درس دیدگاه
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: انگلیسی قدرت / فصل: دوران تغییرات نامشهود / درس: درس دیدگاهسرفصل های مهم
درس دیدگاه
توضیح مختصر
در این درس، داستان کوتاه قبلی در زمانهای گرامری مختلف بازگو میشود تا گرامر این زمانها را بهتر یاد بگیرید.
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
Plateaus POV Text
Hello, this is the point of view lesson for “Plateaus.” Let’s begin.
Since he was 20, Allen has had terrible back pain. He has been in agony every day. It started when he was 20 years old and it has continued and so he has been in agony every single day. He has been in agony because his back has hurt. Terrible pain, he has had terrible, terrible back pain.
When did his pain begin?
Well, when he was 20. When he was 20, he began to have back pain. It has continued every day after that time. So his back pain has continued; he has been in agony this entire time, during this entire time, from 20 until recently.
Well, because he has been in agony all the time, he needed help. So one day he went to a doctor in Los Angeles. He went to the doctor and he said “Please help me. My back is killing me! I am in agony.” And the doctor said “Don’t do any strenuous exercise, stay in bed.”
Allen followed the doctor’s advice. He stayed in bed for 11 months, but after 11 months, he was still in agony. So next he went to a doctor in Monterey, California and the Monterey doctor said “If you are lazy and you stay in bed all day, back pain is inevitable. You must exercise.”
Well, Allen was in agony, he needed help and so he followed the Monterey doctor’s advice. Allen trained for a marathon, every day he ran and he ran and he ran. Now the back pain was enduring. It continued for a long time. But, finally, the pain improved. It didn’t improve steadily. No, it improved in spurts, suddenly. Suddenly the pain improved a lot and then nothing, nothing, nothing and then again suddenly the pain improved a lot, it improved in spurts.
Finally, one day, Allen ran a marathon and he felt great. He had no pain. In fact, Allen felt serene during the entire race and he remained serene, calm and happy for the rest of his life.
Okay, that is the end of our first point of view story.
The next one goes into the future, let’s begin.
Next year there will be a guy named Allen. He’s going to be in agony. His back will hurt all the time. He will constantly feel pain. He’ll be in total, complete agony.
Well, finally, one day, he’s going to go to a doctor in Los Angeles and the doctor will say “Allen, don’t do any strenuous exercise, stay in bed.” Allen will follow the doctor’s advice. He’ll say in bed for 11 months, but after 11 months, he’ll still be in agony.
So, next, he’s going to go to a doctor in Monterey, California. That doctor will say “Allen, if you are lazy and you stay in bed all day, back pain is inevitable. You must exercise.” Allen will follow the Monterey doctor’s advice. He’ll train for a marathon every day. Every day he’s going to run and run and run, but the back pain will be enduring. It will continue for a long, long time.
Until one day, finally, it will improve, but it won’t improve steadily. It will improve in spurts, suddenly and then nothing and then another spurt. It will improve suddenly.
Finally the day will come and Allen will run a marathon race. During the marathon race he’s going to feel fantastic. He’s going to feel great. He’ll have no pain. He’ll feel serene during the entire race. And afterwards he will remain serene and calm because he will never be in agony again.
And that is the end of our point of view stories for “Plateaus.” Again, listen carefully, hear the changes and notice what’s happening, but don’t think about grammar rules, please. That will make you learn more slowly, just listen, notice, listen, notice. That’s all you need to do.
Alright, I hope you enjoy these lessons and I will see you next time. Bye-bye.
ترجمهی درس
متن زاویه دید - فلاتها
درود، این درس زاویه دید برای فصل «فلاتها»ست.
بیاین شروع کنیم.
از وقتی ۲۰ سالش بود، الن درد کمر افتضاحی داشته.
اون هر روز تو عذاب بوده.
از وقتی که اون ۲۰ سالش بود شروع شد و ادامه پیدا کرده و بنابراین اون هر روز تو عذاب بوده.
اون تو عذاب بوده بخاطر اینکه کمرش درد داشته.
درد وحشتناک، اون درد خیلی وحشتناکی داشته.
این درد کی شروع شده؟
خب، وقتی ۲۰ سالش بود.
وقتی ۲۰ سالش بود اون شروع به داشتن درد کمر کردش.
بعد اون زمان هر روز ادامه پیدا کرده.
پس درد کمرش ادامه پیدا کرده؛ اون تموم این مدت تو عذاب بوده، طی تموم این مدت، از ۲۰ سالگی تا اخیرا.
خب، بخاطر اینکه اون همیشه تو عذاب بوده، به کمک نیاز داشت.
پس اون یه روز به یه دکتری تو لس آنجلس رفتش.
اون رفت پیش دکتره و گفتش «لطفا بهم کمک کن».
«درد کمرم داره منو میکشه»!
«من تو عذابم».
و دکتره گفت «هیچ ورزش فرسایشیای انجام نده، تو تخت بمون».
الن از توصیهی دکتره پیروی کرد.
اون واسه ۱۱ ماه تو تخت موند ولی بعد ۱۱ ماه اون هنوزم تو عذاب بود.
پس بعدش رفت به یه دکتری توی مانتریِ کالیفرنیا و دکتر اهل مانتری گفتش «اگه تنبل باشی و همهی روز توی تخت بمونی، درد کمر اجتنابناپذیره».
«تو باید ورزش کنی».
خب، الن تو عذاب بودش، اون به کمک نیاز داشت بنابراین توصیهی دکتر اهل مانتری رو دنبال کرد.
الن واسه یه ماراتن تمرین کرد، اون هر روز دوید و دوید و دوید.
خب درد کمرش موندگار بودش.
واسه مدت طولانیای ادامه پیدا کرد.
ولی نهایتا، دردش بهبود پیدا کرد.
یکنواخت بهبود پیدا نکرد.
نه، جهشی بهبود پیدا کردش، یکدفعهای.
یکدفعهای دردش کلی بهبود پیدا میکرد و بعد هیچی، هیچی، هیچی و بعد دوباره یهویی درده کلی بهبود پیدا میکرد، جهشی بهبود پیدا میکرد.
بالاخره، یه روز، الن یه ماراتن رو دوید و احساس فوقالعادهای داشت.
اون هیچ دردی نداشت.
در واقع، الن طی تموم مسابقه احساس متانت داشت و اون واسه باقی عمرش متین، خونسرد و خوشحال باقی موند.
خب، اینم پایان داستان زاویه دید اولمون.
بعدی میره توی آینده، بیاین شروع کنیم.
سال بعد یه پسری خواهد بودش به اسم الن.
اون قراره که تو عذاب باشه.
کمرش همیشه درد خواهد کرد.
اون دائما درد احساس خواهد کرد.
اون تو عذاب کامل و مطلق خواهد بود.
خب، نهایتا، یه روزی، اون قراره که بره به یه دکتری تو لس آنجلس و دکتره خواهد گفت «الن، هیچ ورزش فرسایشیای انجام نده، توی تخت بمون».
الن توصیهی دکتره رو دنبال خواهد کرد.
اون واسه ۱۱ ماه تو تخت خواهد موند، ولی بعد ۱۱ ماه اون باز هم تو عذاب خواهد بود.
پس بعدش، اون قراره که بره به یه دکتری تو مانتریِ کالیفرنیا.
اون دکتر خواهد گفت که «الن، اگه تنبل باشی و تموم روز تو تخت باشی، درد کمر اجتنابناپذیره».
«تو باید ورزش کنی».
الن توصیهی دکتر اهل مانتری رو دنبال خواهد کرد.
اون هر روز واسه یه ماراتن تمرین خواهد کرد.
اون هر روز قراره که بدوه و بدوه و بدوه، ولی درد کمرش موندگار خواهد بود.
واسه یه مدت خیلی طولانی ادامه خواهد داشت.
تا بالاخره یه روز، بهبود پیدا خواهد کرد، اما یکنواخت بهبود پیدا نمیکنه.
یهویی جهشی بهبود پیدا خواهد کرد، و بعدش هیچی و بعد یه جهش دیگه.
یکدفعهای بهبود پیدا خواهد کرد.
نهایتا روزش فرا خواهد رسید و الن یه مسابقهی ماراتن رو خواهد دوید.
طی این مسابقهی ماراتن اون قراره که احساس خارقالعادهای داشته باشه.
اون قراره که احساس فوقالعادهای داشته باشه.
اون هیچ دردی نخواهد داشت.
اون طی تموم مدت مسابقه احساس متانت خواهد داشت.
و بعدش هم اون متین و خونسرد باقی خواهد موند چون دیه هیچوقت تو عذاب نخواهد بودش.
و اینم از پایان داستانای زاویه دیدمون واسه «فلاتها».
دوباره، بادقت گوش کنین، تغییرات رو بشنوین و توجه کنین چی داره رخ میده، ولی به قواعد گرامری فکر نکنین، لطفا.
اون باعث خواهد شد که شما کندتر یاد بگیرین، صرفا گوش بدین، توجه کنین، گوش بدین، توجه کنین.
این تموم کاریه که شما نیاز دارین انجام بدین.
بسیار خب، امیدوارم که از این دروس لذت ببرین و دفعهی بعدی میبینمتون.
بدرود.