درس واژگان
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: انگلیسی قدرت / فصل: کوچک زیباست - اقتصاد با ابعاد انسانی / درس: درس واژگانسرفصل های مهم
درس واژگان
توضیح مختصر
در این درس آقای ای جی هوگ لغات مهم استفاده شده در درسنامهی اصلی را برای شما به طور مفصل توضیح میدهد.
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
Small Is Beautiful Vocabulary Text
Hello, welcome to the vocabulary lesson for “Small is Beautiful.”
Let’s talk about our first word. Our first word is cultivate, to cultivate. Of course, to cultivate means to grow or to encourage something. So it’s to cultivate, it means to grow or to encourage something.
Our next word is envy, envy. He says our cultures are cultivating envy, they’re encouraging envy. Envy really means jealousy. Jealousy, it means someone else has something good and you don’t like it, right? You are jealous. You’re jealous of them. If they have something better than you, you don’t feel good about them. You don’t feel happy because they are happy. Instead you feel mad or angry or jealous. You feel bad because you think “Ah, I want that. I want that. I want that,” right? So envy really means jealousy.
Our next word is frenzy, a frenzy. A frenzy is uncontrolled action. It really means just constantly doing a lot of things without control. So, for example, sharks in the ocean, if you throw a dead fish in the water they will…rawr…they will start attacking the fish and they all go crazy. So that’s this idea of, that they just start attacking and moving and doing all of these things without control. So frenzy really means kind of go crazy, just…aaaahhhh…just start doing a lot of things, going crazy about it…lots and lots of actions with no control.
Our next word is consumerism, consumerism. Consumerism means the philosophy or the idea that buying stuff is most important in your life. It’s the most important thing. So that you get meaning from buying things, that buying stuff, buying cars, buying expensive houses, buying more, more, more, more, that’s what is most important in life. That idea is called consumerism. Consumerism, so Schumacher is saying that right now most of our cultures are consumerist cultures…that we are focused on consumerism in most countries.
Our next word is abate, to abate. He says that consumerism in most of our countries does not abate as we get richer. So to abate means to slow down or to stop, or to abate can also mean to lessen. To get smaller, to get weaker, it has this idea of slowing down, stopping. So he’s thinking if someone gets rich then their greed, their desire for money, should go down. It should become lower. It should abate. But he’s saying it does not abate. It does not slow down. It does not get less. So again, to abate, to get less, to lessen, to slow down.
Next we have the word ruthlessness, or ruthless. So ruthless means really mean, cruel, very, very tough and cruel, no mercy. So ruthlessness is the noun and ruthless is the adjective. So he’s saying that rich countries are very ruthless about getting money. They’re the most ruthless so those people, those countries that already have a lot of money, they’re super ruthless about getting more. They are cruel. They’re tough, not kind.
Alright, our next word is humanize, to humanize. To humanize, for example, he talks about to humanize work, or the humanization of work. So humanization or humanize, to humanize is the verb…to humanize means to make something more kind, more human, better for people. So, and the opposite is to dehumanize. To dehumanize means to make something less human. It means to make it less kind, less soft, less healthy. To humanize, using it as a verb, means to make something more healthy, more kind, more good for people. So to humanize work means to make work, to make jobs healthier, happier, better for people.
Our next word is monotonous. Schumacher says most jobs, most normal jobs in the world are monotonous. Monotonous means boring. Monotonous means doing the same again, again, again and again…very, very boring. So again monotonous means boring. A monotonous job is a boring job. It means you’re just doing the same thing again and again and again. For example, working in a factory, people who work in a factory, they do the same small task again, again, again, again. Every day, all day, that is a monotonous job.
Our next word is absurd, absurd. So he’s saying this situation is absurd. Absurd means crazy and ridiculous, ridiculous. So it has this idea of foolish of stupid, foolish and stupid, absurd. Absurd means foolish and stupid. Absurd means ridiculous, ridiculous…absurd.
And our final word is preoccupation. We have a preoccupation with money in the United States. Preoccupation means something you think about all the time. Similar to the word obsession, obsession and preoccupation, very close. Preoccupation, something that you think about all the time. I have a preoccupation with money. It means I think about money all the time. We can use this as a verb also, preoccupation is a noun but we can use it as a verb, as an action. We can say “I am preoccupied with money.” It means I am focused on money. I am obsessed with money. I am thinking about money all the time. I am preoccupied with money.
That is all for the vocabulary lesson for Small is Beautiful. See you next time.
ترجمهی درس
متن دایره لغات - کوچک زیباست
درود، به درس دایره لغات واسه فصل «کوک زیباست» خوش اومدین.
بیاین راجع به کلمهی اولمون حرف بزنیم.
کلمهی اولمون Cultivate (به معنی پرورش دادن، ترویج) هستش، Cultivate.
البته که To cultivate یعنی رشد دادن یا ترغیب کردن چیزی.
پس شد To cultivate، یعنی رشد دادن یا ترغیب کردن چیزی.
کلمهی بعدیمون Envy (به معنی حسادت، رشک) هستش، Envy.
میگه که فرهنگامون داره رشک بردن رو ترویج میکنه، رشک رو ترغیب میکنه.
Envy در واقع یعنی حسادت.
حسادت، یعنی یکی دیگه یه چیز خوبی داره و تو اینو دوست نداری، درست؟
حسودی.
بهشون حسادت داری.
اگه چیز بهتری نسبت به تو دارن، احساس خوبی بهش نداری.
شما خوشحال نیستین چون اونا خوشحالن.
در ازاش احساس عصبانیت و خشم و حسادت دارین.
حس بدی دارین چون دارین فکر میکنین که “آه، من اینو میخوام”.
“من اینو میخوام”.
“من اینو میخوام”، درسته؟
پس Envy در واقع یعنی حسادت.
کلمهی بعدیمون Frenzy (به معنی شور، دیوانگی) هستش، Frenzy.
Frenzy یه عمل کنترلنشدهست.
در واقع یعنی مدام کلی کار کنترلنشده انجام بدین.
پس مثلا کوسههای توی اقیانوس، اگه یه ماهی مرده بندازی تو آب اونا… شروع به حمله به ماهیه میکنن و دیوونه میشن.
پس ایدهش همینه، شروع میکنن به حمله و تحرک و همه این دیوونهبازیا بدون کنترل.
پس Frenzy در واقع یعنی دیوونهبازی در آوردن، صرفا… صرفا شروع به انجام دادن کلی این چیزا، دیوونه بازی در آوردن واسهش… کلی کلی عمل بدون کنترل.
کلمهی بعدیمون Consumerism (به معنی مصرفگرایی) هستش، Consumerism.
Consumerism یعنی فلسفه یا ایدهی اینکه چیزمیز خریدن توی زندگی مهمترینه.
مهمترین چیزه.
اینطور که شما از خریدن چیزها معنی میگیرین، اینکه خریدن چیزمیز، خریدن ماشین، خرید خونهی گرون، بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشتر خریدن، توی زندگی مهمترینه.
این ایده اسمش هست Consumerism.
Consumerism، پس شوماخر داره میگه که در حال حاضر اکثر فرهنگامون، فرهنگای مصرفگرا هستن… اینکه ما توی اکثر کشورا روی مصرفگرایی تمرکز کردیم.
کلمهی بعدیمون Abate (به معنی فروکش کردن) هستش، Abate.
داره میگه مصرفگرایی توی اکثر کشورای ما با پولدارتر شدنمون، فروکش نمیکنه.
پس To abate یعنی کند شدن یا متوقف شدن، یا اینکه To abate همینطور میتونه معنی کمتر شدن بده.
کوچیکتر شدن، ضعیفتر شدن، یه معنی آهسته شدن یا توقف پیدا کردن پشتش داره.
پس اون اینطور فکر میکنه که وقتی کسی پولدار میشه بعد طَمَعش، عطشش برای پول، باید بیاد پایین.
باید کمتر بشه.
باید فروکش کنه.
اما داره میگه که فروکش نمیکنه.
کندتر نمیشه.
کم نمیشه.
پس دوباره، To abate، کم شدن، کمتر شدن، کند شدن.
بعد کلمهی Ruthlessness (به معنی بیرحمی) رو داریم، یا Ruthless.
خب Ruthless در واقع یعنی ظالم، خیلی خیلی سخت و ظالم، بدون شفقت.
پس Ruthless اسمشه (دستور زبان) و Ruthless صفتش.
پس داره میگه که کشورای پولدار نسبت به پول گرفتن خیلی بیرحمن.
اونا بیرحمترینن، پس اون افراد، اون کشورایی که همینطوریشم کلی پول دارن، واسه پول بیشتر گرفتن اَبَر بیرحمن.
ظالمن.
سفت و سختن، مهربون نیستن.
بسیار خب، کلمهی بعدیمون Humanize (به معادل انسانسازی کردن) هستش، To humanize.
To humanize، به عنوان مثال داره از انسانی کردن محیط کار، یا انسانسازی کردن کار میگه.
پس Humanization یا Humanize یا To humanize که فعلشه… To humanize یعنی یه چیزو مهربونتر کردن، انسانیتر کردن، واسه افراد بهتر کردن.
و خب متضادش میشه Dehumanize.
To dehumanize یعنی از انسانی بودن چیزی کم کردن.
یعنی از مهربونیش، لطافتش، از سلامتش کم کنی.
To humanize، به عنوان فعل، یعنی چیزیو سالمتر کردن، مهربونتر کردن، واسه افراد بهترش کردن.
پس To humanize work یعنی کار رو، مشاغل رو، سالمتر، شادابتر، و برای افراد بهتر کردن.
کلمهی بعدمون Monotonous (به معنی یکنواخت) هستش.
شوماخر میگه اکثر مشاغل، اکثر مشاغل دنیا یکنواختن.
Monotonous یعنی خستهکننده.
Monotonous یعنی همون کار رو دوباره و دوباره و دوباره و دوباره… انجام دادن، خیلی خیلی خستهکننده.
پس دوباره Monotonous یعنی خستهکننده.
یه شغل یکنواخت یعنی یه شغل خستهکننده.
یعنی دارین همون کارو دوباره و دوباره و دوباره انجام میدین.
به عنوان مثال، کار تو یه کارخونه، افرادی که تو یه کارخونه کار میکنن، اونا یه وظیفه رو دوباره و دوباره و دوباره و دوباره انجام میدن.
هر روز، کل روز، یه شغل یکنواخت.
کلمهی بعدیمون Absurd (به معنی پوچ، چرند) هستش، Absurd.
پس اون داره میگه این شرایط چرنده (Absurd).
Absurd یعنی احمقانه و مضحک، مضحک.
پس یه معنی احمقانه و مسخره بودنی پشتش داره، Absurd.
Absurd یعنی مسخره و احمقانه.
Absurd یعنی مضحک، مضحک… Absurd.
کلمهی آخرمون Preoccupation (به معنی مشغله) هستش.
ما توی ایالات متحده مشغلهمون پوله.
Preoccupation یعنی چیزی که همهش بهش فکر میکنین.
مشابه کلمهی Obsession، این دو خیلی مشابهن.
Preoccupation، چیزی که همهش بهش فکر میکنین.
من مشغلهم پوله.
معنیش اینه که من دائما به پول فکر میکنم.
میتونیم به عنوان فعل هم ازش استفاده کنیم، Preoccupation اسمه ولی میشه به عنوان یه فعل، یه عمل هم استفاده کرد ازش.
میتونیم بگیم من مشغلهی پول دارم.
یعنی من روی پول تمرکز کردم.
فکر و ذکرم پوله.
کل وقت دارم به پول فکر میکنم.
مشغلهی پول دارم.
اینم از همهی درس دایره لغات واسه فصل «کوچک زیباست».
دفعهی بعد میبینمتون.