زمان گذشته ی استمراری

توضیح مختصر

در این درس داستان از زاویه دید زمان گذشته استمراری برای شما بررسی می‌گردد که گرامر این زمان را بهتر یاد بگیرید

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی درس

CHILD SLAVERY

Past Continuous

In 1994, Iqbal was traveling to Sweden and the United States.

Where was Iqbal traveling? Iqbal was traveling to Sweden and the United States.

He was being recognized for his courage and success in teaching people about child slavery.

Was Iqbal being recognized for his success in teaching people about child slavery? Yes, Iqbal was being recognized for his success in teaching people about child slavery.

During his trip to the U.S., Iqbal wanted to meet children his own age, so he went to Broad Meadows Middle School. He was talking to the students about his experience as a child slave.

What was he talking about? He was talking about his experience as a child slave.

He was also talking about children like him all over the world who never have the chance to go to school. The students of Broad Meadows were feeling very moved by Iqbal’s words.

How were the students feeling? The students were feeling very moved by Iqbal’s words.

Before he left, they were writing hundreds of letters in support of Iqbal. After he left, they were writing letters to U.S. politicians asking them to fight against child labor.

When Iqbal returned, he took some of the letters he received from the American students and was putting them on his wall.

What was Iqbal putting on his wall? Iqbal was putting letters he received from the American students on his wall.

He looked at the letters every day and was thinking about his many American friends.

What was he thinking about? He was thinking about his many American friends.

He was planning to return to the U.S. to continue studying after he finished high school.

What was he planning to do after high school? He was planning to return to the US to continue studying after he finished high school.

When he returned to Pakistan, he was going to his uncle’s house with his cousins.

Where was he going? He was going to his uncle’s house.

On the way, Iqbal was shot in the back and killed.

ترجمه‌ی درس

بردگی کودک

گذشته مستمر

در سال ۱۹۹۴، اقبال در حال سفر به سوئد و ایالات متحده بود. اقبال به کجا سفر می کرد؟ اقبال در حال سفر به سوئد و ایالات متحده بود.

وی به دلیل شجاعت و موفقیت خود در آموزش برده داری درباره کودکان به مردم شناخته شده بود.

آیا اقبال به دلیل موفقیت در آموزش مردم در مورد برده داری کودکان شناخته شده بود ؟ بله، اقبال به خاطر موفقیت در آموزش مردم در مورد بردگی کودکان شناخته شده بود.

اقبال در طول سفر خود به ایالات متحده ، می خواست با کودکان هم سن خود ملاقات کند، بنابراین به مدرسه راهنمایی برود میدوز رفت. او با دانشجویان در مورد تجربه خود به عنوان برده کودک صحبت می کرد.

او درباره ی چه چیزی صحبت می کرد؟

او درباره ی تجربه خود به عنوان برده کودک صحبت می کرد

او همچنین در مورد کودکان مانند او در سراسر جهان صحبت می کرد که هرگز فرصتی برای رفتن به مدرسه نداشتند . دانش آموزان برود میدوز از سخنان اقبال بسیار متاثر شدند .

دانش آموزان چه احساسی داشتند؟ دانش آموزان از سخنان اقبال بسیار متاثر شدند.

قبل از رفتن او، آنها صدها نامه برای حمایت از اقبال می نوشتند. پس از رفتن او ، آنها در حال نوشتن نامه هایی به سیاستمداران آمریکایی بودند و از آنها خواستار مبارزه با کار کودکان شدند.

وقتی اقبال بازگشت، برخی از نامه هایی را که از دانشجویان آمریکایی دریافت کرده بود، برداشته و آنها را روی دیوار خود قرار می داد.

اقبال چه چیزی را به دیوار خود می گذاشت؟ اقبال نامه هایی را که از دانشجویان آمریکایی دریافت کرده بود ، روی دیوار خود می گذاشت.

او هر روز به نامه ها نگاه می کرد و به بسیاری از دوستان آمریکایی خود فکر می کرد.

او به چه چیزی فکر می کرد؟ او به فکر بسیاری از دوستان آمریکایی خود بود.

او قصد داشت پس از اتمام دبیرستان برای ادامه تحصیل به ایالات متحده بازگردد.

او قصد داشت بعد از دبیرستان چه کاری انجام دهد؟ او قصد داشت پس از اتمام دبیرستان برای ادامه تحصیل به ایالات متحده بازگردد.

وقتی او به پاکستان بازگشت، با پسر عموهایش به خانه عمویش می رفت.

او به کجا می رفت؟ او به خانه عمویش می رفت.

در راه، اقبال از پشت شلیک و کشته شد