یاوه گویی

23 فصل | 42 درس

توضیح مختصر

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

So there I was at the age of 22…

clueless about what I wanted in life.

I didn’t know what interested me.

I didn’t know what I wanted in life;

I didn’t respect and value my family enough.

I wouldn’t listen to my father…

But something happened.

The situation was rough

We were in huge debt,

I had physical problems,

I tried to work as an accountant

I wasn’t successful.

Until one day, I had a meltdown.

I was alone in my room,

crying, crying, crying uncontrollably

I don’t remember exactly,

but I think I cried for more than 20, 30 minutes

in a fetal position.

and I stopped.

I was done.

I closed my eyes

and made a promise to myself.

“From now on,

I will never give up.

No matter what happens

I will face each and every challenges

I come across.

It seemed a vague promise.

But now

it makes more sense.

Let me tell you how…

I want you to imagine something

Imagine you are in a dark room

with a tiny hole on the wall

where some light is shining through.

you know in your head

beyond that tiny little hole is redemption.

But you have to figure out

a way to pass that tiny little hole

on that wall.

That dark room is your youth.

When you are young,

you have a lot of potential,

to become something.

You are nothing.

But you are about to be something.

And that tiny little hole is that something.

Maybe you work as an apprentice,

and after a while, you become an accountant.

or a plumber, or an English teacher, etc.…

You became something

and from now on

after you passed that tiny little hole

you have a world full of opportunities

in front of you

to be more… to get more.

When I was 22, I had nothing

No skills, no experience…

and being a 22-year-old idiot

it’s OK, is not that bad.

right?

Nobody’s gonna judge you.

people will be like…

okay, he doesn’t have experience

because he’s young.

So, it’s not that bad, right?

But what if I was 32

and still no skills and no experience?

How would the world judge a 32-year-old idiot?

Now lack of experience

is not going to be a good excuse for you

to protect yourself from the people’s judgment!

people will be like

“What have you been doing these 10 years?”

Now Kambiz,

you are not a 32-year-old man.

You are a 32-year-old infant.

That was why I was crying like a baby at that age.

I didn’t want to become that.

The promise I’ve made to myself that day

was to take responsibility for myself.

And since that time,

I’ve never blamed anyone for my failures.

I said all of these to help you understand a few things.

We are young, I am young, I’m 27.

We can change the world,

we can build a better world

And I want you to understand this

you have all the potential in the world

So, here’s some advice for you:

Take responsibilities for your lives and your failures.

Did I say it enough?

Find what you are interested in,

who you are, do you know that?

Do you know who you are?

Do you know what you are interested in?

What can you contribute to the world?

Did you find it?

Did you find what you can contribute to the world

that if you don’t contribute it to the world

the world is going to be worse off without it?

Do you know that?

That’s how important you are…

Stay disciplined.

Make great plans for your freaking lives,

and negotiate with yourself about the prize

you’re gonna get from these plans.

Most of you guys can’t even persuade yourself

to do something.

First learn to negotiate with yourself.

Don’t be afraid of commitment in a romantic relationship.

Most of you guys are selfish, narcissistic

because you think you’re gonna stay young for ever, right?

the older you get,

the more important your family is going to be for you.

Because nobody wants to die alone

nobody!

I said this, right?

you’re not gonna stay young for ever!

Stop being selfish

Value your freaking time.

How much is your time worth?

Let’s say 100.000t per hour

you waste your time 6 hours a day.

That’s going to be about 600.000t per a day,

18 million t per a month,

216.000.000 t a year.

This is your damn life.

Value your time.

Always ask yourself,

is the thing I’m doing at the moment

worth 100.000t per hour?

if the answer is yes, good

Do it!

if not

ask yourself

Can I give it to another person to do it for me?

if not

just leave that thing

you’re wasting your life!

you’re not gonna stay young for ever!

Value your time, value your youth

Life is not fair,

Losers say it all the time.

Don’t be a loser

life doesn’t give a damn about you

If you’re a loser!

Don’t be loser like I was back then.

I’m not a winner now,

but I am in the right path to achieve what I love to achieve.

Because I know myself

I know what I’m doing

Do you know that?

Do you know what you want to achieve in life?

If not go and find it

find what you love the most

You don’t have to be super rich

you don’t have to have everything in the world

you have to have enough for yourself

enough for me and enough for you is different

find your’s

and be happy with that

Today is the youth day for us Iranians.

I like to call it teaching day

I’m so passionate about this subject

you can hear it in my voice

So

if you have some experience you wanna share

a piece of advice

comment them below

and if you’re a young person, go ahead

read those advice

read those comments

try to communicate

share your ideas

share this video with your love ones!

Save the post

you have to rewatch it

guys this is super important

value your freaking life

comment

give it a like

let it go viral

let’s do it!

cheers!

ترجمه‌ی درس

خب من یه ادم ۲۲ ساله بودم…

بی اطلاع از چیزی که از زندگی میخواستم.

نمیدونستم چی برام جالب و جذابه.

نمیدونستم تو زندگی چی میخوام

به قدر کافی برای خونواده‌م احترام و ارزش قائل نبودم.

به حرف پدرم گوش نمیدادم…

ولی یه اتفاقی رخ داد.

وضعیت سختی بود

بدهکاری زیادی داشتیم

من مشکلات جسمانی داشتم

سعی کردم به عنوان حسابدار کار کنم

موفق نبودم.

تا اینکه یه روز، دچار فروپاشی احساسی شدم.

تو اتاقم تنها بودم

بی‌اختیار گریه میکردم و گریه میکردم و گریه میکردم

دقیق یادم نمیاد

ولی فکر کنم بیشتر از بیست سی دقیقه

تو حالت جنینی، گریه میکردم.

و متوقف شدم.

دیگه تموم کردم.

چشمام رو بستم

و به خودم یه قولی دادم.

از حالا به بعد

هیچ‌وقت جا نمیزنم.

مهم نیست چه اتفاقی بیوفته

با هر مشکلی که جلوم سبز شد

مقابله میکنم.

قول مبهمی به‌نظر میومد.

ولی الان

قابل درک‌تره.

بذار بهت بگم چطور…

ازت میخوام یه چیزی رو تصور کنی

تصور کن تو یه اتاق تاریک

با یه روزنه‌ی کوچیک رو دیوار، هستی

که از اون روزنه یه نوری میتابه.

تو تو دلت میدونی

اون طرف اون روزنه‌ی کوچیک رهایی و رستگاریه.

ولی باید یه راهی

برای گذر از اون روزنه‌ روی دیوار

پیدا کنی.

اون اتاق تاریک جوونیته.

وقتی که جوونی

پتانسیل زیادی داری

که واسه خودت کسی بشی.

تو هیچی نیستی.

ولی در شرف اینی که به جایی برسی.

و اون روزنه‌ی کوچیک همون چیزه.

شاید کارآموز باشی

و بعد از یه مدت حسابدار بشی

یا لوله کش یا معلم انگلیسی و غیره.

تو [حالا دیگه] کسی شدی

و از اون به بعد

بعد از گذر از اون روزنه‌ی کوچیک

یه دنیای پر از فرصت

روبه‌روی خودت داری

تا بهتر شی، بیشتر به‌دست بیاری.

من وقتی ۲۲ سالم بود، هیچی نداشتم

نه مهارت، نه تجربه…

و اینکه یه احمق ۲۲ ساله باشی

اشکالی نداره، اونقدراهم بد نیست.

درسته؟

هیچ‌کس قضاوتت نمیکنه.

مردم با خودشون میگن…

خب، این تجربه نداره

چون جوونه.

پس، خیلیم بد نیست، درسته؟

ولی اگه ۳۲ سالم باشه

و هنوزم مهارت و تجربه‌ای نداشته باشم چی؟

دنیا یه احمق ۳۲ ساله رو چطور قضاوت میکنه؟

حالا بی‌تجربگی

بهانه‌ی خوبی برات نیست

تا از قضاوت‌های مردم تو رو در امان نگه داره!

مردم میگن

این ده سالو چیکار میکردی؟

حالا کامبیز

تو یه مرد ۳۲ ساله نیستی.

تو یه بچه‌ی ۳۲ ساله‌ای.

واسه همین بود که تو اون سن مثل یه بچه گریه میکردم.

من نمیخواستم همچین چیزی بشم.

قولی که اون روز به خودم دادم

این بود که مسئولیت خودم رو برعهده بگیرم.

و از اون زمان

هیچ‌کس رو بخاطر شکست‌هام سرزنش نکردم.

همه‌ی اینا رو گفتم تا بهتون کمک کنم یه چیزایی رو متوجه شید.

ما جوونیم، من جوونم، ۲۷ سالمه

میتونیم دنیا رو تغییر بدیم

میتونیم دنیای بهتری بسازیم

و میخوام که اینو متوجه شی

تو تموم توانایی‌های دنیا رو داری.

پس، این توصیه‌ها برای شماست:

مسئولیت زندگی و شکست‌هاتون رو قبول کنین.

به اندازه‌ی کافی اینو گفتم؟

اون چیزی که بهش علاقه‌مندین رو پیدا کنین

تو کی هستی، اینو میدونی؟

میدونی کی هستی؟

میدونی به چی علاقه‌مندی؟

چه چیزی میتونی به دنیا ببخشی؟

پیداش کردی؟

اون چیزی که میتونی به دنیا ببخشی

که اگه نبخشیش، وضع دنیا بدون اون

بدتر میشه رو پیدا کردی؟

اینو میدونی؟

تو انقدر اهمیت داری…

منضبط باش.

واسه زندگی‌هاتون برنامه‌های بزرگ بچینید

و با خودتون سر پاداشی که

قراره از این برنامه‌ها بگیرین، چونه بزنین.

بیشتر شماها حتی نمیتونید خودتونو متقاعد کنین

که یه کاری انجام بدین.

اول یاد بگیر که با خودت مذاکره کنی.

از متعهد بودن تو روابط عاشقانه نترس.

بیشتر شما خودخواه و خودشیفته هستین

چون فکر میکنین قراره تا ابد جوون بمونین، نه مگه؟

هرچقدر که سنت میره بالا

خونواده‌ت برات مهم‌تر میشه.

چون هیچ‌کس نمیخواد تنها بمیره

هیچ‌کس!

اینو گفتم، درسته؟

تو تا همیشه جوون نمیمونی!

دست از خودخواه بودن بردار

برای زمانت ارزش قائل باش.

زمانت چقدر می‌ارزه؟

فرض کنیم ساعتی صد هزار تومن

شش ساعت در روز زمانت رو هدر میدی.

این میشه حدودا ۶۰۰ هزار تومن در روز

هجده میلیون تومن در ماه.

دویست و شونزده میلیون تومن در سال.

این زندگی لعنتی توئه.

برای زمانت ارزش قائل باش.

همش از خودت بپرس

کاری که من الان دارم انجام میدم

ساعتی صد هزار تومن می‌ارزه؟

اگه جواب آره‌ست، خوبه

انجامش بده!

اگه نه

از خودت بپرس

میتونم بدم به یه آدم دیگه که برام انجامش بده؟

اگه نه

اون کار رو رها کن

داری عمرت رو تلف میکنی!

تو که تا همیشه جوون نمیمونی!

برای زمانت، برای جونیت ارزش قائل باش

زندگی عادلانه نیست

بازنده‌ها همش اینو میگن.

بازنده نباش

اگه بازنده باشی، زندگی

بهت اعتنایی نمیکنه!

مثل گذشته‌ی من بازنده نباش.

من الان برنده نیستم

ولی تو راه درست برای رسیدن به چیزیم که دوست دارم بهش برسم.

چون من خودم رو میشناسم

میدونم چیکار دارم میکنم

تو میدونی؟

میدونی تو زندگی به چه چیزی میخوای دست پیدا کنی؟

اگه نه، برو پیداش کن

اون چیزی که بیشتر از همه عاشقشی رو پیدا کن

لازم نیست خیلی پولدار باشی

لازم نیست همه‌ی چیز دنیا رو داشتی باشی

باید اونقدری که برات کافیه داشته باشی

اون چیزی که برای من کافیه با برای تو فرق داره

مقدار کافی خودت رو پیدا کن

و باهاش خوشحال باش

امروز روز جوان برای ما ایرانیاست.

من دوست دارم اسمش رو بذارم روز تعلیم

خیلی برای این موضوع پرشور و اشتیاقم

میتونی اینو از صدام متوجه شی

پس

اگه تجربه‌ای داری که میخوای در میون بذاری

چندتا توصیه

پایین کامنتشون کن

و اگه جوونی، برو

اون توصیه‌ها رو بخون

نظرات رو بخون

سعی کن گفتگو کنی

ایده‌هات رو در میون بذار

این ویدئو رو با کسایی که دوسشون داری به اشتراک بذار!

پست رو ذخیره کن

باید دوباره ببینیش

بچه‌ها این خیلی مهمه

برا زندگی لعنتیتون ارزش قائل باشین

کامنت بذار

لایک کن

بذار وایرال شه

بریم که همین کارو کنیم!

خدانگهدار!