درسنامه دیدگاه
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: دروس پایهی انگلیسی بدون تلاش / فصل: نقش رسانه ۱ / درس: درسنامه دیدگاهسرفصل های مهم
درسنامه دیدگاه
توضیح مختصر
در این درس، داستانی در زمانهای گرامری مختلف بازگو میشود تا گرامر این زمانها را بهتر یاد بگیرید.
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
welcome to the point-of-view mini-stories for the role of media 1.
Let’s get started, same story but different time frames. Our first one as always will start with the past, “twenty years ago”.
Twenty years ago, there was an English teacher named AJ. One day, he went to English class and one student named Aki complained. He said: “AJ, your class sucks! It’s boring”.
AJ was surprised. He asked the class: “Is this the prevailing attitude? Is this the prevailing opinion? Do you all agree?” They all shouted together: “Yes, you suck!” Then they attacked AJ. They hit him and beat him, they threw him out of the room and shouted: “You are barred from this class. Never come back”.
AJ was sad. But he decided to get revenge. He decided to fight again. So, he joined a ninja school to learn how to fight. He said to the ninja teacher: “I want to learn to kill someone with a knife and a sword”.
The teacher said: “AJ, your conceptions of the means of ninja fighting are old and wrong. Contemporary American ninjas use guns”. Then he began to teach AJ how to fight and how to use guns like a ninja. He yelled: “Don’t stand rigidly. Make your body soft and flexible”.
Everyday, AJ practiced. Finally, he was ready. He was strong and dangerous. The teacher said: “AJ, counterpose your old self to your new self. Then you were weak, now you are strong”. AJ said: “Yes, master. I am strong. I am now ready to destroy my evil English class”.
As AJ walked out the door, the master yelled: “Keep to your ninja methods, and destroy them all”.
Alright, very good. Let’s do it again. This time, we’re going to start with the phrase “since last month”. You ready? Since last month… let’s do it.
Alright, there is a teacher named AJ. Since last month, he has gone to his English class and every day, Aki has complained. Aki has said: “AJ, your class sucks! it’s boring”.
AJ has always been sad. He’s always been surprised. Well, finally, one day, he asked the class: “Is this the prevailing opinion? Do you all agree?”
Well, they all agreed. They all shouted together: “Yes, you suck!” Then they attacked AJ. They threw him out of the room and shouted: “You are barred from this class. never come back”.
AJ was sad. But he decided to get revenge. So, he joined the ninja school to learn how to fight. He said to the ninja teacher: “I want to learn to kill someone with a knife and a sword”.
The teacher said: “Your conceptions of the means of ninja fighting are old and wrong. Contemporary American ninjas use guns”. He then began to teach AJ how to fight and how to use guns like a ninja.
Every day, he would yell: “Don’t stand rigidly. Make your body soft and flexible”. Every day, AJ practiced. Finally, he was ready. He was strong and dangerous.
The teacher said: “Counterpose your old self with your new self. Before you were weak, now you are strong”. AJ said: “Yes, master. I am strong. I am now ready to destroy my evil English class”.
As AJ walked out the door, the master yelled: “Keep to your ninja training. Keep to your ninja methods, and destroy them all”.
Alright, now it’s time for our third version, going to the future. Let’s imagine this is a movie idea, or maybe a dream. Okay, so we’re thinking about the future. I have a dream and I’m thinking this is going to happen, this is going to happen to me.
So, one day, AJ will go to English class. One of the students named Aki will complain. He’ll say: “AJ, your class sucks! It’s boring”. AJ’ll be surprised. He’ll ask the class: “Is this the prevailing opinion? Do you all agree?”
They’ll all shout together: “Yes, you suck!” Then, they’ll attack AJ. They’ll throw him out of the room and they’ll shout: “You are barred from this class. Never come back”. AJ is gonna be sad. He’ll decide to get revenge, though.
So, he’ll join a ninja school to learn how to fight. He’ll say to the ninja teacher: “I want to learn to kill someone with a knife and a sword”. But the teacher’s gonna say: “Look, your conceptions of the means of ninja fighting are old and wrong. Contemporary American ninjas use guns”.
He’ll then begin to teach AJ how to fight and how to use guns like a ninja. He’ll yell: “Don’t stand rigidly. Make your body soft and flexible”. Everyday, AJ’ll practice.
Finally, he’ll be ready. He’ll be strong and dangerous. Teacher’s gonna say: “Counterpose your old self to your new self. Then you were weak, now you are strong”. AJ’ll say: “Yes, master. I am strong. I am now ready to destroy my evil English class”.
Now, as AJ walks out the door, the master will say: “Keep to your ninja methods and destroy them all”.
Okay, that is all for our POV, point-of-view stories. Please pause now. Go back, listen to version number one. Alright, this is the past tense, twenty years ago. Listen to it and then stop and try to tell all of the story yourself using the past tense.
Then listen to the second one. The second one is a mix, it usually is a mix. You probably noticed, right? They’ll be a little bit of present perfect, actually. You know? Have gone, have been.
And then there’ll also be a good amount of the past. So, you wanna begin that one with “since last month”, right? AJ has gone to his English class since last month, the student has complained, etc. Listen to it, and then try to tell it yourself.
And finally, listen to the third version, about the future. Listen to it, stop, try to tell it yourself in the future.
Okay, listen for those ‘ll sounds, right? AJ’ll, AJ’ll… We don’t say usually “AJ will”. That’s written English. But in speaking we just add that L sound. AJ’ll go to the store, AJ’ll go to the store, AJ will go to the store. We just… AJ’ll, L… so, listen for that.
Also listen for gonna, gonna means going to. You know, that’s also for the future, spoke in future.
Alright, good luck. Listen to these many times if necessary, until they feel natural and easy. And then move on, listen to the article and listen to the article many times.
Okay, see you next time. Bye-bye.
ترجمهی درس
به داستان کوتاه دیدگاه برای نقش رسانهی ۱ خوش آمدید.
بیایید شروع کنیم، همان داستان اما با چارچوبهای زمانی مختلف. اولی مثل همیشه با گذشته شروع خواهد شد، «بیست سال پیش».
بیست سال پیش، معلم انگلیسی بهنام اِیجی بود. او به کلاس انگلیسی رفت و یک دانشآموز بهنام آکی شکایت کرد. گفت: «اِیجی، کلاس تو مزخرفه! کسلکنندهست».
اِیجی تعجب کرد. از کلاس پرسید: «این برخورد متداوله؟ این نظر متداوله؟ همه موافقید؟» همه با هم فریاد زدند: «بله، تو مزخرفی!» بعد به اِیجی حمله کردند. او را زدند و کتک زدند، او را از کلاس بیرون انداختند و فریاد زدند: «تو از این کلاس منع شدی. هرگز برنگرد».
اِیجی ناراحت بود. اما تصمیم به انتقام گرفت. تصمیم گرفت دوباره بجنگد. پس، به یک مدرسهی نینجا ملحق شد تا چگونه جنگیدن را یاد بگیرد. او به معلم نینجا گفت: «من میخوام یاد بگیرم که کسی را با چاقو و شمشیر بکشم».
معلم گفت: «اِیجی، تصور تو از روشهای جنگیدن نینجایی قدیمی و اشتباهه. نینجاهای آمریکایی امروزی از تفنگها استفاده میکنن». بعد استاد شروع به آموزش چگونگی جنگیدن و چگونگی استفاده از تفنگ مثل یک نینجا به اِیجی کرد. او فریاد زد: «اِیجی، سفت نایست. بدنت را نرم و انعطافپذیر کن».
هرروز، اِیجی تمرین کرد. بالاخره، آماده بود. او قوی و خطرناک بود. معلم گفت: «اِیجی، خود قدیمیات را با خود جدیدت مقایسه کن. آنموقع، ضعیف بودی، حالا قوی هستی». اِیجی گفت: «بله، استاد. من قویام. من حالا آمادهم تا کلاس انگلیسی شیطانیم را نابود کنم».
همانطور که اِیجی از در بیرون رفت، استاد فریاد زد: «اِیجی، متدهای نینجایی را بهیاد داشته باش و همهشون را نابود کن».
خیلی خب، خیلی خوبه. بیایید دوباره انجامش دهیم. این دفعه، با عبارت «از ماه پیش» شروع خواهیم کرد. آمادهاید؟ از ماه پیش… بزن بریم.
خیلی خب، معلم انگلیسیای هست بهنام اِیجی. از ماه پیش، او به کلاس انگلیسیاش رفته است و هر روز، یک دانشآموز بهنام آکی شکایت کرده است. آکی گفته است: «اِیجی، کلاس تو مزخرفه! کسلکنندهست».
اِیجی همیشه ناراحت شده است. همیشه تعجب کرده است. خب، بالاخره، یک روز، از کلاس پرسید: «این نظر متداوله؟ همه موافقید؟»
خب، همه موافق بودند. همه با هم فریاد زدند: «بله، تو مزخرفی!» بعد به اِیجی حمله کردند. او را از اتاق بیرون انداختند و فریاد زدند: «تو از این کلاس منع شدی. هرگز برنگرد».
اِیجی ناراحت بود. اما تصمیم به انتقام گرفت. پس، به مدرسهی نینجا ملحق شد تا چگونه جنگیدن را یاد بگیرد. او به معلم نینجا گفت: «من میخوام یاد بگیرم که کسی را با چاقو و شمشیر بکشم».
معلم گفت: «تصور تو از روشهای جنگیدن نینجایی قدیمی و اشتباهه. نینجاهای آمریکایی امروزی از تفنگها استفاده میکنن». بعد استاد شروع به آموزش چگونگی جنگیدن و چگونگی استفاده از تفنگ مثل یک نینجا به اِیجی کرد.
هر روز، او فریاد میزد: «سفت نایست. بدنت را نرم و انعطافپذیر کن». هرروز، اِیجی تمرین کرد. بالاخره، آماده بود. او قوی و خطرناک بود.
معلم گفت: «اِیجی، خود قدیمیات را با خود جدیدت مقایسه کن. قبلاً ضعیف بودی، حالا قوی هستی». اِیجی گفت: «بله، استاد. من قویام. من حالا آمادهم تا کلاس انگلیسی شیطانیم را نابود کنم».
همانطور که اِیجی از در بیرون رفت، استاد فریاد زد: «تمرینهای نینجاییات را بهیاد داشته باش. متدهای نینجایی را بهیاد داشته باش و همهشون را نابود کن».
خیلی خب، حالا نوبت نسخهی سوم ماست، به آینده میرویم. بیایید تصور کنیم که این یک ایدهی فیلم است، یا شاید یک رویاست. خب، پس ما داریم دربارهی گذشته فکر میکنیم. من یک رویا دارم و فکر میکنم که اتفاق خواهد افتاد، برای من اتفاق خواهد افتاد.
پس، یک روز،اِیجی به کلاس انگلیسی خواهد رفت. یکی از دانشآموزان بهنام آکی شکایت خواهد کرد. خواهد گفت: «اِیجی، کلاس تو مزخرفه! کسلکنندهست». اِیجی تعجب خواهد کرد. از کلاس خواهد پرسید: «این نظر متداوله؟ همه موافقید؟»
همه با هم فریاد خواهند زد: «بله، تو مزخرفی!» بعد، به اِیجی حمله خواهند کرد. او را از کلاس بیرون خواهند انداخت و فریاد خواهند زد: «تو از این کلاس منع شدی. هرگز برنگرد». اِیجی ناراحت خواهد شد. اما تصمیم به انتقام خواهد گرفت.
پس، به یک مدرسهی نینجا ملحق خواهد شد تا چگونه جنگیدن را یاد بگیرد. او به معلم نینجا خواهد گفت: «من میخوام یاد بگیرم که کسی را با چاقو و شمشیر بکشم». اما معلم خواهد گفت: «اِیجی، تصور تو از روشهای جنگیدن نینجایی قدیمی و اشتباهه. نینجاهای آمریکایی امروزی از تفنگها استفاده میکنن».
بعد شروع به آموزش چگونگی جنگیدن و چگونگی استفاده از تفنگ مثل یک نینجا به اِیجی خواهد کرد. او فریاد خواهد زد: «اِیجی، سفت نایست. بدنت را نرم و انعطافپذیر کن». هرروز، اِیجی تمرین خواهد کرد.
بالاخره، آماده خواهد بود. او قوی و خطرناک خواهد بود. معلم خواهد گفت: «اِیجی، خود قدیمیات را با خود جدیدت مقایسه کن. آنموقع ضعیف بودی، حالا قوی هستی». اِیجی خواهد گفت: «بله، استاد. من قویام. من حالا آمادهم تا کلاس انگلیسی شیطانیم را نابود کنم».
حالا، همانطور که اِیجی از در بیرون میرود، استاد فریاد خواهد زد: «اِیجی، متدهای نینجایی را بهیاد داشته باش و همهشون را نابود کن».
خب، این تمام POV ما، داستانهای دیدگاه ما بود. لطفاً الان توقف کنید. برگردید، به نسخهی شمارهی یک گوش دهید. خیلی خب، این زمان گذشته است، بیست سال پیش. به آن گوش دهید و بعد سعی کنید همهی داستان را خودتان با استفاده از زمان گذشته بگویید.
بعد به دومی گوش دهید. دومی قاطی است، معمولاً قاطی است. احتمالاً توجه کردید، درسته؟ در واقع، کمی حال کامل هم خواهد بود. میدانید؟ have gone و have been.
و بعد مقدار زیادی گذشته خواهد بود. پس، میخواهید آن را با «از ماه پیش» شروع کنید، درسته؟ اِیجی از ماه پیش به کلاس انگلیسیاش رفته است، دانشآموز شکایت کرده است، و غیره. به آن گوش دهید و بعد سعی کنید خودتان بگویید.
و بالاخره به نسخهی سوم گوش دهید، دربارهی آینده. گوش دهید، توقف کنید، سعی کنید خودتان آن را به آینده بگویید.
خب، به صداهای ll’ گوش دهید، خب؟ AJ’ll، AJ’ll… معمولاً نمیگوییم «AJ will». این انگلیسی نوشتاری است. اما در صحبت کردن فقط صدای ل را اضافه میکنیم. اِیجی به مغازه خواهد رفت، اِیجی به مغازه خواهد رفت، اِیجی به مغازه خواهد رفت. ما فقط… AJ’ll، ل… پس، به آن گوش دهید.
همچنین به gonna گوش دهید، gonna یعنی going to. میدانید، این هم برای آینده است، حرف زدن دربارهی آینده.
خیلی خب، موفق باشید. به اینها دفعات زیادی گوش دهید اگر نیاز است، تا احساس طبیعی و راحتی بهتان دست دهد. و بعد به سراغ مقاله بروید و به مقاله دفعات زیادی گوش دهید.
خب، دفعهی بعد میبینمتان. بای-بای.