درسنامه دیدگاه

توضیح مختصر

در این درس، داستانی در زمان‌های گرامری مختلف بازگو می‌شود تا گرامر این زمان‌ها را بهتر یاد بگیرید.

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی درس

Neo-Bedouins - point-of-view

Okay, welcome to the point-of-view mini-stories for Neo-Bedouins.

So same story as the mini-story, but I’m gonna change the time frame. We’re gonna start within 1961, the year I was born. OK, here we go.

In 1961, there was a hip guy named Andy. Andy was nomadic. He could never stay in one place. He loved to roam from country to country, place to place.

But every summer, he always stayed in San Francisco. When he was in the city, his favorite hangout was the venerable café Trieste.

The café used to be the place where San Francisco’s famous writers hung out. It was the epicenter of the San Francisco arts movement.

One day, Andy emerged from the café and he crossed paths with an old friend named Leo.

His friend said: I’m leaving San Francisco. I’m striking out on my own to see the world.

Andy asked him: Where are you going first? Leo said: I’m going to Vietnam. It’s a very beautiful place in the summer.

Two weeks later, Andy was reading the newspaper and saw a story. The story said that Leo had been killed in Vietnam.

“It figures” said Andy. “Vietnam is a very dangerous and insecure place. What an idiot!”

Alrighty, so that was in 1961, right? In the past, in the past. Next, let’s begin with since 2000, since the year 2000. Here we go.

There’s a guy named Andy. Since 2000, Andy has been nomadic. He hasn’t been able to stay in one place. He has loved to roam from country to country and place to place.

But every summer, he has always stayed in San Francisco. When he’s been in the city, his favorite hangout has always been the venerable café Trieste.

The café used to be the place where San Francisco’s famous writers hung out. It was the epicenter of the San Francisco arts movement.

One day, Andy emerged from the café and crossed paths with an old friend named Leo.

His friend said: I’m leaving San Francisco, I’m striking out on my own to see the world.

Andy asked him: Where are you going first? Leo said: I’m going to Iraq. It’s very beautiful in the summer.

Two weeks later, Andy read the newspaper and saw a story. The story said that Leo had been killed in Iraq.

“It figures” said Andy. “Iraq is a very dangerous place and it’s insecure. What an idiot!”

OK, great. Next one, let’s go to the future. We’ll say next year. Here’s my little story idea for next year.

There’ll be a guy named Andy. He’ll be a hip guy. Andy will be nomadic. He’ll never be able to stay in one place. He’ll love to roam from country to country and place to place.

But every summer, he’ll always stay in San Francisco. When he’s in the city, his favorite hangout will be the venerable café Trieste.

The café used to be the place where San Francisco’s famous writers hung out. It was the epicenter of the San Francisco arts movement.

In the future, one day, Andy will emerge from the café and he’ll cross paths with an old friend named Leo.

His friend will say: I’m leaving San Francisco. I’m striking out on my own to see the world.

Andy will ask him: Where are you going first? And Leo’ll say: I’m going to Iraq. It’s very beautiful in the summer.

Two weeks later, Andy will be reading the newspaper and he’ll see a story. The story’ll say that Leo was killed in Iraq.

“It figures” Andy will say. “Iraq is a very dangerous and insecure place. What an idiot!”

OK, that is all of the point-of-view mini-stories for this lesson Neo-Bedouins.

Now when you listen to point-of-view lessons, just relax, okay? Don’t worry about getting the grammar perfect. It doesn’t need to be perfect. OK?

It takes time, listen again and again and again to the point-of-view mini-stories. Listen to the first mini-story lesson. Listen to all the lessons. OK? Relax, you will start to improve your grammar automatically if you listen carefully.

It’s OK if you make a mistake. It’s OK if you pause and try to tell the story, but you can’t remember the grammar exactly. Don’t worry, don’t worry, it’s OK. Just keep listening, listening, listening, listening very carefully.

Notice the different sounds. Notice how the verbs change. Notice how the vocabulary changes sometimes. Just notice and listen carefully.

Then, if you can, pause after each version, try to tell the story using the phrase in 1961. Then tell it again, since 2000. Then tell it again, next year. Don’t worry if you make some mistakes. It’s OK. OK? Relax.

Alright, see you next time. Bye-bye.

ترجمه‌ی درس

بادیه‌نشینان امروزی - درسنامه دیدگاه

به داستان‌های کوتاه درس دیدگاه برای بادیه‌نشینان امروزی خوش آمدید.

داستان همان داستان کوتاه است، اما زمانش را تغییر می‌دهم. از سال ۱۹۶۱، سال تولد من، شروع می‌کنیم. خب، بزن بریم.

در ۱۹۶۱، پسر باحالی بود به‌نام اندی. اندی کوچ‌گر بود. هرگز نمی‌توانست یک جا بماند. عاشق گشتن از کشوری به کشور دیگر و مکانی به مکانی دیگر بود.

اما هر تابستان، همیشه در سان فرانسیسکو می‌ماند. وقتی در شهر بود، پاتوق موردعلاقه‌اش کافه‌ی قدیمی تریست بود.

این کافه در گذشته جایی بود که نویسندگان مشهور سان فرانسیسکو در آن‌جا وقت می‌گذراندند. کانون جنبش هنری سان فرانسیسکو بود.

روزی، اندی از کافه بیرون آمد و با گذرش به دوستی قدیمی به‌نام لئو افتاد.

دوستش گفت: من سان فرانسیسکو رو ترک می‌کنم. می‌خوام خودم تنها برم دنیا رو ببینم.

اندی از او پرسید: اول کجا می‌ری؟ لئو گفت: به ویتنام می‌روم. توی تابستان خیلی زیباست.

دو هفته بعد، اندی مشغول خواندن روزنامه بود و داستانی را دید. داستان می‌گفت که لئو در ویتنام کشته شده بود.

اندی گفت: «انتظارش رو داشتم. ویتنام جای خیلی خطرناک و ناامنیه. عجب احمقی!»

خیلی خب، پس این ۱۹۶۱ بود، درسته؟ در گذشته، در گذشته. بعد، بیایید با از ۲۰۰۰، از سال ۲۰۰۰ شروع کنیم. بزن بریم.

پسری هست به‌نام اندی. از سال ۲۰۰۰، اندی کوچ‌نشین بوده‌است. نتوانسته‌است یک جا بماند. عاشق گشتن از کشوری به کشور دیگر و مکانی به مکانی دیگر بوده‌است.

اما هر تابستان، همیشه در سان فرانسیسکو مانده‌است. وقتی در شهر بوده، پاتوق موردعلاقه‌اش همیشه کافه‌ی قدیمیِ تریست بوده‌است.

این کافه در گذشته جایی بود که نویسندگان مشهور سان فرانسیسکو در آن‌جا وقت می‌گذراندند. کانون جنبش هنری سان فرانسیسکو بود.

روزی، اندی از کافه بیرون آمد و با گذرش به دوستی قدیمی به‌نام لئو افتاد.

دوستش گفت: من سانفرانسیسکو را ترک می‌کنم، می‌خوام خودم تنها برم دنیا رو ببینم.

اندی از او پرسید: اول کجا می‌ری؟ لئو می‌گوید: به عراق می‌رم. توی تابستان خیلی زیباست.

دو هفته بعد، اندی مشغول خواندن روزنامه بود و داستانی را دید. داستان می‌گفت که لئو در عراق کشته شده بود.

اندی گفت: «انتظارش رو داشتم. عراق جای خیلی خطرناک و ناامنیه. عجب احمقی!»

خب، عالیه. بعدی، بیایید به آینده برویم. می‌گوییم سال آینده. این ایده‌ی داستان کوچک من برای سال آینده است.

پسری خواهد بود به‌نام اندی. او پسر باحالی خواهد بود. اندی کوچ‌گر خواهد بود. هرگز نخواهد توانست یک جا بماند. او عاشق گشت‌وگذار از کشوری به کشور دیگر و مکانی به مکان دیگر خواهد بود.

اما هر تابستان، همیشه در سانفرانسیسکو خواهد ماند. وقتی در شهر است، پاتوق مورد علاقه‌اش کافه‌ی قدیمی تریست خواهد بود.

این کافه در گذشته جایی بود که نویسندگان مشهور سان فرانسیسکو در آن‌جا وقت می‌گذراندند. کانون جنبش هنری سان فرانسیسکو بود.

روزی در آینده، اندی از کافه بیرون خواهد آمد و گذرش به دوستی قدیمی به‌نام لئو خواهد افتاد.

دوستش خواهد گفت: من سان فرانسیسکو رو ترک می‌کنم. می‌خوام خودم تنها برم دنیا رو ببینم.

اندی از او خواهد پرسید: اول کجا می‌ری؟ لئو خواهد گفت: به عراق می‌رم. توی تابستان خیلی زیباست.

دو هفته بعد، اندی مشغول خواندن روزنامه خواهد بود و داستانی را خواهد دید. داستان خواهد گفت که لئو در عراق کشته شد.

اندی خواهد گفت: «انتظارش رو داشتم. عراق جای خیلی خطرناک و ناامنیه. عجب احمقی!»

خب، این همه‌ی داستان‌های کوتاه دیدگاه درس بادیه‌نشینان امروزی است.

حالا وقتی به درس‌های دیدگاه گوش می‌دهید، فقط آرام باشید، باشه؟ نگران کامل بودن گرامر نباشید. لازم نیست که بی‌نقص باشد. خب؟

به زمان نیاز دارد، دوباره و دوباره و دوباره به داستان‌های کوتاه دیدگاه گوش دهید. به اولین درس داستان کوتاه گوش دهید. به همه‌ی درس‌ها گوش دهید. خب؟ راحت باشید، اگر با دقت گوش دهید، به‌طور خودکار گرامرتان را بهتر می‌کنید.

اگر اشتباه کنید اشکالی ندارد. اشکالی ندارد که مکث کنید و سعی کنید داستان را بگویید، اما دستور زبان را دقیقاً به‌خاطر نیاورید. نگران نباشید، نگران نباشید، اشکالی ندارد. فقط به گوش دادن دقیق ادامه دهید.

به صداهای مختلف توجه کنید. به نحوه‌ی تغییر فعل‌ها توجه کنید. توجه کنید که گاهی واژگان چگونه تغییر می‌کنند. فقط توجه کنید و بادقت گوش کنید.

بعد، اگر می‌توانید، بعد از هر نسخه صوت را متوقف کنید، سعی کنید داستان را با استفاده از عبارت در سال ۱۹۶۱ تعریف کنید. بعد دوباره تعریف کنید با از سال ۲۰۰۰. بعد دوباره آن را بگویید، سال آینده. اگر اشتباه کردید، نگران نباشید. اشکالی ندارد. خب؟ راحت باشید.

خب، بعداً می‌بینمتان. بای-بای.