سرفصل های مهم
درس دیدگاه
توضیح مختصر
در این درس، داستان کوتاه قبلی در زمانهای گرامری مختلف بازگو میشود تا گرامر این زمانها را بهتر یاد بگیرید.
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
Taoism Point-of-View Text
Hi, this is AJ. Welcome to the point of view stories for “Taoism.” Same story, but this time we start with “Since last year…”
Since last year Tomoe has wanted to fight a gorilla. She has wanted to fight a gorilla starting last year until recently. Tomoe has wanted to fight a gorilla since last year. In fact, every day since last year she has contemplated her goal. Starting last year, she started to contemplate and then every day she has contemplated her goal every day since last year.
What has she contemplated?
She has contemplated her goal, her goal of fighting a gorilla. Because she has wanted to fight a gorilla for one year, since last year.
But of course, every time she has contemplated fighting a gorilla, she has realized that gorillas have brute strength. She has realized every time that they are hard to fight. And so every day since last year she has gone to the gym. Every day since last year she has gone to the gym and she has strained to lift weights. She has tried very hard to lift weights. Every day she has strained to lift weights. Every day she has worked out, exercised. Every day she has gotten stronger and stronger and stronger, since last year. So she has wanted to fight a gorilla. She has contemplated fighting a gorilla. She has gone to the gym. She has exercised. She has strained to lift weights every day since last year until finally, she was ready.
One day she said “I’m ready. I will proceed with my plan.” And she did. She proceeded with her plan. She flew to Africa. In Africa, she saw a big, strong, huge gorilla. But there was a problem. The gorilla had such a cute little baby. Oh no. Tomoe visualized the baby crying. She imagined the baby crying. And so Tomoe took the baby into consideration. She thought about the baby. And Tomoe decided not to fight the gorilla. Instead, she played basketball with the gorilla and the gorilla baby. And everybody was very happy.
Okay, that’s all. That’s the end of our first mini-story. Again, you probably noticed there was a change in there. Actually a couple of little changes, you may have noticed that.
Don’t worry about that. Just listen. Listen and understand. That’s all you need to do. Do not think about. Do not analyze. Just listen. Understand the meaning, the general meaning. That’s all you need to do.
Next one, into the future.
So next year there will be this girl Tomoe who will want to fight a gorilla. She’s gonna wanna fight a gorilla. Well, first she’s going to contemplate her goal. She’ll think about it calmly, quietly. She’ll contemplate her goal of fighting the gorilla and she’ll realize something. She’ll realize that gorillas have brute strength. Gorillas are not weak. They have brute strength. She’ll realize this. She’ll realize gorillas are very hard to fight. And so Tomoe’s gonna go to the gym every day to get stronger. She’ll strain hard to lift weights. She’ll strain and she’ll strain every day, lifting weights, getting stronger and stronger and stronger.
Finally, one day she’ll be ready. She will proceed with her plan. She’ll fly to Africa. But when she gets to Africa she’ll have a problem. Yes, she’s gonna see a huge, big, strong gorilla. But the gorilla will have a cute little baby. Tomoe will visualize the little baby crying. She’ll imagine the baby crying. Tomoe will take the baby into consideration. She’s gonna think about the baby. And she’ll decide not to fight the gorilla. So of course, obviously, she’ll decide instead to play basketball with the gorilla and the baby. And everybody will be very, very happy.
That is the end of the point of view stories for Taoism. Listen to this every day. Listen to the mini-story every day. Listen to the main audio every day for one week at least. More is fine, but at least one week. And always, every time you are listening to English, you have to have a peak emotional state. So you gotta jump. You gotta smile. You gotta move your body. Shoulders back, breathe. Feel great. Strong positive emotions, connect them to English. You’ll learn much, much faster.
See you next time. Bye-bye.
ترجمهی درس
متن دیدگاه - تائویسم //
درود، ایجی هستم.
به دروس دیدگاه واسه فصل «تائویسم» خوش اومدین.
همون داستانه، اما این بار [جملات رو] با “از سال قبل…” شروع میکنیم.
تومومئه از سال قبل خواسته که با یه گوریل مبارزه کنه.
از سال قبل تا همین اخیرا میخواسته که با یه گوریل مبارزه کنه.
تومومئه از سال قبل خواسته که با یه گوریل مبارزه کنه.
در واقع، از سال قبل هر روزش هدفش رو در نظر گرفته.
با شروع از سال قبل، شروع کرد به در نظر گرفتنش و بعدش از سال قبل هر روزش هدفش رو در نظر گرفته.
چی رو در نظر گرفته؟
هدفش رو در نظر گرفته، هدف مبارزه با یه گوریل رو.
بخاطر اینکه واسه یه ساله که میخواسته با یه گوریل مبارزه کنه، از سال پیش.
ولی خب مشخصا هر بار که خواسته مبارزه با یه گوریل رو در نظر بگیره متوجه شده که گوریلا قدرت وحشیانهای دارن.
هر بار متوجه شده که مبارزه باهاشون سخته.
و بنابراین از سال پیش هر روز رفته باشگاه.
از سال پیش هر روز رفته باشگاه و زور زده که وزنه بلند کنه.
خیلی سخت تلاش کرده که وزنه بلند کنه.
هر روز زور زده که وزنه بلند کنه.
هر روز ورزش کرده، تمرین کرده.
هر روز قویتر و قویتر و قویتر شده، از سال پیش.
پس خواسته که با یه گوریل مبارزه کنه.
در نظر گرفته که با یه گوریل مبارزه کنه.
رفته باشگاه.
تمرین کرده.
و هر روز از سال پیش زور زده وزنه بلند کنه تا بالاخره، آماده شد.
یه روز گفتش که “من آمادهام”.
“با برنامهم پیش خواهم رفت”.
و همین کارو هم کرد.
با برنامهش پیش رفتش.
به آفریقا پرواز کرد.
تو آفریقا، یه گوریل بزرگ، قوی و گنده دیدش.
ولی یه مشکلی بود.
گوریله یه بچهی کوچیک و بامزه داشتش.
اوه نه.
توموئه بچه رو در حال گریه تجسم کرد.
بچه رو در حال گریه تصور کرد.
بنابراین توموئه بچه رو هم در نظر گرفت.
به بچه فکر کرد.
و توموئه تصمیم گرفتش که با گوریله مبارزه نکنه.
به جاش، با گوریله و بچه گوریله بسکتبال بازی کرد.
و همهشون خوشحال بودن.
خب، این تموم شد.
این از داستان کوتاه اولمون.
دوباره [میگم]، احتمالا متوجه شدین یه تغییری اینجا بود.
در واقع چند تا تغییر کوچیک، احتمالا متوجهش شدین.
نگرانش نباشین.
فقط گوش کنین.
گوش بدین و بفهمین.
این همهی کاریه که نیازه انجام بدین.
دربارهش فکر نکنین.
تحلیل نکنین.
فقط گوش کنین.
معنی رو بفهمین، معنی کلی رو.
این همهی کاریه که نیازه شما انجام بدین.
بعدیش، [میریم] توی آینده.
خلاصه سال بعد یه دختری خواهد بودش که خواهد خواست با یه گوریل مبارزه کنه.
قراره بخواد با یه گوریل مبارزه کنه.
خب، اولش قراره هدفش رو مورد ملاحظه قرار بده.
بهش آسوده و آروم فکر کنه.
هدف مبارزه کردن با یه گوریل رو مورد ملاحظه قرار خواهد داد و متوجه چیزی خواهد شد.
متوجه میشه که گوریلا قدرت وحشیانهای دارن.
گوریلا ضعیف نیستن.
قدرت وحشیانهای دارن.
متوجه این خواهد شد.
متوجه میشه که مبارزه با گوریلا خیلی سخته.
و بنابراین توموئه قراره هر روز بره باشگاه که قویتر بشه.
قراره زور بزنه که وزنهها رو بلند کنه.
هر روز زور میزنه و زور میزنه، وزنه بلند میکنه، قویتر و قویتر و قویتر میشه.
بالاخره یه روز آماده میشه.
با برنامهش پیش میره.
به آفریقا پرواز خواهد کرد.
ولی وقتی میرسه آفریقا یه مشکلی خواهد داشت.
آره، قراره یه گوریل گنده، بزرگ و قوی ببینه.
ولی گوریلا یه بچهی کوچیک و بامزه داره.
توموئه بچه گوریل رو در حال گریه تجسم خواهد کرد.
بچه گوریل رو در حال گریه تصور میکنه.
توموئه بچه رو هم در نظر خواهد گرفت.
قراره راجع به بچه فکر کنه.
و قراره تصمیم بگیره که با گوریله مبارزه نکنه.
پس مسلما، مشخصا، تصمیم خواهد گرفت که به جاش با گوریله و بچه گوریله بسکتبال بازی کنه.
و همه خوشحال خواهن بود.
اینم از آخر داستانای دیدگاه واسه فصل «تائویسم».
هر روز به این گوش بدین.
هر روز به داستان کوتاه گوش بدین.
حداقل واسه یه هفته هر روز به شنیدار اصلی گوش گوش کنین.
بیشتر اشکال نداره، ولی حداقلش یه هفته.
و همیشه، هر بار که به انگلیسی گوش میدین، باید توی حالت اوج عاطفیتون باشین.
پس باید بپرین.
باید لبخند بزنین.
باید بدنتون رو حرکت بدین.
شونهها عقب، تنفس.
حس عالی داشته باشین.
احساسات قوی و مثبت، به انگلیسی وصلشون کنین.
خیلی خیلی سریعتر یاد میگیرین.
دفعهی بعد میبینمتون.
بدرود.