سرفصل های مهم
درس دیدگاه
توضیح مختصر
در این درس، داستان کوتاه قبلی در زمانهای گرامری مختلف بازگو میشود تا گرامر این زمانها را بهتر یاد بگیرید.
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
Superior Man Point-of-View Text
Hello, this is AJ. Welcome to the point of view stories for “Superior Man.” Same story, different points of view. Let’s start.
Since 1999 Kristin has wanted to go to the moon.
What has she wanted?
She has wanted to go to the moon.
She has wanted to go to the moon since when?
Since 1999.
Since 1999 Kristin has wanted to go where?
She has wanted to go to the moon since 1999.
Who has wanted to go to the moon since 1999?
Kristin, of course, Kristin has wanted to go to the moon since 1999.
Why has she wanted to go to the moon?
Well, for spiritual reasons.
She has wanted to go for spiritual reasons.
What kind of reasons?
Spiritual, she has wanted to go to the moon for spiritual reasons.
In fact, she has wanted to meditate on the moon. She’s dreamed about meditating on the moon. That has been her dream.
What has been her dream?
Her dream has been to meditate on the moon. To meditate on the moon has been her dream.
Since when?
1999, since 1999 her dream has been to meditate on the moon.
But, of course, rockets are expensive. They were expensive in the past. They’re expensive now. Probably in the future, too. So they are expensive. Rockets are expensive. So since 1999, she has realized that she will need to make a lot of money. She has realized that she needed a lot of money, or would need or will need.
What has she realized since 1999?
She has realized that she needed, or needs, a lot of money. Yeah, she has realized it, she’s known that.
But her job did not pay a lot of money. So one day she started her own business. She decided to cater to penguins. She decided to help, to focus on, penguins. She catered to penguins by selling fish to them. She sold fish to penguins every day. Kristin sold fish to penguins and she became very rich because penguins have a lot of money and they love fish. So finally one day she bought her rocket and she went to the edge of space in her rocket. And then she continued all the way to the moon. But she was not alone. A penguin accompanied her. Bob the penguin accompanied Kristin to the moon. Together they went to the moon. Together they sat on the moon and meditated…ommmm…they meditated for 10 days together on the moon. They felt calm, peaceful ,and happy.
Okay, that is the end of the first POV story. Now you notice a lot of little changes in there. Maybe some of you were thinking “Oh my god, why did he say this? Why did he say that? But he said both! He said, uh, present and past…aaaahhh, I don’t know!” Right? Students ask me this all the time, all these specific rules because you’re confused because you learned from grammar rules. Forget about it. Don’t ask me those questions because I won’t answer them.
Even if you ask them on the forum, I will not answer grammar questions because they hurt you. They confuse you. Forget them. Just listen. All you need to know is in some situations you can use more than one choice. There’s more choices available. You don’t need to know why. It’s not important. Native speakers don’t know why, okay? Doesn’t matter. Just listen. Hear the changes. Let them go into your subconscious. Let them go into your mind. Trust your brain. You don’t need to think about it consciously. Trust your brain to understand subconsciously. Effortless English teaches
you grammar subconsciously, effortlessly. So don’t think about it. If you think about it you’ll learn more slowly. So just listen. That’s all you need to do.
Alright, let’s go on to the next story which is the future.
In 20 years, 20 years from now there’ll be this beautiful woman named Kristin. She’ll want to visit the moon. She’s gonna want to visit the moon. She’ll want to go there for spiritual reasons. In fact, she’ll want to meditate on the moon for 10 days. Unfortunately, in the future, rockets are still gonna be expensive. They’re super expensive now and they’re still gonna be expensive in the future. So she’ll need to earn a great living to save money to buy an expensive rocket. But her job won’t pay her much money. She won’t have a great job. She won’t have much money.
And so she’ll start her own business. She’ll start a new business. She’ll decide to cater to penguins. She’ll sell fish to penguins. That’s gonna be her business. And it will be a successful business because penguins will be super rich and they’re gonna give her a lot of money because they love fish. And eventually, she’ll buy her big powerful rocket. And she’ll go to the edge of space and she’ll continue and go all the way to the moon. But she’s not gonna go alone. She’s gonna go with her favorite penguin Bob. Bob will accompany Kristin. He’s gonna accompany her all the way to the moon. Together, Kristin and Bob, the penguin will go to the moon and they’ll meditate together on the moon for 10 days. They’ll be peaceful, calm ,and happy.
Okay, that is the end of the point of view stories. Again, big smile. Feel strong. Do not think about grammar. Just listen, just relax, just notice. That’s all you need to do. See you next time. Bye-bye.
ترجمهی درس
متن دیدگاه- مرد برتر /به منظور روانتر شدن ترجمهی فارسی دروس دیدگاه، در مواردی زمانهای افعال فارسی با زمانهای مطرح شده در انگلیسی تطابق لغوی ندارند/
درود ایجی هستم.
به داستانای دیدگاه واسه فصل «مرد برتر» خوش اومدین.
همون داستان، زوایای دید متفاوت.
بیاین که شروع کنیم.
از ۱۹۹۹ کریستن خواسته که به ماه بره.
چی خواسته؟
خواسته که به ماه بره.
از کِی خواسته که به ماه بره؟
از ۱۹۹۹.
از ۱۹۹۹ کریستن خواسته که کجا بره؟
از ۱۹۹۹ خواسته که به ماه بره.
کی از ۱۹۹۹ خواسته که به ماه بره؟
کریستن، البته که کریستن از ۱۹۹۹ خواسته که به ماه بره.
چرا خواسته که به ماه بره.
خب، به دلایل معنوی.
به دلایل معنوی خواسته که بره.
چجور دلایلی؟
معنوی، به دلایل معنوی خواسته که به ماه بره.
پر واقع، خواسته که روی ماه مراقبه کنه.
رویای این روداشته که روی ماه مراقبه کنه.
این رویاش بوده.
چی رویاش بوده؟
رویاش این بوده که روی ماه مراقبه کنه.
روی ماه مراقبه کردن رویاش بوده.
از کِی؟
۱۹۹۹، از ۱۹۹۹ رویاش این بوده که روی ماه مراقبه کنه.
ولی خب البته که موشکا گرونن.
توی گذشته گرون بودن.
حالا [هم] گرونن.
احتمالا توی آینده هم همینطور.
پس گرونن.
موشکا گرونن.
پس از ۱۹۹۹، پی برده که نیاز خواهد داشت که کلی پول در بیاره.
پی برده که به کلی پول نیاز داشت، یا نیاز داره یا نیاز خواهد داشت.
از ۱۹۹۹ به چی پی برده؟
به این پی برده که به کلی پول نیاز داشت، یا نیاز داره.
آره، به این پی برده، اینو فهمیده.
ولی شغلش درآمد زیادی نداشت.
پس یه روز کسب و کار خودش رو راه انداخت.
تصمیم گرفت به پنگوئنا برسه.
تصمیم گرفت که کمک کنه، متمرکز بشه رو پنگوئنا.
اون با فروختن ماهی بهشون به پنگوئنا رسید.
هر روز به پنگوئنا ماهی فروخت.
کریستن به پنگوئنا ماهی فروخت، و خیلی پولدار شدش بخاطر اینکه پنگوئنا کلی پول دارن و عاشق ماهین.
پس بالاخره یه روز موشکشو خرید و توی موشکش رفت به لبهی فضا.
و بعد تموم مسیرو تا ماه ادامه داد.
ولی تنها نبودش.
یه پنگوئن همراهیش کرد.
باب پنگوئنه کریستن رو تا ماه همراهی کرد.
با همدیگه رفتن به ماه.
با همدیگه نشستن روی ماه و مراقبه کردن… واسه ۱۰ روز با همدیگه روی ماه مراقبه کردن.
احساس آرامش، مسالمت و شادی کردن.
خب، این از آخر داستان اول دیدگاه.
حالا کلی از فرقای کوچیک رو متوجه میشین.
شاید بعضیاتون داشتین فکر میکردین “اوه خدای من، چرا اینو گفت”؟
“چرا اونو گفت”؟
“اما جفتشو هم گفت”!
“گفت، حال و گذشته و … اه، نمیدونم”.
مگه نه؟
شاگردا اینو همیشه ازم میپرسن، همهی اون قواعد تخصصی بخاطر اینکه گیج شدین بخاطر این که از قواعد گرامری یادشون گرفتین.
اونا رو فراموش کنین.
ازم از این سوالا نپرسین بخاطر اینکه جوابشونو نمیدم.
حتی اگه توی تالار انجمن بپرسینشون، جوابشونو نمیدم، بخاطر اینکه اینا بهتون ضربه میزنن.
گیجتون میکنن.
فراموششون کن.
فقط گوش بده.
تموم چیزی که باید بدونین اینه که توی بعضی شرایط میتونین بیش از یک انتخاب داشته باشین.
انتخابای بیشتریم در دسترسه.
نیازی نیست دلیلش رو بدونین.
مهم نیست.
متکلمین بومی هم نمیدونن چرا، باشه؟
اهمیتی نداره.
فقط گوش بده.
تغییراتش رو بشنو
بذا وارد ضمیر نیمهآگاهت بشن.
بذا وارد ذهنت بشن.
به مغزت اعتماد کن.
نیاز نیست بهشون آگاهانه فکر کنی.
به مغزت اعتماد کن تا نیمهآگاهانه بفهمیشون.
انگلیسی بدونزحمت آموزش میده
گرامر رو بهت به صورت نیمهآگاهانه، بدون زحمت.
پس بهشون فکر نکن.
اگه بهشون فکر کنی کندتر یاد میگیریشون.
پس فقط گوش کن.
این همهی کاریه که باید بکنی.
بسیار خب، بزنین بریم رو داستان بعدی که آیندهست.
توی ۲۰ سال، ۲۰ سال از الان یه خانمی خواهد بودش به اسم کریستن.
اون میخواد که از ماه بازدید کنه.
قراره بخواد از ماه بازدید کنه.
قراره بخاطر دلایل معنوی بخواد بره اونجا.
در واقع، اون میخواد که روی ماه واسه ۱۰ روز مراقبه کنه.
متاسفانه، توی آینده، موشکا قراره هنوزم گرون باشن.
الان که اَبَرگرونن، و قراره توی آینده هنوزم گرون باشن.
پس اون نیاز داره که کلی درآمد داشته باشه تا واسه خریدن یه موشک گرون پول جمع کنه.
ولی شغلش قرار نیست درآمد زیادی داشته باشه.
شغل عالیای نخواهد داشت.
پول زیادی نخواهد داشت.
و پس کسب و کار خودش رو راه میندازه.
یه تجارت جدید راه میندازه.
تصمیم میگیره که به پنگوئنا برسه.
به پنگوئنا ماهی خواهد فروخت.
این قراره بشه کسب و کارش.
و قراره که موفق باشه چون پنگوئنا اَبَرپولدار خواهن بود و قراره کلی پول بهش بدن چون عاشق ماهین.
و به تدریج، اون موشک بزرگ و قویش رو خواهد خرید.
و به لبهی فضا خواهد رفت و ادامه خواهد داد و تموم مسیر رو تا ماه میره.
ولی قرار نیست تنها بره.
قراره با پنگوئن مورد علاقهش باب بره.
باب قراره کریستن رو همراهی کنه.
قراره تموم راهو تا ماه همراهیش کنه.
با همدیگه، کریستن و باب پنگوئنه به ماه خواهن رفت و با هم روی ماه واسه ۱۰ روز مراقبه خواهن کرد.
و آروم، آسوده و خوشحال خواهند بود.
خب، اینم از آخر داستانای دیدگاه.
دوباره، لبخند گنده [بزن].
احساس قدرت کن.
به گرامر فکر نکن.
فقط ریلکس کن، فقط ریلکس، صرفا ملتفت باش.
این تموم کاریه که نیازه بکنین.
دفعهی بعد میبینمتون.
بدرود.