داستان انگلیسی مانع پیشرفت
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: دروس پایهی انگلیسی بدون تلاش / فصل: مانع پیشرفت / درس: داستان انگلیسی مانع پیشرفتسرفصل های مهم
داستان انگلیسی مانع پیشرفت
توضیح مختصر
داستان دربارهی دو خواهر است که از مادرشان کسبوکاری را خریدهاند، ولی مادرشان با دریافت پولهای اضافه مانع از پیشرفت تجارتشان شده است.
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
Drag - Main Audio
HIGH PRICE OF MOM’S HELP IS DRAG ON FAMILY BUSINESS
DEAR ABBY:
Twenty years ago, my sister and I bought a business from our mother. We all love and respect one another and get along well. We will be finished paying off the business in two years.
Our problem: Mom, who is now 77, still draws a salary from us above and beyond the payment for the business. Her workload has lessened greatly, as it should. She could do all of her work in one day and lessen the burden of her salary. However, she says she’d “go crazy” if she retired. We don’t want that. She could still come in as often as she wants and do her personal paperwork, banking, letter-writing, reading, etc. These are all things she does at “work” – on the clock.
If we try to discuss this, Mom gets hurt and says, “Just let me know when I’m not worth the money.”
We don’t want to do that. We would hope she would see the fairness of this and suggest it herself.
Business expenses are going through the roof, and there are updates we should make, but we can’t do it as long as we are paying Mom at the level we are, on top of the money for the buy-out.
– DAUGHTERS DEAREST
ترجمهی درس
مانع پیشرفت - درس اصلی
حقوق بالای مادر، مانع پیشرفت تجارت خانوادگی است.
اَبی عزیز:
بیست سال قبل، خواهرم و من کسبوکاری را از مادرمان خریداری کردیم. ما همگی همدیگر را دوست داریم و به هم احترام میگذاریم و با هم بهخوبی کنار میآییم. ما طی دو سال آتی تمامی اقساط را پرداخت خواهیم کرد.
مشکل ما این است: مادر، که الان ۷۷ سال دارد، هنوز هم علاوه بر قسطی که بابت فروش کسبوکار از ما میگیرد، حقوق دریافت میکند. حجم کار او همانطور که باید میشد، خیلی کم شده است. او میتواند تمام کارهایش را در یک روز انجام دهد و بار مسئولیت حقوقش را کم کند. با اینحال، او میگوید اگر بازنشسته شود، «دیوانه» خواهد شد. ما این را نمیخواهیم. او هنوز هم میتواند هر زمان که بخواهد [به محل کار] بیاید و کارهای دفتری، بانکی، نامهنگاری، مطالعه و غیره را انجام دهد. این همه چیزی هست که او در ساعت کار انجام میدهد.
اگر ما سعی کنیم در این باره بحث کنیم، مادر ناراحت شده و میگوید: «فقط به من بگویید وقتی که من ارزش پول را نداشتم».
ما نمیخواهیم این کار را کنیم. ما امیدواریم که او عدالت این موضوع را درک کند و خودش این را پیشنهاد دهد.
هزینههای شغلی ما دارد سر به فلک میکشد، و ما باید ارتقاهایی انجام دهیم، ولی تا زمانی که ما تا این سطحی که داریم به مادر میپردازیم و علاوه بر آنْ پول خرید سهام، نمیتوانیم این کار را انجام بدهیم.
امضا، دختران عزیز.