورت غیرمنتظره، از کارخانه بازدید کردند.

8. Visits to our website have doubled in a year.

بازدیدهای وبسایتمان در عرض یک سال، دو برابر شده است.

9. We had a great visit to the amusement park, despite the long lines.

با وجود صف‌های طولانی، سفر خیلی خوبی به شهربازی داشتیم.

10. The school organized a visit to the museum for the students.

مدرسه برای دانش‌آموزان، بازدیدی از موزه ترتیب داد.

## Visit from

گاهی از اوقات، می‌توانیم برای اینکه بگوییم یک نفر با کسی ملاقات کرده است، از حرف اضافۀ "From" استفاده کنیم. همچنین برای نشان‌دادن مبدأ و نقطۀ شروع سفر و بازدید، از این حرف اضافه استفاده می‌کنیم. در این مواقع، حرف اضافۀ from، نشان می‌دهد که فاعل جمله قبل از ملاقات خود، کجا حضور داشته است.

بگذارید چند مثال مختلف را با یکدیگر بررسی کنیم:

1. Following her letter of complaint, she received a personal visit from the store manager.

به دنبال نامۀ شکایت او، با مدیر فروشگاه ملاقات شخصی داشت.

2. We received a letter announcing a visit from government inspectors.

ما نامه‌ای مبنی بر بازدید بازرسان دولتی دریافت کردیم.

3. They received a visit from the party leader.

آن‌ها با رهبر حزب، ملاقات کردند.

4. I am visiting my friend from New York.

من از نیویورک به ملاقات دوستم آمده‌ام.

5. We will be visiting the museum from our hotel in the city.

ما از هتلمان در شهر، برای بازدید از موزه خواهیم رفت.

6. She visited her grandparents from her home in the countryside.

او از خانه‌اش در روستا به دیدار مادربزرگ و پدربزرگش رفت.

7. Last night, we had a surprise visit from our friends who live out of town.

دیشب با دوستانمان که خارج از شهر زندگی می‌کنند، یک ملاقات غافلگیرکننده داشتیم.

8. My aunt is planning a visit from California next month and we're excited to see her.

عمه‌ام دارد برنامه‌ریزی می‌کند که ماه آینده، از کالیفرنیا به دیدارمان بیاید و ما برای دیدن او، هیجان‌زده هستیم.

9. My friend came for a visit from out of town.

دوستم از خارج شهر، برای ملاقات آمده بود.

10. We had a visit from the police last night.

دیشب با پلیس ملاقات داشتیم.

## Visit by

برای اینکه بگوییم چیزی/شخصی توسط یک نفر یا یک گروه، مورد بازدید یا بررسی قرار گرفته است، از عبارت "Visit by" در جملۀ خود استفاده می‌کنیم. از این عبارت، در موقعیت‌های مختلفی استفاده می‌شود:

* هنگام صحبت درمورد بازدیدهای رسمی؛

* هنگام اشاره به شخص یا گروهی که برای بازدید می‌آیند؛

* هنگام صحبت دربارۀ بازرسی یا ممیزی.

به جملات زیر دقت کنید:

1. Arrangements are being made for a visit by a member of the royal family.

مقدمات لازم برای دیدار یکی از اعضای خانوادۀ سلطنتی، در حال انجام است.

2. The elementary school organized a visit by a fire department team, teaching students about fire safety.

مدرسۀ ابتدایی، ملاقاتی را با یک تیم آتش‌نشانی ترتیب داد و توصیه‌های آتش‌نشانی را به دانش‌آموزان یاد داد.

3. The airport experienced delays due to a surprise visit by the royal family.

فرودگاه به دلیل بازدید غافلگیرانۀ خانوادۀ سلطنتی، با تأخیر مواجه شد.

4. We enjoyed a visit by a team of professional chefs who shared culinary techniques and recipes.

ما از بازدید تیمی از سرآشپزهای حرفه‌ای که تکنیک‌ها و دستورالعمل‌های آشپزی را به اشتراک گذاشتند، لذت بردیم.

5. A visit by the health inspector resulted in the restaurant being temporarily closed due to violations.

بازدید بازرس بهداشت، به دلیل تخلف، باعث تعطیلی موقت رستوران شد.

6. The museum received a visit by a group of school children from the neighboring town.

گروهی از بچه‌های مدرسۀ شهر همسایه، از موزه بازدید کردند.

7. The hospital was grateful for the visit by the local choir who sang carols for the patients.

بیمارستان از بازدید گروه کر محلی که برای بیماران سرود می‌خواندند، سپاسگزار بود.

8. I was surprised by the sudden visit by my old friend.

از ملاقات ناگهانی دوست قدیمی‌ام، شگفت‌زده شدم.

9. The company's financial records were subject to a visit by auditors from the IRS.

سوابق مالی شرکت، منوط به بازدید حسابرسان سازمان امور مالیاتی کشور بود.

10. We're expecting a visit by the governor next week.

منتظر بازدید استاندار در هفتۀ آینده هستیم.

## On/During a visit

برای اشاره به بازۀ زمانی دیدار و سفر خود، می‌توانیم از حروف اضافۀ "On" یا "During"، در جمله‌مان استفاده کنیم:

1. On my visit to Paris last summer, I tried many delicious French pastries.

در سفرم به پاریس در تابستان گذشته، بسیاری از شیرینی‌های فرانسوی خوشمزه را امتحان کردم.

2. On my visit to Paris, I saw the Eiffel Tower and the Louvre Museum

در سفرم به پاریس، برج ایفل و موزۀ لوور را دیدم.

3. During my visit to London, I toured the Tower of London and Westminster Abbey.

در سفرم به لندن، از برج لندن و کلیسای وست مینستر بازدید کردم.

4. The client expressed his concerns about the project's progress during the visit to our office.

مشتری حین بازدید از دفتر ما، نگرانی‌‎هایش را درمورد پیشرفت پروژه بیان کرد.

5. On our visit to Hawaii, we went snorkeling and saw a variety of fish.

در سفرمان به هاوایی، غواصی کردیم و ماهی‌های متنوعی دیدیم.

6. Our family had a great time exploring the zoo during the visit last weekend.

خانواده‌مان در سفر آخرهفتۀ گذشته، با گشت‌وگذار در باغ وحش خوش گذراندند.

7. The museum curator gave us a private tour of the exhibit during the visit.

متصدی موزه در حین بازدید، یک تور خصوصی از نمایشگاه به ما ارائه کرد.

8. During my visit to New York, I visited Times Square and Central Park.

حین سفرم به نیویورک، از میدان تایمز و پارک مرکزی بازدید کردم.

9. I enjoyed the beautiful scenery during my visit to the national park.

حین بازدید از پارک ملی، از مناظر زیبا لذت بردم.

10. The team reported on deficiencies found during the site visit.

تیم درمورد کمبودهایی که طی بازدید از محل پیدا شد، گزارش داد.

## Visit with

برای اینکه بگوییم در بازدید یا سفر خود با چه کسی همراه بوده‌ایم یا با چه کسی ملاقات کرده‌ایم، از حرف اضافۀ "With" همراه با واژۀ visit استفاده می‌کنیم. به جملات زیر دقت کنید:

1. He thought back to his visit with the doctor.

او به ملاقات خود با دکتر فکر کرد.

2. Their visit with the museum curator was fascinating and educational.

دیدار آن‌ها با متصدی موزه، جذاب و آموزنده بود.

3. Her visit with the therapist helped her work through some personal issues.

ملاقات او با درمانگر، کمک کرد تا برخی از مشکلات شخصی‌اش را حل کند.

4. Let's plan a visit with our old roommates this summer.

بیایید تابستان امسال، دیداری با هم‌اتاقی‌های قدیمی خود داشته باشیم.

5. Our visit with the immigration officer went smoothly.

ملاقاتمان با افسر مهاجرت، بدون مشکل پیش رفت.

6. Our visit with the CEO was very informative.

ملاقات ما با مدیرعامل، بسیار آموزنده بود.

7. She had a nice visit with her sister this afternoon.

او امروز بعدازظهر، دیدار خوبی با خواهرش داشت.

8. She's looking forward to her visit with her sister next month.

او مشتاقانه منتظر ملاقات با خواهر در ماه آینده است.

9. He stayed and visited a while with his grandmother.

او ماند و مدتی با مادربزرگش ملاقات کرد.

10. I went on a visit to the museum with my best friend.

من همراه با بهترین دوستم، از موزه بازدید کردم.

## جمع‌بندی

حروف اضافه، کلمات کوچک اما بسیار مهمی هستند که عناصر مختلف جمله را به یکدیگر مرتبط می‌کنند. این حروف با نشان‌دادن ارتباط اجزای جمله، به شما کمک می‌کنند تا بهتر و درست‌تر جمله بسازید.

اگر با حروف اضافۀ زبان انگلیسی آشنا نباشید، نمی‌توانید منظور خود را به‌درستی منتقل کنید. همچنین از آنجا که بسیاری از حروف اضافه در اصطلاحات و[ افعال عبارتی](https://zabanshenas.com/english/phrasal-verbs/) استفاده می‌شوند، یادگیری آن‌ها برای فهم درست مفاهیم و صحبت‌کردن به زبان انگلیسی، اهمیت زیادی دارد. برای یادگیری این مبحث و تقویت دانش زبان انگلیسی خود، می‌توانید از درس‌های جامع و تمرینات منظم[ اپلیکیشن زبانشناس](https://zabanshenas.com/app/) استفاده کنید.

Vote.jpg

حرف اضافه Vote چه می‌شود؟

متداول‌ترین حروف اضافه‌ای که همراه با واژۀ "Vote"به معنی «رأی‌دادن» استفاده می‌شوند، عبارتند از:

* For

* Against

* On

* To

* By

* In/Into/Onto

* Out/Out of/Off

## Vote for

برای نشان‌دادن حمایت از یک پیشنهاد یا کاندیدا و رأی مثبت دادن به آن، از حرف اضافۀ "For" همراه با واژۀ vote استفاده می‌کنیم؛ به‌عنوان مثال:

1. I'm going to vote for John in the upcoming election.

من در انتخابات آینده، به جان رأی خواهم داد.

2. Who did you vote for in the last presidential race?

در آخرین رقابت ریاست جمهوری، به چه کسی رأی دادید؟

3. They all voted for the new tax.

همۀ آن‌ها، به نفع مالیات جدید رأی دادند.

4. She voted for one candidate, and her husband voted for the other.

او به یک نامزد و شوهرش به یک نامزد دیگر رأی داد.

5. I am inclined to vote for him.

تمایل دارم که به او رأی بدهم.

6. I'm not sure who I'm going to vote for yet; I need to do more research.

من هنوز مطمئن نیستم که به چه کسی رأی بدهم. باید بیشتر تحقیق کنم.

7. It's important to vote for the person you believe can make a positive difference.

مهم است که به فردی رأی دهید که فکر می‌کنید می‌تواند تفاوت مثبتی ایجاد کند.

8. I would never vote for someone who doesn't share my beliefs and values.

من هرگز به کسی که عقاید و ارزش‌هایش با من مشترک نیست، رأی نمی‌دهم.

9. I will vote for the candidate who best represents my values.

به نامزدی رأی خواهم داد که به بهترین نحو ارزش‌های من را نشان دهد.

10. I am going to vote for Candidate A in the upcoming election.

من قرار است که در انتخابات آتی، به کاندیدای الف رأی بدهم.

## Vote against

از این حرف اضافه، برای نشان‌دادن مخالفتمان با یک نامزد یا پیشنهاد و رأی‌دادن علیه آن استفاده می‌کنیم. به جملات زیر دقت کنید:

1. They voted overwhelmingly against the proposal.

آن‌ها با اکثریت قاطع، به این پیشنهاد رأی منفی دادند.

2. Did you vote for or against the motion?

به این طرح رأی موافق دادید یا مخالف؟

3. I will vote against the proposed changes to the education policy.

به تغییرات پیشنهادی در سیاست آموزشی، رأی منفی خواهم داد.

4. He decided to vote against the bill at the last minute.

او در آخرین لحظه، تصمیم گرفت که به این لایحه، رأی منفی بدهد.

5. If you don't agree with the proposal, you should vote against it.

اگر با پیشنهاد موافق نیستید، باید علیه آن رأی بدهید.

6. Many citizens are planning to vote against the incumbent president in the upcoming election.

بسیاری از شهروندان قصد دارند که در انتخابات آتی، علیه رئیس‌جمهور فعلی رأی دهند.

7. To make a change, we must all come together and vote against injustice.

برای ایجاد تغییر، باید همه دور هم جمع شویم و علیه تغییر، رأی دهیم.

8. She promised to vote against any legislation that would harm the environment.

او قول داد که به هر قانونی که به محیط‌زیست آسیب برساند، رأی منفی بدهد.

9. I urge everyone to vote against the construction of the new highway.

از همه می‌خواهم که به ساخت بزرگراه جدید، رأی منفی دهند.

10. I cannot vote against my conscience, even if it means going against my party's position.

حتی اگر خلاف موضع حزبم باشد، من نمی‌توانم علیه وجدانم رأی بدهم.

## Vote on

هنگامی که بخواهیم به خود عمل رأی‌گیری اشاره کنیم، از حرف اضافۀ "On" همراه با واژۀ vote استفاده می‌کنیم. عبارت "Vote on something" به‌معنی اظهار نظر و ترجیح خود نسبت به یک چیز است:

1. We'll listen to the arguments on both sides and then vote on it.

ما به استدلال‌های هر دو طرف گوش خواهیم کرد و سپس رأی‌گیری می‌کنیم.

2. The committee will be voting on whether to approve the proposed changes.

این کمیته درمورد تصویب تغییرات پیشنهادی، رأی‌گیری خواهد کرد.

3. They held a vote on the proposal, but it didn't pass.

آن‌ها درمورد این پیشنهاد رأی‌گیری کردند؛ اما تصویب نشد.

4. Stockholders have the right to vote on the proposal.

سهامداران حق دارند که درمورد پیشنهاد، رأی‌گیری کنند.

5. The committee voted on the proposal, and accepted it unanimously.

کمیته درمورد این پیشنهاد رأی‌گیری کرد و به اتفاق آرا، آن را پذیرفت.

6. The faculty will vote on the proposed changes to the academic calendar.

دانشکده، درمورد تغییرات پیشنهادی در تقویم آموزشی، رأی‌گیری خواهد کرد.

7. The committee will vote on the proposal at their next meeting.

کمیته در جلسۀ بعدی خود، درمورد این پیشنهاد، رأی‌گیری خواهد کرد.

8. The shareholders will vote on the new board of directors tomorrow.

سهامداران، فردا به هیئت‌مدیرۀ جدید رأی خواهند داد.

9. Let's vote on which restaurant to go to for dinner tonight.

بیایید رأی‌گیری کنیم که امشب به کدام رستوران برویم.

10. The council members will vote on the budget allocation for public schools.

اعضای شورا، در خصوص تخصیص بودجۀ مدارس دولتی، رأی‌گیری خواهند کرد.

## Vote to (do something)

هنگامی که می‌خواهید بگویید به انجام کاری رأی می‌دهید، می‌توانید از حرف اضافۀ "to" بعد از فعل vote استفاده کنید:

1. The council voted to increase property taxes.

شورا به افزایش مالیات املاک رأی داد.

2. The board of directors voted to hire a new CEO.

هیئت‌مدیره، به استخدام مدیرعامل جدید رأی دادند.

3. We need to vote to establish new rules and regulations.

ما باید به ایجاد قوانین و مقررات جدید رأی دهیم.

4. The members voted to dissolve the organization.

اعضا، به انحلال سازمان رأی دادند.

5. The city council voted to approve the new development project.

شورای شهر، به تصویب پروژۀ سازمانی جدید رأی داد.

6. The Senate voted to pass the new bill into law.

سنا به تصویب لایحۀ جدید رأی داد.

7. The employees voted to form a union for better working conditions.

کارمندان، به تشکیل اتحادیه برای شرایط کاری بهتر، رأی دادند.

8. The school board voted to implement a new curriculum.

هیئت‌مدیرۀ مدرسه به اجرای برنامۀ درسی جدید، رأی داد.

9. The monetary policy committee voted to keep rates at 3.75%.

کمیتۀ سیاست مالی، به حفظ نرخ‌ها در 3.75 درصد رأی داد.

10. The Senate voted overwhelmingly to retain sanctions.

سنا با اکثریت قاطع، به حفظ تحریم‌ها رأی داد.

## Vote by

از حرف اضافۀ "By" نیز برای نشان‌دادن روشی که یک نفر توسط آن رأی می‌دهد (مثلاً به‌صورت آنلاین یا از طریق پست)، استفاده می‌شود؛ به عنوان مثال:

1. The board of directors will decide whether to vote by show of hands or by ballot.

هیئت‌مدیره درمورد رأی‌گیری با بالابردن دست یا ورقۀ رأی، تصمیم‌گیری خواهد کرد.

2. The committee members will vote by raising their hands.

اعضای کمیته، با بالابردن دستشان رأی خواهند داد.

3. The shareholders will vote by proxy if they are unable to attend the meeting.

سهامداران در صورت عدم حضور در جلسه، با وکالت رأی خواهند داد.

4. The students will vote by raising their hands to elect the class representative.

دانش‌آموزان با بالابردن دست، برای انتخاب نمایندۀ کلاس رأی می‌دهند.

5. The residents will vote by referendum on the proposal to build a new park.

ساکنان با همه‌پرسی، به پیشنهاد احداث یک پارک جدید، رأی خواهند داد.

6. The committee will vote by roll call so that everyone's vote is recorded accurately.

کمیته به‌صورت حضور و غیابی رأی خواهد داد تا رأی همه، به‌صورت دقیق ثبت شود.

7. The board of trustees will vote by written ballot on the proposed changes to the bylaws.

هیئت‌امنا، با رأی کتبی به تغییرات پیشنهادی آیین‌نامه رأی می‌دهند.

8. The members of the union will vote by electronic ballot to accept or reject the contract.

اعضای اتحادیه با رأی الکترونیکی به قبول یا رد قرارداد، رأی خواهند داد.

9. The committee agreed to vote by email for convenience.

کمیته موافقت کرد که برای راحتی کار، با ایمیل رأی دهند.

10. I will be voting by mail this year because I'm unable to make it to the polling station.

من امسال از طریق پست رأی خواهم داد؛ زیرا نمی‌توانم به حوزۀ رأی‌گیری برسم.

## Vote (somebody) in/Into/Onto

[فعل عبارتی](https://zabanshenas.com/english/phrasal-verbs/) "vote (sb) in" به معنای انتخاب یک نفر برای یک منصب با استفاده از رأی‌گیری است. در این عبارت، می‌توانیم از حروف اضافۀ "Into" و "Onto" نیز استفاده کنیم. به جملات زیر دقت کنید:

1. He was voted in as treasurer.

او به‌عنوان خزانه‌دار انتخاب شد.

2. He was voted in as president.

او به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد.

3. She was voted onto the board of governors.

او به‌عنوان عضوی از شورا حکام، انتخاب شد.

4. The government that has just been voted into power.

دولتی که به‌تازگی به قدرت رسیده است.

5. We need to vote in a new president next year.

ما باید در سال آینده، یک رئیس‌جمهور جدید انتخاب کنیم.

6. He's hoping to be voted onto the board of directors at the upcoming meeting.

او امیدوار است که در جلسۀ آتی، به عضویت هئیت‌مدیره انتخاب شود.

7. She was voted onto the team for her exceptional skills.

او به دلیل مهارت‌های استثنائی‌اش، به عضویت تیم انتخاب شد.

8. We’re the ones who voted him into office.

ما کسانی هستیم که به به‌مقام‌رسیدن او رأی دادیم.

9. If he fails, then he will have little excuse in the eyes of those who voted him in.

اگر او شکست بخورد، از نظر کسانی که به او رأی دادند، عذر کمی خواهد داشت.

10. He was voted in as the captain of the team.

او به‌عنوان کاپیتان تیم انتخاب شد.

## Out of/Of/Vote (somebody) out

برای اشاره به برداشته‌شدن و اخراج‌شدن یک نفر از یک مقام و منصب با رأی‌گیری، از فعل عبارتی "Vote (sb) out" استفاده می‌کنیم:

1. The members of the board decided to vote the CEO out due to his poor performance.

اعضای هیئت‌مدیره تصمیم گرفتند که به علت عملکرد ضعیف مدیرعامل، او را با رأی‌گیری بیرون کنند.

2. The council will vote the mayor out if he fails to address the city's issues.

در صورت عدم رسیدگی به مشکلات شهر، شورا شهردار را اخراج خواهد کرد.

3. We need to vote the incompetent employee out before they cause any more harm.

ما باید کارمندان نالایق را، قبل از اینکه باعث آسیب بیشتری شوند، اخراج کنیم.

4. The team captain was voted out due to his lack of leadership skills.

کاپیتان تیم به علت نداشتن مهارت‌های رهبری، با رأی‌گیری اخراج شد.

5. The committee voted the proposal out as it did not meet the requirements.

کمیته به این پیشنهاد، رأی منفی داد؛ زیرا شرایط را برآورده نمی‌کرد.

6. The residents were able to vote the corrupt official out during the next election.

ساکنان توانستند که در انتخابات بعدی، مقام فاسد را بیرون کنند.

7. The company shareholders voted the CEO out after a series of scandals.

سهامداران شرکت پس از یک سری رسوایی‌ها، مدیرعامل شرکت را با رأی‌گیری بیرون کردند.

8. Four of the five who voted him out of office either refused to discuss the removal or did not return phone calls.

چهار نفر از پنج نفری که به او رأی خروج دادند، یا از بحث کناره‌گیری کردند، یا به تماس‌های تلفنی پاسخ ندادند.

9. He was voted out of office.

او از دفتر اخراج شد.

10. She was voted off the committee.

او با رأی‌گیری، از کمیته اخراج شد.

## جمع‌بندی

حروف اضافه، عناصر کوچکی هستند که با مرتبط‌کردن اجزای مختلف جمله به یکدیگر، به شما در ساختن جملات درست و قابل‌فهم، کمک می‌کنند. اگر با حروف اضافۀ زبان انگلیسی آشنا نباشید، نمی‌توانید منظورتان را به‌صورت دقیق بیان کنید.

یادگیری این حروف، به شما کمک می‌کند تا اصطلاحات و[ افعال عبارتی](https://zabanshenas.com/english/phrasal-verbs/) را به‌درستی درک کرده و از آن‌ها در مکالمات روزمرۀ خود، استفاده کنید. برای یادگیری مبحث حروف اضافه و پیشرفت مهارت‌های خود در زبان انگلیسی، می‌توانید از درس‌های جامع و تمرینات زیادی که توسط مدرسان زبان تهیه شده و در[ اپلیکیشن زبانشناس](https://zabanshenas.com/app/) قرار گرفته‌اند، استفاده کنید.

Village.jpg

حرف اضافه Village چه می‌شود؟

برخی از حروف اضافۀ رایجی که همراه با واژۀ "Village" به معنای «روستا» و «دهکده» استفاده می‌شوند، عبارتند از:

* In

* On

* At

* Near

## In the village

از این حرف اضافه، برای نشان‌دادن اینکه شخصی یا چیزی در داخل روستا قرار دارد، استفاده می‌شود. به جملات زیر دقت کنید:

1. In the village, everyone knows each other.

در روستا، همه همدیگر را می‌شناسند.

2. There is a small grocery store in the village.

یک خواربارفروشی کوچک در روستا وجود دارد.

3. People still use traditional farming practices in the village.

مردم در روستا، همچنان از شیوه‌های کشاورزی سنتی استفاده می‌کنند.

4. You can hear the sound of church bells ringing in the village.

شما می‌توانید صدای ناقوس کلیسا را در روستا بشنوید.

5. The roads are narrow and winding in the village.

راه‌ها در روستا باریک و پرپیچ‌وخم هستند.

6. Time seems to move at a slower pace in the village.

به نظر می‌رسد که زمان در روستا با سرعت کمتری حرکت می‌کند.

7. The local market takes place every Saturday in the village.

هر شنبه، بازار محلی در روستا برپا می‌شود.

8. Families often gather together for meals in the village.

خانواده‌ها اغلب برای صرف غذا، در روستا دور هم جمع می‌شوند.

9. The market is in the village square.

بازار در میدان روستاست.

10. I live in the village.

من در روستا زندگی می‌کنم.

## At the village

برای نشان‌دادن یک مکان خاص در روستا، از حرف اضافۀ "At" همراه با واژۀ Village استفاده می‌کنیم:

1. We are meeting at the village hall.

ما در سالن دهکده جلسه داریم.

2. At the village market, you can buy fresh produce and handmade crafts.

در بازار روستا، می‌توانید محصولات تازه و صنایع‌دستی بخرید.

3. The library at the village center is a great resource for students and residents.

کتابخانه در مرکز روستا، یک منبع عالی برای دانش‌آموزان و ساکنان است.

4. The small bakery at the village square sells the best bread in town.

نانوایی کوچک در میدان روستا، بهترین نان شهر را می‌فروشد.

5. At the village fair, people from all around came to sell their goods.

در نمایشگاه روستا، مردم از اطراف برای فروش کالاهای خود آمده بودند.

6. The old man liked to sit on the bench at the village square and watch the people go by.

پیرمرد دوست داشت که روی نیمکت میدان روستا بنشیند و مردم را تماشا کند.

7. At the village council meeting, community leaders discussed important issues affecting the town.

در جلسۀ شورای روستا، رهبران جامعه درمورد مسائل مهمی که شهر را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، بحث کردند.

8. The weaver at the village loom created beautiful fabrics and clothing.

بافنده در کارگاه بافندگی روستا، پارچه‌ها و لباس‎‌های زیبایی خلق می‌کرد.

9. The farmer at the village farm worked hard to grow crops and raise livestock.

کشاورز در مزرعۀ روستا، برای کشت محصولات و دامداری سخت کار می‌کرد.

10. The teacher at the village schoolhouse taught lessons on history, literature, and science.

معلم در مدرسۀ روستا، درس‌های تاریخ، ادبیات و علوم تدریس می‌کرد.

## Near the village

از این حرف اضافه، برای توصیف چیزی که به روستا نزدیک است اما لزوماً داخل آن نیست، استفاده می‌شود:

1. The old abandoned house is located near the village.

خانۀ متروکۀ قدیمی، در نزدیکی روستا واقع شده است.

2. A small stream runs near the village and provides water to the locals.

نهر کوچکی از کنار روستا می‌گذرد و آب اهالی را تأمین می‌کند.

3. The dam near the village provides irrigation facilities to the nearby farmlands.

سد نزدیک روستا، امکانات آبیاری زمین‌های کشاورزی مجاور را فراهم می‌کند.

4. The summer camp is situated near the village, providing children with a fun-filled experience.

کمپ تابستانی در نزدیکی روستا قرار دارد و تجربه‌ای سرشار از سرگرمی را برای کودکان فراهم می‌کند.

5. The hospital is located near the village, providing medical care to the villagers in case of emergencies

بیمارستان در مجاورت روستا قرار دارد و در مواقع اضطراری، به اهالی روستا خدمات درمانی ارائه می‌کند.

6. The quarry is situated near the village, providing employment opportunities to the locals.

معدن در نزدیکی روستا قرار دارد و برای مردم محلی، فرصت‌های شغلی فراهم می‌کند.

7. There is a beautiful lake near the village that is perfect for fishing.

دریاچۀ زیبایی در نزدیکی روستا وجود دارد که برای ماهیگیری، بسیار مناسب است.

8. The mango orchards are located near the village, producing some of the best mangoes in the region.

باغ‌های انبه در نزدیکی روستا واقع شده‌اند و تعدادی از بهترین انبه‌های منطقه را تولید می‌کنند.

9. The temple is situated near the village.

معبد در نزدیکی روستا قرار دارد.

10. There is a beautiful river near the village.

رودخانۀ زیبایی در نزدیکی روستا وجود دارد.

## جمع‌بندی

در این مقاله، حروف اضافۀ واژۀ Village و نحوۀ استفاده از آن‌ها در جملات مختلف را با یکدیگر بررسی کردیم. توجه کنید که متداول‌ترین حرف اضافۀ این واژه، حرف اضافۀ "In" است و به‌ندرت از حرف اضافۀ "At" استفاده می‌شود.

آشنایی با این حروف، به شما کمک می‌کند که مکالمات روزمره‌تان را به‌خوبی پیش ببرید و اصطلاحات و[ افعال عبارتی](https://zabanshenas.com/english/phrasal-verbs/) را درک کنید. برای پیشرفت مهارت‌های خود در زبان انگلیسی، می‌توانید از منابع آموزشی مختلف و تمرینات منظم[ اپلیکیشن زبانشناس](https://zabanshenas.com/app/) استفاده کنید.

thumbnail_V prepositions.jpg

V prepositions.jpg

حرف اضافه کلمات

انگلیسی

حرف اضافه حروف A

در این بخش حرف اضافه حروفی که با A شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف B

در این بخش حرف اضافه حروفی که با B شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف C

در این بخش حرف اضافه حروفی که با C شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف D

در این بخش حرف اضافه حروفی که با D شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف E

در این بخش حرف اضافه حروفی که با E شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف F

در این بخش حرف اضافه حروفی که با F شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف G

در این بخش حرف اضافه حروفی که با G شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف H

در این بخش حرف اضافه حروفی که با H شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف I

در این بخش حرف اضافه حروفی که با I شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف J

در این بخش حرف اضافه حروفی که با J شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف K

در این بخش حرف اضافه حروفی که با K شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف L

در این بخش حرف اضافه حروفی که با L ا توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف M

در این بخش حرف اضافه حروفی که با M شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف N

در این بخش حرف اضافه حروفی که با N شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف O

در این بخش حرف اضافه حروفی که با O شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف P

در این بخش حرف اضافه حروفی که با P شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف Q

در این بخش حرف اضافه حروفی که با Q شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف R

در این بخش حرف اضافه حروفی که با R شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف S

در این بخش حرف اضافه حروفی که با S شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف T

در این بخش حرف اضافه حروفی که با T شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف U

در این بخش حرف اضافه حروفی که با U شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف W

در این بخش حرف اضافه حروفی که با W شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف Y

در این بخش حرف اضافه حروفی که با Y شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه حروف Z

در این بخش حرف اضافه حروفی که با Z شروع می‌شوند را به شما توضیح خواهیم داد.

در این دوره حرف اضافه کلمات مهم انگلیسی را یاد می‌گیرید.