همخوابگان غریب

توضیح مختصر

به طور معمول گربه ها با جوجه ها در یکجا نمی خوابند . می خوابند؟ داستان همخوابگان غریب شکسپیر این مطلب دور ار انتظار را به همراه مشارکت و همراهی های عجیب و نامانوس میان افراد را در این بخش به تصویر می کشد. شاید طوفان عقل افراد را می کاهد ؟ !

  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

Strange bedfellows

Narrator It’s late in the evening. William Shakespeare is visiting his actor friend Robert Harley.

Robert Will! Just one moment… I have to rescue the cat. It likes to sleep with the chickens and it gets locked in the henhouse… come on kitty…

Will The cat sleeps with the chickens? That’s unusual.

Robert Harley It’s strange, but they seem quite happy together. So, Will, I’ve read your new play The Tempest and I’m very excited about all the magic, the music and the monsters, and my character, Trinculo, the lost traveller: it’s a wonderful part. His meeting with Caliban: it’s very interesting.

Will Ah, yes, Caliban. Neither man nor fish – a weird sort of creature.

Robert Harley You put them both in a storm…

Will Yes: it’s an old trick but it’s a good way to bring them together. Trinculo needs shelter and the strange, well, almost monstrous Caliban is wearing a gaberdine: a large coat, big enough for both of them. Trinculo gets under it, safe and warm from the storm.

Robert Harley But Trinculo isn’t happy…

Will He’s feeling very miserable. He actually says: Alas, the storm is come again! My best way…

Robert Harley as Trinculo Alas, the storm is come again! My best way is to creep under his gaberdine; there is no other shelter hereabouts: misery acquaints a man with strange bedfellows.

Will Ohh, I do like that line: Misery acquaints a man with strange bed-fellows. When times are hard, people do things they don’t normally do…

Narrator We’ll leave them there for now. Shakespeare lived in a time of discovery – strange new lands and creatures, so the mysterious island of The Tempest appealed to Shakespeare’s audience as both exciting and scary. These days, the phrase  strange bedfellows  describes two people or groups that are connected in a particular activity, even though they are very different and are not usually seen together. It’s often used for political alliances. For example, a July 2015 report from US broadcaster Fox News described Israel and Hamas as  strange bedfellows  when they both wanted to stop the growth of so-called Islamic State in Gaza. The headline was:

Clip 1 Israel, Hamas strange bedfellows when it comes to reining in ISIS in Gaza.

Narrator

Strange bedfellows  is useful for all sorts of unlikely partnerships.

Clip 2 You think Miley Cyrus and Michael Bublé should write a song together? Well, they’d be  strange bedfellows … but it might just work.

Robert Harley Now Will, it’s getting late and there’s a storm coming. You must stay with us tonight. You can sleep in the henhouse – or you can share a bed with the Harley family.

Will Hmmm… To bed or not to bed: that is the question.

ترجمه‌ی درس

همخوابگان غریب

راوی: دم آخر غروب است . ویلیام شکسپیر در حال دیدار دوست بازیگرش رابرت هارلی است .

رابرت : ویل ! یک لحظه ببخشید …. . باید گربه را نجات دهم . دوست دارد با جوجه ها بخوابد و در مرغدانی گیر می کند . …. بیا … پیشی …

ویل : گربه با جوجه ها می خوابد ؟ غیر طبیعی است .

رابرت هارلی : عجیبه ، اما باهمدیگه خوشحال به نظر می رسند . خب ، ویل ، طوفان نمایشنامه جدیدتو خوندم ، و بخاطر تمام سحر و جادوهاش، موسیقیش و هیولاهاش و نقش خودم خیلی هیجان زدم ، ترینکولو ، مسافر گم شده : بخش شگفت انگیزیه . ملاقاتش با کالیبان : خیلی جالبه .

ویل : اوه ، آره ، کالیبان . نه انسانه نه ماهی ، یک موجود عجیب .

رابرت هارلی: تو هردوی اونها را در طوفان مقابل هم قرار دادی ……

ویل : بله ، این یه حقه ی قدیمیه ولی روش خوبی برای کنار هم قرار دادنشونه . ترینکولو به سرپناه نیاز داره و کالیبان غریبه ی هیولا شکل ردای گاباردین پوشیده : کتی بلند که به اندازه هردویشان بزرگ و جادار بود. ترینکولو زیر آن می رود و از سرما و طوفان خودش را محافظت می کند .

رابرت هارلی : اما ترینکولو خوشحال و راضی نیست .

ویل : او احساس بدبختی می کند . درواقع او می گوید : افسوس ، طوفان بازهم دارد می آید . بهترین راه آنست که …. .

رابرت هارلی در نقش ترینکولو : افسوس ، طوفان باز هم دارد می آید ! بهترین راه آنست که به زیر ردای گاباردین وی بخزم ، هیچ پناهگاه دیگری در این حوالی نیست : بدبختی و بیچارگی انسان را با همخوابگان غریبی آشنا می کند ( نقل قولی در نمایشنامه “ طوفان “ شکسپیر که اکنون به صورت اصطلاحی رایج گشته بدین مفهوم که ایده ها و افرادی که اصلا به نظر نمی آید باهم کنار بیایند از روی ناچاری در کنار هم قرار می گیرند و با هم همکاری می کنند ) .

ویل : اوه من این خط را دوست دارم : بدبختی و بیچارگی انسان را با همخوابگان غریبی آشنا می کند. زمانیکه اوقات سختی بوجود می آید مردم کارهایی می کنند که به طور معمول نمی کنند …

راوی: در اینجا صحبت آنها را رهامی کنیم . شکسپیر در عصر اکتشافات می زیست . سرزمین ها و مخلوقات جدید عجیب ، بنابراین جزیره رمز آلود طوفان نیز مجذوب خوانندگان آثار شکسپیر گشت و برایشان هیجان انگیز و ترسناک به نظرمی آمد . امروزه عبارت همخوابگان غریب ( strange bedfellows) توصیف گر دو گروه یا فردی می باشد که در یک فعالیت خاص به هم مرتبطند، اگرچه تفاوت های زیادی باهم دارند و معمولا در کنار هم قرار نمی گیرند . این عبارت معمولا اغلب در مورد هم پیمان های سیاسی به کار می رود . بعنوان نمونه ، گزارشگر خبرگزاری آمریکایی فاکس نیوز در جولای 2015 حماس و اسرائیل را زمانیکه هر دو می خواستند مانع گسترش حکومت اسلامی( افراطی داعشی ) در غزه شوند ، همخوابگان غریب خطاب کرد . عنوان خبر این چنین بود :

کلیپ 1 : به هنگام مهار داعش (ISIS) در غزه ، حماس و اسراعیل به مثابه همخوابگانی غریب می مانند .

راوی : عبارت Strange bedfellows به همه ی انواع شراکت و همکاری های دور از انتظار اتلاق می شود کلیپ 2 : فکر می کنید مایلی سایرس ( خواننده سبک پاپ و دنس ) و مایکل بوبله ( خواننده سبک جاز) باهم می توانند آهنگی را بسرایند ؟ خب ، اگر اینکار را بکنند همخوابگانی غریب خواهند بود … اما شاید ممکن باشه .

رابرت هارلی : ویل ، دیگر دارد دیر می شود و طوفانی در راه است . باید امشب را در اینجا به سر کنی . می توانی در مرغدانی بخوابی یا اینکه با خوانواده هارلی در یک بستر بخوابی .

ویل : همممم … به بستر رفتن یا نرفتن ، مساله اینست .